eitaa logo
ندبه های انتظار
4.6هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
11 فایل
السلام علیک یابقیةالله فی ارضه... دلخوشم به مستحبی که جوابش واجب است... ***تبادل یا تبلیغ اصلا نداریم*** ارتباط با ما: @yamahdi_0
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام صبح تون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌷 🍃🌼 اللَّـهُمَّ 🌼🍃 🍃🌷 صَلِّ 🌷🍃 🍃🌼 عَلَى 🌼🍃 🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃 🍃🌼و آلِ 🌼🍃 🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃 🍃🌼وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌼🍃 به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله❤️ السلام علیک یااباعبدالله الحسین❤️ السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا❤️ السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عج)❤️ السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته..💚 و لعن الله علی اعدائهم اجمعین...🔥 @ale_yaasin
🍃🌹هرصبح با یک حدیث زیبا و کاربردی در سبد احادیث🌹🍃 @ale_yaasin
🌟ندبه های انتظار🌟 🛑 زندگینامه ی حضرت نوح علیه السلام! (قسمت ۳) ✍وقتی مشرکین متوجه شدند که استهزای آنها اثری در اراده حضرت نوح ندارد نقشه دیگری کشیدند. 🔥 آنها شب ها حمله می کردند و آنچه را حضرت نوح ساخته بود خراب می کردند. 🌷 حضرت نوح به خداوند شکایت کرد و خداوند سگی را مامور نگهداری از کشتی کرد جوری که دیگر مشرکان نتوانند به کشتی آسیب برسانند. ✍ وقتی کار ساختن کشتی به پایان رسید حضرت نوح تمام مومنین و یک جفت از تمام جانداران روی زمین را سوار کشتی کرد. 🛑 آنگاه به پسرش کنعان که از مشرکان بود فرمود: با ما سوار شو و از کافرین نباش وگرنه غرق میشوی. کنعان پاسخ داد: اگر سیل بیاید من به بالای کوه میروم و جریان آب به من نمیرسد. 🍃حضرت نوح فرمود: امروز هیچ قدرتی نمی تواند جلوی عذاب الهی را بگیرد هیچکس جان سالم به در نمی برد مگر کسی که خداوند به او رحم کند. 🔰بالاخره باران شروع شد و به زودی سیل به راه افتاد تمام زمین را آب فرا گرفت و کشتی نوح را به حرکت درآورد. 💥کنعان به بالای کوهی پناهنده شد،آب بالا و بالاتر رفت و به زانوی پسر رسید. حضرت نوح دلش سوخت و عرض کرد: خدایا او پسر من است و وعده تو حق است، خداوندا وعده کردی که اهل بیت من را نجات دهی. ❤️خداوند در پاسخ به فرمود: این پسر از اهل بیت تو نیست،او دارای کرداری ناشایست است. تو را اندرز میدهم که نادان نباشی. ✅آن گاه موجی آمد و پسر را غرق کرد. بازهم بالا و بالاتر رفت و ۸۰ متر از مرتفع ترین کوه های زمین گذشت. ✍پس از چهل شبانه روز به فرمان خداوند باران قطع شد و فرو نشست. 🔆کشتی نوح بر فراز کوه جودی قرار گرفت و مسافرین آن سالم از کشتی پیاده شدند. پایان. *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 📕دستان های شهید دستغیب،ج۱،توحید و نبوت
🛑چگونه افراد نجات یافته و کشتی حضرت نوح، باز فریب خوردن و گمراه شدن؟ 🌿داستان زیر را بخوانید: 🌹حضرت نوح وقتی با گروه باایمان از طوفان جان سالم به در برد تا مدتها مردم زندگی عالی ای داشتن وشکر خدارو میکردند. 🍂سالها گذشت و نسل جدید که زندگی قبل از طوفان نوح ندیده بود روی کار آمد 🍁قدیمی ها از دنیا رفتن.. و شیطان که بستر را مناسب دروغ میدید به شکل پیرمردی خیرخواه شروع به تعریف از جریانات دروغینی کرد که: زمانهای گذشته که چقدر همه چیز عالیتر از الان بوده و مردم چه عشق و حال هایی میکردن و مشکلی نبوده و ... 🍃 انقدر گفت تا نسل جوان هم که استناد به حرفهای جذاب این پیرمرد کرده بودن کم کم باورشون شد و فریب خوردن و دوباره به‌ فساد کشیده شدن.. 🛑و تاریخ همینجور ادامه پیدا کرده تا الان.. 🔥در هیچ دوره ای بیکار نمیمونه! ✍حتما شما هم بارها و به کرات شنیدید که همه چی زمان شاه و پهلوی گل و بلبل بوده و حالا زمان انقلاب انقدر گرونی اومده و.... ✍اما این وظیفه نسل امروز هست که هوشیار و اهل تحقیق باشد و بتواند تشخیص بدهد که: اگر زمان همه چیز انقدر عالی بود و گرسنگی و سختی نبود پس چرا تمام مردم ایران علیهش قیام کردن؟! @ale_yaasin
🔅ندبه های انتظار🔅 🛑سه دقیقه تا قیامت! (قسمت اول) 🍀کتاب داستان زندگی یک مدافع و جانباز حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته به مدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گردد. 🔴اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است... 🔆در ادامه بقیه ماجرا را از زبان خود این جانباز عزیز می خوانیم: 💠پسری بودم که در مسجد و پای منبر منبرها بزرگ شده بودم. 🍃در خانواده‌ای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم. ♻️سال‌های آخر دفاع مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود. 💠 با اصرار و التماس و دعا و ناله به جبهه اعزام شدم. من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند.. 🌷اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و می‌دانستم که قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند ♦️ به همین خاطر در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم ...وقتی به می‌رفتم سرم پایین بود که نگاهم با برخورد نداشته باشد. 💠یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم... در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیای زشتی‌ها و گناهان نشوم و به حضرت التماس میکردم که جان مرا زودتر بگیرد...! ادامه دارد... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin ♦️♦️🔹♦️♦️🔹♦️♦️🔹
🛑حق تا ابد:)))) @ale_yaasin
🛑 و با خوشحالی اعلام میکنن که کسبه بازار به نشونه ‌ی اعتراض بازار رو تعطیل کردن، اما بخونید صحبتهای یکی از بازاری ها رو در این مورد!👆👆 @ale_yaasin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم فیلم حمله ی وحشی های داعشی به کسبه ی بی گناه بازار که ناچارشون کنن کسب و کارشونو تعطیل کنن و برن! @ale_yaasin
🛑وقتی ضد انقلاب و برانداز برای عقل مخاطبینش ارزشی قائل نمیشه و مجبوره با دروغگویی مخاطبانش رو به هیجان بیاره!:)) چجوری اخه فکر کردن کسی جای آبله مرغون رو از ساچمه تشخیص نمیده؟😐😐 @ale_yaasin
بلایی که د۱عشی‌ها بر سر کاسبان سنندجی آوردن @ale_yaasin
🛑توی سنندج یک راننده ی بی گناه پراید رو کشتن، بعد قبل از اینکه ضد انقلاب بندازه گردن نظام،کانال تجزیه طلب کُرد این کشته رو به گردن گرفته!! یعنی برای تجزیه ی ایران دست به هر پدرسوخته بازی میزنن برای ایجاد اغتشاشات... کشته سازی هم که براشون دیگه عادی شده! @ale_yaasin
💠 ندبه های انتظار💠 🛑همه می‌توانند از اولیاء خدا باشند،نگو«من که نمی‌توانم مثل آقای بهجت بشوم!» ✍فردی به‌نام «حاج عیسی» پیش حضرت امام(ره) خدمت می‌کرد و چای می‌آورد. امام گاهی با گریه، دعا می‌کرد که: «خدایا، من را با حاج عیسی محشور کن.» 🔅 روز قیامت یک‌دفعه‌ دیدی، حاج عیسی هم رفت پیش امام! ✍چون او هم مثل امام، در حدّ توان خود، وظایفش را درست انجام داده و کارهای خوب کرده است. ⛔️هیچ‌کسی حق ندارد مأیوس شود و خودش را از تمنّای وصال محروم کند. نگو: «همه که مثلِ آقای بهجت(ره) نمی‌شوند!» ✅خیلی‌ها با اصرار و سماجت، به خیلی جاها رسیده‌اند؛ چون در پُشت این سماجت، امید و ایمان هست. همه می‌توانند به همه‌جا برسند و از اولیاء خدا باشند. 🔰منتظرِ کشف و کرامت یا اتفاق خاصی هم نباش. شاید برایت بهتر بوده که جلوه و کرامتی ندیده‌ای، چون اگر می‌دیدی، خراب می‌شدی(دچار عُجب می‌شدی) 🔆شاید توفیق نماز شب نداشته باشی؛ اما واقعاً ناراحت باشی از اینکه توفیق پیدا نمی‌کنی. خُب، این ناراحتیِ خودت را حفظ کن و ادامه بده. 💠یک‌وقت دیدی با توفیق‌ندادن به ، تو را به همه‌جا رساندند! (به شرطی که واقعا دغدغت باشه و نتونی) 🔴اهل دل می‌گویند: بعضی از اولیاء خدا، هم خودشان می‌دانند که از اولیاء خدا هستند و هم دیگران. 🔴 بعضی‌ها خودشان می‌دانند اما مردم نمی‌دانند. 🔴 بعضی‌ها خودشان هم نمی‌دانند! شاید شما هم از اولیاء خدا باشی؛ خودت را ارزان نفروش. *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 💠💠💠💠💠🔰💠💠💠💠💠 📕سخنان حجت الاسلام علیرضا پناهیان 📗مسجد آیت‌الله بهجت(ره)- 97.9.30
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همینطوری رسانه های ضدانقلاب گولتون میزنن و میگن فلان ارتشی،فلان سپاهی به جمع معترضین پیوست! 🛑خرجش فقط خریدن لباس نظامی و درجه اس! ببینید این آقا چجوری در عرض چند دقیقه با خرید یک لباس نظامی از مغازه تبدیل به سرگرد میشه:))) @ale_yaasin
سلام صبح تون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌷 🍃🌼 اللَّـهُمَّ 🌼🍃 🍃🌷 صَلِّ 🌷🍃 🍃🌼 عَلَى 🌼🍃 🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃 🍃🌼و آلِ 🌼🍃 🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃 🍃🌼وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌼🍃 به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله❤️ السلام علیک یااباعبدالله الحسین❤️ السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا❤️ السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عج)❤️ السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته..💚 و لعن الله علی اعدائهم اجمعین...🔥 @ale_yaasin
🍃هرصبح با یک حدیث زیبا و کاربردی در سبد احادیث🍃 @ale_yaasin
🌴ندبه های انتظار🌴 🔴نتیجه وحدت و اتحاد بین مردم!!(حتما بخونید) ✅خاطره ی یک مهندس نفت: ﺳﺎﻝ ۸۱ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﺪﻡ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺴﻠﻮﯾﻪ. 🔵ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ، ﻣﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ... ♦️ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻤﻮﻥ ﭘﺎ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ سوشی ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺳﻮﺷﯽ ﻣﻬﻤﻮﻧﻢ ﺑﺎﺷﯽ. 🔷ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺼر ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻦ. ﺧﻮنش ﯾﻪ ﮐﺎﻧﮑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺷﺖ، ﺣﻤﺎﻡ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ، ﮐﻮﻟﺮ ﺍﺳﭙﻠﯿﺖ و... ♻️ﯾﻪ ﻇﺮﻑ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﺯﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺧﯿﻠﯽ ! ❗️ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ‏( ﮐﻮﺟﻮ ‏) ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﮑﻼﺗﯿﻪ؟ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺍﺳﺖ! 💥گفت: ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺁﻭﺭﺩﻡ. ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﺎﺭﮐﺖ ﺷﮑﻼﺕ خوشمزه نمیخری؟ 📗 گفت: ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺭﻭﺯﯼ ۱۶ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﺭﺩ،ﺑﺎﺑﺖ ۸ ساعتش ﻣﺰﺩ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﻭ ۸ﺳﺎﻋﺖ دیگشو ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﺗﺎ ﮐﺸﻮﺭﻣﻮﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﺸﻪ... 🔆۲ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻓﺪﺍ ﮐﺮﺩ، ﻣﻦ ﺑﺎ ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮊﺍﭘﻦ ﭘﺮﺩاﺧﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻢ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﻮﻇﻔﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪﻡ ﺭﻭ ﺗﻮ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﻢ. ❎ﻣﻦ ﻧﯿﻮﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺷﮑﻼﺕ ﺑﺨﺮﻡ. من ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻟﻄﻒ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺭﻭ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﻢ … ﻣﻦ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﻡ مالیات و ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﺮﺝ کنم... 🔴ساکت شدم! ﺩﺭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۱ﻣﺘﺮ ﻭ ۶۵ ﺳﺎﻧﺘﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩ ﺭﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ. ☑️ﮐﺪﻭﻡ یکی از ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺣﺎﺿﺮﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻨﻪ ﺗﺎ ﻧﺴﻠﻬﺎﯼ ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻩ ﺑﺮﺳﻦ؟ ☑️ﮐﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ تغییر رو از خودمون شروع کنیم، ﻧﮕﯿﻢ ﺍﻭﻝ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ؟ ♨️چرا تحت تاثیر شبکه ها و کانالهایی که از خارج کنترل میشن و چشم دیدن پیشرفت ایران شیعه و ایرانی رو ندارن،محصولات ایرانیمونو میکوبیم و بهشون میخندیم؟ 💠چرا از آلمان و ژاپن یاد نمیگیریم که بعد از جنگ از محصولات ضعیف خودشون حمایت میکردن، ولی از کشورهای دیگه حتی کفش نمیخریدن تا در پیشرفت کشورشون شریک باشن و الان پیشرفتشون در دنیا به کجا رسیده... ✅ از خودمون و اطرافیانمون شروع کنیم.. *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin ❄️🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
🌟ندبه های انتظار🌟 🔴تشرف جنگجوی جنگ صفین خدمت اقا عج! ✳️یکی از خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می گوید: « روزی نزد پدرم بودم. مردی را دیدم که با او صحبت می کرد. 💠ناگاه در بین سخن گفتن، خواب بر او غلبه کرد و عمامه از سرش افتاد. اثر زخم عمیقی بر سرش ظاهر شد. از او سؤال کردم جریان این جراحت که به ضربات شمشیر می ماند چیست؟ 🍃گفت: اینها از ضربه شمشیر در جنگ صفین است. 🔴حاضرین تعجب کرده به او گفتند: جنگ صفین مربوط به قرنها پیش است و یقیناً تو در آن زمان نبوده ای، چطور چنین چیزی امکان دارد؟ گفت: بله. همین طور است که می گویید. اما مطلب اینگونه است که: 🔰 من روزی به طرف مصر سفر می کردم و در بین راه مردی از طایفه غرّه با من همراه شد. با هم صحبت می کردیم و در بین صحبت از جنگ صفین، یادی به میان آمد. ⚡️ آن مرد گفت: اگر من در آن جا حاضر بودم، شمشیر خود را از خون (علیه السلام) و اصحابش سیراب می کردم. 💠من هم گفتم: اگر من حاضر بودم، شمشیر خود را از خون معاویه و یارانش رنگین می کردم. ⚡️آن مرد گفت: علی و معاویه و آن یاران که الان نیستند؛ ولی من و تو که از یاران آنهاییم،بیا تا حق خود را از یکدیگر بگیریم و روح ایشان را از خود راضی نماییم. این را گفت و شمشیر را از نیام خارج نمود. من هم شمشیر خودم را از غلاف کشیدم و به یکدیگر درآویختیم. ♻️درگیری شدیدی واقع گردید. ناگاه آن مرد ضربه ای بر فرق سرم وارد کرد که افتادم و از هوش رفتم. 🔵دیگر ندانستم که چه اتفاقاتی افتاد، مگر وقتی که دیدم مردی مرا با ته نیزه خود حرکت می دهد و بیدار می نماید؛ 🌟چون چشم گشودم، سواری را بر سر بالین خود دیدم که از اسب پیاده شد. دستی بر جراحت و زخم من کشید، گویا دست او دارویی بود که فوراً آن را بهبودی بخشید و جای ضربه را خوب کرد. 🌷 بعد فرمود: کمی صبر کن تا برگردم. آن مرد بر اسب خود سوار شد و از نظرم غایب گردید. طولی نکشید که مراجعت نمود و سر آن مرد را که به من ضربه زده بود، در دست داشت و اسب و اثاثیه مرا با خود آورد. 🌼فرمود: این سر، سرِ دشمن تو است؛ چون تو ما را یاری کردی، ما هم تو را یاری نمودیم. ☘« ولینصرن الله من ینصره: یقیناً خدای تعالی، کسی که او را یاری کند، یاریش می نماید. سوره حج آیه 40 » 🍀وقتی این قضیه را دیدم مسرور گشته و عرض کردم: ای مولای من تو کیستی؟ فرمودند: 🌸« من محمد ابن الحسن، صاحب الزمان هستم. بعد فرمودند: اگر راجع به این زخم از تو پرسیدند: بگو آن را در جنگ صفین به سرم زده اند. » این جمله را فرمود و از نظرم غایب شد... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 📘داستان هایی زیبا از ملاقات با امام عصر علیه السلام
🔰ندبه های انتظار🔰 🔴چرا خداوند پاداش خواندن را مخفی کرده است؟ ✅این سؤال را به سه شکل می توان پاسخ داد: ✨۱. کارهای ارزشمند و عظیم چنان است که حقیقت آنها به سادگی قابل درک نیست، درعین حال پنهان داشتن پاداش آنها نشاط انگیزتر است. ✨۲. قرّه العین و چشم روشنی، آن قدر بزرگ و گسترده است که دانش انسان از رسیدن به تمام خصوصیات آن ناتوان است. 🌺امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ عملى نیست که بنده انجام دهد مگر اینکه خداوند در ثوابى براى آن بیان کرده جز که ثوابى براى آن مشخص نکرده بواسطه ارزش زیادى که نزد خداوند عزیز داشته... 🔆هیچ کسى نمى داند خداوند چه چیزها براى آنها پنهان کرده که موجب روشنى چشم ایشان مى شود، به پاداش اعمالى که انجام مى دهند. 🌺۳. چون «نماز شب» مخفیانه و دور از چشم دیگران انجام می گیرد، پاداش آن نیز پنهان و دور از چشم مردمان است. *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin ⭐️💠⭐️💠⭐️💠⭐️💠⭐️💠⭐️💠 📒منبع: مجمع البیان ج۸، ص۱۰۹
🤝وحدت و وقتی قشنگتر شدکه پدری درمحضر آقا بجای گلایه افتخار میکنه که: پسرش درراه دفاع از حرم شهید شد. 💐 #‏امام_خامنه‌ای: کسانی که شیعه را علیه سنی و سنی را علیه شیعه تحریک می کنند با اصل اسلام دشمن هستند @ale_yaasin
قابل توجه خانم ها...! @ale_yaasin
😄🤦‍♂️
فرق حضور در و زندگی حقیقی: ✍توی دنیای حقیقی مردم دارن زندگی روالشونو میکنن میای توی اینستا و مجازی، میبینی ۶ بار انقلاب شده😄 @ale_yaasin
🍀ندبه های انتظار🍀 🔴 !(قسمت دوم) 🔰البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کارخوبی می کنم که برای مردنم دعا می‌کنم. ♦️ نمی‌دانستم که ما هیچ گاه چنین ادعایی نکرده اند. آنها دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه می دانستند. خسته بودم و سریع خوابم برد.. 💠نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم. 🔆بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده.. از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم و با ادب سلام کردم. ✨ایشان فرمود: با من چه کار داری؟چرا انقدر طلب مرگ می کنی !هنوز نوبت شما نرسیده. فهمیدم ایشان حضرت است ترسیده بودم. ♦️ اما با خودم گفتم: اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است،پس چرا مردم از او می‌ترسند؟ 🍀می خواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم من را ببرند. التماسهای من بی فایده بود. ✔️با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جای و گویی محکم به زمین خوردم.. 🍂 در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم،راس ساعت ۱۲ ظهر بود! هوا هم روشن بود، موقع زمین خوردن نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفت.. 🔵در همان لحظات از خواب پریدم؛ نیمه شب بود.می خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد میکرد! 🔺روز بعد روز بعد دنبال کار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوس‌ها بودند که متوجه شدم رفقای من حکم سفر را از شهرستان نگرفتند. ☑️ سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم. 🔶 در مسیر برگشت در یک چهارراه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد ... 🔷از سمت چپ با من برخورد کرد! آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و روی زمین افتادم. 🔴 راننده پیاده شد و می لرزید‌. 🌾 با خودم گفتم:پس جناب عزرائیل بالاخره به سراغم آمد! 🔵به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ساعت دقیقا ۱۲ ظهر بود و نیمه چپ بدنم خیلی درد میکرد...! ادامه دارد... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌟🌟🌸🌟🌟🌸🌟🌟🌸🌟🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید یکی از آشوبگرها رو رو چطوری میرن بالا سرش :)))🇮🇷 🔥میگه اگر مامانم بفهمه این کارها رو کردم خودش منو آتش میزنه..... @ale_yaasin