📌 عدم واقعبینی اجتماعی طلاب، نتیجه #عقلانیت_جدلی و انتقادی
📘 #برش #ازکتاب: #شهید_مطهری، دهگفتار، ص۲۹۳
✅ #اقول ۱: این مسئله، به شکل وسیعتری در جامعه علمی حوزوی در مواجه با علوم انسانی رسوخ کرده و جنبهی نظری به خود گرفته؛ یکی از مهمترین شعبههایش، رویکرد #روش_شناسی_بنیادین است.
✅ #اقول ۲: مسئله منحصر در حوزویان نیست؛ کل فضای فکریفرهنگیسیاسی ما با این مسئله درگیر است. به دلایل مختلف فرهنگیتاریخی، #عقلانیت_انتقادی کنشگران ما در همهی زمینهها، میچربد به سایر عقلانیتها. نتیجه این است که "ما تنهاوتنها اثبات خود را در پرتو #نفی_دیگران، میجوییم".
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 #حرف های #عقل_یشمی_خال_خال_پشمی در حین شنا [🏊] درباره #دانشگاه_باقرالعلوم ع
حاجی! از خدا که پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشه، این روزها گاهی کانال خبری دانشگاه را چک میکنم؛ ماشاءالله فعالیتش تقریبا دوسهبرابر قبل شده.
تغییرات محسوس است. دانشگاه از دست علوماجتماعیها خارج شده و دارد تحت سیطره علومسیاسیها قرار میگیرد. حالا ریشهای آنکاردشده و عمامههای <۱۰متری و خوشتیپی تیم جدید در مقابل تیپ زاهدانه (!) قبلیها به کنار!
شاید بگی خب باقرالعلوم با علوم سیاسی تاسیس شد و حالا به اصل خودش برگشت؛ در جواب میگم که نه! آن علوم سیاسی، در واقع همین علوم اجتماعی بود. قطبش میشد #پارسا و #پارسانیاییسم. معالاسف باید اعتراف کرد که باقرالعلوم دارد از پارساییتاش خارج میشود!
رفقایی که فلسفههای مضاف میخواندند، اخیرا هیئت علمی شدند. گروههای دیگر روزبهروز با افراد جدید خودشان را تقویت میکنند، اما خمودی در گروه علوم اجتماعی موج میزند. انگیزهای نیست؛ #حرف_جدید ی هم البته نیست.
دانش اجتماعی و فلسفه علوم اجتماعی و فرهنگوارتباطات که به کنار، گروه #منحصر_به_فرد رشته فخیمه ما -یعنی #مدیریت_راهبردی_فرهنگ و #سیاست_گذاری_فرهنگی - وضعیتی بدتر از همه دارد.
استاد هاشمیان -که حتی همین الان که دارم اسمش را مینویسم، تن و بدنم میلرزد- به گوشهای رانده شده!؟ اویی که همچون امام خمینی، با یک نهیب نه فقط برای دانشجو، که برای آموزش و سایر بخشها، "دولت تعیین میکرد" و بهعنوان محبوب استاد پارسا، توپ هم تکانش نمیداد و دستراست همیشگی ایشان در امور فرهنگی بود و همویی که در کنار مریجی، یکی از سه صاحب امضای حساب دانشگاه بود که هنگام ثبت نام، پول بهش واریز کردیم، چه شد که اینطور شد؟ محسود شد یا عکسالعمل کنشهایش را دید؟ به قول آقای خامنهای در کتاب #همرزمان_حسین، "نمیدانم و نمیخواهم که بدانم".
اما هرچه هست، امروز رشته #سیاست_گذاری_فرهنگی بیپدرومادرتر از قبل شده. یتیمی است که هیچکس گردنش نمیگیرد. هاشمیان دو بار رفت و برگشت و بعید است دوباره برگردد. احتمالا دیگر اتاقهای سیخ و شبهبیمارستانی باقرالعلوم برای پروازش کوتاه است و قانعش نمیکند. شاید ققنوسی است که از خاکسترش، در جایی جدید پرندهای نو سر بر میآورد. اما هر چه هست، این چیزها برای گروه #مدیریت_راهبردی ، نان و آب نمیشود.
همین لحظه که گروههای علومسیاسی و فلسفه مضاف و... هی دارند بزرگ میشوند، ما #منحصر_به_فرد هستیم! منحصر در هاشمیان! خوبای فارغ رشته، همگی دست خودشان را یک گوشه بند کردهاند. حالا گروه یا باید به کوتولهها قناعت کند یا نظریها را جذب کند و یا شاید افرادی هستند که من نمیشناسم ولی خب لو کان لبان! ولی این نتیجهی #سیاست_اعمالی بود. نبود؟
من البته فکر میکنم، دهه آینده باقرالعلوم، متناسب با این آغاز، آغازی برای مرگ علوم اجتماعی است. استاد #پارسانیا ایدهاش که #روش_شناسی_بنیادین بود را داد و در سطح نهاد هم کشاند و رشتههایش را تاسیس کرد. #پارسانیاییسم حرف بنیانی جدیدی ندارد. ادامهاش بازتولید همان حرفهای قبلی است.
اما از آن طرف، آخوندهای علومسیاسی خوانده، با پیوندی که با فقه برقرار میکنند، خوب میتوانند حرفهای جدید ببافند؛ چیزی که از دل سوراخکردن واژهها در کلاسهای فلسفه فرهنگ و فلسفه علوم اجتماعی در نمیآید.
از سوی دیگر، هرچند رابطه پارسانیا و هاشمیان، پدر و فرزندی است؛ اما معتقدم چارچوب محتوای رشته سیاستگذاری و مدیریتراهبردی به هیچ عنوان امتداد #پارسانیاییسم نیست! قبول کنید زورچپان کردن ۲واحد فلسفهفرهنگ فضایی متعالیه در سرفصل دروس، رشته را #پارسایی نمیکند! الغرض اینکه خروجیهای سیاستگذاری، رابطهشان با پارسا، حبی و قلبی است تا فکری و معرفتی. پس گروه سیاستگذاری، بیش از پیش، بیپدرومادر شده. #طبیعی_است که مثل کیسه زباله، در ساختار دانشگاه، دست با دست میشود!
اما دردناکترین قسمت ماجرا اینجاست که باید اعتراف کنیم #سیاست_گذاری و #مدیریت_راهبردی دانشگاه باقرالعلوم آنقدر عقیم بود که حتی نتوانست خود دانشگاه باقرالعلوم را سیاستگذاری و مدیریت راهبردی کند! در خبرها ببینید که سند راهبردی دانشگاه را علومسیاسیها دارند راهبری میکنند!
بلکه #اعتراف کنیم که دانشگاه که هیچ؛ مدیریت راهبردی، حتی نتوانست خودش را هم مدیریت کند... .
بنابراین بگذارید ته دلم اعتراف کنم که ما فقط چهارتا اصطلاح زیبا بلدیم و قشنگ میتوانیم با #تبر های علمی پر زرق و برق مخاطب را تکه پاره کنیم؛ اما در عمل؟ پووووف.
پینوشت: وقتی این چرتوپرتها را مینوشتم، گفتم نکنه کسی جدی بگیره و باور کنه! نکنه پشت سرم صفحه بذارن! نکنه اخراجم کنن نذارن دکتری عزیزم رو بگیرم! بعد گفتم نه بابا. فقط یه احمق میتونه این شوخیهای احمقانه رو جدی بگیره. شل کن بره. صلوات بفرست.
@aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۹.۱۵