eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
309 دنبال‌کننده
775 عکس
298 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸همه مى دانيد از هر کس شايسته ترم! اين سخن را «امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)» در آستانه گزينش شوراى شش نفره «عمر» نسبت به «عثمان» ايراد فرمود. زيرا همان طور که مى دانيم «عمر» در آستانه وفاتش براى انتخاب خليفه بعد از خود، يک شوراى شش نفرى تعيين کرد (على(عليه السلام)، عثمان، عبدالرّحمن بن عوف، طلحه، زبير و سعد بن ابى وقّاص) و گروهى را مأمور کرد که اين شش نفر را تحت فشار قرار دهند، که در مدّت سه روز فردى را از ميان خود به عنوان خليفه مسلمين برگزينند و از آنجا که على(عليه السلام) حاضر نشد به شرايط نامشروع بعضى از اهل شورا تن در دهد، تمايل به «عثمان» پيدا کردند و به او رأى دادند و «عثمان» را به عنوان خليفه برگزيدند. امام(عليه السلام) که در برابر عمل انجام شده قرار گرفت، گفتار حکيمانه بالا را ايراد فرمود. ✅نخست فرمود: «شما خوب مى دانيد که من از هر کس به امر خلافت شايسته ترم» (لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَيْرِي). 👈اشاره به اين که اگر من در برابر تصميم شما کوتاه بيايم، نه به خاطر اين است که در شايستگى خودم کمترين شکّ و ترديدى دارم. ✅سپس به دليل اين موضوع پرداخت و فرمود: «به خدا سوگند! تا هنگامى که اوضاع مسلمين رو به راه باشد (و عثمان راه سلامت را پيش گيرد) و تنها به من ستم شود، سکوت اختيار مى کنم.» (وَ وَاللَّهِ لاَُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمينَ، وَ لَمْ يَکُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلاَّ عَلَىَّ خَاصَّةً). 👈اشاره به اين که من اگر کوتاه بيايم، به خاطر مصالح مسلمين است; مبادا در اين لحظاتِ حسّاس که دشمنان در داخل و خارج براى خاموش کردن نور اسلام توطئه مى کنند، اختلافى در داخل به وجود آيد و شکافى در صفوف مسلمين ايجاد شود و آنها از آن بهره بگيرند. يا خونهاى بى گناهان در اين راه ريخته شود; من اين ستم را بر خودم مى پذيرم و از حقّ خود صرف نظر مى کنم، ولى اين تا زمانى است که ظلم و فساد از ناحيه حکومت وقت، در محيط اسلام ظاهر نشود. ✅سپس مى افزايد: «من در برابر اين سکوت و مصلحت انديشى (اوّلاً:) اجر و پاداش الهى و فضل او را مى طلبم» (الْتِمَاساً لاَِجْرِ ذلِکَ وَ فَضْلِهِ). ✅(و ثانياً:) «مى خواهم در برابر زر و زيورهايى که شما به خاطر آن با يکديگر رقابت داريد، پارسايى ورزيده باشم» (وَ زُهْداً فِيمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ). امام(عليه السلام) در اين عبارت کوتاه حقايق مهمّى را بيان فرموده است. 1⃣نخست اين که: او از همه افراد براى جانشينى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شايسته تر بود و آنهايى که به خاطر منافع شخصى يا کينه و حسادت او را از حقّ خود بازداشتند، هم بر او ستم کردند، و هم بر مسلمين (که آنها را از چنين پيشواى شايسته اى، محروم نمودند). 2⃣ديگر اين که: سکوت امام(عليه السلام) و تسليم در برابر شرايط موجود، هرگز بى قيد و شرط نبود; بلکه مشروط به اين بوده که کار مسلمانان سامان يابد و بر کسى ظلم و ستمى نشود. 3⃣و ديگر اين که: امام(عليه السلام) در برابر اين سکوت تلخ و بسيار رنج آور، اجر و پاداش الهى را مى طلبيد و در ضمن مى خواست اثبات کند آنچه را آنها از زرق و برق دنيا به خاطر آن بر سر و سينه مى زنند و به اصطلاح «سر و دست مى شکنند» چيز بى ارزشى است، که در ترازوى سنجش فکر بلند امام(عليه السلام) وزنى ندارد.
۷۵ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از سخنان آن حضرت است زمانى كه شنيد بنى اميّه او را متهم به قتل عثمان مى كنند: آيا آگاهى بنى اميه از وضع من آنان را از افترا زدن به من باز نداشت؟ آيا سابقه پاك من مردم نادان را از تهمت به من منع نكرد؟ البته پندى كه خدا به آنان داده از زبان من رساتر است. من احتجاج كننده با خارج شدگان از دينم، و دشمن به ترديد افتادگان در آيين. تمام امور مشتبه به كتاب خدا عرضه مى شود، و بندگان به آنچه در سينه دارند مجازات مى گردند. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۷۵ 🔸دشمن آشتى ناپذير منحرفان! قتل «عثمان» -که بعد از حيف و ميل هاى بسيار گسترده در بيت المال اسلام و ظلم و ستم فراوان از سوى او و اطرفيانش نسبت به مسلمين، توسّط گروه عظيمى از مردم که بر ضدّ او شوريدند، صورت گرفت- سرچشمه حوادث بسيار تلخى در تاريخ اسلام شد و از آنجا که توده هاى مردم «عثمان» را مقصّر مى شناختند، نه مستحقّ مرگ، غالباً از قتل او ناراضى بودند; به همين دليل گروههاى منحرف سياسى، براى پيشبرد اهدافشان از قتل او دستاويزى براى کوبيدن مخالفان خود فراهم کردند و به اين ترتيب قتل «عثمان» به صورت وسيله اى براى تصفيه حساب هاى سياسى درآمد.📛 «بنى اميّه» و در رأس آنها «معاويه» -که به هنگام هجوم به خانه «عثمان» خاموش بودند و نظاره گر; در حالى که «على(عليه السلام)» ضمن توبيخ «عثمان» به خاطر اعمالش مردم را از کشتن او باز مى داشت و دفاع مى کرد و حتّى فرزندانش «امام حسن(عليه السلام)» و «امام حسين(عليه السلام)» را براى جلوگيرى از هجمه عمومى به در خانه «عثمان» فرستاد- بعد از کشته شدن او، به عنوان خونخواهى «عثمان» بپاخاستند و از آن براى رسيدن به خلافت که براى آن سالها مقدّمه چينى کرده بودند، بيشترين بهره را گرفتند;⚠️ مخصوصاً «معاويه» در «شام» که نقطه دور دستى از «مدينه» بود با شگردهاى مخصوص خودش، توانست شاميان را فريب دهد و به آنها بباوراند که من مدافع عثمان و «على(عليه السلام)» آلوده به خون «عثمان» است❗️ 🔰داستان پيراهن «عثمان» 👕معروف است که «معاويه» پيراهن خون آلود «عثمان» (يا پيراهنى شبيه آن) را بر در دروازه شام آويزان کرده بود، تا بدينوسيله مردم را بر ضدّ «على»(عليه السلام) بسيج کند و گروه عظيمى از پيرمردان شام را تحريک کرد، که در مسجد در اطراف منبر به عزادارى و گريه و زارى براى «عثمان» مشغول شوند و احساسات مردم را از اين طريق برانگيزند🚫. «على»(عليه السلام) براى دفع اين تهمتِ ناروا و گمان بد و کنار زدن پرده هاى دروغ و تزوير و نيرنگ، از طرق مختلف وارد شد و سخنان فراوانى در اين زمينه بيان فرمود که يکى از آنها گفتار بالاست. ✅نخست مى فرمايد: «آيا آگاهى بنى اميّه از (صفات و روحيات) من، آنان را از عيب جويى من باز نداشته است. و آيا سابقه من (در اسلام) اين افراد نادان را از گمان بد در حقّ من مانع نشده؟» (أَوَ لَمْ يَنْهَ بَنِي أُمَيَّةَ عِلْمُهَا بِي عَنْ قَرْفِي؟، أَوَ مَا وَزَعَ الجُهَّالَ سَابِقَتِي عَنْ تُهَمَتِي). 👈اشاره به اينکه «بنى اميّه» هر قدر بى انصاف و حق نشناس باشند، با توجّه به صفاتى که از من سراغ دارند و مى دانند هرگز کمترين ظلم و ستمى به کسى نمى کنم و بى دليل دستم به خون کسى آلوده نمى شود و نيز بخوبى سوابق من را مى دانند . نه من مشارکت در خون عثمان داشته ام و نه در خون شخص ديگرى همانند او; من بيشترين دفاع را از او کردم. هر چند او را در بسيارى از مسايل مقصّر مى دانستم ولى نه در حدّ کشتن. من بسيار او را نصيحت کردم و از عواقب کارش بر حذر داشتم و آنها را که بر ضدّش شوريده بودند، به صبر و بردبارى و اصلاح کارها از طريق مسالمت آميز، دعوت نمودم در حالى که بسيارى از «بنى اميّه» که امروز به خونخواهى او برخاسته اند، ساکت و خاموش بودند.👌 ✅سپس در ادامه همين سخن و براى تأکيد بيشتر مى فرمايد: «پند و اندرز الهى از گفتار من رساتر است (ولى آنها به اندرزهاى الهى نيز گوش فرا نمى دهند)» (وَ لَمَا وَعَظَهُمُ اللّهُ بِهِ أَبْلَغُ مِنْ لِسَانِي). 🔅مگر آنها در قرآن مجيد نخوانده اند که مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الـَّظنِّ إِثْمٌ وَلاَتَجَسَّسُوا وَ لاَيَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ يَأْکُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ; اى کسانى که ايمان آورده ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد; چرا که بعضى از گمانها گناه است و (در کار ديگران) تجسّس نکنيد و هيچ يک از شما ديگرى را غيبت نکند. آيا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد; به يقين همه شما کراهت از اين کار داريد (غيبت کردن نيز دقيقاً همين گونه است)» ✅سپس امام به بيان نکته ديگرى مى پردازد و مى فرمايد: «من با مارقين (آنان که از دين خدا خارج شده اند) محاجّه مى کنم (و مخالفت خود را با آنان آشکارا بيان مى نمايم) و من دشمن آشتى ناپذير پيمان شکنان و ترديد کنندگان (در حقايق اسلام) هستم.» (أَنَا حَجِيجُ الْمَارِقِينَ، وَ خَصِيمُ النَّاکِثِينَ وَ الْمُرْتَابِينَ). 👈در اين که امام(عليه السلام) در کجا با آنها مخاصمه و محاجّه مى کند، در دنيا يا آخرت يا در هر دو، ميان «مفسّران نهج البلاغه» گفتگو است. بعضى مانندِ «ابن ابى الحديد» آن را اشاره به دادگاه عدل الهى در روز قيامت مى دانند و به حديث معروفى که از آن حضرت نقل شده و فرمود: «أَنَا أَوَّلُ مَنْ يَجْثُو لِلْحُکوُمَةِ بَيْنَ يَدِى
َ اللّهِ تَعَالَى; من نخستين کسى هستم که در قيامت براى دادخواهى به پا مى خيزم» استناد جسته اند; در حالى که ظاهر تعبير خطبه، ناظر به چنين معنايى نيست و لااقلّ محدود به آن نمى باشد، بلکه ظاهر اين است که امام(عليه السلام) مى خواهد بفرمايد من هميشه با گروههاى پيمان شکن و ترديد کنندگان در دين الهى و آنها که از دين خدا خارج شده اند، مخالف بوده و هستم و جنگهاى آن حضرت با «ناکثين» (آتش افروزان جنگ جمل) و «مارقين» (خوارج نهروان) و «قاسطين» (سپاه غارتگر شام) گواه بر اين معنا است.👌 🔄به تعبيرى ديگر، امام(عليه السلام) مى فرمايد: «من مخالفِ مخالفان حقّم. اگر اين را عيب مى دانيد، بر من خرده بگيريد». ✅و در آخرين جمله هاى اين خطبه، براى تکميل اين بحث به نکته ديگرى اشاره کرده، مى فرمايد: «آنچه مبهم است، بايد در پرتو عرضه بر کتاب خدا روشن گردد، و بندگان به آنچه در دل دارند، جزا داده مى شوند» (وَ عَلَى کِتَابِ اللّهِ تُعْرَضُ الاَْمْثَالُ وَ بِمَا فِي الصُّدُورِ تُجَازَى الْعِبَادُ). 👈بسيارى از مفسّران «نهج البلاغه» اين تعبير را اشاره به آيه 19 سوره حج مى دانند که مى فرمايد: «هذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ; اينان دو گروهند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال برخاسته اند» و اين به خاطر شأن نزولى است که براى آن ذکر شده که در روز جنگ «بدر» سه نفر از مسلمانان: «على(عليه السلام)» و «حمزه» و «عبيدة بن حارث بن عبدالمطلب» (که هر سه از قريش و بنى هاشم بودند) به ترتيب در برابر «وليد بن عُتبه» و «عُتبه بن ربيعه» و «شيبة بن ربيعه» (که هر سه از بنى اميّه بودند) قرار گرفتند و آنها را از پاى درآوردند و اين امر به صورت کينه اى ريشه دار در قلوب «بنى اميّه» باقى ماند که از هر فرصتى براى انتقام جويى بهره مى گرفتند. آيه فوق و آيات بعد از آن نازل شد و سرنوشت هر يک از اين دو گروه را بيان کرد. سرنوشت مشرکان «بنى اميّه» را جهنم با عذابهاى دردناک و سرنوشت مسلمانان مؤمن را، بهشت با نعمت هاى بى پايانش.👌 👈ولى انصاف اين است که تعبير خطبه نمى تواند تنها ناظر به اين آيه باشد، بلکه مى گويد مسايل مبهمى را که براى شما پيش مى آيد، بر آنچه شبيه آن است و در قرآن نازل شده، عرضه بداريد، تا بتوانيد حق را از باطل کشف کنيد و اين که عثمان به قتل رسيده و شما سعى داريد با متّهم ساختنِ اين و آن، بهره بردارى سياسى کنيد -در حالى که خودتان سکوت کرديد و او را در برابر معترضين رها ساختيد- اين کارى است که قرآن مجيد در آيات مختلف آن را نفى مى کند; آياتى که از بهتان و تهمت و سوءظن و اشاعه فحشا و کذب و دروغ سخن مى گويد، همه بر خلاف گفتار شما است.👏 👈و در جمله اخير اشاره به اين حقيقت مى کند که خداوند از نيّات پليد شما آگاه است و مى داند هدفتان نه دفاع از عثمان است و نه اصلاح ميان مسلمين! بلکه مى خواهيد از هر وسيله نامشروعى براى رسيدن به مقصد خود، يعنى حکومت ناروا و ظالمانه بر مسلمين، استفاده کنيد و خداوند از نيّات شما آگاه است و کيفرتان خواهد داد.
۷۶ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از خطبه هاى آن حضرت است در تشويق به عمل صالح: خداوند رحمت كند مردى را كه حكمتى بشنود و آن را حفظ نمايد، دعوت به هدايت شود و به آن نزديك گردد، و دامن هدايتگرى را بگيرد و نجات يابد. خداى را پاس دارد، و از گناه خود بترسد. تلاش خالص پيش فرستد، و عمل صالح انجام دهد. ذخيره سودمند بيندوزد، و از حرام دورى گزيند. تير به نشانه زند، و پاداش آخرتى بيابد. بر هواى نفس غلبه كند، و آرزويش را تكذيب نمايد. صبر را مركب نجات قرار دهد، و تقوا را توشه پس از مرگ كند. در راه روشن قدم نهد، و ملتزم راه روشن شود. مهلت را غنيمت داند، با عمل خود بر اجل پيشى گيرد، و از عمل خود زاد و توشه بردارد. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷۶ 🔰خطبه در يك نگاه: نويسنده كتاب «كنز الفوائد» (كراجكى) كه از معاصرين مرحوم «سيّد رضى» است در حديثى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: اميرمؤمنان صلوات الله عليه «بيست و چهار» كلمه گرانبها بيان كرده كه ارزش هر يك از آنها به اندازه وزن زمين و آسمان است؛👌 سپس خطبه بالا را نقل مى كند. البتّه اين خطبه مطابق آنچه در نهج البلاغه آمده، مشتمل بر «بيست» صفت از اوصاف شايسته و برجسته مؤمنانِ مخلص است. چهار جمله اى كه در نقل مرحوم كراجكى در لابه لاى جملات اين خطبه اضافه دارد 👈به هر حال اين خطبه در عين كوتاه بودن، بسيار پرمحتوا و پر معنا است و امام عليه السلام براى شخصى كه داراى اين صفات «بيست گانه» باشد از خداوند طلب رحمت مى كند 🔸بيست گفتار گرانبها: ✅امام(عليه السلام) در آغاز اين خطبه مى فرمايد: «خدا رحمت کند کسى را که چون سخن حکيمانه اى را بشنوند، خوب فرا گيرد و هنگامى که به سوى هدايت ارشاد گردد، پذيرا شود، دست به دامن هادى و رهبرى زند و (در پرتو هدايتش) نجات يابد، از مراقبتِ پروردگارش، غفلت نورزد و از گناهان خود بترسد.» (رَحِمَ اللّهُ امْرَأً سَمِعَ حُکْماً فَوَعَى، و دُعِىَ إِلَى رَشَاد فَدَنَا، و أَخَذَ بِحُجْزَةِ هَاد فَنَجَا. رَاقَبَ رَبَّهُ، وَ خَافَ ذَنْبَهُ). 👈امام(عليه السلام) در بيان اين پنج وصف، در واقع مقدّمات کار راهيان قرب الى اللّه و سالکان مسير تقوا و خودسازى را بيان فرمود; چه اينکه در آغاز راه: 🔅 گوشِ شنوا لازم است 🔅گام برداشتن به سوى دعوت کننده الهى براى فهم بيشتر 🔅دست زدن به دامن يک هدايتگر و انتخاب رهبر و راهنما 🔅 خدا را در همه جا حاضر و ناظر خويش دانستن و از گناه و خطا ترسيدن 👈ناگفته پيداست که منظور از راهنما و منجى، که در اين جمله ها به آن اشاره شده، «پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام)» است و کسانى که از آنها سخن مى گويند و بسوى آنها دعوت مى کنند 👈سپس هنگامى که مقدّمات حرکت آماده شد و بار سفر را بست، برنامه هاى عملى شروع مى شود; ✅ امام(عليه السلام) در اين قسمت اضافه مى فرمايد: «آن کس که اعمال خالصى از پيش فرستد و کارهاى نيک بجا آورد; ذخيره اى براى آخرت فراهم سازد و از گناهان بپرهيزد، هدف را درست نشانه گيرى کند و (در نتيجه) کالاىِ گرانبهاى آخرت را به دست آورد; با خواسته هاى دل بجنگد و آرزوهاى نابجا را رها سازد.» (قَدَّمَ خَالِصاً، وَ عَمِلَ صَالِحاً، اکْتَسَبَ مَذْخُوراً، وَ اجْتَنَبَ مَحْذُوراً، وَ رَمَى غَرَضاً، وَ أَحْرَزَ عِوَضاً. کَابَرَ هَوَاهُ، وَ کذَّبَ مُنَاهُ). 👈امام(عليه السلام) در اين بخش، از صفاتِ مؤمنانِ سعادتمند، نخست روى عمل خالص و صالح💎 تکيه فرموده است. 👈به دنبال اخلاص و عمل صالح، سخن از ذخيره کردن و اندوختن براى «يوم القيامة» است و در واقع بالاترين و بهترين ذخيره، همان اعمال خالص و صالح است. 👈از آنجا که گاه اعمال خالص و صالحى از انسان سر مى زند، ولى گناهان بعدى سبب حبط و نابودى آنها مى شود، دستور به اجتناب محذور و پرهيز از گناه مى دهد تا ذخاير اعمال صالح در جاى خود محفوظ بماند. 👈و نيز از آنجا که اِقبال به دنيا، انسان را از ذخيره اعمال صالح باز مى دارد و پيروى از هواى نفس، از موانع مهم راه است و آرزوهاى دور و دراز سدّ اين راه است💣، در دنباله اين سخنان به رها کردن زرق و برق دنيا و مبارزه با هواى نفس و تکذيب و پرهيز از آرزوهاى دراز، دعوت مى فرمايد. 🔰اين سخن را با حديثى از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تکميل مى کنيم، آنجا که فرمود: «يَقُولُ اللّهُ تَعَالَى: وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي... لاَيُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَاىَ إِلاَّ شَتَّتُّ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْيَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُعْطِهِ مِنْهَا إِلاَّ مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي... لاَيُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاىَ عَلَى هَوَاهُ إِلاَّ اسْتَحْفَظْتُهُ مَلاَئِکَتِي وَ کَفَّلْتُ السَّموَاتِ وَ الاَْرَضِينَ رِزْقَهُ; خداوند متعال مى فرمايد: سوگند به عزّت و جلالم!... که هيچ بنده اى خواست و هواى خويش را برخواست و هواى من مقدّم نمى دارد، مگر اين که کار او را پراکنده مى سازم و دنيايش را بر او مشتبه مى کنم و قلبش را به آن مشغول مى سازم و جز آنچه مقدّر کرده ام، به او نخواهم داد و سوگند به عزّت و جلالم!... هيچ بنده اى خواست مرا بر خواست خودش مقدّم نمى شمرد، مگر اين که فرشتگانم را به حفظ او دستور مى دهم و آسمانها و زمين ها را کفيل روزى او مى سازم.»
👈و سرانجام در آخرين بخش از سخنان امام(عليه السلام) در اين خطبه، که به هفت وصفِ ديگر، از صفات مؤمنان صالح و سعادتمند اشاره کرده، چنين مى فرمايد: ✅«کسى که صبر و استقامت را مرکب راهوار نجات خويش قرار دهد و تقوا را وسيله (آرامش به هنگام) وفاتش بشمرد، در راه روشن گام نهد، و جادّه آشکار حق را ادامه دهد، اين چند روز زندگى را غنيمت شمرد و پيش از آنکه اجلش فرا رسد خويش را آماده کند، و از اعمال نيک توشه برگيرد.» (جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ، وَ التَّقْوَى عُدَّةَ وَفَاتِهِ. رَکِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ، وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضَاءَ. اغْتَنَمَ الْمَهَلَ، وَ بَادَرَ الاَْجَلَ، وَ تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَلِ). 👈در واقع امام(عليه السلام) در بيان اين هفت صفت -که از چهاردهمين وصف شروع و به بيستمين آن خاتمه مى يابد- نظرى به سالکان سير الى الله و راهيان راه قرب پروردگار افکنده، شرايط و وسايل مختلف آنها را بيان مى فرمايد. اين راهيان، قبل از هر چيز نياز به مرکب راهوارِ🐴 نجات بخشى دارند که توان پيمودن فراز و نشيب هاى اين جاده پر پيچ و خم را داشته باشد. چه مرکبى بهتر از صبر و شکيبايى و استقامت که هميشه و در همه جا سبب نجات و رهايى است.👌 از سوى ديگر، هر مسافرى وسايل و ابزارى بايد با خود بردارد که نيازهاى او را در تمام مسير راه برطرف سازد📦، امام(عليه السلام) تقوا را به عنوان وسيله راه براى وفات ذکر کرده است. در مرحله بعد، شناخت جاده وسيع و روشن🛣 و سپس ادامه حرکت ازآن جاده لازم است که با جمله هاى «رَکِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضَاءَ» به آن اشاره فرموده است. 📌 در واقع جمله اوّل اشاره به انتخاب راه است و جمله دوم اشاره به ادامه راه و عدم انحراف از آن در تمام طول مسير است; آن هم جاده اى که در واقع شاهراه باشد. 🖇از سوى ديگر، اين راهيان در آغاز سفر و در منزلگاههايى که در وسط راه دارند فرصت زيادى براى آماده کردن مرکب و وسيله و مانند آن ندارند، به همين دليل امام(عليه السلام) با جمله هاى «اِغْتَنَمَ الْمَهَلَ وَ بَادَرَ الاَْجَلَ» به آنها هشدار مى دهد که فرصت را غنيمت شمرند و لحظه لحظه ها را ارج نهند و قبل از آنکه اجل گريبان آنها را بگيرد، بر آن پيشى گيرند.👌 سرانجام به مسأله زاد و توشه🛒 اين راه اشاره مى فرمايد که همان اعمال صالح است. بايد در چند روزه عمر که فرصتى در دست است، آن را فراهم سازند
۷۷ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از سخنان آن حضرت است هنگامى كه سعيد بن عاص حق او را باز داشت: بنى اميه از ميراث محمّد صلّى اللّه عليه و آله اندك اندك به من مى دهند. به خدا قسم اگر زنده بمانم آنان را دور خواهم انداخت مانند پاره جگر يا شكنبه خاك آلودى كه قصاب دور مى اندازد.  «التراب الوذمة» كه بر عكس «و ذام التربة» است نيز روايت شده. معناى «ليفوقوننى» اين است كه از بيت المال اندك اندك به من مى دهند مانند «فواق ناقه» كه به معناى يك بار دوشيدن شير شتر است. «و ذام» جمع «و ذمه» عبارت از پاره شكنبه يا جگر خاك آلود است كه آن را دور مى اندازند. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۷۷ 🔸خطبه در يك نگاه: اين كلام زمانى از امام صادر شد كه «عثمان» بر مسلمانان حكومت مى كرد و اطرافيان او بيت المال اسلام را در اختيار گرفته بودند و حيف و ميل هاى عجيبى صورت مى گرفت،😱 هواخواهان او از «بنى اميّه» بر پستهاى كليدى كشور اسلام حكومت داشتند. از جمله «سعيد بن عاص» والى «كوفه» بود؛ او هدايايى تهيه كرده و به مدينه فرستاد و به حامل آنها (حارث بن حُبيش) سفارش كرد اين پيام را به امام عليه السلام برساند كه من براى هيچ كس- جز «عثمان»- بيش از آنچه براى شما فرستاده ام، نفرستادم! در واقع مى خواست منّتى بر امام بگذارد.😳 امام عليه السلام در جواب، سخن بالا را فرمود. 👈 اشاره به اينكه آنچه او فرستاده است مقدار ناچيزى از حق من است، سپس با صراحت و شجاعت فرمود: اگر زنده بمانم و قدرت را در دست گيرم «بنى اميه» را از مقامى كه غاصبانه به چنگ آورده اند، كنار مى زنم و حقارت واقعى آنها را به مردم نشان مى دهم. 🌠نمونه اى از جنايات بنى اميّه: در ميان سياستمداران مادّى دنيا، از قديم اين رسم بوده است که مخالفان خود را از نظر اقتصادى در تنگنا قرار مى دادند، تا آنها به خود مشغول شوند و از ديگران باز بمانند، حتّى در آنجا که به ظاهر مى خواستند دست محبّت را به سوى مخالفان دراز کنند، باز اين اصل را رعايت مى کردند که چيز کمى را در اختيار آنها بگذارند.🤔 ✅در اين کلام امام(عليه السلام) با تعبير جالبى به اين معنا اشاره فرموده، مى گويد: «بنى اميّه از ميراث محمد(صلى الله عليه وآله) جز مقدار کمى در اختيار من نمى گذارند: به اندازه يک بار دوشيدن شير شتر!» (إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَيُفَوِّقُونَنِي تُرَاثَ مُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) تَفْوِيقاً). 👈تعبير «يُفَوِّقُونَنِى»- از مادّه «فَوَاقُ النَّاقَةِ» يعنى يک بار شير شتر را دوشيدن- اشاره لطيفى به کمى هداياى آنهاست; گويى خلافت، به منزله مرکب راهوار شيردهى است که آنها از همه چيزش بهره مى گيرند و گه گاه تنها به اندازه يک بار دوشيدن، در اختيار آن حضرت قرار مى دهند. 👈بعضى گفته اند: «فواق» مفهومى کمتر از اين دارد و آن، به اندازه مقدار شيرى است که در يک بار فشار دادن انگشتان، بر پستان حيوان، فرو مى ريزد و مطابق اين تفسير، تعبير امام(عليه السلام) بسيار گوياتر خواهد بود. 👈تعبير به «تراث محمّد» ممکن است اشاره به فدک و مانند آن باشد و يا اشاره به کلّ برنامه هاى اسلام که در مفهوم وسيعِ ميراث، داخل مى شود; زيرا تمام شکوفايى هاى اقتصادى کشور اسلام، به برکت آيين پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) صورت گرفت و رهين خدمات آن حضرت بود; بنابراين، همه آنها ميراث محمد(صلى الله عليه وآله) محسوب مى شود و على(عليه السلام) سهم عظيمى، نه تنها به خاطر خويشاوندى بلکه به خاطر جانفشانى هايش در طريق اسلام، در آنها داشت.👌 درست است که على(عليه السلام) زندگى زاهدانه اى داشت، ولى هميشه در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) سهم خود را از غنايم مى گرفت وبه نيازمندان مى داد.☑️ ✅سپس در ادامه اين سخن مى افزايد: «(آنها با اين کار خود، نمى توانند مرا فريب دهند و از تصميم نهايى باز دارند) به خدا سوگند! اگر زنده بمانم آنها را از صحنه حکومت اسلامى بيرون خواهم ريخت; همانگونه که قصّاب اعضاى درون شکم حيوان را که به روى زمين مى افتد، پاک مى کند!» (وَ اللّهِ لَئِنْ بَقِيتُ لَهُمْ لاََنْفُضَنَّهُمْ نَفْضَ الَّلحَّامِ الْوِذَامَ التَّرِبَةَ!) 👈تشبيه «بنى اميّه» به خاکهايى که محتويات شکم حيوان مانند جگر و معده روى آن بيافتد و آلوده شود، اشاره به نهايت آلودگى و پستى آنهاست. آنها - به گواهى اعمالشان در زمان «عثمان»- چنان آلوده بودند که عموم مسلمانان از آنها متنفّر شدند; 😖به گونه اى که همه مى خواستند اين شجره خبيثه براى هميشه از سرزمين اسلام قطع گردد و اين باند کثيف از صحنه جامعه اسلام، طرد شود، و بيت المال از چنگ آنها به در آيد! 👳مرحوم سيّد رضى در پايان اين خطبه مى نويسد: 👈در بعضى از روايات به جاى «اَلْوِذَامُ التَّرِبَةُ»، «التُّرَابُ الْوَذِمَةُ» -که عکس آن است- نقل شده (ولى مفهوم هر دو يکى است) و اشاره به اشياى با ارزشى است که گاه آلوده مى شود، و بايد آلودگى ها را از آنها سترد. 👈سپس مى افزايد: جمله «لَيُفَوِّقُونَنِي» به اين معنا است که «بنى اميّه» کمى از مال را در اختيار من مى گذارند; مانند «فواق ناقه» يعنى يک بار دوشيدن شير شتر. و «وِذام» جمع «وَذَمه» به معناى قطعه اى از معده، يا جگر حيوان است که جدا شود و روى خاکها بيفتد و قصّاب آن را از آلودگى پاک کند و خاک آلوده را جدا سازد.
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 فیلم | شیخ ‌حسین انصاریان: 🔻 اثر راهپیمایی اربعین از یک‌میلیون بمب بر سر آمریکا و اسرائیل بیشتر است! 🔸حضور هر زن و‌ بچه در اربعین، یک شمشیر بر سر‌ کفر و شرک است! 🔻امروز بالاترین اسلحه علیه کفر همین اربعین ابی‌عبدالله است! 🔸اربعین دارد همین نیمه جان باقیمانده کفر‌ را می‌گیرد! شما هم اربعینی شوید 🌹 حوزه انقلابی ╭┅───────────┅╮ 🕌 https://eitaa.com/alafvalafv ╰┅───────────┅╯
۷۸ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از سخنان آن حضرت است كه با آن دعا مى كرد: خداوندا، آنچه را در باره من از من داناترى بر من ببخش. پس اگر دوباره به گناه باز گشتم توهم دوباره به مغفرتت به من باز گرد.  خداوندا، بر من ببخش آنچه را كه با خود وعده كردم و تو وفايى از من نسبت به آن نديدى.  الهى آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم بر خلاف آن بود بر من ببخش.  الهى اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل و لغزشهاى زبانم را بر من ببخش.  🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹