#یادداشت
💥مشکله موضوعشناسی در «افساد فی الارض»
1⃣ توفیق حاصل شد در گعده فقهی که با موضوع #افسادفیالارض برگزار شد شرکت کرده و از بیانات فضلای حاضر بهره ببرم. این گعده در یک گفتگو-مناظرهای میان طرفین با مشارکت سایر اعزه برگزار شد و نکات برجستهای از آن به دست آمد. آنچه که برای بنده در این میان برجستگی خاصی داشت، چالش «موضوعشناسی» در مسئله افساد فی الارض بود. قبل از ورود در تبیین این چالش به این نکته اشاره کنم که؛ عنوان افساد فی الارض، از عناوین فقهی سابقهدار در متون فقهی نیست، بلکه عنوان #مستحدثهای است که گویا حضرت امام موافق طرح آن در کنار سایر عناوین نبودهاند و آقای منتظری آن را در کنار عنوان #محاربه قبول داشتند و بعدها از نظر خویش برگشتند. مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی نیز موافق با آن نبوده و مرحوم آیت الله مؤمن آن را قبول داشته و در کتاب «کلمات سدیدة» با استناد به دو آیه شریفه ۳۴ و ۳۴ سوره مبارکه مائدة، آن را به عنوان مستقل پذیرفتهاند که حکم آن نیز اعدام است. گویا حضرت آیت الله سیدمحمدرضا مدرسی - عضو کنونی شورای نگهبان- نیز از موافقین با نظر آیت الله مؤمن هستند. آنچه که از تحقیقات ارائهکنندگان محترم استفاده شد این مطلب بود که، طرفین نزاع در این مسئله پرچالش آیات هاشمی شاهرودی و مؤمن قمی هستند.
2⃣ گفته شد که، آنچه که به نظر حقیر در مباحث مطرح شده برجستگی داشته و به عبارتی تحقیق و تأمل در آن - به نظر بنده - اولویت نسبت به سایر موضوعات مسئله افساد فی الارض را دارد، #موضوعشناسی آن است. به نظر میرسد در موضوع شناسی نیز باید دو کار انجام شود؛
اول؛ #مفهومشناسی افساد فی الارض؛ مقصود از فساد و افساد چیست؟ از کدام عبارت آیات مذکور معنای افساد به دست میآید؟ مقصود از قید «فی الارض» چیست؟.....
اول کاری که در این عرصه انجام میشود این است که، بامراجعه به فهم عرفی معنای افساد و فساد و فی الارض به دست آید. لیکن سخن بر سر این است که، آیا شارع اقدس خود برخوردار از نظام ادبیاتی که بتوان از آن با استفاده از قرائن مختلف، مفهوم افساد فی الارض را به دست آورد، است؟ یعنی آیا میتوان با ملاحظه سایر آیات مانند آیه شریفه ۲۰۵ سوره مبارکه بقره؛ «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَساد» به مفهوم افساد فی الارض در نظر شارع دست یافت؟ البته روشن است که، این توجه به معنای التزام به حقیقت شرعیه بودن افساد فی الارض نیست بلکه به این معناست که، شارع براساس همان معنای عرفی، سطحی از افساد و فساد را لحاظ کرده و موضوع حکم خویش قرار داده است که، میتوان به قرینه سایر آیات به آن سطح معنایی دست یافت و از دامن شبهه مفهومی بیرون آمد.
دوم؛ #مصداقشناسی افساد فی الارض؛ روشن است که، تطبیق مفاهیم بر مصادیق نیز توسط عرف صورت میگیرد و همین امر نیز مشکل جدی در چنین مبحثی است. زیرا هرکسی که در مقام تطبیق برمیآید - علی الخصوص که دست اندرکار امر قضاء یا مؤثر در مباحث حقوقی باشد- براساس تلقی خاص خود از ارتکاز عرفی، عملیات تطبیق را انجام میدهد. برای اینکه اختلاف فاحش و بینی در این تطبیقات وجود نداشته باشد نیاز به #منطقتطبیق داریم و رهاکردن آن به ناکجاآبادی به نام عرف، نه تنها خلاف واقع است زیرا هر فقیهی عرف ذهنی خود را ملاک قرار میدهد، بلکه موجب تشتت در امر قضاء و تبعات جبرانناپذیر اجتماعی است و این در حالی است که، شارع اقدس در امور مربوط به دماء بیشترین اهتمام و احتیاط را لحاظ کرده است. خلاصه اینکه، فاصله میان درک ذهنی از مفهوم افساد با تطبیق آن بر عینیت و مصادیق عینی با چه چیزی پر میشود؟ اگر این فاصله براساس یک منطق و ضابطه مشخصی پر نشود، هرکسی بشخصه و با ارتکاز شخصی خود آن فاصله را پر خواهد کرد.
🆔https://eitaa.com/monir110