🖤🖤🖤وصیت نامه حضرت امیر علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان،به حسنین وهر کسی که نامه او به دستش رسیده است.
بخش سوم#نامه -۴۷
🔹بر شما باد به پيوستن با يكديگر،
🔹و بخشش همديگر، مبادا از هم روى گردانيد، و پيوند دوستى را از بين ببريد.
🔹امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه بدهاى شما بر شما مسلّط مى گردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانيد جواب ندهد.
🔹 (سپس فرمود). اى فرزندان عبد المطلّب: مبادا پس از من دست به خون مسلمين فرو بريد [و دست به كشتار بزنيد] و بگوييد، امير مؤمنان كشته شد، بدانيد جز كشنده من كسى ديگر نبايد كشته شود.
🔹 درست بنگريد اگر من از ضربت او مُردم، او را تنها يك ضربت بزنيد، و دست و پا و ديگر اعضاى او را مبريد،
🔹من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه فرمود: «بپرهيزيد از بريدن اعضاى مرده( مثله کردن)، هر چند سگ ديوانه باشد».
#نهضت -نهج- البلاغه- خوانی
#کاشان- پایتخت- نهج- البلاغه
نقش انسان در تقدیرات شب قدر.pdf
1.79M
فایل PDF #رایگان
#کتاب "نقش انسان در تقدیرات شبقدر"
💫 | نکتههای کلیدی برای جذب تقدیرات بلند در لیالیِ قدر |
✍ تألیف؛ استاد #محمد_شجاعی
این کتاب خیلی برام مفید و جالبه گفتم برا شما و مخاطبینتون هم بفرستم👆
#ارسالی_اعضاء 🌹
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️واکنش #حاج_محمود_کریمی به حاشیههای اخیر
سرِ نیزه که رحل #قرآن شد/ وقت تضعیف «#مرد_میدان» شد
آخرین ضربههای مالک بود/ اشعری شیر شد، رجزخوان شد
شر شد و فتنه شد، تلاطمشد/ امر #مولا در این میان گمشد
رشته افتاد دست جاسوسان/ اشعری، انتخاب مردم شد.
سلام بر امام آزادگان امیر مومنان علی ابن ابی طالب .
شمع بیت المال، روشن مانده است!🕯🕯
سلام بر مردم شریف ایران اسلامی
بنده اگر آقا امام زمان عج بپذیرند، طلبه شدم تا دین خدا را ترویج و با فساد و ظلم مبارزه نمایم. معتقدم که رئیس جمهور روحانی، حق نداشته اند که اموال بیت المال را برای اهداف سیاسی شخصی خود هزینه نمایند. لذا علی رغم نیاز شدید، گرفتن این پول را تایید این معصیت و ظلم بزرگ می دانم و مبلغ مذکور را به حساب بیت المال عودت می دهم. این مبلغ، ملک بنده نیست که به مصرف شخصی رسانم یا در راه خیر مصرف نمایم. امید که دامن پاک حوزه علمیه و طلاب از این پول های کثیف، همچون گذشته پاک بماند.
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر.
#ارسالی_اعضاء
#خطبه۲(بخش۵)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
آنها بذر فجور را افشاندند و با آب غرور و نيرنگ، آن را آبيارى کردند و سرانجام، بدبختى و هلاکت را درو نمودند.
هيچ کس از اين امّت را با آل محمّد(صلى الله عليه وآله) نمى توان مقايسه کرد و آنها که از نعمت آل محمد(صلى الله عليه وآله) بهره گرفتند با آنان برابر نخواهند بود; چرا که آنها اساس دين و ستون استوار بناى يقينند.
غلوّ کننده، به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود و ويژگيهاى ولايت و حکومت، از آن آنهاست و وصيّت و وراثت (پيامبر) تنها در آنهاست; ولى هم اکنون که حق به اهلش بازگشته و به جايگاه اصلى اش منتقل شده (چرا کوتاهى و سستى مى کنند و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسند؟)
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۲(بخش۵)
🔰هيچ کس با آنان برابرى نمى کند!
با توجّه به اين که اين خطبه بعد از جنگ صفّين ايراد شده است چنين به نظر مى رسد که ضميرها در جمله هاى سه گانه آغاز اين بخش، به اصحاب معاويه و همچنين خوارج برمى گردد;
اين احتمال نيز داده شده است که به منافقين باز گردد و يا به همه کسانى که با حضرتش به مبارزه و مخالفت برخاستند.
✅به هر حال در يک تشبيه دقيق و گويا مى فرمايد: «آنها بذر فجور را (در سرزمين دل خويش و در متن جامعه اسلامى) افشاندند و با آب غرور و نيرنگ آن را آبيارى کردند و سرنجام، بدبختى و هلاکت را که محصول اين بذر شوم بود درو کردند» (زَرَعُوا الْفُجُورَ، وَسَقَوْهُ الْغُرُورَ، وَ حَصَدوا الثُّبُورَ).
👈اين درست مراحل سه گانه اى است که امروز درباره زراعت گفته مى شود: «کاشت، داشت و برداشت» و روشن است که بذرهاى فجورى که با غرور و نيرنگ آبيارى شود محصولى جز اين نخواهد داشت.
سپس بار ديگر به بيان اوصاف آل محمّد(صلى الله عليه وآله) با تعبيرات صريح تر و آشکارترى باز مى گردد و مقام والا و حقوق از دست رفته آنان را در عباراتى کوتاه و پر معنا ـ همان گونه که راه و رسم آن حضرت است ـ بازگو مى کند.
✅نخست مى فرمايد: «هيچ کس از اين امّت را با آل محمّد(صلى الله عليه وآله) نمى توان مقايسه کرد» (لا يُقاسُ بِآلِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ اَحَد).
👈دليل آن هم روشن است زيرا آنها به گفته صريح پيامبر در حديث ثقلين که تقريباً همه علماى اسلام آن را در کتابهاى خود آورده اند قرين قرآن و کتاب الله شمرده شده اند و مى دانيم هيچ کس از امّت، غير آنها، قرين قرآن نيست. افزون بر اين، آياتى همچون آيه تطهير که شهادت به معصوم بودن آنها مى دهد و آيه مباهله که بعضى از آنان را نفس پيامبر مى شمرد و آيات و روايات ديگر شاهد اين مدّعاست.
به علاوه علوم و دانشها و معارفى که از آنان نقل شده با علوم و دانشهاى ديگران قابل مقايسه نيست. آيا نظير آنچه در همين نهج البلاغه آمده است و يا عشرى از اعشار آن از ديگران نقل شده است; آيا مجموعه اى همچون صحيفه سجّاديه و حتّى يک دعاى آن از ديگرى سراغ داريد; احکام وسيع و گسترده اى که از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) درباره جزئيات دين نقل شده و مناظراتى که از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در ابواب مختلف عقايد دينى با پيروان مذاهب ديگر، در حالات آن امام نقل شده، شبيه و مانندى در اين امت دارد؟
در جمله بعد سخنى مى فرمايد که در حقيقت دليل جمله قبل است.
✅ مى فرمايد: «آنها که از خوان نعمت آل محمّد(صلى الله عليه وآله) بهره گرفتند هرگز با خود آنان برابر نخواهند بود!» (وَلا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ اَبَداً).
چه نعمتى از اين بالاتر که اگر فداکاريهاى على(عليه السلام) نبود ديگران در زمره مسلمين وارد نمى شدند. تاريخ زندگى آن حضرت از داستان ليلة المبيت گرفته تا جريان جنگ بدر و احد و خندق و خيبر و مانند آن، همه گوياى اين واقعيّت است.
👈جالب اين که امام در جمله بالا مى فرمايد: نعمت وجود اهل بيت به طور مستمر و ابدى جارى است و منحصر به عصر و زمانى نبوده و نخواهد بود; چرا که آنچه از ثمره شجره مبارکه اسلام ـ امروز مى چينيم ـ گذشته از زحمات فوق العاده پيامبر اسلام ـ محصول تلاشهاى عظيمى است که اين باغبانان وحى براى آبيارى آن در هر عصر و زمانى به خرج داده اند.👌
سپس به دو نکته ديگر اشاره مى فرمايد که از نکته قبل سرچشمه گرفته است
✅و آن اين که: «اهل بيت اساس و شالوده دين و ستون استوار بناى رفيع يقينند» (هُمْ اَساسُ الدّينِ، وَ عِمادُ الْيَقينِ).
✅در جمله هاى بعد چنين نتيجه گيرى مى کند که: «غلو کننده به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود» (اِلَيْهِمْ يَفيىءُ الْغالي، وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التّالي).
👈چگونه چنين نباشد در حالى که آنها صراط مستقيم دينند و امّت وسط مى باشند که معارف و عقايد و دستورهاى اسلام را خالى از هر گونه افراط و تفريط مى دانند و بازگو مى کنند. اگر به تاريخ عقايد فرقه هاى اسلامى که از اهل بيت دور مانده اند مراجعه کنيم و گرفتاران در دام جبر و تشبيه و الحاد در اسما و صفات الهى را ببينيم و اين که چگونه بعضى، غلوّ در اسما و صفات الهى را به جايى رسانده اند که قائل به تعطيل شده اند و گفتند ما هرگز توان معرفت او را نداريم (نه معرفت اجمالى و نه معرفت تفصيلى) و در مقابل آنها گروهى آن چنان ذات اقدس الهى را پايين آوردند که او را در شکل جوان اَمْرَدى دانستند که موهاى به هم پيچيده زيبايى دارد.😳
در مسأله جبر و تفويض گروهى آن چنان تند رفتند که انسان را موجودى بى اختيار در چنگال قضا و قدر دانستند که ذرّه اى، اراده او کارساز نيست و هر چه تقدير ازلى بوده بايد انجام دهد، خواه راه کفر بپويد يا ايمان; و دسته اى آن چنان گرفتار تفريط گشتند که براى انسان استقلال
کاملى در برابر ذات پاک خداوند قائل شده و با قبول تفويض، راه شرک و دوگانگى را پيش گرفتند.
ولى مکتب اهل بيت که مسأله نفى جبر و تفويض و اثبات «امر بين الامرين» را مطرح مى کرد، مسلمانها را از آن افراط و تفريط خطرناک و کفرآلود برحذر داشت و اين جاست که صدق کلام امام روشن مى شود که غلوکنندگان بايد به سوى آنها بازگردند و واپس ماندگان سرعت گيرند و به آنها برسند و اين تشبيه لطيفى است که قافله اى را در نظر مجسّم مى کند که راهنمايان هوشيار و آگاهى دارد ولى گروهى بى حساب پيشى مى گيرند و در بيابان گم مى شوند و گروهى سستى کرده، عقب مى مانند و طعمه درندگان بيابان مى شوند.
✅سپس در يک نتيجه گيرى نهايى مى فرمايد: «ويژگيهاى ولايت و حکومت از آن آنهاست» (وَ لَهُمْ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ).
✅درست به همين دليل: «وصيّت پيامبر و وراثت خلافت او در آنهاست» (وَ فيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِراثَةُ).
اگر پيامبر درباره آنان وصيّت کرد و پيشوايى خلق را به آنان سپرد به خاطر همين واقعيّتها بود نه مسأله پيوند خويشاوندى و نسب.
پيداست که منظور از وصيّت و وراثت در اين جا مقام خلافت و نبوّت است و حتّى کسانى که ارث را در اين جا به معناى ارث علوم پيامبر(صلى الله عليه وآله) گرفته اند نتيجه اش شايستگى آنها براى احراز اين مقام است; چرا که پيشواى خلق بايد وارث علوم پيامبر باشد و جانشين او همان وصىّ اوست; زيرا معلوم است که ارث اموال، افتخارى نيست و وصيّت در مسائل شخصى و عادى، مطلب مهمّى محسوب نمى شود و آنها که تلاش کرده اند وصيّت و وراثت را به اين گونه معانى تفسير کنند در واقع گرفتار تعصّبها و تحت تأثير پيشداوريها بوده اند; زيرا آنچه مى تواند همرديف (اَساسُ الدّينِ وَ عِمادُ اليَقينِ وَ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ) واقع شود همان مسأله خلافت و جانشينى رسول الله(صلى الله عليه وآله) است و غير آن شايسته نيست که همرديف اين امور گردد.
✅سرانجام در آخرين جمله، گويى مردم قدرنشناس زمان خود را مخاطب ساخته و مى فرمايد: «هم اکنون که حق به اهلش باز گشته و به جايگاه اصلى منتقل شده چرا کوتاهى و سستى و پراکندگى داريد و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسيد؟» (اَلآنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ وَ نُقِلَ اِلَى مُنْتَقَلِهِ).
👈از آنچه در بالا درباره وصيّت و وراثت گفته شد به خوبى روشن مى شود که منظور از حق در اين جا همان حقّ خلافت و ولايت است که اهل بيت نسبت به آن از همه شايسته تر بودند و در واقع قبايى بود که تنها به قامت آنها راست مى آمد
https://www.instagram.com/p/BAxYuLayD8M/?igshid=k4foz91t43bi
پیج #شهیده_توران_اسکندری....
(صاحب این پیج در شهر حله عراق به شهادت رسیدند)
به یادت هستم ای عزیز به یادمان باش😭
دیگر این پیج به روز نخواهد شد...😔
توران خانم آسمانی شدنت مبارک..
شهیدحله
توران اسکندری
بسم رب الشهداء و الصدیقین
_معرفی شهیده توران اسکندری جهت آشنایی بیشتر دوستداران این کنیزه حضرت زهرا سلام الله علیها.
_بانوی شهیده توران اسکندری متولدشهر ماهشهر درسال ۱٣۴۴ و یادگاران ایشان ۵ فرزند ،٣پسر و ٢ دختر میباشند.
_همسر شهیده اسکندری;
رزمنده جهادگر ولایتی و خادم اهل بیت عارف مرحوم مهندس فرشاد اسکندری که به دلیل تخصص ایشان حضور در جبهه این بزرگوار خدمت در عملیات راهسازی بوده وبه دلیل حضور در مناطق عملیاتی ودرپی عملیات خصمانه و ناجوانمردانه ملعون آن زمان توسط بمب های شیمیایی بر خلاف تفکر ایشان مواد آلوده به بدنشان وارد و بعداز چند سال تبدیل به سرطان که به تشخیص پزشکان بیمارستان شریعتی تهران از نوع سرطانها ی ناشی از مواد شیمیایی بوده
ودر نهایت منجر به عروج شهادت گونه این مجاهد فی سبیل الله درسال۱٣٨۴ میشود.(ضمنا شهید علیرضا اسکندری فرمانده گردان جعفر طیار پسر خاله شهیده توران اسکندری میباشند)
ازخداوند متعال علو درجات را برای شهداء خواستاریم ان شاالله که مورد عنایت شهداء قرار بگیریم..
یکی از پستهای زیبای خانم 🌷شهیده اسکندری🌷 در پیج اینستاگرامی خود :
"اگر دوست شهید داشته باشے
کم کم شبیهش مےشوی
آنقدر شبیه که حتے ظاهرت هم
مثل او مےشود
تاآنجاپیش خواهے رفت که
دوست شهیدت نمےگذاردبمیری؟؟
آخرشهیدت مےکند.."
💠بسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
دلنوشته همسر مکرمه شهید مدافع حرم محمد پورهنگ برای کنیز حضرت زهرا خادمه الشهداء "شهیده اسکندری"
🌹تقدیم به روح بلند سرکار خانم شهیده اسکندری:
خوب یادم هست آشنایی مان را. چند روز بیشتر از پر کشیدن همسرم نگذشته بود که پیامتان به دستم رسید.
برای همسرم مطلب می نوشتید در فضای مجازی. دوست داشتید برای شهدا خدمت کنید. شناساندن شهدا را وظیفه خود می دانستید.
آن روزها من به دنبال هم دلی می گشتم تا همدردم باشد. سر صحبتتان که باز شد، از پیوندتان گفتید با شهدا. از تجربیاتتان برایم گفتید و روزهایی که پشت سر گذاشته اید.
و من که به دنبال نشانه بودم، به فال نیک گرفتم این آشنایی را.
من هم دردی پیدا کرده بودم و شما گویی خودتان را در برابر خودتان می دیدید. از شباهتمان برایم گفتید. از عشق و محبتی که به همسرانمان داشتیم. از دردهایی که کشیدید و دردهایی که دیدید. از روزهای پر کشیدن همسرتان گفتید. از اشک هایی که کنار تختش جا گذاشتید. از التماس هایی که کردید برای ماندنش و من گویی خودم را می دیدم. اگرچه آسمانی شدن همسرانمان 10 سال فاصله داشت اما شک نداشتم اسباب این دوستی را خودشان برایمان فراهم کرده اند.
آمده بودید آرامش بگیرید اما آرامش بخشیدید به دل داغدیده ام.
خودتان راوخواهر بزرگترم می دانستید و من شما را الگوی خود. 10سال زمان کوتاهی نیست. فراق هر روزش یکسال می گذرد. از قدم های خدا برایم گفتید کنار قدم هایتان. از حضور همسرتان. از مددهایشان. و من باور داشتم گفته هایتان را.
دلم گرفته بود که پیامتان از کربلا رسید. از جوار امامان عشق. نایب الزیاره مان شده بودید.
و من چقدر غبطه خوردم به حالتان. دوست داشتم همراهتان می بودم. گفتید که هر جا رفتید به یاد همسرم و من و دخترهایمان بوده اید. گفتید همراهتان بوده ایم.
عکستان را که دیدم میان زوار اربعین، بدجور به دلم نشستید و محبتتان افزون شد در دلم.
خبر انفجار حله که به گوشم رسید، دلم لرزید. حال و هوای روزهای شهادت همسرم را داشتم. دلهره و اضطراب.
خبر شهادتتان را که شنیدم اگرچه حس جاماندن دوباره برایم زنده شد، اما آرام شدم.
سرنوشتمان اگر چه شبیه به هم بود اما سرگذشتتان بسیار زیباتر رقم خورد.
چه سعادتی بالاتر از این. شهادتتان این گونه مقدر باشد. ایام زیارت اربعین ارباب در
وادی عشق.
حالا همسرتان به انتظارتان ایستاده است که همراهی تان کند تا بهشت. 10 سال فراق اینگونه زیبا ختم به وصال شد.
و من دوباره به حالتان غبطه می خورم. دست من را هم بگیر بانو...🌹