▪️به مناسبت سالروز وفات حسين بن روح نوبختى، وکیل سوم امام زمان سلام الله علیه (18 شعبان)؛
اهل آبه بود و نامش زینب.
با سیصد دینار، آمده بود عراق؛
می خواست همه را تسلیم وکیل امام کند؛
بی واسطه و شخصاً.
ولی عربی نمی دانست.
کسی همراهش شد برای ترجمه.
با هم آمدند محضر جناب حسین بن روح؛
قبل از آنکه سخنی بگویند،
میزبان شروع کرد به احوالپرسی؛
آن هم با زبان آبه ای فصیح!!
زن را با نامش صدا زد.
از حال خودش پرسید و از احوال دو فرزندش.
نیازی به واسطه و ترجمه نبود.
با دلی آرام، دینارها را به وکیل امام سپرد و بازگشت.
📚کمال الدین باب 45، حدیث 34.
#داستانک_مهدوی
#خدمت_به_حضرت
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه
http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
▫️به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام (17 رمضان)
🔻بازسازی مسجد تازه شروع شده بود.
برای بنایی، آب را از قم می آوردند.
سخت بود.
قرار شد به حفر چاه.
رفت تهران.
با یک شرکت حفّاری صحبت کرد.
چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند.
جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد.
قرار شد از شنبه شروع کنند.
شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست.
قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛
حضرت، پیغام داده بودند که:
«آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!»
قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد.
صبح شنبه شد.
از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست.
از او اصرار که فقط همین جا!
تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت.
چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛
خوشحال و حیرت زده!
آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند.
آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک.
متوسل شد به صاحب جمکران!
روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد.
صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد.
مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه.
از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که:
«این مسجد صاحب دارد.»
گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران.
چک را پس دادند و گره،گشوده شد.
📚 راه وصال، ص119.
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
#مسجد_مقدس_جمکران
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه
http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
▪️«او را به اسارت بردند،
برای پوشاندن چهره ساتری جز دست و ساعد نداشت.
آرزو داشت مدفون شود، جسمش زیر خاکها.
تا نبینند او را، دشمنان عنود شماتت گر».
این شعر را برای عقیله بنی هاشم سروده بود.
علامه شیخ هادی کاشف الغطا.
مدتی گذشت.
سراغ کاغذ سروده هایش رفت.
با حیرت دید بیتی به انتهای شعر اضافه شده:
«و آن بانو، در پوشش هایی از نور بود. که محجوبش می داشت، از چشمهای نظاره گران».
چه کسی آن را سروده بود؟!
شاید آقایی در غیبت کبری، برای عمه اش زینب کبری.
📚علی الاکبر (تالیف مرحوم مقرم)، ص21.
#داستانک_مهدوی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه
http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
▪️مسافر بودیم مسافر خانه ی خدا،
بین راه یکی از منزلها ناامن بود،
شبانه از منزل قبلی راه افتادیم،
یک فرسح نرفته برف گرفت،
رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم!
همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم.
از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب،
باغی به چشمم آمد ؛
باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟
قصّه را گفتم.
فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی.
نافله شب را خواندم.
دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟
گفتم: راه را بلد نیستم. گفت: زیارت جامعه بخوان.
نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم،
ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!!
باز آمد و پرسید: نرفتی؟
اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم.
فرمود: عاشورا بخوان!
آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ،
با همه ی لعن ها و سلام ها و دعای علقمه.
برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد.
دست روی زانوی من گذاشت و فرمود:
" چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله...
چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه...
چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ "
چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد. داشتند برای نماز صبح وضو می گرفتند.
از مرکب پیاده شدم.
به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟
این حوالی نه فارسی زبانی پیدا می شود نه مسلمانی!
همه مسیحی هستند و ترک زبان!
سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم.
📚نجم الثاقب ج2 ص712.
📚مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره.
#زیارت_عاشورا
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه
http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
▪️#داستانک_مهدوی به مناسبت شهادت امام هادی سلام الله علیه؛
» شیعه شده بود، شیعهی امام هادی سلام الله علیه.
دلیلش را پرسیدند.
گفت:
از اصفهان آمده بودم بغداد؛
همشهری ها می دانستند آدم زبانداری هستم؛
مرا فرستاده بودند پیش متوکل برای عرض شکایت.
پشت دربار منتظر بودم.
همان وقت متوکل دستور داد امام هادی علیه السلام را بیاورند.
از یکی پرسیدم کسی که احضار شده کیست؟
گفت: «امام شیعه هاست.
به نظرم متوکل او را احضار کرده تا بکُشد!»
لحظه ای بعد آمد.
با همان نگاه اول، محبّتش به دلم افتاد.
در دلم شروع کردم به دعا کردن برایش.
از خدا می خواستم شرّ متوکل را از سرش کوتاه کند.
به من که رسید توقف کرد؛
نگاهش را دوخت به صورتم؛
همین قدر شنیدم که فرمود:
خدا دعایت را مستجاب، عمرت را طولانی و مال و بچه هایت را زیاد کند.
از هیبت نگاه و کلامش به لرزه افتادم و زمین خوردم.
به هوش که آمدم، مردم قصه را پرسیدند.
چیزی نگفتم.
به اصفهان که برگشتم زندگی ام از این رو به آن رو شد.
حالا همه چیز دارم: ثروت، ده تا فرزند، هفتاد و چند سال عمر.
همهی اینها از برکت دعای امام زمانم است.
📚الخرائج و الجرائح، ج۱، ص ۳۹۲
#فوائد_دعا_برای_فرج
#امام_هادی سلام الله علیه
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه
http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🏴 به مناسبت شهادت امام کاظم سلام الله علیه:
▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود.
به هر زحمتی بود، خودش را رساند.
امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود.
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان.
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام چه کسی را دعا میکند؟
تحقق کدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سوالش را پرسید.
امام کاظم سلام الله علیه فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
📚فلاح السائل ص۲۰۰.
📚بحارالانوار ج۸۳ ص ۸۰.
#داستانک_مهدوی
#امام_کاظم سلام الله علیه
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه
http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
💐 به مناسبت ولادت #حضرت_اباعبدالله سلام الله علیه؛
▫️رفت داخل اتاق،
همان اتاقی که همیشه محل قرار او بود با جبرئیل.
فرموده بود: کسی بر من وارد نشود؛
لحظه ای بعد اما نوه اش وارد اتاق شد.
او را روی زانوی خودش نشاند.
بوسید و نوازشش کرد.
از فرشته وحی شنید که:
او را شهید خواهند کرد، افرادی از امت تو.
در دستان جبرئیل، مشتی از خاک کربلا بود.
گفت: این، از قلتگاه اوست.
اشک های پیامبر صلی الله علیه وآله جاری شد.
جبرئیل گفت:
غمگین نباش! خدا انتقام او را خواهد گرفت، به دست قیام کننده ای از خاندان شما.
او نهمین فرزند است، از نسل حسین .
غیبتی دارد طولانی.
با اوست که خدا پیروز می کند، اسلام را و نابود می سازد کافران را.
📚کفایة الاثر، ص۱۸۷
#انتقام_حضرت
#داستانک_مهدوی
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه
http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
▪️«او را به اسارت بردند،
برای پوشاندن چهره ساتری جز دست و ساعد نداشت.
آرزو داشت مدفون شود، جسمش زیر خاکها.
تا نبینند او را، دشمنان عنود شماتت گر».
این شعر را برای عقیله بنی هاشم سروده بود.
علامه شیخ هادی کاشف الغطا.
مدتی گذشت.
سراغ کاغذ سروده هایش رفت.
با حیرت دید بیتی به انتهای شعر اضافه شده:
«و آن بانو، در پوشش هایی از نور بود. که محجوبش می داشت، از چشمهای نظاره گران».
چه کسی آن را سروده بود؟!
شاید آقایی در غیبت کبری، برای عمه اش زینب کبری (سلام الله علیها).
📚علی الاکبر (تالیف مرحوم مقرم)، ص۲۱
#داستانک_مهدوی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه
http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
#بعد_از_ظهور
#علائم_ظهور
#داَستانک_مهدوی
🔻با هزار زحمت آمده بودم مدینه،
مهمانِ خانه امام شدم.
حضرت برایم از #ظهور گفت؛
از اینکه انتظار ظهور مثل جهاد در رکاب رسول خداست.
صحبت که به اینجا رسید، غریبهای وارد شد.
امام حرفش را قطع کرد.
حسرتش ماند روی دلم.
تا وقتی مدینه بودم، یازده بار دیگر هم آمدم خانهی امام،
اما نشد!
نشد که امام دست از تقیّه بردارد و سخنش را کامل کند.
یک سال گذشت؛
دوباره آمدم مدینه.
باز هم مهمان خانه حضرت.
امام صادق سلام الله علیه کلامش را این طور کامل کرد:
مهدی ما خواهد آمد؛
غمها را از شیعیانش خواهد زدود،
پس از سختیهای بسیار،
پس از روزگار آزمایشهای طولانی،
پس از زمانهی اندوه و هراس...
خوش به حال کسی که آن زمان را درک کند.
📚 برگرفته از کمال الدین، ج۲، ص۳۳۴
کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه
@alhaghgholjadid