عقل یشمی خالخال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 . « #خجا
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #خجالت_نکش »
✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالتکشیدن!»
. [نسخه #کامل و #نهایی ]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_دوم از سه)
💠 خجالتنکش در مرحلهی اول، بیانی #توصیفی از مسئلهی سیاست کنترل جمعیت دارد. در این مرحله، فیلم به زیبایی اثر سیاستهای کلان مملکتی را در بدنهی مردم نشان میدهد و بیان میکند که سیاستهای مسئولین، چه اثراتی روی تصمیمات و زندگی مردم میتواند داشته باشد. قنبر (با بازی و گریم زیبا و قابلتوجه احمدمهرانفر) و همسرش صنم (با بازی تحسینبرانگیز شنبم مقدمی) در روستایی زندگی میکنند و سه پسر دارند ولی عاشق این هستند دختری هم داشته باشند تا گریهکن تابوتشان باشد. قنبر در اوایل دهههفتاد در قهوهخانه نشسته که اخبار اعلام میکند برای کمک به مملکت باید از فرزندآوری جلوگیری کرد. همانجاست که قنبر به فکر فرو میرود و تصمیم میگیرد به مملکت کمک کند! او بدون مشورت با صنم، به درمانگاه میرود و با جعبهای شیرینی خبر کارش را به صنم میدهد. صنم ناراحت و گریان میشود. قنبر در برابر ناراحتی صنم تاکید میکند که تو چرا به فکر مملکت نیستی و فقط به خودت فکر میکنی؟ صنم اما آرزوی دختر داشتنش را در دل میخشکاند.
💠 فیلم به دهه هشتاد میپرد. اینبار قنبر سخنرانی رئیسجمهور وقت را از تلویزیون میشنود که بیواسطه از مردم یک منطقه میخواهد برای شهرشدنشان باید جمعیتشان را افزایش دهند و از آنها زمان میخواهد که تا کی فلان تعداد نفر را تامین میکنید!؟ و در نهایت با شعار «ما میتوانیم» رویکرد جدید را تثبیت میکند. قنبر باز به فکر فرو میرود. او و صنم الان سنوسالی دارند و از بزرگان روستایشان محسوب میشوند. قنبر مامیتوانیمگویان، باز هم بدون مشورت با صنم زمینش را میفروشد تا خودش را عمل کند. اینبار صنم بعد از بارداری تعجببرانگیزش، خبر را از قنبر میشنود. او که اینبار هم شدیدا ناراحت است و آبروی خود را در خطر میبیند، باز هم از قنبر میشنود که چرا به فکر مملکت نیستی و اینکه «مامیتوانیم»! در آخرین سکانس فیلم نیز که به اوایل دهه نود میرسد، اهالی به قنبر خبر میدهند که رئیسجمهور جدید آمده برای سخنرانی. او با صنم خداحافظی میکند تا در سخنرانی رئیسجمهور حاضر شود و بهقولخودش «کسب تکلیف کند»!
💠 ویژگی خجالتنکش آن است که صرفا در مرحلهی #توصیف و #روایت توقف نمیکند، بلکه #توصیه و #حرف برای گفتن دارد. مزیت مهم خجالتنکش آن است که در عقیده خود #مستحکم است و با اعتقاد حرف میزند. خجالتنکش برخلاف بسیاری از فیلمهایی که موضوعات فرهنگی را دستمایهی خود قرار میدهند، نسبت به سوژهی خود (فرزندآوری) #منفعل نیست و از خارجگود به مسئله نمینگرد. بلکه پیام و حرفی #شفاف دربارهی مسئله دارد و این پیام را در تاروپود گرههای فیلم و افتوخیزها منتقل کرده و درعینحال در مرداب شعاریبودن نمیافتد.
(ادامه...)
🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 . « #خجا
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #خجالت_نکش »
✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالتکشیدن!»
. [نسخه #کامل و #نهایی ]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_سوم از سه)
💠 صنم از اینکه مردم بفهمند بچهدار شده خجالت میکشد. با قنبر تصمیم میگیرند داستانی سر هم کنند و بچه را سر راهی جلوه دهند. صنم که ابتدا بچه را دردسر میداند و روی خوشی نشان نمیدهد، بعد از تولد مخفیانهاش، نگاهی به او میاندازد و با این نگاه، محبت مادری در قلبش موج میزد، اما موقعیت بغل کردن او را پیدا نمیکند. دقیقا از همین لحظه است که حوادث دومینووار یکیپسازدیگری رخ میدهند و بچه از صنم دور میافتد. هرچه صنم یکقدم به نوزاد نزدیک میشود، حادثهای جدید، فاصلهای جدید میسازد و او دلواپسی و نگرانی مادرانهاش بیشتر میشود. این حوادث هرچند کنشهایی در اندازهی یک اثرفاخر منتقدپسند سینمایی نیستند، اما #ریتم فیلم را حفظ میکنند و برای مخاطب مردمی جذاباند.
💠 فیلم بهزیبایی، پیام خودش را به عنوان راهحل بازشدن کلاف پیچیدهشده مسئله ارائه میدهد. صنم که لحظهبهلحظه از نوزادش دورتر میشود، به صرافت میافتد و در واگویهای با خدا، به اشتباهش اعتراف میکند که نعمت خدا را #کفران کرده و پس زده و اینکه نه از این نعمت، بلکه از خجالتکشیدنش باید #خجالت_بکشد. دقیقا گره فیلم زمانی باز میشود که صنم در جمع اهالی به این اشتباهش #اعتراف میکند و با افتخار میگوید که فرزند برای اوست. بلافاصله بعد از این اعتراف است که نوزادش را -که یکی از اهالی پیدا کرده و به پلیس سپرده- به دستش میدهند و او مادرانه در آغوشش میگیرد.
💠 در کنار این پیام طلایی، خجالتنکش درد خانوادههای نسل جدید را هم بیان میکند. فیلم با روایت موازی و مقایسهای از زندگی صنم و قنبر (بهعنوان خانوادهای از نسل قبل) و زندگی بهرام و احمد، فرزندان قنبر و صنم که تشکیل خانواده دادهاند و در شهر زندگی خوب و مناسبی دارند، به نسل جدید تشر میزند. نسل جدید مشکلات نسل قبل را ندارد، اما زیر بار مسئولیت فرزند نمیرود و ابراز بیحوصلگی میکند. خجالتنکش، این بیحوصلگی و بیفرزندی را نه فقط بهعنوان #محرومیت_اختیاری از یکنعمت الهی، بلکه نوعی #کفران_نعمت معرفی میکند که در واقع خداوند به خاطر این بیحوصلگی آنها را محروم کرده و #لذت_واقعی را نخواهند چشید.
💠 خجالتنکش کمدی اجتماعی موفق مردمی است و با فروش 4.5 میلیاردی توانست و توانسته مخاطبان را به خود جلب کند. این نشان میدهد میتوان هم #کمدی ساخت و هم #فروش مناسب به دست آورد و هم #محصول خوب فرهنگی تولید کرد و زیبا، شفاف، مستحکم و بااعتقاد #حرف خود را زد؛ ساده و صریح، حتی در عنوان فیلم: «خجالت نکش»!
//پایان//
🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
#معنای_زندگی آقا من عمرم را با شما و برای شما، کامل قمار کردم؛ خودتان شاهدید وكَفَىٰ بِکُم شَهِيد
#دردودل #حرف
یا امام زمان
من از وقتی که تونستم و فهمیدم، به نیت تو بستم و از اول جوانیام آمدم حوزه که برای تو کاری کنم.
اما الان که به خودم نگاه میکنم، هیچی ندارم و هیچی نشدم. نه کار دنیایی کردم که بگم دنیا دارم، نه امیدی به آخرت دارم. نه طلبه حسابی و ملای فقیه، اصولی، فلسفی، مفسر و... شدم، نه آدم به درد بخوری.
تو رو جان خودت، نذار آشغال بمونم. خودت یک جوری جبران کن برام آقا؛ این سالهای باطلشده #طلبگی م رو. به حساب تو من اومدم. نذار باطل بمونم.
@aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
- هر که بی روزی ست، روزش دیر شد #مولوی #مثنوی_معنوی @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir
#شکر خدا که روزی دارم.
شکر خدا که روزی دارم.
شکر خدا که روزی دارم.
شکر خدا که روزی دارم.
شکر خدا که روزی دارم.
خدا را شکر که روزی #صحیفه_سجادیه دارم.
خدا را شکر که روزی #صحیفه_سجادیه دارم.
خدا را شکر که روزی #صحیفه_سجادیه دارم.
خدا را شکر که روزی #صحیفه_سجادیه دارم.
خدا را شکر که روزی #صحیفه_سجادیه دارم.
خدا را شکر، #طلبه ام و #طلبگی میکنم
خدا رو شکر که #رزق_صحیفه دارم.
خدا رو شکر که #رزق صحیفه دارم.
خدا رو شکر که رزق صحیفه دارم.
خدا رو شکر که رزق صحیفه دارم.
خدا رو شکر که رزق صحیفه دارم.
وقتی من روزی الهی دارم، پس بازنده نیستم.
وقتی من روزی از خدا دارم، بازنده نیستم.
وقتی من روزی الهی دارم، پس بازنده نیستم.
وقتی من روزی از خدا دارم، بازنده نیستم.
وقتی من روزی الهی دارم، پس #بازنده نیستم.
چون:
✨ هر که بی روزی ست، روزش دیر شد ✨
@aliebrahimpour_ir #حرف
@my_sajjadieh #طلبگی
📌 #حرف های #عقل_یشمی_خال_خال_پشمی در حین شنا [🏊] درباره #دانشگاه_باقرالعلوم ع
حاجی! از خدا که پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشه، این روزها گاهی کانال خبری دانشگاه را چک میکنم؛ ماشاءالله فعالیتش تقریبا دوسهبرابر قبل شده.
تغییرات محسوس است. دانشگاه از دست علوماجتماعیها خارج شده و دارد تحت سیطره علومسیاسیها قرار میگیرد. حالا ریشهای آنکاردشده و عمامههای <۱۰متری و خوشتیپی تیم جدید در مقابل تیپ زاهدانه (!) قبلیها به کنار!
شاید بگی خب باقرالعلوم با علوم سیاسی تاسیس شد و حالا به اصل خودش برگشت؛ در جواب میگم که نه! آن علوم سیاسی، در واقع همین علوم اجتماعی بود. قطبش میشد #پارسا و #پارسانیاییسم. معالاسف باید اعتراف کرد که باقرالعلوم دارد از پارساییتاش خارج میشود!
رفقایی که فلسفههای مضاف میخواندند، اخیرا هیئت علمی شدند. گروههای دیگر روزبهروز با افراد جدید خودشان را تقویت میکنند، اما خمودی در گروه علوم اجتماعی موج میزند. انگیزهای نیست؛ #حرف_جدید ی هم البته نیست.
دانش اجتماعی و فلسفه علوم اجتماعی و فرهنگوارتباطات که به کنار، گروه #منحصر_به_فرد رشته فخیمه ما -یعنی #مدیریت_راهبردی_فرهنگ و #سیاست_گذاری_فرهنگی - وضعیتی بدتر از همه دارد.
استاد هاشمیان -که حتی همین الان که دارم اسمش را مینویسم، تن و بدنم میلرزد- به گوشهای رانده شده!؟ اویی که همچون امام خمینی، با یک نهیب نه فقط برای دانشجو، که برای آموزش و سایر بخشها، "دولت تعیین میکرد" و بهعنوان محبوب استاد پارسا، توپ هم تکانش نمیداد و دستراست همیشگی ایشان در امور فرهنگی بود و همویی که در کنار مریجی، یکی از سه صاحب امضای حساب دانشگاه بود که هنگام ثبت نام، پول بهش واریز کردیم، چه شد که اینطور شد؟ محسود شد یا عکسالعمل کنشهایش را دید؟ به قول آقای خامنهای در کتاب #همرزمان_حسین، "نمیدانم و نمیخواهم که بدانم".
اما هرچه هست، امروز رشته #سیاست_گذاری_فرهنگی بیپدرومادرتر از قبل شده. یتیمی است که هیچکس گردنش نمیگیرد. هاشمیان دو بار رفت و برگشت و بعید است دوباره برگردد. احتمالا دیگر اتاقهای سیخ و شبهبیمارستانی باقرالعلوم برای پروازش کوتاه است و قانعش نمیکند. شاید ققنوسی است که از خاکسترش، در جایی جدید پرندهای نو سر بر میآورد. اما هر چه هست، این چیزها برای گروه #مدیریت_راهبردی ، نان و آب نمیشود.
همین لحظه که گروههای علومسیاسی و فلسفه مضاف و... هی دارند بزرگ میشوند، ما #منحصر_به_فرد هستیم! منحصر در هاشمیان! خوبای فارغ رشته، همگی دست خودشان را یک گوشه بند کردهاند. حالا گروه یا باید به کوتولهها قناعت کند یا نظریها را جذب کند و یا شاید افرادی هستند که من نمیشناسم ولی خب لو کان لبان! ولی این نتیجهی #سیاست_اعمالی بود. نبود؟
من البته فکر میکنم، دهه آینده باقرالعلوم، متناسب با این آغاز، آغازی برای مرگ علوم اجتماعی است. استاد #پارسانیا ایدهاش که #روش_شناسی_بنیادین بود را داد و در سطح نهاد هم کشاند و رشتههایش را تاسیس کرد. #پارسانیاییسم حرف بنیانی جدیدی ندارد. ادامهاش بازتولید همان حرفهای قبلی است.
اما از آن طرف، آخوندهای علومسیاسی خوانده، با پیوندی که با فقه برقرار میکنند، خوب میتوانند حرفهای جدید ببافند؛ چیزی که از دل سوراخکردن واژهها در کلاسهای فلسفه فرهنگ و فلسفه علوم اجتماعی در نمیآید.
از سوی دیگر، هرچند رابطه پارسانیا و هاشمیان، پدر و فرزندی است؛ اما معتقدم چارچوب محتوای رشته سیاستگذاری و مدیریتراهبردی به هیچ عنوان امتداد #پارسانیاییسم نیست! قبول کنید زورچپان کردن ۲واحد فلسفهفرهنگ فضایی متعالیه در سرفصل دروس، رشته را #پارسایی نمیکند! الغرض اینکه خروجیهای سیاستگذاری، رابطهشان با پارسا، حبی و قلبی است تا فکری و معرفتی. پس گروه سیاستگذاری، بیش از پیش، بیپدرومادر شده. #طبیعی_است که مثل کیسه زباله، در ساختار دانشگاه، دست با دست میشود!
اما دردناکترین قسمت ماجرا اینجاست که باید اعتراف کنیم #سیاست_گذاری و #مدیریت_راهبردی دانشگاه باقرالعلوم آنقدر عقیم بود که حتی نتوانست خود دانشگاه باقرالعلوم را سیاستگذاری و مدیریت راهبردی کند! در خبرها ببینید که سند راهبردی دانشگاه را علومسیاسیها دارند راهبری میکنند!
بلکه #اعتراف کنیم که دانشگاه که هیچ؛ مدیریت راهبردی، حتی نتوانست خودش را هم مدیریت کند... .
بنابراین بگذارید ته دلم اعتراف کنم که ما فقط چهارتا اصطلاح زیبا بلدیم و قشنگ میتوانیم با #تبر های علمی پر زرق و برق مخاطب را تکه پاره کنیم؛ اما در عمل؟ پووووف.
پینوشت: وقتی این چرتوپرتها را مینوشتم، گفتم نکنه کسی جدی بگیره و باور کنه! نکنه پشت سرم صفحه بذارن! نکنه اخراجم کنن نذارن دکتری عزیزم رو بگیرم! بعد گفتم نه بابا. فقط یه احمق میتونه این شوخیهای احمقانه رو جدی بگیره. شل کن بره. صلوات بفرست.
@aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۹.۱۵
حالت تهوع!
هرکسی، عقدهای داشته، حالا با ذهنارضایی متوهمانه دارد جفتکپرانی میکند و ریشخند میزند.
آقا، مؤید است و #نور دارد. و فقط احمقها این را انکار میکنند.
- قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ (ذاریات: ۱۰)
@aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۹.۲۰ #حرف #خراصون
#حرف
✅ #بازی خوب است؛
ولی
✴️ #مسخره_بازی بد است.
📌 اگر در تحلیل، در چارچوب بازی، تحلیل صحیح بود، تحلیل معنادار است؛ اما اگر مسخرهبازی شد، تحلیل غلط است. 👌
@aliebrahimpour_ir