eitaa logo
کانال علی طیبیان
5.2هزار دنبال‌کننده
389 عکس
307 ویدیو
1 فایل
دهه هفتادی‌ام؛ بابای ۵ فرزند🖐️ اینجا چی میگم؟👇 - خانواده - سیاست - کمی روزمرگی + چاشنی طنز ارتباط با من 👈 @alitayebiyan75
مشاهده در ایتا
دانلود
آماده‌اید شروع کنیم؟ اگر نکته‌ یا ایده‌ای دارید بفرستید😃👇 @alitayebiyan75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸یه سلام داغ از 😍 ممنون از کربلایی محمد عزیز❤️ این کانال کربلایی محمده👇 https://eitaa.com/joinchat/1122238546C5a9a963386 طنز پرداز و از بچه‌های گل روزگار😁
کانال علی طیبیان
آماده‌اید شروع کنیم؟ اگر نکته‌ یا ایده‌ای دارید بفرستید😃👇 @alitayebiyan75
این یکی دو روزی چند نفر دیگه از دوستان هم اومدن پای کار😃 - کانال رو راه اندازی کردیم (پروفایل و بیوگرافی و...) - یکسری پست‌ها و مطالب مرتبط هم آماده کردیم - یک برنامه ریزی ابتدایی هم برای سیر فعالیت کانال انجام دادیم
💗امام خامنه‌ای: «یاد امــام زمــــان نشان‌ دهنده‌ی این است که خورشید طلوع خواهد کرد، روز خواهد آمد» هدف این کانال: زنده کردن یاد امام زمان (عج) در دل‌هاست...🌹 🌱 کانال «برای امام مهدی» | بپویندید👇 @for_imam_mahdi1
هدایت شده از برای امام مهدی
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده از مسجد مقدس به نیابت از شما عزیزان❤️ 🌱 کانال «برای امام مهدی» | بپویندید👇 @for_imam_mahdi1
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک موجود چهار دست و پا در جمکران رؤیت شد😂 وسط راه بهش میگن برگرد ولی اون تصمیمشو گرفته باید این مسیرو ادامه بده😆
از روزی که کانال رو زدم تا الان شاید صد نفر پیام دادن که آقا شما شغلت چیه؟ چیجوری خرج ۵ تا بچه رو میدی؟ تو بچه پولداری و...😄
بعد از اینکه گفتم نه آقا بچه پولدار نیستم، موقع ازدواج هم هیچی نداشتم پدرم هم به غیر از یک طبقه از خونه‌ی خودش (که کلا نزدیک ۳۵ متر بود و ۵ سال ساکن اونجا بودم) حمایت مالی دیگه‌ای ازم نکرد و هیچوقت مثل بچه پولدارا پول نذاشت تو جیبم که خرج زندگیمو بدم و الانم وضعیتم همینه دیگه واقعا بعضیا تعجب کردن که من چیکار میکنم، و چه جوری زندگی ۷ نفره‌ی ما می‌چرخه؟!🧐
امروز می‌گم چه کارهایی تو زندگی انجام دادم؛ ولی قول بدید که تعجب نکنید😄 هرجا تعجب کردید بگید، وای چه جالب🌱
چون از بچگی با کامپیوتر سر و کار داشتیم به تایپ و صفحه آرایی و اینجور چیزا تقریباً مسلط بودم؛ - از ماه‌های اولی که عقد کردیم تو یک موسسه به صورت نیمه وقت مشغول کار شدم، اونجا همین کارای و تنظیم کتاب رو انجام می‌دادم (این کار رو به صورت پیوسته ادامه دادم) ولی خب چون به کار اداری خیلی علاقه‌ای نداشتم و دوست داشتم برای خودم کار کنم همزمان صبح‌ها یه کار دیگه هم انجام می‌دادم؛ - یادمه یه سرمایه کوچیک جور کرده بودم می‌رفتم بازار تهران و اونجا لباس می‌خریدم و می‌آوردم تو قم و شمال می‌کردم و می‌فروختم (شغل خوبیه، سود خوبی هم داره، ولی خب هم دست تو این کار زیاده، هم باید برای فروشش فکر اساسی کنی که بتونی زندگی رو بچرخونی / برای خانوما خوبه ولی برای خرج زندگی خوب نیست) - یکی از اقواممون از شیراز سبزی خشک شده به صورت عمده برامون می‌فرستاد و ما سبزی‌ها رو می‌کردیم و به مغازه دارها می‌فروختم (شغل خوبی بود، ولی آستانه سودش واقعا خیلی کم بود) - چندین ماه صبح‌ها به عنوان تو یه مغازه سوپر مارکت کار کردم (شغل جالبیه، با همه جور آدمی سر و کله می‌زنی / ولی حقوقش کمه)😊 - چند ماه بود که یه دستگاه چرخ گوشت صنعتی خریدم و شحم گاو رو به صورت عمده می‌خریدم و روغن شحم گاو می‌کردیم و می‌فروختیم (دردسرش خیلییییی زیاد بود، چون جا هم نداشتم تولیدش سخت بود) اینا تا قبل از خدمت سربازی بود👆
دوران سربازی 👇 بعد از اینکه سرباز شدم شرایط یه مقداری متفاوت شد؛ چون صبح تا بعد از ظهر باید می‌رفتم خدمت (البته به غیر از دو ماه آموزشی) تو خدمت سربازی چون معاف از رزم بودم نباید پست می‌دادم معاون پاسگاه گیر داد که آشپزی رو تو انجام بده بیچاره سربازا یک ماه پوستشون کنده شد تا من آشپزی یاد بگیرم😂 ولی خب همین باعث شد که واقعا به آشپزی مسلط شدم؛ بعد از یک ماه یه غذایی درست می‌کردم که سربازا همه انگشتشونو می‌خوردن😋 هرکی ازم تشکر نمیکرد یا غر میزد میگفت غذا نمکش کمه و... بهش ته دیک نمیدادم یا به جای رون مرغ بهش سینه مرغ میدادم😂 صبح تا ظهر که می‌رفتم خدمت، بعد از ظهرها هم تو همون موسسه‌ای که کار انجام می‌دادم مشغول بودم، بعدش میومدم خونه (دیگه واقعا جنازه‌م می‌رسید خونه😩 اون موقع تازه باید با علی اکبر بازی می‌کردم...)