eitaa logo
الفقه و الاصول
1.2هزار دنبال‌کننده
350 عکس
28 ویدیو
224 فایل
با ارائه #تحقیقات_فقهی_اصولی_رجالی با دغدغه #فقه_حکومت با نظری به #فلسفه_اصول ✍️مدرس_پژوهشگر فقه و اصول؛ محمد متقیان تبریزی ♨️مطالب این کانال تولیدی است، لطفاً با #لینک نقل کنید. مسیر گفتگو؛ @mmsaleh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
الفقه و الاصول
☀️عدم امکان تعبد به خلاف واقع_۱ 🔹استاد قائنی(ره) در جلسات ۲ تا ۴ بر محور بحث از حجیت در روایاتی که ناظر بر واقع و حقایق تکوینیه هستند، نکاتی را فرمودند. از جمله اینکه: شرط این است که خلاف واقع و حقیقت نباشد و ضابطه ، احتمال صدق است و حجیت در آنچه احتمال صدق ندارد، معنا ندارد. 1⃣ روشن است که مقصود ایشان از احتمال صدق، «صدق خبری» و موافقت مضمون خبر با واقع است نه «صدق مخبری» که احراز آن موضوع دانش رجال است. مقصود از صدق نیز با واقع است که در کلام ایشان اشاره شده است. و روشن است که، اندیشه صدق به معنای مطابقت با واقع، متأثر از معرفت شناسی سلامی است. یعنی از منظر استاد، آن خبر واحدی که صادق مطابق با واقع بود، حجت و معتبر است. حال این سؤال مطرح می‌شود که؛ مقصود از «مطابقت با واقع» چیست؟ یا اینکه، به تعبیر استاد، مقصود از «مخالفت با واقع» چیست؟ و احراز مخالفت و مطابقت با چیست؟ 2⃣ از بیانات استاد برمی آید که، واقع همان امری است که، وقوع یافته و مطابقت خبر هم به این معناست که، کلمات و جملات خبر آن چیزی را که وقوع یافته، حکایت کرده و ارائه نموده و در قالب الفاظ نشان میدهند. و احراز مطابقت با واقع نیز به تناسب هر موضوعی با یک علم و دانشی است که اساساً و طبیعی است. براساس این تعریف، این پرسش مطرح می شود که: چه نسبتی میان به علم تجربی با خبر و آیه صادر از منبع غیبی وجود دارد؟ توضیح اینکه: زمانی متکلم غیرمعصوم و جاهل به غیب، قیام زید را می‌بیند و آن را در جمله «قام زید» حکایت می کند. خب طبعاً آنچه که از واقع گزارش شده است، امر محسوسی است که متکلم، خودش تجربه حسی کرده و آن را گزارش کرده است. اما اگر واقعیتی را براساس علوم تجربی از طریق آزمونها و آزمایشات و مشاهدات مختلف، ولی از طریق دانش ، کشف نماییم، لیکن آن واقع منکشف به کشف غیرمعصومانه را با خبر صادر از معصوم بخواهیم گزارش کنیم، آیا نسبتی میان حاکی و محکی وجود دارد؟ به عبارت دیگر، اینکه خبر و آیه قرآن حاکی از واقع است صحیح، اما آنچه که در مثال بازه زمانی ولوج روح مطرح است، واقع نیست بلکه واقع منکشفی است که تبدیل به گزاره علم تجربی شده است و گویا استاد میخواهند بگویند؛ شرط تعبد به خبر موافقت با علم تجربی است. و پرواضح است که، علم تجربی محصول دانش غیرمعصوم بشری است و خبر ثقه و آیه قطعی الصدور، صادر از منبع غیبی است و هیچ تناسبی میان این دو وجود ندارد. یعنی نمی‌توان آیه قرآن را حکایتگر از واقع منکشف به علم تجربی بشری دانست. چرا که دانش بشری، دانشی تدریجی الحصول و تکاملی است و همیشه آمیخته به خطا و غلط بوده است. و نکات دیگری نیز در این عدم تناسب دخیل است که، تفصیل آن بماند. 3⃣ممکن است اینگونه پاسخ داده شود که: مقصود از علم تجربی یا واقع منکشف، واقع منکشف به و جزمی است نه هر واقعی. و اینگونه نیست که هر حدس و تخمین و گمانی را ملاک اعتبار خبر واحد بدانیم. پاسخ این است که: جزم به واقع برای چه کسی حاصل شده است؟ یعنی چه کسی ادعای جزم به آن واقعی را دارد که می خواهد خبر را موافق با آن بداند؟ روشن است که، علوم تجربی اعتقاد به جزمیت واقعی دارد که آن را کشف کرده است، سؤال: این واقع جزمی، چه ارتباطی با فقیه و پژوهشگر فقه دارد که شرط اعتبار خبر را تعبد به واقعی می داند که، دانشمند علوم تجربی از جزمیت آن خبر میدهد؟ همانگونه که در استنباط حکم شرعی، برای فقیه جزمیت حاصل می شود، درباره آن واقع منکشف نیز جزمیت برای دانشمند تجربی حاصل می شود نه فقیه. پس فقیه نمی‌تواند با اتکای به جزم او، آیه قرآن را موافق با واقع جزمی توصیف نماید. ضمن اینکه، تاریخ علم مشحون است از جزمیاتی که بعداً تبدیل به اباطیل شده اند. ادامه دارد..... @alfigh_alosul