﷽
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
همین که نامِ بلندش کنارِ من پیچید
میان هر دو جهان اعتبارِ من پیچید
شهاب هر چه رَها شد به جانِ خویش خرید
زِ بَس که ماهِ حرم در مَدارِ من پیچید
قرار بود خرابش کند اَمان نامه
چه لحظه ها به خودش در کنارِ من پیچید!
همین که رفت، نشستم به رویِ دست زدم
خدا به خیر کند! کار و بارِ من پیچید
دخیلِ طفل رباب، مرا نشانه گرفت
همین که تیر به مَشکِ نگارِ من پیچید
سرش که ریخت سَرِ شانه اش،به دنبالش...
صدایِ گریه یِ بی اختیارِ من پیچید
سَرِ عمود سرش را به هر طرف می بُرد
زِ بَسکه رفت و به گیسویِ یارِ من پیچید
گَهِ فُرود که برگشت، علّتش این بود
رِکابِ اسب به پایِ سوارِ من پیچید
کنار علقمه وقتی رویِ زمین افتاد
صداش بیشتر از انتظار من پیچید
شکستنش کَمَرَم را شکست و جار زدند
قدم،قدم، خبر اِنکسارِ من پیچید!
علی اکبر لطیفیان
@aleyasein
این شبها، حاج قاسم عزیزمان را هم یاد کنیم تا انشالله او هم ما را کنار ارباب بی کفن و شهدای کربلا یاد کند ...
4_5895679324928870923.mp3
2.36M
داستان کرامت حضرت #ابوالفضل عباس علمدار کربلا
فوق العاده زیبا سوزناک
التماس دعای فرج
#سیدحسین_مومنی
@aleyasein
4_5827964939259611777.mp3
4.79M
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
مکاشفه ای برای آقا نجفی قوچانی رحمت الله علیه
حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مظهر وفا و تسلیم در مقابل حضرت امام حسین علیه السلام
@aleyasein
﷽
یاکاشِفَالْکَرْبِعَنْوَجهِالْحُسَینِاِکْشِفْکَرْبىبِحَقِّاَخیکَالْحُسَیْنِ علیهالسلام
#حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
#تاسوعا
واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل
هربار که گفتیم الهی به اباالفضل
ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل
آقای همه ارمنیان جان سن قربان
ای مقصد حاجات گران جان سن قربان
ما را بنویسید بدهکارتر از این
دیوانه و ویرانه و سربارتر از این
ما را بنویسید گرفتارتر از این
میگفت فقط مادرِ من جاندی ابالفضل
میگفت به من آذری ایماندی ابالفضل
این کیست علی ابن علی معنی نامش
این کیست که خواندند همه ختم کلامش
این کیست که جبریل گرفته است لگامش
ای جان همه خوش قد و بالاییات آقا
بر روی سرم سایهی آقاییات آقا
خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب
ای سایهی تو روی سرِ محملِ زینب
بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب
اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش
دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش
بگذار که فریاد زنم از جگر خویش
شرمنده شدی آب اگر نیست نباشد
وای از حرمم نامِ تو کافیست نباشد
برخیز که سوزِ عطش و ضجهی آب است
برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است
برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است
دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را
با ضربهی سنگین علم ریختنت را
آنقدر زمین ریختهای کم شدی عباس
شرمنده شدی آب شدی غَم شدی عباس
ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس
ای وای به تیری خَم اَبروی تو پیچید
از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید
این تیر چه بد خورد که مژگان تو را بُرد
آن تیغ چِها کرد که دستان تو را بُرد
این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد
بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم
هِی داد کشم دست خودم نیست عزیزم
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۵/۱۶)
@aleyasein
﷽
🚩 به أباالفضل
رفتهست افقهای نگاهت به أباالفضل
زهرای علی پشت و پناهت بِأباالفضل
زیباییات از وصف خط و خال مبرّاست
اما چه کنم چشم سیاهت به أباالفضل...
میغرّد و میبرّد و میطوفد و دریاست
تیغت به علی رفته و راهت به أباالفضل
جانباز و جوانمرد و وفاکیش و علمدار
یک آدم و اینقدر شباهت به أباالفضل؟!
ای منصب سقّایی این قافله با تو
خیل شهدایند گواهت... بِأباالفضل
#مهدی_جهاندار
@aleyasein
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین
اکشف کرب مولانا المهدی
بحق اخیک الحسین علیه السلام...
@aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
ماجرای تکان دهنده شفای مادر مریض در حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام
"حجتالاسلام مومنی"
@aleyasein
﷽
"هوالمحبوب"
بر لبِ آبم و از داغ لبت می میرم
هردم از غصه ی جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
بوته ی عشق تو کرده ست مرا چون زر ناب
دیگر این آتش غم ها ندهد تغییرم
اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید
سینه ام تنگ شد از بس که بُوَد تأخیرم
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر بیان شد زلب شمشیرم
سایه ی پرچم تو کرد سرافراز مرا
عشق تو کرد عطا دولت عالمگیرم
کربلا کعبه ی عشق است و من اندر احرام
شد در این قبله ی عشاق ، دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان ، تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم
زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بی رکوع است نماز من و این تکبیرم
بدنم را به سوی خیمه ی اصغر نبرید
که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم
تا کند مدحِ ابوالفضل، امام سجاد
نارسا هست"حسان"! شعر من و تقریرم
(شاعر: استاد حبیب الله چایچیان)
#تاسوعا
#نهم_محرّم
#حضرت_ابا_الفضل
@aleyasein
﷽
دست و پا می زدی و پا به سرت خورد حسین
نیزه ای آمد و روی جگرت خورد حسین
چشمت افتاد به مادر که پریشان شده بود
چکمه ای آمد و بر چشم ترت خورد حسین
خنجر شمر سرت را چقدر کُند برید
چقدر مشت و لگد دور و برت خورد حسین
هم میان دهنت چوب و ته نیزه شکست
هم عصا روی تن محتضرت خورد حسین
از نخ پیرهن کهنهء جسمت نگذشت
آن که نان از سر باغ پدرت خورد حسین
تا لباس تو در آمد ز تنت آب شدی
بعد بر معجر زینب نظرت خورد حسین
#شب_عاشورا
#گودال
#محرم
@aleyasein
﷽
بغلم کن که دل مضطر من آشوب است
من اگر سر بدهم قبل تو حالم خوب است
بس کن اینقدر به پیراهن خود چاک نزن
صورت سوخته ات را به روی خاک نزن
نیزه بر خاک زدی من جگرم سوخت حسین
خواب دیدم که تو رفتی و حرم سوخت حسین
قاتل من شده این بافتهء مادر تو
صبر کن هی بزنم بوسه روی حنجر تو
کار من بعد تو دلشوره و دلواپسی است
تک و تنها شدم و ترس من از بی کسی است
قوم خولی و سنان را بنگر، سر دزدند
مردهای سرِ این گردنه معجر دزدند
وای اگر خیمهء نسوان تو غارت بشود
دخترت دربدر راه اسارت بشود
#شب_عاشورا
#وداع
#محرم
@aleyasein
﷽
عصر تاسوعاست ای نقّاش فردا را نکش
صبح دریا را کشیدی ظهر صحرا را نکش
خسته با زین و یراقی واژگون آشفته یال
بیسوار و غرق خون آن اسب زیبا را نکش
یا تمام صفحه را با خیمهها همرنگ کن
یا به غیر از ما رأیت الا جمیلا را نکش
آن به دریا رفته دیگر بر نمیگردد به دشت
خشکی لبهای فرزندان زهرا را نکش
او که مجنون بود، مجنون ماند، مجنون شد شهید
مادرش لیلاست واویلای لیلا را نکش...
ما که جا ماندیم در ما رنگ عاشورا نبود
آبروداری کن و رسوایی ما را نکش
عاقبت آن مرد مردستان میآید بعد از آن
کس نگوید آن قد و بالای رعنا را نکش
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#مهدی_جهاندار
@aleyasein
﷽
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
برادر، دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین ششماههات بیتاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#میلاد_عرفانپور
@aleyasein
﷽
فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود جلوهزارمان
فردا که کهکشان تجلّیست، نیزهها
گَردش کند زمین و زمان بر مدارمان
فردا که روزِ سرخِ عروج من و شماست
بر روی نیزههاست قرار و مدارمان
فردا که سرفرازی ما را رقم زنند
خورشید و ماه میشود اخترشمارمان
فردا که روز عرضۀ عشق و شهادت است
حیرت کنند، عالم و آدم ز کارمان
فردا که از تبار تبر زخم مانْد و داغ
غیرت، شقایقی بُوَد از لالهزارمان
فرداست روز وعدۀ دیدار و دیدنیست
بر نیزهها، تجلّی پروردگارمان
منظومۀ بلند شهادت، سرودنیست
فردا که عشق، خیمه زند در کنارمان...
در ما عیان جمال خدا جلوه میکند
چشمی کجاست تا شود آیینهدارمان؟
رنگِ پریدهایست به چشم سپهر، مِهر
وقتی سپیده میدمد از شام تارمان...
ما هر چه داشتیم، به پای تو ریختیم
ای عشق! ای تمامی دار و ندارمان!
چشم امید ماست به فردای دوردست
بر تکسوار مانده به جا از تبارمان
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#محمدعلی_مجاهدی
@aleyasein
﷽
مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه
هرچه تکرار شود، نام تو تکراری نیست
ما و شیرینی این شورِ سراپا تازه
و جهان داغ تو را تازه نگهداشته است
نه! نگهداشته داغ تو جهان را تازه
موج در موج به سر میزند و میگرید
مانده داغ لب تو بر دل دریا تازه
آه ای تشنۀ افتاده به هامون، زخمی
آه ای زخم تو در غربتِ صحرا تازه
تازه میخواست کمی معرکه آرام شود
نعلها تازه شد و داغ دل ما تازه
کاروان رفت به مهمانی کوفه که در آن
کوچه در کوچه شود غربت مولا تازه
کاروان رفت به مهمانی شام، آه از شام
زخمها کهنه ولی زخم زبانها تازه
کاروان رفت ولی راه تو در عالم ماند
با شکوه قدم زینب کبری تازه
اربعین است و قدم در قدم اعجاز غمت
پر طپش، گرم، پرآوازه، شکوفا، تازه
ای که امروزِ جهان مات شکوه تو شدهست
مانده غوغای تو در جلوۀ فردا تازه
تا که غم هست و حرم هست و علم هست و قلم
جلوۀ توست در آیینۀ دنیا تازه
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#سید_محمد_جواد_شرافت
@aleyasein
﷽
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
که تیرها همه آمادهٔ هدف شدهاند
پیمبرانه به تکبیر باز کن لب را
که از صدای تو ذرّات در شعف شدهاند
برای چرخ زدن در حوالی خورشید
مدارهای سراسیمه جان به کف شدهاند
به یُمن بارش احساس در مساحت ظهر
غبارها ز رُخ دشت برطرف شدهاند
و کربلا شده دریایی از حماسه و شور
و ریگهای بیابان همه صدف شدهاند
نماز عشق فقط سجدهای پر از خون است
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#پروانه_نجاتی
@aleyasein
﷽
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را
نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی
که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را
نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان
به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را
فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد
بزرگی کن، ببوس این دختر کوچکتر خود را
لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست
برو در نهر علقم کن خبر، آب آور خود را
ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید
مگر آماده کردی بهر خنجر - حنجر خود را
به همراه مسافر آب می پاشند،من ناچارم
به دونبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را
کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست
چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_انسانی
@aleyasein
﷽
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظهها با تو چه زیباست اگر بگذارند
فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است
با تو هر ثانیه رؤیاست اگر بگذارند
مثل قدش، قدمش، لحن پیمبروارش
روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند
غنچه آخر چقدر آب مگر میخواهد؟
عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند
ساقیات رفته و ای کاش که او برگردد
مشک او حامل دریاست اگر بگذارند
آب مالِ خودشان چشم همه دلواپس
خیمهها تشنهٔ سقاست اگر بگذارند
قامتش اوج قیام است، قیامت کردهست
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند
سنگها در سخنت همنفس هلهلهها
لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند
تشنهای، آه... وَ دارد لب تو میسوزد
آب مهریهٔ زهراست اگر بگذارند
بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو
یک نگاه تو تسلاست اگر بگذارند
آمد از سمت حرم گریهکنان عبدالله
مجتبای تو همینجاست اگر بگذارند
رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن
کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#سیدمحمدرضا_شرافت
@aleyasein
﷽
و الشّمر جالسٌ نفس انبیا گرفت
خورشید تیره گشت و دوباره هوا گرفت
دارد تمام عرش خدا می خورد زمین
و الشمر جالسٌ همه عالم عزا گرفت
والشمر جالسٌ همه جا زیر و رو شده
خنجر به روی حنجر آقای ما گرفت
و الشمر جالسٌ تن صد چاک روی خاک
و الشمر جالسٌ نفس مصطفی گرفت
زهرا کنار گودی گودال آمده
و الشمر جالسٌ دل خیرا لنسا گرفت
و الشمر جالسٌ سر او را گرفت و بعد ...
زینب به روی تل دم وا احمدا گرفت
زینب به روی تل به سر و سینه می زند
آنقدر ناله زد نزنیدش، صدا گرفت
وحید محمدی
#روضه_شب_جمعه
#امام_حسین
#قتلگاه
#شب_دهم
@aleyasein
﷽
اذان میافکند یکباره در صحرا طنینش را
و بالا میزند مردی دوباره آستینش را
وضو میسازد از خون گلوی خود چه راز است این؟
که میداند گوارایی آب آتشینش را؟
سراپا نیتی دارد به ترک پا و سر آنجا
که میبیند به مرگ خویشتن احیای دینش را
به خون تکبیرةالاحرام میبندد به ظهر عشق
که بسپارد به تیغ کج، قیام راستینش را
خودش هم خوب میداند چه کس در انتظار اوست
چه با احساس میخواند نماز آخرینش را
#روز_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#مهدی_جهاندار
@aleyasein