#شرح_خطبه۹۱(بخش۱۲)
💠ظاهر شدن خشکى ها و آرام شدن درياها
در خطبه اوّل «نهج البلاغه» خوانديم که امام(عليه السلام) هنگام شرح آفرينش زمين فرمود: «خداوند نخست آبى جارى💧 ساخت که امواجى متلاطم و متراکم داشت و آن را بر پشت تندبادى شديد🌪، سوار کرد; سپس به وسيله باد و طوفان شديد💨، امواج آب را به هم زد تا کف هايى بر روى آب نمايان شد و از آن کف هاى عظيم، آسمانها (و زمين) را آفريد».
در اين بخش از خطبه مورد بحث نيز، اشاره به مطلبى همانند آن مى کند: با تعبيرات تازه و جالب!
✅ نخست مى فرمايد: «زمين را بر روى امواج پر هيجان 🌊و درياهاى مملو از آب قرار داد» (کَبَسَ الأَرْضَ عَلى مَوْرِ أَمْوَاج مُسْتَفْحِلَة، وَلُجَجِ بِحَار زَاخِرَة).
✅«امواجى که قسمتهاى بالاى آن متلاطم بود و پيوسته به هم مى خورد و لايه اى از کف - همانند کفهاى دهان شتر - به هنگام مستى، بر روى آنها پديد آمد!»(تَلْتَطِمُ أَوَاذِيُّ أَمْوَاجِهَا، وَ تَصْطَفِقُ مُتَقَاذِفَاتُ أَثْبَاجِها، وَ تَرْغُو زَبَداً کَالْفُحُولِ عِنْدَ هِيَاجِهَا).
👈البته تعبيراتى مانند موج، دريا و کف و امثال آن براى امورى که قبل از آفرينش اين جهان وجود داشت يعنى در آن زمانى که نه آبى بود نه دريا نه کف ها و نه حتّى شب و روز، تشبيهاتى است که مى تواند شَبَحى از آن جريان ها را در برابر ما مجسّم سازد.
👈اين تعبيرات ممکن است اشاره به موادّ مذابى باشد که در آغاز آفرينش وجود داشت و پيوسته بر اثر انفجارات عظيم متلاطم بود و به هم مى خورد و بخشهايى از موادّ آن، شبيه کف هاى عظيم، بر روى اين موادِ مذابِ بسيار گسترده، نمايان گشت که با حرکات دَوَرانى و يا بر اثر انفجارهاى درونى که هيچ کس جز خدا نمى داند، به فضا پرتاب شد و زمين و کواکب و سيّارات را به وجود آورد.
✅سپس امام(عليه السلام) به مرحله ديگرى از مراحل پيدايش جهان اشاره کرده، مى فرمايد: «قسمتهاى سرکش آب پرتلاطم، بر اثر سنگينى، خضوع نموده و هيجان آن بر اثر تماس با سينه زمين فرو نشست و کاملا تسليم و رام شد; چرا که زمين با پشت، بر آن مى غلتيد». (فَخَضَعَ جِمَاحُ الْمَاءِ الْمُتلاَطِمِ لِثِقَلِ حَمْلِهَا، وَ سَکَنَ هَيْجُ ارْتِمَائِهِ إِذْ وَطِئَتْهُ بِکَلْکَلِهَا، وَ ذَلَّ مُسْتَخْذِياً إِذْ تَمَعَّکَتْ عَلَيْهِ بَکَوَاهِلِهَا).
✅«و به اين ترتيب آبها بعد از آن همه سر و صدا که بر اثر امواج خروشان پيدا شده بود، ساکن و آرام شد و همچون اسب افسار شده اى اسير و رام گشت!». (فَأَصْبَحَ بَعْدَ اصْطِخَابِ أَمْوَاجِهِ، سَاجِياً مَقْهُوراً، وَ فِي حَکَمَةِ الذُّلٌ مُنْقَاداً أَسِيراً).
👈از اين تعبيرات چنين استفاده مى شود که پيدايش زمين (و کرات ديگر آسمانى) بر روى مادّه مذاب نخستين، تدريجاً سبب آرامش آن گرديد و شور و هيجانش فرو نشست.
👈اين احتمال نيز وجود دارد که اين تعبيرات اشاره به باران هاى سيلابى 💦آغاز پيدايش کره زمين باشد که اقيانوس هاى بسيار متلاطمى را تشکيل داد، ولى امواج خروشان آن تدريجاً تحت تأثير جاذبه زمين فرو نشست و آرامشى نسبى در سطح اقيانوس ها پيدا شد و خشکى ها تدريجاً از زير آب، سر برآورد، چه آنکه در جمله هاى بعد مى افزايد:
✅«زمين آرام شد و خشکى هاى آن، از دل امواج تدريجاً ظاهر و گسترده گشت و آب را از کبر و غرور و نشاط بى حد، باز داشت و از شدّت حرکاتش کاست، و بعد از آن همه جوش و خروش ساکن شد و پس از آن همه جستوخيز متکبّرانه، به جاى خود ايستاد». (وَ سَکَنَتِ الأَرْضُ مَدْحُوَّةً فِي لُجَّةِ تَيَّارِهِ، وَرَدَّتْ مِنْ نَخْوَةِ بَأْوِهِ وَ اعْتِلاَئِهِ، وَ شُمُوخِ أَنْفِهِ وَ سُمُوِّ غُلَوَائِهِ وَ کَعَمَتْهُ عَلَى کِظَّةِ جَرْيَتِهِ، فَهَمَدَ بَعْدَ نَزَقَاتِهِ، وَ لَبَدَ بَعْدَ زَيَفَانِ وَ ثَبَاتِهِ).
👈به اين ترتيب، طوفانهاى نخستين فرو نشست و باران هاى سيلابى قطع شد و امواج خروشان درياها بعد از آن همه جست و خيز آرام گرفت و کره زمين آماده براى پذيرش حيات و پيمودن مراحل آمادگى براى اين موضوع شد، همانگونه که امام(عليه السلام) در فراز بعد به آن اشاره خواهد فرمود.
🔰بعضى از شارحان «نهج البلاغه» از تعبيرات بالا چنين استفاده کرده اند که آفرينش آب در فضا پيش از پيدايش کره زمين بوده❗️; ولى همانگونه که در بالا اشاره شد تعبير به آب ممکن است اشاره به موادّ مذاب سيّالى بوده باشد که قبل از پيدايش آسمان و زمين وجود داشت و از درون آن، سيّارات و کرات و از جمله کره زمين به وجود آمد.
💠ظاهر شدن کوهها و چشمه ها
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه - که بعد از شرح پيدايش زمين بيان فرموده - اشاره به مسأله پيدايش چشمه ها و آثار مهم کوه ها در آرامش زمين و زمينيان کرده است و در واقع مهم ترين اسباب حيات و زندگى را در زمين بر شمرده که اوّل «آب» است و دوم «آرامش».
✅مى فرمايد: «هنگامى که هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست، و زمين کوه هاى سخت و مرتفع⛰ را بر دوش خود حمل کرد، چشمه هاى آب را از بينى کوه ها جارى ساخت; و آن را در دشت هاى گسترده و گودال ها (و بستر رودخانه ها) پراکنده و جارى نمود». (فَلَمَّا سَکَنَ هَيْجُ الْمَاءِ مِنْ تَحْتِ أَکْنَافِهَا، وَ حَمْلِ شَوَاهِقِ الْجِبَالِ الشُّمَّخِ الْبُذَّخِ عَلَى أَکْتَافِهَا، فَجَّرَ يَنَابِيعَ الْعُيُونِ مِنْ عَرَانِينِ أُنُوفِهَا، وَ فَرَّقَهَا فِي سُهُوبِ بِيدِهَا وَ أَخَادِيدِهَا).
👈اين تعبير نشان مى دهد که نخست کوه ها بر صفحه زمين آشکار شدند و سپس چشمه ها; اين سخن با مطالعات زمين شناسى هماهنگ است که نخست پوسته زمين بر اثر سرد شدن، چين خوردگى هايى پيدا کرد و در اين چين خوردگى ها حفره هاى عظيمى بود که آب آسمان را در خود جاى مى داد و سپس از گوشه اى به صورت چشمه ها جارى مى شد.
👈تعبير به «عَرَانِينِ أُنُوفِهَا» که به معناى قسمت هاى بالاى بينى است، در اينجا کنايه زيبايى است از قله هاى کوهها; و اساساً تشبيه برآمدگى کوه ها⛰ به بينى👃 تشبيه جالبى است که نشان مى دهد چنان نيست که درون کوه ها پُر باشد، بلکه قسمت هاى خالى در آن فراوان است که گاه به صورت غارهاى نمايان در مى آيد و گاه غارهاى بزرگ و مخفى و به هر حال، منابع ذخيره آب ها است.
و از آنجا که چين خوردگى هاى زمين و کوه ها به صورت پراکنده است، به طور طبيعى آب چشمه ها در دشت ها و بيابان هاى مختلف و دامنه کوه ها تقسيم مى شود و همه آنها از آب بهره مند مى گردند.
✅سپس به آرامش زمين و تعديل حرکات آن به وسيله کوه ها اشاره کرده، مى فرمايد: «حرکات زمين را با صخره هاى عظيم و قلّه هاى بلند و محکم کوهها تعديل نمود». (وَ عَدَّلَ حَرَکَاتِهَا بِالرَّاسِيَاتِ مِنْ جَلاَمِيدِهَا، وَ ذَوَاتِ الشَّنَاخِيبِ الشُّمِّ مِنْ صَيَاخِيدِهَا).
✅و بدين ترتيب حرکات زمين به جهت نفوذ کوهها در سطح آن و فرو رفتن ريشه هاى آن در اعماق زمين و سوار شدن آنها بر گردن دشت ها و عمق زمين از لرزش باز ايستاد. (فَسَکَنَتْ مِنَ الْمَيَدَانِ لِرُسُوبِ الْجِبَالِ فِي قِطَعِ أَدِيِمهَا، وَ تَغَلْغُلِهَا مُتَسَرِّبَةً فِي جَوْبَاتِ خَيَاشِيمِهَا، وَ رُکُوبِهَا أَعْنَاقَ سُهُولِ الأَرَضِينَ وَ جَرَاثِيمِهَا).
👈آنچه امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه بيان فرموده، همان است که از طريق علوم طبيعى ثابت شده است; زيرا ريشه هاى کوهها در زمين فرو رفته و در بسيارى از مناطق زمين، از زير به هم پيوسته اند و همچون شبکه اى اطراف زمين را گرفته و در برابر فشار درونى زمين که از موادّ مذاب آن بر مى خيزد، مقاومت مى کند و جلوى بسيارى از زلزله ها را مى گيرد.
🔅اين همان چيزى است که در قرآن مجيد بارها به آن اشاره شده و گاه کوهها را به منزله ميخهاى زمين شمرده (وَ الْجِبَالَ أَوْتَاداً)و گاه مى فرمايد: «در زمين کوههايى افکنديم تا جلو حرکات ناموزون آن را بگيرد». (وَ أَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِىَ أَنْ تَمِيدَ بِکُمْ).
🔄البتّه کوهها فوايد فراوان ديگرى نيز دارد; از جمله ذخيره آبهاست که گاه در درون آنها به صورت چشمه ها خارج مى شود و گاه در بيرون به صورت ذخيره هاى فراوان برف است که تدريجاً آب شده و نهرها را تشکيل مى دهد و فوائد بسيار ديگرى که در جلد اوّل، در شرح خطبه اوّل، صفحه 79 به آن اشاره کرده ايم.
✅سپس به امور مهمّ ديگرى براى آماده کردن زمين جهت زندگى انسانها اشاره کرده، چنين مى فرمايد: «خداوند ميان زمين و جوّ فاصله افکند، و نسيم هوا را براى ساکنان زمين آماده ساخت و تمام نيازمنديها و وسايل زندگى را براى اهل آن فراهم نمود». (وَ فَسَحَ بَيْنَ الْجَوِّ وَ بَيْنَها، وَ أَعَدَّ الْهَوَاءَ مُتَنَسَّماً لِسَاکِنِهَآ، وَأَخْرَجَ إِلَيْهَا أهْلَهَا عَلَى تَمَامِ مَرَافِقِها).
👈در اين عبارت به ارکان اصلى حيات و زندگى انسان و حيوانات اشاره شده است که از همه مهم تر، هوا، يا به تعبير ديگر اکسيژن هواست که اگر چند دقيقه از انسان قطع شود مرگ به سراغ او خواهد آمد; ولى خداوند متعال آن را چنان فراوان آفريده و همه جا را از آن پر کرده که بدون کمترين زحمت، هوايى که بزرگترين نعمت است، در همه جا به طور يکسان در اختيار فقير و غنى، کوچک و بزرگ، پير و جوان و توانا و ناتوان قرار داد.
آن گاه در يک اشاره اجمالى تمام آنچه را براى زندگى انسان و حيوانات لازم بود، در عبارت کوتاهى بيان فرموده و تحت عنوان «مَرَافِق» (نيازمندى ها) به همه اشاره مى کند.
👈در اينکه منظور از «جوّ» در اينجا چيست که خداوند ميان آن و زمين فاصله افکنده؟ بعضى گفته اند: منظور فضاست و از آنجا که فضا، در واقع جسم يا مادّه نيست، تعبير به ايجاد فاصله بين آن و زمين، مناسب به نظر نمى رسد.
👈ممکن است، منظور از «جوّ» طبقات مافوق هوا باشد، مانند لايه «اُزُن» که اگر فاصله آن با زمين کم بود و قشر هوا نازک مى شد، جوابگوى نيازهاى تنفّسى انسان نبود.
به علاوه ساير شرايط زندگى انسان و تمام جانداران در زمين به هم مى خورد
تجربه های پیاده روی اربعین خانوادگی
🔹 این سوال برای خیلیها مطرح است که آیا واقعا سفر اربعین سخت است؟ قطعا. میارزد؟ حتما. اما رعایت تدابیری برخاسته از تجربه، به لطف خداوند در این رزمایش بزرگ پر شور و پر شعور، موثر و راهگشاست. خصوصا تجربیات مادرانه در پیاده روی اربعین، که شاید در ظاهر کوچک اما در واقع دانستنش لازم و کار راهانداز است.
🔹تجربههای اربعینی حاصل از پنج مرتبه پیاده روی خانوادگی اربعین، تقدیمتان.
🔸️گزارش کامل را از اینجا بخوانید:👇
https://farsnews.ir/R_ebrahimi/1723454684859210575
#خطبه۹۱(بخش۱۳)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
سپس خداوند هيچ يک از بلندى هاى زمين را که آب چشمه ها به نقاط مرتفع آن نمى رسد و جدول هاى نهرها به آن راه ندارد، به حال خود وانگذاشت; بلکه (براى آبيارى آنها) ابرهايى آفريد تا قسمتهاى مرده زمين را زنده کند و گياهان آن را بروياند. خداوند قطعات درخشنده و پراکنده و جداى ابرها را به هم پيوست و درياهايى از آب که در ابرها نهفته بود سخت به حرکت درآمد (و آماده نزول شد).
برق، در اطراف آن درخشيدن گرفت و از درخشندگى آن، در ابرهاى سفيد کوه پيکر و متراکم چيزى کاسته نشد; (و همچنان ادامه يافت) اين در حالى بود که ابرها (از شدّت سنگينى) به زمين نزديک شده بودند; در اين هنگام باد جنوب، باران را همچون شيرى از پستان حيوان بدوشيد و به شدّت بر زمين فرو ريخت هنگامى که ابرها سينه بر زمين نهادند و آبهاى فراوانِ سنگينى را که بر دوش داشتند، فرو ريختند، خداوند به وسيله آن از زمين هاى خشک و بى گياه، نباتات فراوانى رويانيد و از دامنه کوههاى کم گياه، سبزه بسيار خارج ساخت و زمين به زيور باغهايش غرق نشاط و شادى شد و با لباس نازک گلبرگها که بر خود پوشيده بود به ناز آمد، و از زينت و زيورى که از گردنبند گل هاى گوناگون يافته بود در وجد و شادى فرو رفت! و همه اينها را غذا وتوشه انسانها، و روزى چهارپايان قرار داد، در اطراف زمين (و در ميان کوهها) درّه ها و راههاى وسيعى شکافت و نشانه ها - براى آنان که بخواهند از شاهراه هاى وسيعش بگذرند - قرار داد.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۹۱ (بخش۱۳)
💠ابرهاى باران زا و حيات زمين هاى مرده
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه به يکى ديگر از مهم ترين نعمت هاى الهى که بدون آن حيات و زندگى بر صفحه زمين غير ممکن است اشاره مى فرمايد و با تعبيراتى بسيار زيبا و جالب و روح پرور آن را شرح مى دهد; مى گويد:
✅«سپس خداوند هيچ يک از بلندى هاى زمين را که آب چشمه ها به نقاط مرتفع آن نمى رسد، و جدولهاى نهرها به آن راه ندارد، به حال خود وانگذاشت; بلکه (براى آبيارى آنها) ابرهايى☁️ آفريد تا قسمت هاى مرده آن را زنده کند و گياهان🌱 آن را بروياند». (ثُمَّ لَمْ يَدَعْ جُرُزَ الأَرْضِ الَّتِي تَقْصُرُ مِيَاهُ الْعُيُونِ عَنْ رَوَابِيهَا، وَ لاَ تَجِدُ جَدَاوِلُ الأَنْهَارِ ذَرِيعَةً إِلى بُلُوغِهَا، حَتَّى أَنْشَأَ لَهَا نَاشِئَةَ سَحَاب تُحْيِي مَوَاتَهَا، وَ تَسْتَخْرِجُ نَبَاتَهَا).
👈جالب اينکه امام(عليه السلام) به اقسام سه گانه آبيارى ها در اين بحث کوتاه اشاره کرده:
💧 آبيارى هايى که به طور طبيعى به وسيله چشمه هاى پر آب صورت مى گيرد و آبيارى هايى که از طريق کشيدن جدولهاى مختلف و هدايت آبِ نهرهاى طبيعى، از طريق اين جدولها، به مناطقى که آب از دسترس آن بيرون است، صورت مى گيرد و آبيارى از طريق باران که از همه مهم تر است; چرا که در زمين مناطقى وجود دارد که جز به وسيله آب باران آبيارى نمى شود و اين مناطق بسيار زياد است; اگر ابرها مأموريّت آبيارى اين مناطق را نداشتند. قسمت عمده روى زمين خشک و مرده بود🌅
به هر حال، خداوند اين مأموريت مهم را بر دوش ابرها نهاده است.
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن شرح اين مطلب را به زيباترين وجهى بيان فرموده است.
✅ مى گويد: «خداوند قطعات درخشنده و پراکنده و جداى ابرها را به هم پيوست، تا درياهايى از آب که در ابرها نهفته بود، سخت به حرکت درآمد (و آماده نزول شد) و برق در اطرافش درخشيدن گرفت و از درخشندگى آن در ابرهاى سفيد کوه پيکر و متراکم، چيزى کاسته نشد (و همچنان ادامه يافت) در حالى که (از شدّت سنگينى) به زمين نزديک شده بود. در اين هنگام، باد جنوب باران را همچون شيرى از پستان حيوان بدوشيد و به شدّت بر زمين فرو ريخت». (أَلَّفَ غَمَامَهَا بَعْد افْتِرَاق لُمَعِهِ،وَ تَبَايُنِ قَزَعِهِ، حَتَّى إِذَا تَمَخَّضَتْ لُجَّةُ الْمُزْنِ فِيْهِ وَ الْتَمَعَ بَرْقُهُ فِي کُفَفِهِ، وَ لَمْ يَنَمْ وَمِيضُهُ فِي کَنَهْوَرِ رَبَابِهِ، وَ مُتَرَاکِمِ سَحَابِهِ، أَرْسَلَهُ سَحّاًبا مُتَدَارِکاً، قَدْ أَسَفَّ هَيْدَبُهُ، تَمْرِيهِ الْجَنُوبُ دِرَرَ أَهَاضِيبِهِ، وَ دُفَعَ شَآبِيبِهِ)).
👈در اين تعبيرات زيبا، نکات علمى مهمّى نهفته است; نخست اشاره به مأموريّت بادها 💨مى کند که قطعات پراکنده ابر را که از درياها بر خاسته اند به هم مى پيوندد تا بارانى گسترده و سيراب کننده به وجود آيد.
👈سپس به تراکم و فشار ابرها بر يکديگر که آنها را آماده نزول باران مى کند و آن گاه به نقش جرقّه هاى برق، در يارى ابرها و کمک کردن براى ريزش باران دارد، اشاره مى کند; زيرا مى دانيم برق ها که بر اثر الکتريسته مثبت و منفى ابرها به وجود مى آيد مقدار زيادى از هواى اطراف را جذب مى کند و از فشار هوا مى کاهد و در شرايط جوّى کم فشار، ابر آماده باران مى شود.
👈در ادامه اشاره به نقش بادها مى کند که همچون انگشتانى که شير را از پستان مى دوشد باران را از ابر جدا مى سازد و در همه جا پخش مى کند.
➖تعبير به: «دوشيدن ابرها بوسيله بادها»، نشان مى دهد که بادها نقش مهمى در ريزش باران دارند و در واقع چنين است; زيرا از يک سو، فضا را خنک تر مى کنند و از سوى ديگر از فشار جوّ مى کاهند که هر دو عاملى است براى فرو ريختن باران از ابرها.
تکيه بر باد جنوب (بادهايى که از جنوب به سمت شمال مى وزد) به خاطر آن است که بيشترين رطوبت و ابر به وسيله آن منتقل مى شود.
سپس در ادامه اين سخن، از آثار حيات بخش باران در سرتاسر زمين و برکات و فوايد آن سخن مى گويد و
✅ مى فرمايد: «هنگامى که ابرها سينه بر زمين نهادند، و آبهاى فراوان (سنگينى) را که بر دوش داشتند فرو گذاردند خداوند به وسيله آن از زمين هاى خشک و بى گياه، نباتات فراوانى رويانيد و از دامنه کوههاى کم گياه، سبزه بسيار خارج ساخت». (فَلَمَّا أَلْقَتِ السَّحابُ بَرْکَ بِوَانَيْهَا وَ بَعَاعَ مَا أسْتَقَلَّتْ بِهِ مِنَ الْعِبْءِ المَحْمُولِ عَلَيْهَا، أَخْرَجَ بِهِ مِنْ هَوَامِدِ الأَرْضِ النَّبَاتَ، وَ مِنْ زُعْرِ الْجِبَالِ الأَعْشَابَ).
👈تعبيرات زيباى بالا چنين نشان مى دهد که گويى ابرها باردار هستند و به هنگام نزول بارانهاى سنگين، بار خود را بر زمين مى نهند.
در ادامه اين سخن امام(عليه السلام) زيبايى هاى جهان طبيعت را که زاييده نزول بارانهاست به تصوير کشيده، ✅چنين مى فرمايد: «پس زمين به زيور باغهايش غرق نشاط و شادى شد، و با لباس نازک گلبرگ ها که بر خود پوشيده
به ناز آمد، و از زينت و زيورى که از گردن بند گل هاى گوناگون يافته بود، در وجد و شادى فرو رفت!» (فَهِي تَبْهَجُ بِزِينَةِ رِيَاضِهَا، وَ تَزْدَهِي بِمَا أُلْبِسَتْهُ مِنْ رَيْطِ أَزَاهِيرِهَا، وَ حِلْيَةِ مَا سُمِطَتْ بِهِ مِنْ نَاضِرِ أَنْوَارِهَا).
🌸ناگفته پيداست که زيبايى هاى جهان طبيعت در آرامش روح و رفع خستگى و ايجاد قدرت و نيرو براى فعاليّت حيات، نقش مهمى دارد; بنابراين، تنها سخن از زيبايى نيست، هر چند زيبايى ها نشانه اى از جمال و جلال خالق است; بلکه اين زيبايى ها يکى از عوامل بقاى حيات و ادامه زندگى انسان ها است و حتّى به گفته دانشمندان: در نشاط حيوانات نيز بسيار مؤثّر است و بخش مهمّى از زيبايى هاى طبيعت آن ها را در برنامه هاى مختلف فعّال مى کند.
✅در پايان اين بخش مى فرمايد: «همه اينها را غذا و توشه انسانها، و روزى براى چهارپايان قرار داد». (وَ جَعَلَ ذلِکَ بَلاَغاً لِلاَْنَامِ، وَ رِزْقاً للاَْنْعَامِ).
در آخرين جمله اين بخش به مسئله مهمّ ديگرى که خداوند براى زندگى انسانها در روى زمين آفريده است اشاره کرده،
✅چنين مى فرمايد: «در اطراف زمين (و در ميان کوهها) درّه ها و راههاى وسيعى شکافت، و نشانه هايى براى آنان که بخواهند از شاه راههاى وسيعش بگذرند برپا نمود». (وَ خَرَقَ الْفِجَاجَ فِي آفَاقِهَا وَ أَقَامَ المَنَارَ لِلسَّالِکينَ عَلَى جَوَادِّ طُرُقِهَا).
👈با مختصر دقّتى بر صفحه زمين و جاى جاى اين کره خاکى روشن مى شود که خداوند به وسيله کوهها ⛰هرگز سدّ معبر نفرموده و قطعات و بخش هاى زمين را از هم جدا نساخته; بلکه همه جا و در همه حال شکافها و جادّه هايى در لابلاى آن به وجود آورده که تمام روى زمين را به هم مى پيوندد. کمتر کسى توجّه دارد که اگر اين جاده ها وجود نداشت و کوههاى طولانى به يکديگر متّصل بودند و ديوار بلندى که مانع عبور انسانها و حيوانات است، به وجود مى آوردند و زمين را به بخش هاى پراکنده و نامربوطى تقسيم مى کردند، چه بلايى بر سر انسانها مى آمد و چه محروميت هايى پيدا مى کردند.
نه تنها به وسيله جاده ها سر تا سر زمين را پيوند داد بلکه علامات و نشانه هاى طبيعى بر سر جاده ها نصب کرد تا از گم کردن راه در امان بمانند، (کوهها را به اشکال مختلف و رنگهاى گوناگون و درّه ها را به همين وضع آفريد تا بهترين راهنما باشد).
🔅در قرآن مى خوانيم: «وَ مِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَ غَرَابِيبُ سُودٌ; و از کوهها نيز (به لطف پروردگار) جاده هايى آفريده شد، سفيد و سرخ و به رنگ هاى مختلف و گاه به رنگ کاملا سياه».
#خطبه۹۱ (بخش۱۴)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
هنگامى که (خداوند) زمين را آماده ساخت و فرمان خويش را (در تمام جهات) نافذ کرد، آدم را از ميان تمام مخلوقاتش برگزيد، و او را نخستين و برترين آفريده، خويش قرار داد; او را در بهشت خود ساکن کرد و غذاهاى فراوان و گوارا را در اختيارش نهاد و (در عين حال) قبلا از آنچه ممنوعش کرده بود وى را بر حذر داشت، و آگاهش ساخت که اقدام بر آن (و تناول از درخت ممنوع) سبب عصيان و نافرمانى او خواهد بود و مقام و منزلتش را به خطر خواهد افکند! ولى آدم اقدام بر آن چيزى که از آن نهى شده بود کرد و علم خداوند درباره او به وقوع پيوست; به همين جهت، او را پس از توبه از بهشت فرو فرستاد تا با کمک نسل خود زمين را آباد سازد و حجّت را بر بندگانش اقامه کند;
و بعد از از مرگ آدم، بندگان را از حجّت بر ربوبيّتش خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم و معرفت خويش پيوندى برقرار ساخت و قرن به قرن، حجت ها و دليل ها را بر زبان پيامبران برگزيده و حاملان ودايع رسالت خويش براى آنها اقامه نمود، سرانجام به وسيله پيامبر ما محمّد(صلى الله عليه وآله) حجتش تمام شد (و سلسله پيامبران ختم گرديد) و بيان احکام و انذار و (بشارت) به آخر رسيد
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۹۱(بخش۱۴)
🌠آفرينش آدم و بعثت پيامبران:
در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) به مسأله آفرينش آدم بعد از مهيّا شدن زمين در تمام جهات مى پردازد
✅و مى فرمايد: «هنگامى که خداوند زمين خود را آماده ساخت و فرمان خويش را (در تمام جهات) نافذ کرد، آدم را از ميان تمام آفريده ها برگزيد و او را نخستين و برترين خلق خويش قرار داد!» (فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ، وَ أَنْفَذَ أَمْرَهُ، اخْتَارَ آدَمَ، عَلَيْهِ السَّلامُ، خِيرَةً مِنْ خَلْقِهِ، وَ جَعَلَهُ أَوَّلَ جِبِلَّتِهِ).
👈تعبير به «أَوَّلِ جِبِلَّتِهِ» (نخستين مخلوق خود) ممکن است اشاره به نخستين انسان از نظر ترتيب زمانى باشد، و يا نخستين مخلوق از نظر موقعيّت و مقام، و يا هر دو.
✅سپس مى افزايد: «خداوند او را در بهشت خود جاى داد و غذاهاى فراوان و گوارا در اختيارش نهاد و (در عين حال) پيشاپيش از آنچه ممنوعش کرده بود وى را بر حذر داشت، و آگاهش ساخت که اقدام بر آن (تناول از درخت ممنوع) سبب نافرمانى او خواهد بود و مقام و منزلتش را به خطر مى افکند!». (وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ، وَ أَرْغَدَ فِيهَا أُکُلَهُ، وَ أَوْعَزَ إِلَيْهِ فِيمَا نَهَاهُ عَنْهُ، وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ فِي الإِقْدَامِ عَلَيْهِ التَّعَرُّضَ لِمَعْصِيَتِهِ، وَ الْمُخَاطَرَةَ بِمَنْزَلَتِهِ)⚠️
👈آرى، خداوند آدم(عليه السلام) را در بهشت زمين (باغى بسيار خرّم و سرسبز و پر از ميوه ها از باغ هاى روى زمين) جاى داد و جمله «فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ» گواه روشن اين معناست.
سپس گفتنى ها را به آدم گفت و امر و نهى خويش را به عنوان نخستين تکليف براى آدم بيان کرد و از عاقبت شوم نافرمانى او را باخبر ساخت.
✅سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن مى افزايد: «امّا آدم اقدام بر آن چيزى که از آن نهى شده بود کرد، و علم خداوند درباره او به وقوع پيوست». (فَأَقْدَمَ عَلَى مَا نَهَاهُ عَنْهُ- مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ-)☹️
👈ممکن است در ابتدا چنين به نظر رسد، که تعبير «مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ» نشان مى دهد که آدم مجبور بود راه نافرمانى را بپيمايد، چرا که در علم خداوند اين معنا گذشته بود (و اين همان شُبهه معروف طرفداران جبر در مسأله علم ازلى خداوند است).
👈ولى همانگونه که در بحث جبر و تفويض به طور مشروح گفته ايم; هرگز علم ازلى سبب اجبار بر عمل نمى شود! چرا که خداوند مى دانسته، آدم از روى اختيار اقدام به چنين کارى مى کند; درست مثل اينکه استادى بداند فلان شاگرد او، به خاطر کوتاهى در درس و بحث، آخر سال رفوزه مى شود. به يقين اين علم و آگاهى، شاگرد او را مجبور بر اين کار نمى کند. چرا که او مى داند، شاگردش با علم و اختيار خود راه خطا مى رود; به خاطر تنبلى و تن پرورى و يا به هر دليل ديگر. و به همين دليل، بعد از اين کار مورد مؤاخذه قرار گرفت و به او گفته شد: «أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُما الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّيْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ; آيا شما را (تو و همسرت را) از آن درخت نهى نکردم و نگفتم شيطان😈 دشمن آشکار شماست»📛
👈اگر آدم واقعاً مجبور بود، چگونه خداوند حکيم او را بر چيزى که اختيار نداشته مؤاخذه مى کند و نيز چرا آدم از کرده خود پشيمان مى شود و توبه مى نمايد و چرا خداوند حکيم او را به خاطر اين کار از بهشت خارج مى کند؟ تمام اينها دليل بر آن است که علم ازلى خداوند، هيچ گونه تضادّى با اختيار آدم و ديگران نداشته و ندارد.👌
✅سپس در ادامه اين سخن مى افزايد: «خداوند او را بعد از توبه از بهشت فرو فرستاد تا با کمک نسل خود، زمين را آباد سازد، و حجّت را بر بندگانش، اقامه کند». (فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ، وَ لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ).
👈با توجه به عبارت گذشته، که مى فرمود: خداوند آدم را در زمين جاى داد، استفاده مى شود که منظور از هبوط و نزول آدم، هبوط ونزول مکانى نيست; بلکه مقامى است✔️;
يعنى خداوند آدم را از آن مقام والايى که داشت به خاطر اين ترک اُولى تنزّل داد.
👈تعبير به عمران و آبادسازى به وسيله آدم و نسل او نشان مى دهد که بايد هدف همه انسانها عمران و آبادى زمين باشد، نه تخريب آن به وسيله جنگها و اختلافات ويرانگر و يا تنبلى و سستى و بيکارى و يا حتّى تخريب محيط زيست! 🤔
و جالب اينکه اين عمران و آبادى بعد از توبه صورت گرفته و تا انسان از خطاهاى خود توبه نکند توفيق اين عمران و آبادى دست نمى دهد.
🔅در قرآن مجيد نيز مى خوانيم: «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِيِهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ; اوست که شما را از زمين آفريد و آبادى آن را به شما واگذاشت; پس از او آمرزش بطلبيد سپس به سوى او باز گرديد (و به عمران و آبادى زمين بپردازيد)»
در ضمن از جمله «فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ» به خوبى استفاده مى شود که هبوط آدم بعد از توبه
صورت گرفته است.😍
👈نکته ديگرى که در عبارت فوق به چشم مى خورد و بارها در آيات قرآن به آن اشاره شده، مسئله اتمام حجّت بر بندگان است. گر چه خداوند به انسانها عقل داده است، ولى به آن اکتفا نفرموده; بلکه با فرستادن پيامبران و نزول کتابهاى آسمانى و ابلاغ مبلّغان الهى - که در هر عصر و زمان صورت مى گرفته - حجّت را بر بندگانش تمام کرد، همانگونه که در ادامه اين سخن مى فرمايد:
✅«بعد از مرگ آدم، بندگان را از حجّت بر ربوبيّتش خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم و معرفت خويش پيوندى برقرار ساخت و قرن به قرن، حجّت ها و دليل ها را بر زبان پيامبران برگزيده و حاملان ودايع رسالت خويش براى آنها اقامه نمود، تا اينکه به وسيله پيامبر ما محمّد(صلى الله عليه وآله) حجّتش تمام شد (و سلسله پيامبران ختم گرديد) و بيان احکام و انذار (و بشارت) به آخر رسيد». (و لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ، مِمَّا يُؤَکِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ، وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ، بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ، وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالاَتِهِ، قَرْناً فَقَرْناً; حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) حُجَّتُهُ، وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ).
👈از بعضى از آيات قرآن استفاده مى شود که توبه قبلا بوده و از بعضى استفاده مى شود که توبه بعد صورت گرفته است و جمع ميان آنها کاملا ممکن است، که آدم(عليه السلام) توبه از خطاى خود را مکرّر انجام داد: هم قبل از هبوط و هم بعد از هبوط; و بسيار مى شود که انسان خطايى مرتکب مى شود و ساليان دراز هر زمان به يادش مى آيد، استغفار مى کند.
👈جمله «لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ» نشان مى دهد که آدم يکى از پيامبران الهى و از حجّت هاى او بوده است و بعد از رحلت او، خدا پيامبران ديگرى در هر زمان فرستاد و همچنان ادامه يافت تا به خاتم انبيا رسيد.
روایتی مادرانه از سفر خانوادگی اربعین
🔹«یک دقیقه ببینمت، می شود آذوقه عمرم». انگار زیارت اربعین مادران چند فرزندی مصداق همین فهوا است.
🔹مادری با پنج فرزند قد و و نیم قد،دیگری با سه فرزند حتی در دوران بارداری و شیردهی هم رفتن به زیارت اربعین برایشان غیر قابل تعطیل است.
🔹کم و کِیف دیدگاه اربعینی مادری با فرزندان ناز پرورده که شب ها با ماساژ پدر یا مادر می خوابند، و مادری پنج فرزندی که همسرش در هفت ماهگی بارداری، سوار بر ویلچر اورا به زیارت اربعین می برد را از اینجا بخوانید:👇
https://farsnews.ir/R_ebrahimi/1724527378312592075
#خطبه۹۱(بخش۱۵)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
خداوند روزى ها را مقدّر کرد و اندازه گيرى فرمود; گاه آن را زياد و گاه کم نمود، گاه با تنگى و گاه با وسعت روزى را تقسيم کرد و (در عين حال) عدالت را در آن رعايت فرمود، و هدف از آن تقسيم، اين بود که هر کس را بخواهد با وسعت روزى يا تنگى آن بيازمايد و به وسيله آن، شکر و صبر غنى و فقير را آزمايش کند. سپس روزىِ وسيع را با فقر و بيچارگى درآميخت، تندرستى را با حوادث دردناک توأم ساخت، و شادى و سرور را با غصّه و اندوه قرين کرد.
سرآمدِ عمر را آفريد; آن را گاه طولانى و گاه کوتاه قرار داد و گاه مقدّم و گاه موخّر داشت و سرانجام مرگ را با عوامل پايان عمر پيوند داد و با آن، رشته هاى طولانى حيات را درهم پيچيد و پيوندهاى محکم زندگىِ (توانمندان) را قطع کرد
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹