eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
313 دنبال‌کننده
775 عکس
298 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام توان به مقابله برخاست و مصلحت انديشى هاى راحت طلبان و دنياپرستان را کنار گذاشت. بنابراين، او در بند جلب خوشنودى خدا بود نه در بند تمايلات مردم و تمايلات خويش; مگر اين که فشار مردم به قدرى زياد باشد که راه به کلّى بسته شود و تکليف ساقط گردد. 👈البتّه نمى توان انکار کرد که اگر انسان بتواند در ميان خواست خدا و خواست مردم جمع کند ـ يعنى هر دو در يکسو جمع شوند يا به تعبير ديگر اگر خواست مردم در مسير خواست الهى واقع شود ـ کار آسانتر و پيشرفت سريعتر خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از سخنان آن حضرت است به وقتى كه به نظر يارانش در اجازه براى آغاز جنگ صفين تأخير نمود: اما اين که مى گوييد: «تأخير در جنگ به خاطر ناخشنودى از مرگ است» به خدا سوگند باک ندارم از اين که من به سوى مرگ بروم يا مرگ به سوى من آيد. و اما اين که مى گوييد: «تأخير در جنگ بسبب اين است که من در مبارزه با شاميان ترديد دارم» به خدا سوگند (اين تصوّر باطل و خيال خامى است) من اگر هر روز جنگ را به تأخير مى اندازم به خاطر آن است که اميدوارم گروهى از آنان به ما بپيوندند و هدايت شوند و در لابه لاى تاريکى ها پرتوى از نور مرا ببينند و به سوى من آيند. و اين براى من بهتر است از کشتن آنها در حالى که گمراهند، هر چند در اين صورت نيز گرفتار گناهان خويشتن مى شوند (و من مسؤول بدبختى آنها نيستم). 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
🔴 روز مهندس رو به ایشون تبریک میگیم 🔹 که مهندس خراب کردن نقشه‌های دشمنه😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدیحه سرایی حاج مهدی رسولی در وصف حضرت عباس(علیه السلام) با ضرب زورخانه‌😍
🔸خطبه در يك نگاه: تناسب مضمون اين خطبه با خطبه قبل، نشان مى دهد كه هر دو بخشى از يك خطبه بوده و يا در زمانى نزديك به هم ايراد شده اند. «ابن ابى الحديد» در شرح نهج البلاغه خود در ذيل اين خطبه مى نويسد: هنگامى كه امير مؤمنان على عليه السّلام در جنگ صفین شريعه فرات را در اختيار گرفت و بزرگوارانه اجازه داد كه شاميان نيز از آن استفاده كنند تا شايد اين محبّت و لطف و اجراى عدالت سبب شود كه آنها تحت تأثير قرار گرفته راه جنگ را رها كنند و به سوى صلح و پيوستن به امام عليه السّلام بيايند، چند روزى گذشت كه سكوت بر دو لشكر حاكم بود، نه امام عليه السّلام رسولى به سوى معاويه مى فرستاد و نه از سوى معاويه كسى خدمت امام عليه السّلام مى آمد و اين امر سبب شد كه اهل عراق از تأخير فرمان جنگ با شاميان ناراحت شوند، لذا خدمت امام عليه السّلام آمدند و عرض كردند: فرزندان و همسران خود را در كوفه تنها گذارده به اينجا آمده ايم تا مرزهاى شام را وطن خود قرار دهيم! به ما اجازه دهيد تا جنگ را آغاز كنيم، زيرا مردم حرفهايى مى زنند.  امام عليه السّلام فرمود: چه مى گويند؟ عرض كردند بعضى گمان مى كنند شما از ترس جانتان اقدام به جنگ نمى كنيد! 😳و بعضى تصور مى كنند كه در اصل جنگ با شاميان و جواز شرعى آن ترديد داريد! 😮 امام عليه السّلام اين خطبه جامع و كوتاه را در پاسخ به آنها ايراد فرمود.
💠خويشتندارى امام (عليه السلام) از جنگ: اين سخنان را امام (عليه السلام) در پاسخ پاره اى از ايرادات واهى بعضى از ناآگاهان، در مورد تأخير جنگ با شاميان بيان کرد. ✅فرمود: «اما اين که مى گوييد تأخير در جنگ ناخشنودى از مرگ است به خدا سوگند! باک ندارم از اين که من به سوى مرگ بروم يا مرگ به سوى من آيد» (أمَّا قَوْلُکُمْ: أَکُلَّ ذلِکَ کَرَاهِيَةَ الْمَوْتِ؟ فَوَاللهِ مَا أُبَالِي، دَخَلْتُ إِلَى الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَيَّ). 👈آرى هنگامى که هدف بسيار مقدّسى، همچون رضاى خدا در کار باشد انسان مؤمن آماده است به استقبال شهادت بشتابد . ➕به علاوه سابقه من در غزوات اسلامى بر کسى پوشيده نيست مخصوصاً در ميدان هاى بدر و اُحد و احزاب و خيبر و حنين من هميشه در صف اول بودم و هميشه پروانه وار بر گرد شمع وجود پيامبر مى چرخيدم و از مرگ و شهادت استقبال مى کردم، چگونه ممکن است درباره کسى با اين سوابق روشن، چنان قضاوت غلطى کرد که از ترس شهادت جنگ را به تأخير بيندازد❗️ ✅شبيه همين معنى، بلکه به صورت رساتر و داغتر در خطبه پنج، و خطبه صد و بيست و سه آمده است، در يک جا مى فرمايد: «به خدا سوگند علاقه فرزند ابوطالب به مرگ (شهادت) از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر بيشتر است» (وَاللهِ لاَبْنُ اَبى طالِب آنَسُ بِالْمَوتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ أُمِّهِ). ✅و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَالَّذى نَفْسُ ابْنِ ابيطالِب بِيَدِهِ لاََلْفُ ضَرْبَة بِالسَّيْفِ اَهْوَنُ عَلَىَّ مِنْ ميتَة عَلَى الْفِراشِ فى غَيْرِ طاعَةِ اللهِ»; «سوگند به آن کس که جان فرزند ابوطالب بدست اوست هزار ضربه شمشير بر من آسانتر (و دلپذيرتر) است از مرگ در بستر در غير طاعت پروردگار». 👈تاريخ پر افتخار زندگى امام نيز شهادت مى دهد که اين سخنان را در عمل، در همه ميدانهاى نبرد نشان داد و چه ناآگاه و بى خبر بودند گروهى از لشکر عراق که چنين سخنانى را درباره ناخشنودى امام از شهادت در راه خدا بر زبان جارى مى کردند.😢 👈اگر گفته شود: سن و سال بسيارى از آنها در حدّى نبود که غزوات اسلامى را درک کرده باشند، ولى آيا مى توان ادّعا کرد که جنگ جمل را نيز فراموش کرده اند؟ جنگى که امام يک تنه مانند صاعقه بر لشکر دشمن حمله مى کرد و چنان در انبوه جمعيت فرومى رفت که دلهاى دوستانش از ترس بر جان امام، به تپش مى افتاد و اين حال همچنان ادامه مى يافت تا امام از گوشه ديگر ميدان سر بر مى آورد، در حاليکه ذکر خدا بر لب داشت و دشمن از ترس او پراکنده شده بود.💪 👈اصولا چگونه ممکن است مرد خدا که قلبش مالامال از ايمان است از مرگ و شهادت بترسد و از شمشير و نيزه دشمن وحشتى به خود راه دهد، مگر نه اين است که خود امام در خطبه بيست و دوم مى فرمايد: «لَقَدْ کُنْتُ وَ ما اُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لا اُرْهَبُ بِالضَّرْبِ وَ اِنِّى لَعَلى يَقِيْن مِنْ رَبِّى وَ غَيْرِ شُبْهَة مِنْ دينى»; «من هرگز کسى نبودم که به نبرد تهديد شوم، يا از ضرب شمشير دشمن بهراسم چرا که من به پروردگار خويش يقين دارم و در آئين خود، گرفتار شک و ترديد نيستم». 👈جمله «فَوَاللهِ ما اُبالى» اشاره به اين حقيقت است که افراد عادى و بى هدف هرگز به استقبال مرگ نمى روند، بلکه دائماً نشسته اند تا در پايان عمر مرگ به سراغ آنها بيايد; در حالى که براى افراد شجاع و با ايمان تفاوتى نمى کند که به استقبال مرگ بشتابند يا در أجل مقدّر، مرگ به سراغ آنها بيايد و اين درست به آن مى ماند که مرگ را به شير درنده اى تشبيه کنيم، افراد عادى هرگز در جايى که اثرى از اين حيوان باشد گام نمى نهند ولى يک فرد شجاع ممکن است به استقبال آن برود و با آن به نبرد و پيکار برخيزد. ✅سپس امام به دومين احتمالى که گروهى از لشکر عراق درباره سبب تأخير پيکار با شاميان مى دادند پرداخته، مى فرمايد: «اما اين که مى گوييد: تأخير در جنگ به سبب اين است که من در مبارزه با شاميان ترديد دارم (اشاره به اين که يقين ندارم آنها راه باطل را مى پويند) به خدا سوگند! (اين تصور باطل و خيال خامى است) من اگر هر روز جنگ را به تأخير مى اندازم، به خاطر اين است که اميد دارم گروهى از آنان به ما بپيوندند و هدايت شوند، و در لابه لاى تاريکى ها پرتوى از نور مرا ببينند و به سوى من آيند» (وَ أَمَّا قَوْلُکُمْ شَکّاً في أَهْلِ الشَّامِ! فَوَاللهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلاَّ وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي، وَ تَعْشُوَ إِلى ضَوْئِي). ✅«و اين براى من بهتر است از کشتن آنها در حالى که گمراهند هر چند در اين صورت نيز گرفتار گناهان خويش مى شوند» (و من مسؤول بدبختى آنها نيستم ولى ميل دارم تا آنجا که در توان من است آنها را از لب پرتگاه دور سازم و به جاده مطمئن سعادت بازگردانم) (وَ ذلِکَ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلالِهَا وَ إِنْ کَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا). 👈در اينجا اما
م به نکته مهمّى اشاره مى فرمايد و آن اين که جنگ براى مردان خدا نه يک هدف است و نه نخستين راه درمان، بلکه آخرين طريق درمان محسوب مى شود، در آنجا که هيچ وسيله ديگر کارساز نباشد; آنها سعى دارند حتى اگر ممکن است يک نفر بر اهل ايمان بيفزايند و از پيروان کفر و ظلم و بيدادگرى بکاهند ⬅️تاريخ ـ به خصوص تاريخ جنگ صفّين ـ نيز نشان مى دهد که حسن ظنّ امام در اين باره بى دليل نبود، چرا که گروه کثيرى در همان ايّام که بى خبران به امام فشار مى آوردند تا جنگ را شروع کند و امام تعلّل مى ورزيد، توبه کردند و به سوى لشکر امام بازگشتند يا از جنگ کناره گيرى نمودند.👌 👳«مرحوم شوشترى» در «شرح نهج البلاغه» خود در اينجا فهرستى را از نام کسانى که در جنگ صفين به برکت تأخير امام در جنگ به آن حضرت پيوستند، ارائه مى دهد که از ميان آنها مى توان از خواهرزاده «شرحبيل» که ملحق شدنش به لشکر امام داستان جالبى دارد و «شمربن ابرهه الحميرى» و جماعتى از قاريان قرآن و همچنين «عبدالله بن عمر العنسى» نام برد. 👈اين عبدالله بن عمر زمانى به امام پيوست که با خبر شد عمّار در لشکر على (عليه السلام) است و به ياد حديث معروف پيامبر افتاد که به او فرمود: «يا عَمّارُ تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْباغيَةُ»; اى عمّار تو را گروه ستمکار به قتل مى رساند» (و پس از کشته شدن عمّار بدست معاويه واضح و آشکار شد که آنها گروه ستمکارند و شکّى براى آنها در اين زمينه باقى نماند). و نيز همو از جوانى نام مى برد که از لشکر شام خارج شد و به سوى لشکر امام(عليه السلام) آمد و پيوسته شمشير مى زد و لعن مى کرد و دشنام مى داد. «هاشم مرقال» که از صحابه معروف على (عليه السلام) و پرچمدار آن حضرت در ميدان صفين بود به او گفت: اى جوان روز قيامت بايد در برابر اين سخنان پاسخگو باشى و حساب اين پيکار را بدهى. جوان گفت: من به خاطر اين با شما مى جنگم که براى من نقل کرده اند رئيس شما (على (عليه السلام)) نماز نمى خواند و شما نيز نماز نمى خوانيد و نيز به خاطر اين با شما مى جنگم که رئيس شما خليفه ما را کشته و شما او را يارى کرده ايد. «هاشم مرقال» ماجراى قتل عثمان را براى او شرح داد و براى او روشن ساخت که على (عليه السلام) نخستين کسى بوده که با پيامبر نماز گزارده و از همه مردم آگاه تر به دين خدا است و ياران او شب زنده دارانند. هنگامى که جوان متوجه اشتباهات خود شد از خدا درخواست توبه کرد و به شام بازگشت در حالى که از اعمال خود پشيمان شد. ⬅️امام علیه السلام هميشه سعى داشت تا ممکن است جنگى رخ ندهد و اگر جنگى رخ مى دهد ضايعات را به حداقل برساند; به همين دليل معمولا سعى داشت جنگ بعدازظهر و حتى نزديکى غروب آغاز شود تا تاريکى شب آتش جنگ را خاموش سازد و خون مردم کمتر ريخته شود. و آنها که مايل به کناره گيرى از جنگ هستند از تاريکى شب استفاده کنند و کنار روند. 👈جمله «تَعْشُوَ اِلَى ضَوْئِى» با توجه به اين که «عَشْو» (بر وزن ضرب) به معنى تاريکى و عدم وضوح چيزى است، اشاره به اين حقيقت است که فضاى جامعه اسلامى را در آن روز تاريکى و ظلمت جهل و نادانى و تبليغات زيانبار فرا گرفته بود و تنها چراغى🔆 که مى توانست آن فضا را روشن کند نور امام و افکار او بود. به همين دليل تا آنجا که ممکن بود جنگ را به عقب مى انداخت. تا جايى که گاهى افراد ناآگاه زبان به اعتراض مى گشودند و اين کار را ترس از مرگ و يا شک در برنامه هاى دشمنان مى پنداشتند، در حالى که اين گونه امور درباره امام (عليه السلام) براى آنها که از روحياتش آگاه بودند، اصلا مفهوم نداشت.