.
هفتم
.
مو هایش خاکستری هست . خاکستر سیگاری که بین انگشت اشاره و شستش گرفته را می تکاند.دوباره کامی از سیگار می گیرد. به جوانی اش فکر می کند . به تمام سرمایه جوانی اش که پای قمار رفت که رفت. هنوز هم منتظر اویی هست که گذاشت و رفت.او تمام مرد بود ، او زندگی اش بود. شاید انتظار فایده ای ندارد. ساعت دوازده و ربع شب.
#داستان_دنباله_دار
#هفتم
@alef_laam_mim
الفلاممیم
#هشتم اش بماند برای فردا
امروز چه باید بگویم ؟
#هشتم اش را ؟
#اول تا #هفتم مگر چقدر به یادت بودند که #هشتم_ی یادت باشد
همه یکی اند
چه فرقی می کنند با هم
یکی دارا یکی ندار
یکی دانا یکی نادان
یکی..... یکی.....
یکی یکی شمردم
#اول
#دوم
.
.
#هفتم
امروز چه باید بگویم ؟
#هشتم اش را؟
دیگر نمی گویم
به جایش شما را می گویم
شما کجایی؟
...
#داستان_دنباله_دار
@alef_laam_mim