#شرح_خطبه۲(بخش۴)
🔸مقام والاى آل محمّد(عليه السلام):
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه توصيفى از آل پيامبر و امامان اهل بيت مى کند و در عباراتى کوتاه و بسيار پرمعنا، موقعيّت آنان را بعد از پيامبر روشن مى سازد و با هشت جمله پى در پى، در واقع آنچه را در حديث ثقلين و حديث سفينه نوح و حديث نجوم آمده است توضيح مى دهد.
✅در شش جمله اوّل مى فرمايد: «آنها محلّ اسرار خدايند و پناهگاه فرمان او و ظرف علم او و مرجع احکامش و جايگاه حفظ کتابهاى آسمانى او هستند و کوه هاى استوار دينند» (هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ، وَ لَجَاُ اَمْرِهِ، وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ، وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ، وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ، وَ جِبالُ دينِهِ).
گرچه بعضى از دانشمندان قسمتى از اين جمله ها را مرادف و شبيه هم دانسته اند، ولى حق اين است که هر کدام اشاره به نکته اى دارد.
👈در جمله دوّم نشان داده شده که آنها پناهگاه امر الهى هستند. آيا منظور از امر در اين جا تنها اوامر تشريعى است يا اوامر تکوينى را نيز شامل مى شود;
ظاهر جمله هاى قبل و بعد نشان مى دهد که اين جمله نظر به فرمانهاى تشريعى خداوند دارد که مردم در کسب اين اوامر و اطاعت از آنها بايد به پيشوايان معصوم از اهل بيت پيامبر پناه ببرند.
👈جمله سوّم، آنها را صندوقچه علوم الهى مى شمارد; نه تنها اسرار و نه تنها اوامر، بلکه تمام علومى که براى هدايت انسانها لازم و ضرورى است و يا به نحوى در آن دخالت دارد، در اين صندوقچه ها نهفته شده است!
👈و در جمله چهارم، آنها مرجع احکام الهى شمرده شده اند که مردم در اختلافاتشان ـ چه از نظر فکرى و چه از نظر قضايى ـ بايد به آنها مراجعه کنند تا رفع اختلاف و حلّ مشکل شود و اگر «موئل حِکَمِه» (حِکَم بر وزن اِرَم جمع حکمت است) خوانده شود، تفاوت آن با جمله هاى قبل روشنتر خواهد شد چرا که در اين جا سخن از فلسفه ها و حکمتهاى احکام الهى است که بخشى از علوم پيامبر و پيشوايان معصوم را تشکيل مى دهد.
👈امّا جمله «وَ کُهُوف کُتُبِهِ» بيانگر اين حقيقت است که محتواى همه کتب الهى نزد آنان است. اين شبيه چيزى است که از على(عليه السلام) نقل شده که مى فرمود: «اَما وَاللهِ لَوْ ثُنِيَّتْ لى وَسادَة فَجَلَسْتُ عَلَيْها لاَفْتَيْتُ اَهْلَ التَوْرية بِتَوْراتِهِمْ... وَ اَفْتَيْتُ اَهْلَ الاِنْجيلِ بِاِنْجيلِهمْ... وَ اَفْتَيْتُ اَهْلَ الْقرآنِ بِقرآنِهِمْ...; به خدا سوگند اگر مسندى براى من آماده شود و بر آن بنشينم براى پيروان تورات به توراتشان فتوا مى دهم و... براى پيروان انجيل به انجيلشان و براى اهل قرآن به قرآنشان...».👏
✅به دنبال اين شش توصيف زيبا و پر معنا دو جمله ديگر اضافه مى فرمايد و مى گويد: «به وسيله آنان (امامان اهل بيت) قامت دين را راست نمود و لرزش و تزلزل و وحشتِ آن را از ميان برد» (بِهِمْ اَقامَ انْحِناءَ ظَهْرِهِ، وَ اَذْهَبَ ارْتِعادَ فَرائِصِهِ).
👈«انحناء ظهر; خميده شدن پشت» کنايه لطيفى از فشار مشکلاتى است که از سوى دشمنان دانا و دوستان نادان بر دين وارد مى شود و به وسيله اين بزرگواران، اين فشارها خنثى مى گردد و قامت دين راست مى شود.
👈«ارتعاد فرائص; لرزش آن قسمت از بدن که روى قلب را پوشانيده» کنايه لطيف ديگرى از اضطراب و وحشتى است که از سوى مکاتب الحادى و انحرافات دينى و اعتقادى بر مؤمنان وارد مى گردد که به وسيله ائمه هدى خنثى مى شود و آرامش خويش را باز مى يابد.
12.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی حتی معاویه هم برای علی گریه کرد!
پخش زنده بیانات رهبر انقلاب - ایسنا.mp3
18.01M
🎙صوت کامل بیانات #رهبر_انقلاب
۱۹ #رمضان ۱۴۴۲
۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰
❇️به کانال صدای بصیرت بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/340459628C36a9f82c75
🖤🖤🖤وصیت نامه حضرت امیر علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان،به حسنین وهر کسی که نامه او به دستش رسیده است.
بخش سوم#نامه -۴۷
🔹بر شما باد به پيوستن با يكديگر،
🔹و بخشش همديگر، مبادا از هم روى گردانيد، و پيوند دوستى را از بين ببريد.
🔹امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه بدهاى شما بر شما مسلّط مى گردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانيد جواب ندهد.
🔹 (سپس فرمود). اى فرزندان عبد المطلّب: مبادا پس از من دست به خون مسلمين فرو بريد [و دست به كشتار بزنيد] و بگوييد، امير مؤمنان كشته شد، بدانيد جز كشنده من كسى ديگر نبايد كشته شود.
🔹 درست بنگريد اگر من از ضربت او مُردم، او را تنها يك ضربت بزنيد، و دست و پا و ديگر اعضاى او را مبريد،
🔹من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه فرمود: «بپرهيزيد از بريدن اعضاى مرده( مثله کردن)، هر چند سگ ديوانه باشد».
#نهضت -نهج- البلاغه- خوانی
#کاشان- پایتخت- نهج- البلاغه
نقش انسان در تقدیرات شب قدر.pdf
1.79M
فایل PDF #رایگان
#کتاب "نقش انسان در تقدیرات شبقدر"
💫 | نکتههای کلیدی برای جذب تقدیرات بلند در لیالیِ قدر |
✍ تألیف؛ استاد #محمد_شجاعی
این کتاب خیلی برام مفید و جالبه گفتم برا شما و مخاطبینتون هم بفرستم👆
#ارسالی_اعضاء 🌹
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️واکنش #حاج_محمود_کریمی به حاشیههای اخیر
سرِ نیزه که رحل #قرآن شد/ وقت تضعیف «#مرد_میدان» شد
آخرین ضربههای مالک بود/ اشعری شیر شد، رجزخوان شد
شر شد و فتنه شد، تلاطمشد/ امر #مولا در این میان گمشد
رشته افتاد دست جاسوسان/ اشعری، انتخاب مردم شد.
سلام بر امام آزادگان امیر مومنان علی ابن ابی طالب .
شمع بیت المال، روشن مانده است!🕯🕯
سلام بر مردم شریف ایران اسلامی
بنده اگر آقا امام زمان عج بپذیرند، طلبه شدم تا دین خدا را ترویج و با فساد و ظلم مبارزه نمایم. معتقدم که رئیس جمهور روحانی، حق نداشته اند که اموال بیت المال را برای اهداف سیاسی شخصی خود هزینه نمایند. لذا علی رغم نیاز شدید، گرفتن این پول را تایید این معصیت و ظلم بزرگ می دانم و مبلغ مذکور را به حساب بیت المال عودت می دهم. این مبلغ، ملک بنده نیست که به مصرف شخصی رسانم یا در راه خیر مصرف نمایم. امید که دامن پاک حوزه علمیه و طلاب از این پول های کثیف، همچون گذشته پاک بماند.
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر.
#ارسالی_اعضاء
#خطبه۲(بخش۵)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
آنها بذر فجور را افشاندند و با آب غرور و نيرنگ، آن را آبيارى کردند و سرانجام، بدبختى و هلاکت را درو نمودند.
هيچ کس از اين امّت را با آل محمّد(صلى الله عليه وآله) نمى توان مقايسه کرد و آنها که از نعمت آل محمد(صلى الله عليه وآله) بهره گرفتند با آنان برابر نخواهند بود; چرا که آنها اساس دين و ستون استوار بناى يقينند.
غلوّ کننده، به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود و ويژگيهاى ولايت و حکومت، از آن آنهاست و وصيّت و وراثت (پيامبر) تنها در آنهاست; ولى هم اکنون که حق به اهلش بازگشته و به جايگاه اصلى اش منتقل شده (چرا کوتاهى و سستى مى کنند و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسند؟)
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۲(بخش۵)
🔰هيچ کس با آنان برابرى نمى کند!
با توجّه به اين که اين خطبه بعد از جنگ صفّين ايراد شده است چنين به نظر مى رسد که ضميرها در جمله هاى سه گانه آغاز اين بخش، به اصحاب معاويه و همچنين خوارج برمى گردد;
اين احتمال نيز داده شده است که به منافقين باز گردد و يا به همه کسانى که با حضرتش به مبارزه و مخالفت برخاستند.
✅به هر حال در يک تشبيه دقيق و گويا مى فرمايد: «آنها بذر فجور را (در سرزمين دل خويش و در متن جامعه اسلامى) افشاندند و با آب غرور و نيرنگ آن را آبيارى کردند و سرنجام، بدبختى و هلاکت را که محصول اين بذر شوم بود درو کردند» (زَرَعُوا الْفُجُورَ، وَسَقَوْهُ الْغُرُورَ، وَ حَصَدوا الثُّبُورَ).
👈اين درست مراحل سه گانه اى است که امروز درباره زراعت گفته مى شود: «کاشت، داشت و برداشت» و روشن است که بذرهاى فجورى که با غرور و نيرنگ آبيارى شود محصولى جز اين نخواهد داشت.
سپس بار ديگر به بيان اوصاف آل محمّد(صلى الله عليه وآله) با تعبيرات صريح تر و آشکارترى باز مى گردد و مقام والا و حقوق از دست رفته آنان را در عباراتى کوتاه و پر معنا ـ همان گونه که راه و رسم آن حضرت است ـ بازگو مى کند.
✅نخست مى فرمايد: «هيچ کس از اين امّت را با آل محمّد(صلى الله عليه وآله) نمى توان مقايسه کرد» (لا يُقاسُ بِآلِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ اَحَد).
👈دليل آن هم روشن است زيرا آنها به گفته صريح پيامبر در حديث ثقلين که تقريباً همه علماى اسلام آن را در کتابهاى خود آورده اند قرين قرآن و کتاب الله شمرده شده اند و مى دانيم هيچ کس از امّت، غير آنها، قرين قرآن نيست. افزون بر اين، آياتى همچون آيه تطهير که شهادت به معصوم بودن آنها مى دهد و آيه مباهله که بعضى از آنان را نفس پيامبر مى شمرد و آيات و روايات ديگر شاهد اين مدّعاست.
به علاوه علوم و دانشها و معارفى که از آنان نقل شده با علوم و دانشهاى ديگران قابل مقايسه نيست. آيا نظير آنچه در همين نهج البلاغه آمده است و يا عشرى از اعشار آن از ديگران نقل شده است; آيا مجموعه اى همچون صحيفه سجّاديه و حتّى يک دعاى آن از ديگرى سراغ داريد; احکام وسيع و گسترده اى که از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) درباره جزئيات دين نقل شده و مناظراتى که از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در ابواب مختلف عقايد دينى با پيروان مذاهب ديگر، در حالات آن امام نقل شده، شبيه و مانندى در اين امت دارد؟
در جمله بعد سخنى مى فرمايد که در حقيقت دليل جمله قبل است.
✅ مى فرمايد: «آنها که از خوان نعمت آل محمّد(صلى الله عليه وآله) بهره گرفتند هرگز با خود آنان برابر نخواهند بود!» (وَلا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ اَبَداً).
چه نعمتى از اين بالاتر که اگر فداکاريهاى على(عليه السلام) نبود ديگران در زمره مسلمين وارد نمى شدند. تاريخ زندگى آن حضرت از داستان ليلة المبيت گرفته تا جريان جنگ بدر و احد و خندق و خيبر و مانند آن، همه گوياى اين واقعيّت است.
👈جالب اين که امام در جمله بالا مى فرمايد: نعمت وجود اهل بيت به طور مستمر و ابدى جارى است و منحصر به عصر و زمانى نبوده و نخواهد بود; چرا که آنچه از ثمره شجره مبارکه اسلام ـ امروز مى چينيم ـ گذشته از زحمات فوق العاده پيامبر اسلام ـ محصول تلاشهاى عظيمى است که اين باغبانان وحى براى آبيارى آن در هر عصر و زمانى به خرج داده اند.👌
سپس به دو نکته ديگر اشاره مى فرمايد که از نکته قبل سرچشمه گرفته است
✅و آن اين که: «اهل بيت اساس و شالوده دين و ستون استوار بناى رفيع يقينند» (هُمْ اَساسُ الدّينِ، وَ عِمادُ الْيَقينِ).
✅در جمله هاى بعد چنين نتيجه گيرى مى کند که: «غلو کننده به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود» (اِلَيْهِمْ يَفيىءُ الْغالي، وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التّالي).
👈چگونه چنين نباشد در حالى که آنها صراط مستقيم دينند و امّت وسط مى باشند که معارف و عقايد و دستورهاى اسلام را خالى از هر گونه افراط و تفريط مى دانند و بازگو مى کنند. اگر به تاريخ عقايد فرقه هاى اسلامى که از اهل بيت دور مانده اند مراجعه کنيم و گرفتاران در دام جبر و تشبيه و الحاد در اسما و صفات الهى را ببينيم و اين که چگونه بعضى، غلوّ در اسما و صفات الهى را به جايى رسانده اند که قائل به تعطيل شده اند و گفتند ما هرگز توان معرفت او را نداريم (نه معرفت اجمالى و نه معرفت تفصيلى) و در مقابل آنها گروهى آن چنان ذات اقدس الهى را پايين آوردند که او را در شکل جوان اَمْرَدى دانستند که موهاى به هم پيچيده زيبايى دارد.😳
در مسأله جبر و تفويض گروهى آن چنان تند رفتند که انسان را موجودى بى اختيار در چنگال قضا و قدر دانستند که ذرّه اى، اراده او کارساز نيست و هر چه تقدير ازلى بوده بايد انجام دهد، خواه راه کفر بپويد يا ايمان; و دسته اى آن چنان گرفتار تفريط گشتند که براى انسان استقلال
کاملى در برابر ذات پاک خداوند قائل شده و با قبول تفويض، راه شرک و دوگانگى را پيش گرفتند.
ولى مکتب اهل بيت که مسأله نفى جبر و تفويض و اثبات «امر بين الامرين» را مطرح مى کرد، مسلمانها را از آن افراط و تفريط خطرناک و کفرآلود برحذر داشت و اين جاست که صدق کلام امام روشن مى شود که غلوکنندگان بايد به سوى آنها بازگردند و واپس ماندگان سرعت گيرند و به آنها برسند و اين تشبيه لطيفى است که قافله اى را در نظر مجسّم مى کند که راهنمايان هوشيار و آگاهى دارد ولى گروهى بى حساب پيشى مى گيرند و در بيابان گم مى شوند و گروهى سستى کرده، عقب مى مانند و طعمه درندگان بيابان مى شوند.
✅سپس در يک نتيجه گيرى نهايى مى فرمايد: «ويژگيهاى ولايت و حکومت از آن آنهاست» (وَ لَهُمْ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ).
✅درست به همين دليل: «وصيّت پيامبر و وراثت خلافت او در آنهاست» (وَ فيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِراثَةُ).
اگر پيامبر درباره آنان وصيّت کرد و پيشوايى خلق را به آنان سپرد به خاطر همين واقعيّتها بود نه مسأله پيوند خويشاوندى و نسب.
پيداست که منظور از وصيّت و وراثت در اين جا مقام خلافت و نبوّت است و حتّى کسانى که ارث را در اين جا به معناى ارث علوم پيامبر(صلى الله عليه وآله) گرفته اند نتيجه اش شايستگى آنها براى احراز اين مقام است; چرا که پيشواى خلق بايد وارث علوم پيامبر باشد و جانشين او همان وصىّ اوست; زيرا معلوم است که ارث اموال، افتخارى نيست و وصيّت در مسائل شخصى و عادى، مطلب مهمّى محسوب نمى شود و آنها که تلاش کرده اند وصيّت و وراثت را به اين گونه معانى تفسير کنند در واقع گرفتار تعصّبها و تحت تأثير پيشداوريها بوده اند; زيرا آنچه مى تواند همرديف (اَساسُ الدّينِ وَ عِمادُ اليَقينِ وَ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ) واقع شود همان مسأله خلافت و جانشينى رسول الله(صلى الله عليه وآله) است و غير آن شايسته نيست که همرديف اين امور گردد.
✅سرانجام در آخرين جمله، گويى مردم قدرنشناس زمان خود را مخاطب ساخته و مى فرمايد: «هم اکنون که حق به اهلش باز گشته و به جايگاه اصلى منتقل شده چرا کوتاهى و سستى و پراکندگى داريد و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسيد؟» (اَلآنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ وَ نُقِلَ اِلَى مُنْتَقَلِهِ).
👈از آنچه در بالا درباره وصيّت و وراثت گفته شد به خوبى روشن مى شود که منظور از حق در اين جا همان حقّ خلافت و ولايت است که اهل بيت نسبت به آن از همه شايسته تر بودند و در واقع قبايى بود که تنها به قامت آنها راست مى آمد