eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
311 دنبال‌کننده
775 عکس
298 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
اى است براى پيروان شيطان که وجدان خود را فريب دهند 💣و در برابر ديگران استدلال کنند که ما به اين دليل و آن دليل (اشاره به قسمتهايى از حق که با باطل آميخته شده) اين راه را برگزيده ايم. 👈آرى مستضعفين فکرى و ساده لوحان ممکن است در اين ميان ناآگاهانه در دام شيطان بيفتند، در حالى که آنها نيز اگر رهبر و راهنمايى براى خود انتخاب مى کردند گرفتار چنين سرنوشتى نمى شدند. ✴️شبيه همين معنى در خطبه 38 گذشت، آنجا که امام(عليه السلام) شبهه را تفسير مى فرمايد و راه نجات از آن را نشان مى دهد و مى گويد: شبهه را از اين رو شبهه نام نهاده اند که شباهت به حق دارد اما اولياءالله گرفتار آن نمى شوند، چرا که نور يقين در اينجا راهنماى آنها است ... ولى دشمنان خدا بر اثر گمراهى در دام شبهات گرفتار مى شوند.
51.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی شب شعر تربت جام_۱۰ دی ۱۴۰۱ ✒️ ͜͡‌‌‌‌‌‌‌❥᭄ @najvayebaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از خطبه هاى آن حضرت است زمانى كه ارتش معاويه در جنگ صفين بر ياران آن حضرت پيشى گرفته، راه ورود به آب فرات را اشغال كردند و لشگر امام را از برداشتن آب مانع شدند: آنها (سپاه معاويه با بستن آب به روى شما) از شما جنگ طلبيده اند، بنابراين (در برابر اين عمل ناجوانمردانه دو راه در پيش داريد;) يا بايد تن به ذلّت و انحطاط منزلت خويش بدهيد، يا شمشيرهايتان را از خون (اين بيرحمان) سيراب کنيد، تا بتوانيد از آب سيراب شويد. (بدانيد) مرگ در زندگى توأم با شکست شماست، و حيات در مرگ پيروزمندانه شما، آگاه باشيد معاويه گروهى از بيخبران گمراه را همراه خود آورده و حق را با نيرنگ و تزوير بر آنها پنهان نموده، تا آنجا که گلوهاى خويش را آماج تيرها و شمشيرهاى مرگ آور ساخته اند! 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
🔸خطبه در يك نگاه: «ابن ابى الحديد» در بيان محتوا و شأن ورود خطبه از «نصر بن مزاحم» چنين نقل كرد كه: فرمانده مقدم لشكر معاويه «ابو الاعور سلمى» با مقدمه لشكر على عليه السّلام به فرماندهى «اشتر» درگيرى مختصرى پيدا كرد. «ابو الاعور» كوتاه آمد و خود را كنار كشيد، و بعد خود را به شريعه فرات يعنى محلى كه به آب نزديك بود رساند، و آنجا را در اختيار گرفت و ياران على عليه السّلام را از آب منع كرد و اين در محلى به نام «قنّسرين» در كنار صفّين واقع شد. هنگامى كه خبر به امير مؤمنان على عليه السّلام رسيد «صعصعة بن صوحان» را فرا خواند و فرمود: نزد معاويه برو و بگو ما اين مسير را براى رسيدن به تو پيموده ايم، و پيش از اتمام حجّت مايل نيستيم با شما جنگ را آغاز كنيم، اما تو لشكر خود را فرستاده اى و جنگ را (در كنار شريعه فرات) آغاز كرده اى، و ميان مردم و آب حائل شده اى. شريعه را رها كن و آب را آزاد بگذار تا در آنچه ميان ما و شما است بنگريم، و اگر دوست دارى هدف اصلى را رها كرده و مردم بر سر آب با يكديگر بجنگند تا هر كس پيروز شد آب را در اختيار بگيرد، چنان كنيم! «صعصعه» اين پيام را براى معاويه برد، معاويه با يارانش به مشورت پرداخت، بعضى به او توصيه كردند كه شريعه را همچنان در اختيار بگير و آنها را از آب باز دار، ولى «عمرو بن عاص» به او گفت آب را آزاد بگذار، چرا كه من مى دانم لشكر على هرگز اجازه نخواهند داد تو سيراب باشى و آنها تشنه بمانند، ولى معاويه نظر موافقان نگهداشتن شريعه را ترجيح داد. هنگامى كه امام عليه السّلام از اين ماجرا با خبر شد خطبه پر شور بالا را كه پر از نكات زيباى ادبى، و در نهايت فصاحت و بلاغت است ايراد كرد، و ياران خود را براى باز پس گرفتن شريعه فرات به حركت در آورد، و با يك حمله شجاعانه لشكر معاويه را عقب راندند و شريعه فرات را براى همه آزاد كردند! 🔸به اين حرکت ناجوانمردانه پايان دهيد! 👈اين خطبه در لحظاتى بسيار حساس و سرنوشت ساز از امام(عليه السلام) صادر شد وامام(عليه السلام) که کانونى از فصاحت و بلاغت و دريايى از تدبير و مديريّت بود، چنان جمله هاى کوبنده و مهيّج را براى اداى مقصود خود انتخاب کرد که يارانش با شنيدن آن يکباره به حرکت درآمدند، و دست ستمگران شام را از شريعه فرات کوتاه کردند، و آن را براى دوست ودشمن مباح ساختند!😊 جمله هايى که امروز با گذشتن قرنها باز قوّت و قدرت خود را همچنان حفظ کرده و براى هر جمعيتى که عزّت و شرفشان با حملات ناجوانمردانه دشمن به مخاطره افتاده، کارساز و الهام بخش است.👏 ✅نخست مى فرمايد: «آنها (سپاه معاويه با بستن آب به روى شما) از شما جنگ طلبيده اند»! (قَدِاسْتَطْعَمُوکُمُ الْقِتالَ). 👈جمله «اِسْتَطْعَمُوکُم» در جايى به کار گرفته مى شود که شخصى از ديگرى تقاضاى طعام🥙 مى کند، گويى جنگ و پيکار طعامى است که اينها با عمل خود آن را از ياران امام(عليه السلام) طلب کرده اند، اين شبيه تعبيرى است که در عبارات روزمرّه، فارسى زبانان مى گويند «فلان کس تنش مى خارد» ☺️ يا اين که مى گويند «دلش هواى شلاّق کرده»☺️ 👈اشاره به اين که عمل او يک نوع ماجراجويى و جنگ طلبى است، و اين رساترين تعبيرى است که در جريان بستن آب به روى لشکر امام(عليه السلام) ممکن بود به کار گرفته بشود! ✅سپس مى افزايد: «شما در برابر اين عمل ناجوانمردانه شاميان دو راه در پيش داريد: يا بايد تن به ذلّت و انحطاط منزلت خويش بدهيد، يا شمشيرهايتان را از خون (اين خيره سران بيرحم) سيراب کنيد⚔، تا بتوانيد از آب (فرات) سيراب شويد»! (فَأَقِرُّوا عَلَى مَذَلَّة وَ تَأْخِيرِ مَحَلَّة أَوْ رَوُّوا السُّيُوفَ مِنَ الدِّمَاءِ تَرْوَوْا مِنَ الْمَاءِ!) 👈آرى آنها راه سومى در اين ماجرا نداشتند، اگر در مقابل اين حرکت دشمن سستى به خرج مى دادند و لشکر از تشنگى به زحمت مى افتاد يا گروهى از تشنگى مى مردند بدترين داغ ذلت بر پيشانى آنها مى خورد و مقام و منزلت خود را نزد دوست و دشمن از دست مى دادند، ولى هنگامى که بپا خاستند و به دشمن حمله کردند هم در جايگاه شايسته خويش در نظر دوست و دشمن قرار گرفتند، و هم سربلند و عزيز شدند، و با جوانمردى مولى على(عليه السلام)👌 که پيشنهاد بستن آب را به روى آنها نپذيرفت و براى همه آزاد کرد، عظمت خود را حتى در دل دشمنان نيز تثبيت کردند، بگونه اى که آنها از عمل خود شرمنده شدند و احساس حقارت کردند، و با توجه به اين که اين ماجرا در آغاز جنگ صفّين بود سبب قوّت روحيه ياران مولى و ضعف روحيه لشکر معاويه شد.💪 سپس امام(عليه السلام) به يک اصل کلّى و جاودانى که رمز پيروزى و عزّت و سربلندى هر قوم و ملّتى است اشاره کرده، ✅ خطاب به لشکريانش مى فرمايد: «مرگ، در زندگى توأم با شکست شماست، و حيات و زندگى، در مرگ پيروزمندانه شما!» (فَالْمَوْتُ في حَيَاتِکُمْ مَقْهُورِينَ وَالْحَيَاةُ في مَوْتِکُمْ قَاهِرِينَ). 👈آرى در نظا
م زندگى انسانهاى شايسته و با شخصيت، زندگى مادّى و ظاهرى برترين ارزش نيست، همان گونه که مرگ مادى ضدّ ارزش نمى باشد، بلکه ارزش والا در نظر آزاد مردان با ايمان، در زندگى توأم با عزّت است به همين دليل هرگاه بر سر دو راهى قرار گيرند، شهادت توأم با عزّت و سربلندى را بر زندگى ذليلانه ترجيح مى دهند، و همين نظام ارزشى بود که مسلمانان را در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و حتى بعد از آن در پيکارهاى نابرابر پيروز مى کرد. آرى عزّت جامعه اسلامى بر هر چيز مقدّم است و هر بهايى به خاطر آن پرداخته شود بجاست. 👈همين معنى در سخنان فرزندش حسين(عليه السلام) در حادثه خونين کربلا تجلّى کرد آن زمان که فرمود: «لاوَاللهِ لا أُعْطِيکُمْ بِيَدي إعْطاءَ الذَّليلِ وَلا أُقِرُّ لَکُم اِقْرارَ الْعَبيدِ»; «نه، به خدا سوگند دست ذلّت در دست شما نمى گذارم، و همچون بردگان تسليم نمى شوم; (بلکه مى جنگم و سربلند شربت شهادت را مى نوشم!)». 👈وهنگامى که در اثناء راه کربلا با لشکر حر روبروشد و آنها را تشنه يافت، و مطابق راه و رسم جوانمردان دشمن را سيراب کرد، حرّبن يزيدرياحى به گمان خودش از سر خيرخواهى و نصيحت عرض کرد: «با يزيد پنجه در نيفکن که جان نازنينت به خطر خواهد افتاد!» امام(عليه السلام) در جواب فرمود: «أَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى؟; آيا مرا به مرگ و شهادت مى ترسانى؟!» من همان را مى گويم که شاعر قبيله اوس در حالى که تصميم به يارى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) گرفته بود و پسر عمويش او رااز اين کار برحذر داشت گفت: سَأَمْضى فَما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَى الْفَتى * اِذا ما نَوى حَقّاً وَ جاهَدَ مُسْلِماً! وَواسَى الرِّجالَ الصّالِحينَ بِنَفْسِهِ * وَ فارَقَ مَثْبُوراً وَ باعَدَ مُجْرِماً فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اُنْدَمْ وَ اِنْ مِتُّ لَمْ أُلَمْ *** کَفى بِکَ ذُلاَّ اَنْ تَعِيْشَ وَ تُرْغَما «من از اين راه مى روم و مرگ بر جوانمردان عار نيست»! «جوانمردى که نيّتش حق است، و مسلمان است و جهاد مى کند»; «و با مردان صالح در فدا کردن جان همراهى و مواسات دارد»; «و از افراد بى ايمان و گنهکار فاصله گرفته است»; «من اگر زنده بمانم پشيمان نيستم، و اگر در اين راه بميرم ملامت نخواهم شد!» «ذلّت براى تو (و امثال تو) است که زنده بمانى و سرافکنده باشى!»👏 🔅اين شعار حيات آفرين اسلامى با تعبير ديگرى در قرآن مجيد آمده است، آنجا که مى فرمايد: (قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا اِلاّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ اَنْ يُصِيْبَکُمُ اللهُ بِعَذاب مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِيْنا فَتَرَبَّصُوا اِنّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ); «بگو آيا درباره ما جز يکى از دو نيکى را انتظار داريد (يا پيروزى يا شهادت) ولى ما انتظار داريم که خداوند عذابى از سوى خودش (در آن جهان) به شما برساند يا (در اين جهان) به دست ما مجازات شويد، اکنون که چنين است شما انتظار بکشيد ما هم با شما انتظار مى کشيم!» در پايان اين خطبه امام(عليه السلام) به نيرنگ هاى معاويه و ساده لوحى گروهى از شاميان فريب خورده اشاره کرده، ✅مى فرمايد: «آگاه باشيد معاويه گروهى از بيخبران گمراه را همراه خود آورده و حق را با نيرنگ و تزوير بر آنها پنهان نموده، تا آنجا که گلوهاى خويش را آماج تيرها و شمشيرهاى مرگ ساخته اند!» (أَلاَ وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ وَعَمَّسَ عَلَيْهِمُ الْخَبَرَ، حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِيَّةِ); 👈در اين گفتار از يک سو معاويه را معرفى مى کند که بنيان حکومتش بر فريب و نيرنگ و بهره گيرى از ساده لوحان بيخبر است، و از سوى ديگر شاميان فريب خورده لشکر او را معرفى مى نمايد که آنها چنان گرفتار شستشوى مغزى شده اند که حتّى حاضرند جان خود را در طريق باطل و مقاصد شوم معاويه بر باد دهند!
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مجرب بودن توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ یک دقیقه 🎞 کلیپ کامل: aparat.com/v/RefQU 🔺 @nasery_ir ‌ ‌
(بخش۱) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 آگاه باشيد که دنيا به آخر رسيده و پايان يافتن خود را اعلام کرده است، زيبائيهايش به زشتى گراييده و روى برگردانده و به سرعت دور مى شود، (آرى) ساکنانش را به سوى فنا مى راند و همسايگانش را با آهنگ مرگ پيش مى برد، آنچه از دنيا شيرين بوده به تلخى گراييده و آنچه صاف و زلال بود تيرگى يافته است (بگونه اى که) چيزى از آن باقى نمانده، مگر به اندازه ته مانده ظرف آبى، يا جرعه ناچيزى همچون مقدار آبى که به هنگام کمبود و جيره بندى شديد آب به افراد مى دهند، و به اندازه اى که اگر تشنه اى آن را بنوشد هرگز عطش او فرو نمى نشيند! حال که چنين است اى بندگان خدا تصميم بر کوچ کردن از اين سرا بگيريد (و خود را آماده کنيد) که زوال و نيستى بر اهل آن فرض شده است، نکند آرزوها بر شما چيره شود و مبادا گمان بريد که عمرتان طولانى خواهد بود (و در غفلت فرو رويد). 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
(بخش۱) 🔸خطبه در يك نگاه: اين خطبه در واقع از سه بخش تشكيل شده است: 💫 در بخش اوّل ارزش زهد و عدم وابستگى به دنيا، و توجه به اين حقيقت كه تمام مواهب دنيا زودگذر و سريع الزّوال است 💫در بخش دوم از پاداشهاى مهمى كه در انتظار زاهدان و مؤمنان صالح العمل است سخن به ميان آمده، 💫و در بخش پايانى خطبه، اين واقعيت را شرح مى دهد كه انسانها هر قدر كه در مقام شكر نعمت هاى بزرگ پروردگار بر آيند قادر نيستند حق آن را به جا آورند، مخصوصا نعمت والاى ايمان كه برترين و والاترين نعمت هاست.
☑️با اين که انسان مادام که در دنياست زندگى مى خواهد، و بايد آبرومندانه و بدون وابستگى به ديگران حيات مادى خود را اداره کند، ولى در خطبه بالا و بسيارى ديگر از خطبه هاى مولى اميرالمؤمنان(عليه السلام) در نهج البلاغه به زهد در دنيا توصيه شده است، و پى درپى هشدار مى دهد که دنيا فانى و سريع الزّوال است، همه بايد آماده کوچ کردن از دنيا باشند، و خود را براى سفر بزرگى که در پيش دارند آماده کنند،🚶 ولى از آنجا که دنياپرستى سرچشمه تمام گناهان است و جاذبه و زرق و برق دنيا به حدّى است که انسانها را به سوى خود مى کشاند و درست به يک جاده سراشيبى مى ماند که حرکت در آن نياز به توصيه ندارد، بلکه دائماً بايد به رهروان آن هشدار داد که: خود را کنترل کنيد، با سرعت نرويد، مبادا سقوط کنيد و گرفتار مصيبت شويد، بنابراين پيشوايان دين مرتباً هشدار مى دادند. 👈به همين دليل امام در اين خطبه که در شرايط روحانى عيد قربان ايراد شده است مردم را نسبت به بى وفايى دنيا و ناپايدارى آن هشدار مى دهد، و با تعبيرات بسيار حساب شده که درطىّ ده جمله بيان شده است اين حقيقت را گوشزد مى کند که بيش از اندازه تکيه بر دنيا نکنند.⚠️ ✅در جمله هاى نخستين مى فرمايد: «آگاه باشيد دنيا به آخر رسيده و پايان يافتن خويش را اعلام کرده است.» (أَلاَ وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَصَرَّمَتْ، وَآذَنَتْ بِانْقِضَاء). 👈اين سخن ممکن است اشاره به مجموعه جهان باشد که عمرش رو به پايان است، و به همين دليل زمان ما را آخرالزمان مى نامند، 👈 يا اشاره به زندگى هر يک از انسانها در هر عصر و زمان است که بسيار کوتاه و زودگذر مى باشد و احتمال دوم با مجموعه خطبه سازگارتر است، و در واقع مفهوم اين سخن آن است که عمر هر کس در اين دنيا به اندازه اى کوتاه است که گويى از لحظه تولّد به او مى گويند: «آماده کوچ کردن باش!» ✅سپس در جمله سوم و چهارم مى افزايد: «زيبايى هايش به زشتى گراييده، و روى برگردانده و به سرعت دور مى شود» (وَ تَنَکَّرَ مَعْرُوفُها وَ أَدْبَرَتْ حَذّاءَ). 👈آرى زيبايى هاى جوانى به سرعت جاى خود را به زندگى ملالت بار پيرى مى دهد، و نعمتهايش رو به زوال است، چشمها👀 کم نور، گوشها👂 ناشنوا، اعصاب سست، استخوانها فرسوده و چهره هاى صاف و پرطراوت، پر از چين و چروک پيرى مى شود👴 ✅در جمله پنجم و ششم مردم دنيا را به کاروانى از شتران🐪 تشبيه مى کند که ساربان به سرعت آنها را مى راند، مى فرمايد: «دنيا ساکنان خويش را به سوى فنا مى راند، و همسايگانش را با آهنگ مرگ پيش مى برد». (فَهِىَ تَحفِزُ بِالْفَناءِ سُکّانَها وَ تَحْدُوا بِالْمَوْتِ جِيرانَها). 👈«تحفز» از ماده «حَفز» (بر وزن حبس) به معنى راندن و تحريک نمودن و يا کسى را از پشت سر به پيش هل دادن است 😢اين تعبير به خوبى مى رساند که انسانها بخواهند يا نخواهند با گذشت روزگار به پيش رانده مى شوند، و به سوى اجل حرکت مى کنند.📛 👈تعبير به «تَحْدوُ» که از ماده «حُداء» به معنى آواز خواندن براى شتران بمنظور تسريع حرکت آنهاست، تعبير زيبايى براى نشان دادن اين حقيقت است که در اين جهان تمام عوامل تسريع به سوى فنا فراهم است، و انسانها با سرعت هر چه تمام تر به سوى پايان زندگى پيش مى روند.🚷 👈تعبير به جيران (همسايگان) بعد از تعبير به سکّان (ساکنان) ممکن است اشاره به اين نکته باشد که محل سکونت انسان اين جهان نيست، گويى همسايه اين خانه است نه صاحب اين خانه! ✅در جمله هاى بعد با نکته ديگرى درباره دنيا چهره واقعى آن را آشکارتر ساخته، مى فرمايد: «آنچه از دنيا شيرين بوده به تلخى گراييده، و آنچه صاف و زلال بوده تيرگى يافته است». (وَ قَدْ اَمَرَّ مِنها ما کانَ حُلْواً وَ کَدِرَ مِنها ما کانَ صَفْواً). 👈دوران شيرين کودکى و جوانى به سرعت پايان مى گيرد، و دوران طاقت فرسا و پر از مرارت پيرى فرا مى رسد. سلامت جسم و روح جاى خود را به انواع بيماريها مى دهد، و امنيت و آرامش به ناامنى و تشويش و اضطراب مبدّل مى شود.😱 نه شيرينى اش پايدار و نه آرامش و استراحت آن برقرار است. همه چيز به سرعت دگرگون مى شود و نعمت ها رو به زوال مى رود.❌ 👈و سرانجام در آخرين جمله ها در نکوهش دنيا و شرح بى اعتبارى آن با تشبيه ديگرى سخن خود را پايان مى دهد و مى فرمايد: ✅«از دنيا چيزى باقى نمانده مگر به اندازه ته مانده ظرف آبى، يا جرعه ناچيزى همچون مقدار آبى که به هنگام کمبود و جيره بندى شديد آب به افراد مى دهند، و به اندازه اى کم است که اگر تشنه اى آن را بنوشد هرگز عطش او فرو نمى نشيند.» (فَلَمْ يَبْقَ مِنْها اِلاّ سَمَلَةٌ کَسَمَلَةِ الاِْداوَةِ اَوْ جُرْعَةٌ کَجُرْعَةِ الْمَقْلَةِ لَوْ تَمَزَّزَها الصَّدْيانُ لَمْ يَنْقَعْ); 👈اين جمله ها در واقع اشاره به زندگى فرد فرد انسانها است که با گذشت زمان به پايان عمر نزديک مى شود، تا خود را براى نوشيدن جرعه هاى سرشار زندگى آماده مى کند مى بيند چيزى در ته
ظرف براى نوشيدن باقى نمانده است، تنها به آن اندازه مانده که گلويى تر کند و برود، بى آن که عطش و تشنگى او فرو بنشيند!😢 👈امام(عليه السلام) در جمله هاى پايانى اين بخش از خطبه در يک نتيجه گيرى روشن مى فرمايد: ✅ «حال که وضع دنيا چنين است اى بندگان خدا تصميم بر کوچ کردن از اين سرا بگيريد (و خود را آماده کنيد) که زوال و نيستى بر اهل آن فرض شده است، نکند آرزوها بر شما چيره شود و مبادا گمان بريد که عمرتان طولانى خواهد بود» (بلکه سعى کنيد از فرصتى که در دست داريد براى اندوختن زاد و توشه سفر آخرت بهره بگيريد (فَأَزْمِعُوا عِبادَاللهِ الرَّحيلَ عَنْ هذِهِ الدّارِ الْمَقْدُورِ عَلى اَهْلِها الزَّوالُ وَ لايَغْلِبَنَّکُمْ فيها الاَمَلُ وَلايَطُولَنَّ عَلَيْکُمْ فِيها الأَمَدُ). 👈ناگفته پيداست که انسانها چه بخواهند و چه نخواهند بايد از دنيا کوچ کنند، منظور امام اين است که آگاهانه کوچ کنيد، و از فرصت گرانبهايى که در دست داريد بهره بگيريد، و با اندوختن کوله بارى از معارف الهى و فضائل اخلاقى و اعمال صالح سربلند و پرافتخار اين مسير را طى کنيد، و به زندگى سعادتبخش جاويدان بپيونديد.👌 👈باز تأکيد مى کنيم که اين تعبيرات هرگز به معنى ترک دنيا و رهبانيت و بى اعتنايى به سرنوشت زندگى مادى نيست، بلکه به معنى ترک دلبستگى و وابستگى به زرق و برق دنياست، يا به تعبير ديگر مقصود آن است که دنيا را آنچنان که هست بشناسيم و به کار گيريم، نه آنچه پندارها و خيالات واهى و غفلت و غرور و هوى و هوسها ما را به سوى آن دعوت مى کند.👌