eitaa logo
البیان
11.6هزار دنبال‌کننده
818 عکس
183 ویدیو
72 فایل
بازتاب اندیشه های استاد آیت الله عبدالکریم فرحانی 📌 تبیین مکتب فقه الخمینی(ره) 📌 روش تحصیل در مسیر اجتهاد 📌 امتداد حکمت و تمدن نوین اسلامی 📌 اخلاق و معنویت ارتباط با ادمین: @admin_albayan
مشاهده در ایتا
دانلود
💠پیام علامه طباطبایی(ره) به آیت الله بروجردی(ره) پیرامون تدریس اسفار و جایگاه فلسفه در حوزه علمیه @albayann
البیان
💠پیام علامه طباطبایی(ره) به آیت الله بروجردی(ره) پیرامون تدریس اسفار و جایگاه فلسفه در حوزه علمیه #
💠علامه طباطبایی(ره): من‌ وقتی‌ از تبریز به‌ قم‌ آمدم‌ و درس‌ «أسفار» را شروع‌ کردم‌، و طلاّب‌ بر درس‌ گرد آمدند و قریب‌ به‌ یکصد نفر در مجلس‌ درس‌ حضور پیدا می‌کردند؛ حضرت‌ آیت‌الله‌ بروجردی‌ (رحمت‌الله‌ علیه‌) 🔺اولا: دستور دادند که‌ شهریّۀ طلاّبی‌ را که‌ به‌ درس‌ «أسفار» می‌آیند قطع‌ کنند. و بر همین‌ اساس‌ چون‌ خبر آن‌ بمن‌ رسید، من‌ متحیّر شدم‌ که‌ خدایا چه‌ کنم‌؟ اگر شهریّۀ طلاّب‌ قطع‌ شود، این‌ افراد بدون‌ بضاعت‌ که‌ از شهرهای‌ دور آمده‌اند و فقط‌ ممرّ معاش‌ آنها شهریّه‌ است‌ چه‌ کنند؟ و اگر من‌ بخاطر شهریّۀ طلاّب‌، تدریس‌ «أسفار» را ترک‌ کنم‌ لطمه‌ به سطح‌ علمی‌ و عقیدتی‌ طلاّب‌ وارد می‌آید!؟ 📌من‌ همینطور در تحیّر به سر می‌بردم‌، تا بالاخره‌ یک روز که‌ بحال‌ تحیّر بودم‌ و در اطاق‌ منزل‌ از دور کرسی‌ می‌خواستم‌ برگردم‌ چشمم‌ بدیوان‌ حافظ‌ افتاد که‌ روی‌ کرسی‌ اطاق‌ بود؛ آن‌ را برداشتم‌ و تفأّل‌ زدم‌ که‌ چه‌ کنم‌؟ آیا تدریس‌ «أسفار» را ترک‌ کنم‌، یا نه‌؟ این‌ غزل‌ آمد: 🌱من‌ نه‌ آن‌ رِندم‌ که‌ ترک‌ شاهد و ساغر کنم محتسب‌ داند که‌ من‌ این‌ کارها کمتر کنم‌ 🌱من‌ که‌ عیب‌ توبه‌ کاران‌ کرده‌ باشم‌ بارها توبه‌ از مِی‌ وقت‌ گل‌ دیوانه‌ باشم‌ گر کنم‌ 🌱گر چه‌ گردآلودِ فقرم‌، شرم‌ باد از همّتم‌ گر به‌ آب‌ چشمۀ خورشید دامن‌تر کنم‌ 🌱عاشقان‌ را گر در آتش‌ می‌پسندد لطف‌ دوست‌ تنگ‌ چشمم‌ گر نظر در چشمۀ کوثر کنم‌ 🌱دوش‌ لعلش‌ عشوه‌ای‌ میداد حافظ‌ را ولی من‌ نه‌ آنم‌ کز وی‌ این‌ افسانها باور کنم 🔸باری‌، دیدم‌ عجیب‌ غزلی‌ است‌؛ این‌ غزل‌ می‌فهماند که‌ تدریس‌ «أسفار» لازم‌، و ترک‌ آن‌ در حکم‌ کفر سلوکی‌ است‌. 🔺و ثانیاً یا همان‌ روز یا روز بعد، [آیت الله بروجردی] خادم‌ خود را به‌ منزل‌ ما فرستادند، و بدینگونه‌ پیغام‌ کرده‌ بودند: ما در زمان‌ جوانی‌ در حوزۀ علمیّۀ اصفهان‌ نزد مرحوم‌ جهانگیر خان‌ «أسفار» می‌خواندیم‌ ولی‌ مخفیانه‌؛ چند نفر بودیم‌، و خُفیةً بدرس‌ ایشان‌ می‌رفتیم‌، و امّا درس‌ «أسفار» علنی‌ در حوزۀ رسمی‌ به هیچ وجه‌ صلاح‌ نیست‌ و باید ترک‌ شود! ✅من‌ در جواب‌ گفتم‌: به‌ آقای‌ بروجردی‌ از طرف‌ من‌ پیغام‌ ببرید که‌ این‌ درس‌های‌ متعارف‌ و رسمی‌ را مانند فقه‌ و اصول‌، ما هم‌ خوانده‌ایم‌؛ و از عهدۀ تدریس‌ و تشکیل‌ حوزه‌های‌ درسی‌ آن‌ برخواهیم‌ آمد و از دیگران‌ کمبودی‌ نداریم‌. 📌من‌ که‌ از تبریز به قم‌ آمده‌ام‌ فقط‌ و فقط‌ برای‌ تصحیح‌ عقائد طلاّب‌ بر اساس‌ حقّ، و مبارزۀ با عقائد باطلۀ مادّیّین‌ و غیرهم‌ می‌باشد. در آن‌ زمان‌ که‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ با چند نفر خُفیةً به‌ درس‌ مرحوم‌ جهانگیرخان‌ می‌رفتند، طلاّب‌ و قاطبۀ مردم‌ بحمدالله‌ مؤمن‌ و دارای‌ عقیدۀ پاک‌ بودند؛ و نیازی‌ به‌ تشکیل‌ حوزه‌های‌ علنی‌ «أسفار» نبود؛ ولی‌ امروزه‌ هر طلبه‌ای‌ که‌ وارد دروازۀ قم‌ می‌شود با چند چمدان‌ (جامه‌دان‌) پر از شبهات‌ و اشکالات‌ وارد می‌شود! و امروزه‌ باید بدرد طلاّب‌ رسید؛ و آنها را برای‌ مبارزۀ با ماتریالیست‌ها و مادّیّین‌ بر اساس‌ صحیح‌ آماده‌ کرد، و فلسفۀ حقّۀ اسلامیّه‌ را بدانها آموخت‌؛ و ما تدریس‌ «أسفار» را ترک‌ نمی‌کنیم‌. 👈🏻ولی‌ در عین‌ حال‌ من‌ آیت‌الله‌ را حاکم‌ شرع‌ می‌دانم‌؛ اگر حکم‌ کنند بر ترک‌ «أسفار» مسأله‌ صورت‌ دیگری‌ به خود خواهد گرفت‌. 🔆علاّمه‌ فرمودند: پس‌ از این‌ پیام‌؛ آیت‌الله‌ بروجردی‌ دیگر به هیچ وجه‌ متعرّض‌ ما نشدند، و ما سالهای‌ سال‌ بتدریس‌ فلسفه‌ از «شفاء» و «أسفار» و غیرهما مشغول‌ بودیم‌. و هر وقت‌ آیت‌ الله‌ برخوردی‌ با ما برخورد داشتند بسیار احترام‌ می‌گذاردند، و یک‌ روز یک‌ جلد قرآن‌ کریم‌ که‌ از بهترین‌ و صحیح‌ترین‌ طبع‌ها بود بعنوان‌ هدیّه‌ برای‌ ما فرستادند. 📚مهرتابان ، یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه ، ص ۱۰۳ - ۱۰۶ 👈🏻پ.ن: البته بعد از این ماجرا مجددا نکاتی پیش آمد و علامه طباطبایی مجبور به تعطیلی درس خود شدند! @albayann
البیان
🔊 #بشنوید 💠معنای قانون فلسفی «الماهیة من حیث هی لیست إلا هی» 🔰 استاد #آیت_الله_فرحانی 🔹استاد در
💠تفسیر قانون فلسفی «الماهیة من حیث هی لیست الا هی» 🔰 استاد 🔹اگر این قانون را ذهن دقیق تلقی نکند اولین ابهامی که برای انسان پیش می آید این است که این ارتفاع نقیضین است و امکان ندارد که ماهیت من حیث هی لاموجوده و لامعدومه باشد. 🔸تا قبل از ملاصدرا می گفتند: نقیضین وقتی شکل می گیرند که ما با سلب تحصیلی و موجبه کار کنیم. یعنی نقیض موجبه، سلب تحصیلی (سالبه محصله) است. معنای سالبه محصله این است که سلب همه چیز را ببرد، لذا می گفتند «وَقَدِّمَنْ سَلْباً عَلَى الْحَيْثِيَّة حَتّى‏ يَعُمَّ عارِضَ الْمَهِيَّة» سلب تحصیلی یعنی اینکه سلب چیزی باقی نگذارد. اما در مقابل ایجاب عدولی یعنی سلب را در ناحیه محمول نگاه دارید و سلب را به یک موضوع موجود نسبت بدهی. این سلب وصف یک واقعیتی است و آن موقع یک موضوع موجود دارید و یک محمولی که در آن ، سلب وجود دارد. این غیر سلب تحصیلی است. متأسفانه در بعضی از عبارات محقق خوئی و شهید صدر این اشتباه اتفاق افتاده است وبین سلب تحصیلی و ایجاب عدولی خلط شده است. 📌ما یک دفعه می گوییم سلب در مرتبه ذات یعنی ماهیت در مرتبه ذات نه وجود دارد و نه لاوجود است. سلب در مرتبه ذات، سلب تحصیلی نیست بلکه سلب در مرتبه است. لذا وقتی می گویند ماهیت من حیث هی؛ یعنی ماهیت در مرتبه ذاتش نه این است و نه آن. این سلب تحصیلی نیست بلکه سلب در رتبه ذات، معدوله است و در نتیجه تناقض لازم نمی آید. ♻️ملاصدرا به دلیل اینکه فهم این حرفها سخت است تعبیر روانتری دارد. می فرماید: ماهیت به حمل اولی چنین است که «من حیث هی لیست الا هی». حمل اولی یعنی جنس و فصل یعنی در ذات و ذاتیات ماهیت وجود و عدم نیست. ماهیت به حمل اولی یعنی نه وجود است و نه عدم است و فقط جنس و فصل است ولی در ماهیت به حمل شایع ارتفاع و اجتماع نقیضین محال است. در مرتبه واقع، یا موجود است یا معدوم است در متن واقع نمی شود که هم موجود باشد و هم معدوم یا نه موجود باشد و نه معدوم. 👈🏻علامه طباطبایی مثل ملاصدرا می فرماید به حمل اولی فقط جنس و فصل است ولی به حمل شایع می توان همه چیز به ماهیت داد، یعنی هم طلب و هم وجود داد چون به حمل شایع است. پس شما باید بین حیث حمل اولی و شایع تفکک کنید و قانون من حیث لیست الا هی ناظر به حمل اولی است. @albayann
💠جایگاه فلسفه در حوزه علمیه 🔺تعطیلی درس علامه طباطبایی و آثار آن در بیان آیت الله خامنه ای @albayann
البیان
💠جایگاه فلسفه در حوزه علمیه 🔺تعطیلی درس علامه طباطبایی و آثار آن در بیان آیت الله خامنه ای #فلسفه
💠جایگاه فلسفه در حوزه علمیه تعطیلی درس علامه طباطبایی و آثار آن در بیان آیت الله خامنه ای 🔸در گذشته در حوزه‌ی قم با فلسفه و وجود مرحوم آقای «طباطبایی» مخالفت میشد. میدانید درس اسفار ایشان به دستور تعطیل گردید و ایشان مجبور شد شفا تدریس کند. در دوره‌ی اخیر، قم مرکز حوزه‌ی فلسفی ما بوده است؛ آقای طباطبایی هم انسان کاملاً متشرّع، مواظب، دائم‌الذّکر، متعبّد، اهل تفسیر و اهل حدیث بوده؛ از آن قلندرمآبهای آن‌طوری نبوده است - البته جلسات خصوصی را کاری نداریم - مراتب علمی و فقه و اصولش هم طوری نبوده که کسی بتواند آنها را انکار کند؛ درعین‌حال کسی مثل آقای طباطبایی که جرأت کرد و فلسفه را ادامه داد و عقب نزد، این‌طور مورد تهاجم قرار گرفت. ⁉️نتیجه چیست؟ نتیجه این است که امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفی ما در جامعه و بین علمای دین محدود است. با بودنِ استادی مثل آقای طباطبایی، جا داشت امروز تعداد زیادی استاد درجه‌ی یک از تلامذه‌ی ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم. 🔹آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفی‌ای که به وسیله‌ی ایشان پایه‌گذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا میکرد، که نکرده است. البته ما همان وقت مقلّد آقای «بروجردی» بودیم و الان هم با چشم تجلیل و تعظیم به ایشان نگاه میکنیم؛ اما بالاخره هرچه بود، نتیجه‌اش این شد. این نباید تکرار شود. 🔺مرکز فلسفه هم باید حوزه‌ی علمیه باشد. یکی از بزرگترین خسارتهایی که ما کردیم، این بوده که مرکز فلسفه‌ی اسلامی از حوزه‌ی علمیه به مناطق مختلف منتقل شده است. ▫️بعضی از آقایانِ اساتید فلسفه، ماه رمضان پیش من بودند؛ میگفتند برخی از آقایانی که اصلاً اهلیّت ندارند، در مساجد فلسفه تدریس میکنند و ناقص و سطحی و به عمق نرسیده و جویده جویده مطالبی را دست افراد میدهند. اینها خسارت است؛ ما نباید بگذاریم این کار ادامه پیدا کند. من خدمت آقای «جوادی» و آقای «مصباح» هم به تفاریق مکرّراً گفته‌ام باید کاری کنیم که قم از مرکزیّت و مرجعیّتِ فلسفه نیفتد و قطب اصلىِ فلسفه‌ی اسلامی همچنان باقی بماند. ▪️ بنابراین در این زمینه هرچه شما تلاش کنید، بجا و بحق خواهد بود. همه باید تلاش کنند؛ مدیریّت حوزه و اساتید فلسفه هم باید تلاش کنند. طلّابِ فلسفه را باید تشویق کرد. 📚رهبر معظم انقلاب ۲۹ دی ماه ۱۳۸۲ @albayann
⚠️کتاب اصول فلسفه هنوز در پرده حجاب است 👤آیت الله جوادی آملی درست است که مرحوم اسفار، منظومه وشفا را تدریس کرد؛ اما -حشر ایشان و دیگر شهدا با انبیای الهی باشد- شاگرد اصول فلسفه است و رشدش را از این کتاب دارد. اثر منظومه و...کمتر در آثار شهید مطهری هست. 🔹آن‌که می‌تواند به‌روز حرف بزند و با سخن روز هماهنگ باشد و بلاغت به این معنا که به‌مقتضای زمان سخن بگوید، شاگرد اصول فلسفه است. متأسفانه!آراء مرحوم علامه در اصول فلسفه، نه در قم، نه درجاهای دیگر، شناخته‌ نشده و این کتاب تدریس و پژوهش نشده است، از همین رو،شاگردانی چون شهید مطهری هم کمتر تربیت می‌شود. 🔸نوشته شهید مطهری در کتاب اصول فلسفه تقریرات درس مرحوم علامه طباطبایی است. این، تفکر و وظیفه ایشان بود و به رسالتشان خوب عمل کردند. در بحبوحه حرفه‌ای کمونیستی و در دهه‌ای که پسر پهلوی روی کارآمد،فضای سیاسی و کمونیست‌ها آزاد بودند،ما درمدرسه مروی درس می‌خواندیم و مراسم سالگرد لنین یا استالین در میدان توپخانه(امام خمینی کنونی)علنی ورسمی بود،آن روز ایشان آمد و فرمود که یکی از کمونیست‌های قَدَر آمده ،هشت ساعت باهم مذاکره کردیم و فردا او در خیابان یکی از همفکرانش را دید وگفت که طباطبایی مرا موحّد کرد. 👈🏻اصول ، که تقریباً 60سال ازنوشتن آن گذشته،هنوز در پرده حجاب است و باید رسمی تدریس و تحقیق شود. آری! شهید مطهری کارهای فراوان انجام داده؛اما قسمت مهمش درهمین کتاب است.اسفار ومانند آن، پشت پرده کمک کرده‌اند؛ ولی کتابی که علنی با مسائل روزدرگیر شد،اصول فلسفه بود. 📚خبرنامه حکمت اسلامی شماره۳۶ @albayann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 💠نقش فلسفه در مسیر استنباط و اجتهاد ⁉️چرا فلسفه فقه اکبر است؟ ⁉️ارتباط فلسفه و علم اصول به چه صورت است؟ 🔹 نقش فلسفه صرفا جهت دفاع از دین و حل شبهات نیست؛ ما در استنباط حکم خدا هم نیاز به فلسفه داریم... 👤استاد آیت الله فرحانی @albayann
AudioMerger_AudioCutter_07-فقه حکومتی(1)(1).mp3
1.92M
🎙 🔷دو نوع نگاه به کارکرد فلسفه در فهم دین ⁉️نگرش رهبری به کارکرد فلسفه در فهم دین چیست؟ 👤استاد آیت الله فرحانی @albayann
البیان
💠 امام خمینی (ره) خاتم حکما و عرفا در نسل ما... 🔰سید جلال آشتیانی @albayann
💠 (ره) خاتم حكما و عرفا در عصر ما 🔰مرحوم سید جلال آشتیانی 🔹در دوران زعامت مرحوم مغفور له آيت‏ الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى «نوّر اللّه مضجعه» ساليان متمادى مرحوم شاه‏ آبادى در حوزه علميه قم تدريس مى ‏فرمودند . آقاى شاه‏ آبادى هر طالب مستعدى را از فيض وجود خود بهره‏مند مى ‏ساختند كتب منقول و معقول را از كفايه و مكاسب و رسائل گرفته تا اسفار و شواهد و مبدأ و معاد ملا صدرا و شرح فصوص و مصباح الانس را درس مى‏دادند. 🔹حضرت استاد علّامه آيت‏ الله العظمى امام «ادام اللّه ظله الظليل على رءوس المسلمين» در عرفان و تصوّف اسلامى تلميذ اين عارف نامدارند و گويا معظّم له شاگرد منحصر بفرد شاه‏ آبادى مى‏ باشند. 🔹امام «مدّ ظله» از اساتيد بزرگ عرفان در قرن اخيرند و ذوق و استعداد خاص در مبانى عقلى و عرفانى دارند. از معظّم له دو رساله نفيس، يكى مصباح الهداية فى النبوّة و الولاية و ديگر رساله‏ اى در شرح دعاى سحر، چاپ شده است كه حاكى از تبحّر و تدرّب آن استاد عاليقدر مى ‏باشد. امام بر مصباح الانس حمزه فنارى، شرح مفتاح الغيب شيخ كبير صدر الدين قونوى بطور متفرقه حواشى دقيقى مرقوم داشته ‏اند و بر مقدمه قيصرى و بر برخى از مواضع فصوص تعليقات دارند. 🔹امام خمينى‏ «جعلنى الله عن كل مكروه فداه» در حكمت متعاليه به روش صدر الحكماء و العرفا آخوند ملا صدرا استاد مسلّم و در حقيقت بدون مجامله بايد گفت كه آن جناب خاتم حكما و عرفا در عصر ما مى‏ باشند. و بمرحوم شاه ‏آبادى اعتقاد راسخ دارند. 🔹مرحوم شاه‏ آبادى مطلقا اعتنا بگفته مخالفان فلسفه و عرفان نداشت. مانند كوه استوار بود و در فكر او اين معنا كه از انغماز در الهيّات و عرفان ممكن است‏ به جنبه شريعتمدارى او لطمه بزند، خطور نمى‏ نمود. 🔹 امام قبل از دوران طلبگى حقير در قم شرح فصوص تدريس مى ‏كردند و در زمانى كه نگارنده اين سطور در قم تحصيل مى‏ كردم، معظم له شرح منظومه (براى جمعى از جمله مرحوم علّامه بزرگوار شهيد مطهرى و آيت‏ الله العظمى منتظرى، آيت‏الله آقا ميرزا محمد مسائلى اردبيلى‏ و مرحوم آقا سيد غنى اردبيلى و شهيد دانشمند قاضى طباطبائى و برخى ديگر از افاضل زمان) تدريس مى ‏فرمودند. 🔹مدتها به تدريس اسفار اشتغال داشتند كه برخى از مدرسان درجه اول مانند آيت‏ الله حاج ميرزا عبد الجواد سدهى اصفهانى و حاج ميرزا عطاء الله سدهى و مرحوم فكور يزدى بدرس ايشان مى ‏رفتند و استاد علّامه مطهرى و آيت‏الله منتظرى و جمعى ديگر در اين درس حاضر مى ‏شدند. امام بعد از شروع به تدريس خارج فقه و اصول و توجّه افاضل به اين دروس، نتوانستند بين تدريس دو رشته جمع نمايند و در مدت قليلى حوزه درسشان ديگر حوزه ‏ها را تحت شعاع قرار داد. 📚شرح مقدمه قیصری بر فصوص، مقدمه کتاب @albayann
هدایت شده از البیان
🔰فقه الخمینی و مدل علمی آن 💠استاد آیت الله فرحانی: 👈🏻ما در تحلیل نظام علمی فقه الخمینی یک فقه کبیر داریم. 🔅این فقه کبیر: 🔺یک فقه اکبر دارد (فلسفه) 🔺یک فقه اوسط (اصول) 🔺و یک فقه اصغر(فقه رایج) 🔹این فلسفه فقه اکبر است،مبنای فهم دین است ؛این را امام خوب جا انداخته است. ♻️اگر این فقه اکبر را در جای خودش یاد بگیریم و بیاییم اثر فقه اکبر را در فقه اوسط که اصول است مسلط شویم . آن وقت یک فقه اکبری داریم به نام فلسفه در حد نقشش در استنباط حکم خدا از کتاب و سنت ، یک فقه اوسطی به نام اصول داریم . ♨️ اصول هم دیگر اصول فقهی که ما الان میگوییم نیست ؛ به تعبیر زیبای آقای جوادی، اصول اخلاق هم میشود به آن گفت ، اصول تفسیر هم میشود گفت ؛ 👈🏻به طور کلی شما از کتاب چیزی بخواهید بفهمید باید این اصول را بلد باشید . 💢اگر کسی بخواهد المیزان هم کار کند مسیرش همین مسیری است که علامه طباطبایی رضوان الله علیه رفت،اکبرش را بلد است که بر اساس آن اوسطی درست شده است که کمک میکند آیه و روایت را خوب بفهمید . 🔴 اگر این فقه اکبر و اوسط درست نشود دلالت آیه و روایت از دستتان میرود . آن موقع دیگر نمیتوانید کار سندی و رجالی رویش انجام دهید. 🔹ما اسم این فقه اکبر را میگذاریم فلسفه ، و اسم فقه اوسط را میگذاریم اصول ، اصول استنباط از متن ؛اگر فقه به معنای احکام شرعیه باشد دیگر اصول فقه نیست ، اگر فقه به همین معنای فقه کبیر باشد اشکال ندارد بگویید اصول فقه . 📌اگر سهم این دو تا را جدا کنید به نظر ما مدت تحصیل به شدت کاهش می یابد و یک تحصیل متوازن مناسب مرتبی از پایه 7 تا درس خارج خواهید داشت که فهم این دو مجموعه در آن دیده شده است . 📌بر اساس این تحصیل متوازن از پایه 7 تا درس خارج که فقه اکبر و اوسطش معلوم است یک دوره مناسبی بوجود میاید که با این سرمایه میتوانید وارد فقه حکم شرعی بشوید. @albayann
AudioMerger_1_1169690632.mp3
2.21M
🎙 📌مشکل علت نخستین در فلسفه غرب و بیان خلط آن 🔎فلاسفه غرب تصور کردند هر موجودی باید علتی داشته باشد حال آنکه هر ممکن و حادثی نیازمند علت است . 🔎بین "ایجاد" و "دادن" تفاوت بسیاری است و در فرض اصالت وجود "گیرنده" و "داده شده" یکی می شود. 🔰 در بیان استاد آیت الله فرحانی @albayann
AudioMerger_AudioCutter_07-فقه حکومتی(1)(1).mp3
1.92M
🎙 🔷دو نوع نگاه به کارکرد فلسفه در فهم دین ⁉️نگرش رهبری به کارکرد فلسفه در فهم دین چیست؟ 👤استاد آیت الله فرحانی @albayann
البیان
🖊نقد شهید مطهری به هگل در خلط بین سلب تحصیلی و ایجاب عدولی 📚 مقالات فلسفی ص ۱۸۴ #شهید_مطهری @alba
🖊نقد شهید مطهری به هگل در خلط بین سلب تحصیلی و ایجاب عدولی 🔹نيستي را نمي‌‌توان از بطن هستي استنتاج کرد. بر فرض اينکه اصل سخن هگل درست باشد که هستي وقتي با قطع نظر از هر چيز ديگر در نظر گرفته شود، چون تعين ندارد پس هيچ و پوچ است (که خود اين حرف باطل است و بر فرض صحت همان اصالت ماهيت و اعتباريت وجود است) تازه معني‌‌اش اين است که «هستي نيست». «هستي نيست» غير از اين است که هستي نيستي را در بطن خود دارد. 🔸يکي انگاشتن ايندو ناشي از فرق نگذاشتن ميان دو قضيه است که در منطق يکي را قضيه «سالبه محصّله» و ديگري را «موجبه معدولة المحمول» مي‌‌نامند. «هستي نيستي است» يک قضيه موجبه معدولة المحمول است و با قضيه سالبه محصله (هستي نيست) فرق دارد و همين فرق نگذاشتن است که منشأ دستگاه فلسفي بزرگ هگل شده است. ➖اشتباه بزرگ هگل اين است که قضيه سالبه محصله را با موجبه معدولة المحمول اشتباه کرده است يعني بر فرض اينکه هستي در ذات خودش نيست، هستي منتفي مي‌‌شود نه اينکه نيستي با هستي توأم مي‌‌شود. 📌به اين مثال توجه کنيد: يکوقت شما مي‌‌گوييد: «الف ب نيست»- که بهتر است بگوييم: «نيست الف ب»- که نيستي مانند کسي که کلاهي را از سر ديگري برمي‌‌دارد «ب» بودن را از سر «الف» برمي‌‌دارد. «نيست الف ب» قضيه سالبه است. ولي يکوقت مي‌‌گوييم «الف نا «ب» است». در اينجا چيزي از «الف» نفي نکرده‌‌ايم بلکه چيزي براي او اثبات کرده‌‌ايم و آن نا «ب» بودن (غير «ب» بودن) است. 🔹اينجاست که وجود و عدم به اعتباري با يکديگر ترکيب شده‌‌اند. در قضيه «زيد ايستاده نيست» از زيد حالت ايستاده سلب شده و در قضيه «زيد ناايستاده است» براي او حالت ناايستاده اثبات شده است. فرق اين دو نوع قضيه فرق ميان «مرد نيست» و «نامرد است» مي‌‌باشد. در نامرد بودن فقط سلب مرد بودن نشده بلکه يک چيزي هم اثبات شده است. 🔺قضاياي نوع اول را که در آن محمول عاري از ادات سلب است و فقط رابطه، رابطه سلبي است «سالبه محصّله» و قضاياي نوع دوم را که رابطه آنها رابطه ايجابي و محمولشان همراه با ادات سلب است «موجبه معدولة المحمول» مي‌‌نامند و مي‌‌گويند در موجبه معدولة المحمول يک چيزي هم لابلاي محمول براي موضوع اثبات گرديده است؛ و اينجاست که به فرض پذيرفتن حرف هگل که‌‌ مي‌‌گويد «هستي نيست» بايد گفت اين «نيست» رفع است از براي هستي، نه اينکه «هستي هست ناهستي» که اولي سالبه محصله و دومي موجبه معدولة المحمول است و اشتباه هگل در اين است که در مقدمه، قضيه سالبه مي‌‌گويد و در پايان معدوله نتيجه مي‌‌گيرد! 📚مقالات فلسفی ص۱۸۴ @albayann
البیان
🔉 #بشنوید ⁉️آیا #عدم_مضاف حظی از #وجود دارد؟ 🔰استاد آیت الله فرحانی 🎙 درس خارج اصول ۹۵/۸/۸ #آ
⁉️آیا عدم مضاف حظی از وجود دارد؟ 🔰 استاد آیت الله فرحانی 📌📌📌📌📌📌 🔸اگر کسی خوب فهمید که سلب تحصیلی قید ندارد، متوجه می شود که عدم حکمی ندارد و حکمی نمی پذیرد. و اگر اینگونه فهمید، فتوا نمی دهد به تقارن عدم با چیزی؛ تقدم عدم بر چیزی؛ تأخر عدم از چیزی؛ ممانعت عدم از چیزی؛ ابدا از این حرف ها نمی زند. به قول علامۀ طباطبایی در نهایه در ذیل بحث اعادۀ معدوم، اینگونه نیست که عدم یک شیئیتی دارد و خارج را پر کرده باشد و وجود می آید و این عدم را رد می کند و جای آن می نشیند. فلاسفۀ اسلامی ـ نه متکلمین- این را خوب می فهمیدند. 🔸فلاسفه ای که مسئله عدم و سلب تحصیلی را به درستی فهمیده اند، بر دو قسم هستند. بعضی از آنها اصالة الوجود را خوب می فهمند و "عدم مضاف له حظ من الوجود" را هم قبول ندارند. و بعض دیگر از آنها اصالة الوجود را خوب نفهمیدند و می گویند عدم مضاف له حظ من الوجود. در اینصورت بین عدم مضاف و آن امر وجودی، تقابلی از جنس ضدان لا ثالث لهما درست می شود. 🔸لذا در واقع اگر بخواهیم از جهت عقلی شماره گذاری کنیم - بدون این که من بخواهم وارد مبانی بشوم- این سه مرحله را باید یاد بگیریم: 1- تعقل صحیح سلب تحصیلی و تفکیک آن از ایجاب عدولی 2- فهم صحیح اصالت وجود 3- اینکه عدم مضاف حظی از وجود ندارد. 🔸مرحله اول را همۀ فلاسفۀ ما می گویند. مشاء می گوید. اشراق می گوید. صدرا در حکمت متعالیه هم می گوید. علامۀ طباطبایی هم می گوید. خدا بیامرزد آقای مطهری را! وقتی می خواست فلسفۀ هگل نقد کند، همین یک جمله را می گفت. می گفت فهم بوعلی از اصالة الوجود کامل نبود اما بوعلی نمی گفت که اجتماع نقیضین داریم. شیخ اشراق اصالة الماهیتی بود، ولی نمی گفت اجتماع نقیضین داریم. چون می فهمیدند که سلب تحصیلی یعنی چه؟ 🔸اما در مورد اینکه آیا عدم مضاف حظی از وجود دارد یا ندارد؟ مکاتب فلسفی با هم فرق می کنند. اصالة الوجودی هایی مثل علامۀ طباطبایی و حضرت امام می گویند: «عدم مضاف له حظ من الوجود» غلط است. 🔸سوالی که وجود دارد این است که با فرض اینکه بگوییم که عدم مضاف حظی از وجود ندارد، حرکت (وجود سیال) را چگونه توضیح می دهیم؟ علامۀ طباطبایی رضوان الله تعالی علیه همۀ حرفش با فلسفۀ غرب در این بود. می گفت غربی ها اگر وجود سیال را خوب بفهمند، دیگر نمی گویند حرکت جمع وجود و عدم است. حرکت وجود سیال است و ذهن می تواند بخاطر تزلزلی که در وجود سیال هست، از آن مفهوم عدم را انتزاع کند. این موجودی که ممتد است، سیال است. وجود سیال، وجود است. وجود ثابت هم وجود است. از طرف دیگر، وجود ثابت، می تواند بی ماهیت باشد. در مراتب اعلی، وجود سیال هم می تواند بی ماهیت باشد. - خداوند را کار ندارم. اصلا برای وجود خداوند از این حرف ها نمی شود زد- اگر کسی خوب این وجود ثابت و سیال را بفهمد، دیگر نمی گوید وجود سیال، جمع وجود و عدم است. نکته ای که وجود دارد این است که وجود ثابت جمع است و وجود سیال پخش است. 🔸با این نگاه دیگر نمی توانم قائل به عدم مضاف بشوم. عدم مضاف یعنی چه؟ آیا یعنی چیزی غیر از وجود اضافۀ به وجود بشود؟ ندارم. اینکه یک شیئیتی به عدم بدهم و بر وجود حملش کنم؟ ندارم. چنین چیزی نمی شود. این خیلی گوهر بزرگی است. در فلسفۀ اسلامی بزرگانی مثل امام و علامۀ طباطبایی به این مساله ملتزم اند. متأسفانه بعضی از تلامذۀ علامه از استادشان فاصله گرفته اند و این مطلب را خراب کرده اند. 🔸متاسفانه هم محقق خویی و هم استاد ایشان محقق نائینی و هم شهید صدر به دلیل ضعف نظام فلسفی ایشان، در همین شبهۀ غربی ها گیرافتاده اند. ایشان معنای صحیح سلب تحصیلی را متوجه نشده اند و لذا خطا می کنند. فرق هم نمی کند خطا را چه کسی بکند. شهید صدر هم همین خطا را کرده است. البته شهید صدر در «فلسفتنا» این کار را نکرده است. چون «فلسفتنا»ی ایشان توضیح اصول فلسفه علامه طباطبایی است. ولی در علم اصول من حیث لا یشعر با سیر آقایان وارد شده است و چون ذهن شریفش در بحث مبانی منطقی استقراء به سمت فلسفۀ غرب رفته، در بحث های اصولی اش اثر خودش را گذاشته است. از طرف دیگر بعضی از بزرگان هم، حرف امام را نفهمیده اند و مستقیم یا غیر مستقیم به ایشان اشکال می کنند. 📌 درس خارج اصول ۹۵/۸/۸ 📌📌📌📌📌📌 📝 بخشی از عبارت امام در مناهج و ما یقال من أنّ للأعدام المضافة حظّا من الوجود، كلام لا يعوّل عليه، فإنّ حيثيّة العدم لا يمكن أن تكون ذات حظّ من الوجود، بل الإضافات الواقعة بينها و بين غيرها إنّما هي في الذهن، و في وعائه تكون الأعدام المطلقة- أيضا- موجودة بالحمل الشائع و إن كانت أعداما بالحمل الأوّليّ، فلا حقيقة للعدم- أيّ عدم كان- حتّى يتّصف بوصف وجوديّ أو اعتباريّ أو عدميّ، فالعدم لا يثبت له العدم أيضا. (ج۲ ص۱۱) @albayann
روش تحصیل.mp3
865.2K
🔊 🔰استاد آیت الله فرحانی 💠نقش حکمت در مسیر اجتهاد جواهری ➖دیدگاه محقق خویی ذیل مبحث خلل الصلاة ➖دقت ایشان در فقه اکبرِ ، اوسط و تأثیر آن در فتوای فقهی ایشان ➖فقهایی مانند محقق خویی و محقق بروجردی ، هم خوب فلسفه را خواندند و هم از آن استفاده کرده و بهره برده اند @albayann
در نگاه مرحوم آخوند 🔹فرزند آخوند خراسانی(صاحب کفایه الاصول) بارها از پدرشان این جمله را برای بنده نقل میکردند؛ 🔸کسانی که فلسفه الهی را خوب نفهمیده باشند، اخبار آل محمد(ع) در عقاید را نمیفهمند، وهمانطور که فقه بدون اصول فقه بی معناست، درک اصول وعقاید حقه ،بدون بنیه علمی فلسفی و کلامیِ تحقیقی، میسور نیست. 📚نقدی بر تهافت فلاسفه،اثر سید جلال الدین آشتیانی (کتاب سال حوزه)،ص80-77 @albayann
🔰علامه طباطبایی: 🔹بررسى مسئله علم و معلوم را از لحاظ اهميت- در جرگه مسائل درجه يك فلسفه بايد قرار داد- زيرا تا ما هستيم سر و كارى بغير علم نداريم- 📌{البته اين سخن را نبايد از ما دليل سفسطه گرفت- زيرا سوفسطى مى‌گويد- ما پيوسته علم مى‌خواهيم و علم بدست ما مى‌آيد- و ما مى‌گوييم- ما پيوسته معلوم مى‌خواهيم و علم بدست ما مى‌آيد- و فرق ميان اين دو سخن بسيار است-.} 🔸هر علم با معلوم خود از جهت ماهيت يكى است- و از هر فيلسوفى حتى فلاسفه ماديين- و حتى از بزرگان فلسفه ماترياليسم ديالكتيك نيز- اگر از تعريف علم و معلوم پرسيده شود خواهند گفت- معلوم مرتبه ترتب آثار يا منشايت آثار چيزى است- و علم يا صورت علمى مرتبه عدم آثار- و عدم منشايت آثار همان چيز است- 📌و از اين روى انطباق علم به معلوم فى الجمله- از خواص ضروريه علم خواهد بود- و بعبارتى واضح تر واقعيت علم واقعيتى نشان دهنده- و بيرون‌نما كاشف از خارج است- و هم از اين روى فرض علمى كه كاشف و بيرون‌نما نباشد- فرضى است محال- و همچنين فرض علم بيرون‌نما و كاشف- بى داشتن يك مكشوف بيرون از خود فرضى است محال-. 📚اصول فلسفه و روش رئالیسم/علم و معلوم ارزش معلومات‌ ص 71 @albayann
روش تحصیل فلسفه اسلامی.mp3
1.55M
🎙 🔰استاد آیت الله فرحانی 🔹سیر علمی فلسفه باید رعایت شود. 🔸تا زیر ساخت سیر علمی فلسفه درست نشود مطالب ادق فهمیده نمیشود.... @albayann
البیان
🎙#بشنوید 🔰استاد آیت الله فرحانی 🔹سیر علمی فلسفه باید رعایت شود. 🔸تا زیر ساخت سیر علمی فلسفه درست
📗بسط و امتداد فلسفه| آیت الله فرحانی: 🔹رهبر انقلاب می فرمایند ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفه مان احتیاج نداریم آن چه ما نیاز داریم این است که خوب فلسفه را بفهمیم و بعد از آن امتدادش بدهیم. 🖇لازمه امتداد و بسط فلسفه اسلامی، فهم عمیق و قوی از آن است باید فلسفه بوعلی و صدرا فهمیده شود و بعد امتداد صورت پذیرد. 🔸آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که هم برای فلسفه بوعلی سینا می توان مباحث امتدادی را داشت که در این زمنیه (ایت الله مصباح رضون الله علیه) این کار را انجام داده اند و هم برای فلسفه صدرا می شود این اقدام را کرد که در این زمینه ایت الله جوادی خواسته اند این امتداد را سیستم صدرایی داشته باشند. اگر قرار باشد امتدادی در سیستم صدرایی صورت بگیرد باید در آن نظام اسمائی و بسیط الحقیقة و صرف الحقیقة آورده شود و اسماء را با بساطت یا صرافت تبیین کرد و بعد وارد بحث و امتداد آن شد. 📌فلسفه اسلامی دژ است مبنای فهم است و بعد هم باید نقصان آن که همان امتداد پیدا نکردنش هست برطرف شود و قرار نیست رنسانسی اتفاق بیفتد آن چه لازم است نظام اسماء درست شود و امتداد پیدا کند و مشخص شود توحیدی عینی و توحید عملی و توحید اسمائی امتدادش چیست و بُعد آن در فرد و جامعه چه با فرض ترکیب حقیقیت و چه با فرض ترکیب اعتباری چگونه است و چه معنایی دارد. 🔰اگر به این نگاه، مبحث صیرورت که یک شدن، شدن دائمی، تحول دائمی است اضافه شود؛ وقتی در جامعه با فرض ترکیب حقیقی این صیرورت بخواهد شکل بگیرد الزاماتی را به دنبال خواهد داشت و سبک زندگی ولایی بر اساس این صیرورت به دست خواهد آمد. 📎لذا اگر اندیشه و نگاه انسان یک نگاه صیرورتی امتدادی باشد همه اش می شود امید زیرا شدن و تحول است واین صیرورت هم به عقب نمی رود لذا رهبر انقلاب می فرمایند این نسل قوی تر از نسل اول انقلاب است کما اینکه این شبهات قوی تر از شبهات دوره اول انقلاب هستند. @albayann
نظام سازی.mp3
2.42M
🎙 ⁉️آیا برای ساختن نظام فقهی و اصولی به فلسفه احتیاج داریم؟ ⁉️نقص فلسفه ما در چیست که نمیتواند نظام ساز باشد؟ 🔰استاد آیت الله فرحانی تبیین میکنند. @albayann
⁉️ آیا از اجزای علت تامه است؟ 🔰استاد آیت الله فرحانی 📌 در نگاه مشهور اصولیین، عدم المانع یکی از اجزای علت تامه محسوب می شود و بر اساس همین نگاه، استدلالی بر اثبات حرمت ضد طراحی شده است. 📌 استاد بر اساس دیدگاه حضرت امام (ره) توضیح می دهند که اگر معنای عدم و سلب تحصیلی که یکی از مباحث فلسفی است، به درستی تصور شود، مشخص خواهد شد که عدم المانع نمیتواند از اجزای علت تامه باشد و این نگاه غلط و دارای تسامح است. 📌 اگر عدم المانع جزء علت تامه نباشد، این استدلال بر حرمت ضد هم باطل خواهد شد. 📚درس خارج اصول ۹۸/۸/۹ @albayann
🔺 فلسفه در نگاه مرحوم آخوند 🖊فرزند آخوند خراسانی(صاحب کفایه الاصول) بارها از پدرشان این جمله را برای بنده نقل میکردند؛ 📌کسانی که فلسفه الهی را خوب نفهمیده باشند، اخبار آل محمد(ع) در عقاید را نمیفهمند، وهمانطور که فقه بدون اصول فقه بی معناست، درک اصول وعقاید حقه ،بدون بنیه علمی فلسفی و کلامیِ تحقیقی، میسور نیست. 📚نقدی بر تهافت فلاسفه،اثر سید جلال الدین آشتیانی (کتاب سال حوزه)،ص80-77 @albayann
اصول، ناگزیر از فلسفه 🔰استاد آیت الله فرحانی با توجه به مباحثی که در کتب اصولی رایج در حوزه، همانند آثار محقق خوئی و محقق نائینی، مطرح شده است و در دروس خارج مورد بررسی قرار می گیرد، فهم علم اصول، بدون دانستن امکان ندارد. 📌دلیل تورم علم اصول این نیست که مباحث فلسفی در آن مطرح می شود. 🔹 بلکه یکی از دلایل این است که ما ابتدا به طور مستقل فلسفه را نمیخوانیم و بعدا وارد در اصول بشویم. بلکه می خواهیم در ضمن علم اصول، همه علوم دیگر من جمله، فلسفه، منطق، ادبیات و ... را کار کنیم و همین سبب تورم علم اصول می شود. 🔺همینطور که در سایر مباحث استاد، مطرح کرده ایم، ایشان معتقدند که یکی از راه های کوتاه کردن زمان تحصیل این است که ابتدا در یک دوره، فلسفه خوانده شود و سپس وارد در علم اصول شویم. 📝درس خارج اصول ۹۵/۸/۱۸ @albayann
هدایت شده از فقه الخمینی
اعتقاد منطقیون به اصالة الوجود .mp3
736.4K
🔰 🔸 شاهدی بر اعتقاد ناخودآگاه بوعلی و مشهور منطقیین به اصالة الوجود...! 🎙 استاد 🗓 درس خارج اصول ۱۴۰۳/۶/۱۸ •═══ ✧؛❁؛✧ ═══╔ 🌐 شبکه‌های اجـتماعـی ما 🔹 مکتب «فـقـه‌الخــمینی» 🕌 مدرسه‌فقهی‌امیرالمومنین(ع) 🆔 B2n.ir/Eitaa_F_A
AudioMerger_1_1169690632.mp3
2.21M
🎙 📌مشکل علت نخستین در فلسفه غرب و بیان خلط آن 🔎فلاسفه غرب تصور کردند هر موجودی باید علتی داشته باشد حال آنکه هر ممکن و حادثی نیازمند علت است . 🔎بین "ایجاد" و "دادن" تفاوت بسیاری است و در فرض اصالت وجود "گیرنده" و "داده شده" یکی می شود. 🔰 در بیان استاد آیت الله فرحانی @albayann