📌 ابتکار #خواجه_نصیر درباره #احکام_قضایا
✅ دو نکته در طرح خواجه دربارهی احکام قضایا (استدلال مباشر) در کتاب #منطق_تجرید قابلاعتنا است:
🌀اولا، خواجه برای به دست آوردن الگوی #عکس_نقیض، از اجرای متوالی #عکس_مستوی و #نقض_محمول استفاده میکند و چنانکه خواهد آمد، این کار او الگو و الهامبخش محققین معاصر در این زمینه شده است.
🌀ثانیا، خواجه عملا از قاعده « #نقض_محمول » استفاده میکند و آن را صحیح میداند. وی برای حل مشکل اعمیت سالبه از موجبه، موضوع را برای سالبهها مفروض میگیرد و از این طریق اخصیت موجبه را از بین میبرد و رابطه تلازمی دوطرفه میان سالبه و موجبه برقرار میکند. #علامه_حلی ذیل این قسمت، این تلازم را از طریق قیاس خلف اثبات میکند. (خواجه نصیر و علامه حلی، 1371ش (جوهرالنضید)،ص95)
🔖 بخشی از #مقاله «بررسی سیر تطوّر و جایگاهشناسی احکام قضایا در میان منطقدانان مسلمان»؛ نگارش علی ابراهیمپور؛ سال 1394.
[ #منطق | #منطق_اسلامی | #استدلال | #استدلال_مباشر #گزارش_مقاله ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 فارابی و قاعده نقض محمول
✅ #فارابی در جلد دوم #المنطقیات در مقام شرح عبارتی از ارسطو، به تناسب به «قانون برقلس»¹ اشاره میکند. مفاد این قانون همان « #نقض_محمول » است. سپس با دلیل و مثال به نقد آن پرداخته و #باطل_بودن آن را بهعنوان قانونی کلی و تلازمی طرفینی اثبات میکند. (فارابی، 1366ش، ج2، ص145-148)
✳️با توجه به این مطلب، بهتر است در همین ابتدا اشاره شود –چنانچه در ادامه نیز روشن خواهد شد- #هیچ_کدام از قدمای از منطقدانان اسلامی، نهتنها قاعدهی نقض محمول را ذکر نکردهاند، بلکه #بطلان آن نیز به تناسب مباحث مختلف در جایجای کتب ایشان ذکر شده است. اساسا در دستگاه منطق اسلامی، از آنجایی که « #سالبه_محصله » اعم از « #موجبه_معدوله » است و «سالبه به انتقاء موضوع»ها را نیز شامل میشود، نمیتوان به صورت یک قاعدهی کلی و عمومی از #سالبه ، #موجبه نتیجه گرفت. (همان؛ علامه حلی،1371،ص53؛ همو،1370،ص257؛ شهرزوری، 1382، ص202؛ ابنرشد،1981،ص88؛ ابنسینا،1404،عبارت،ص79-81؛ همو،1379،ص27-28؛ قطبالدین رازی،1390، ص366؛ همو،ص265-271؛همو،بیتا،ص144؛ همو، 1375ش،ص144؛ میرداماد،1381-1385،ص42؛ بهمنیار،1357، ص55؛ بغدادی،1373،ص97؛ خواجه نصیر، 1375، 130-136)
¹. «و المفسّرون يزعمون ان برقلس الافلاطونى اعطى حين ما فسّر هذا الموضع من كلام أرسطوطاليس قانونا فى المتلازمات المعدولات و البسائط. فقال: كل قضية بسيطة وافقت معدولة ما فى الكمية و خالفتها فى الكيفية، فان كل واحدة منهما تلزم الاخرى و تتبعها»
🔖 بخشی از مقاله «بررسی سیر تطوّر و جایگاهشناسی احکام قضایا در میان منطقدانان مسلمان»؛ نگارش علی ابراهیمپور؛ سال 1394.
[ #منطق | #منطق_اسلامی | #استدلال | #استدلال_مباشر ]
🌐 @aliebrahimpour_ir #گزارش_مقاله
🔶 ریشهشناسی #انتقادات و بیمهری بر #جریان_شناسی
🔸 اختلاف در مبادی #معرفت_شناختی و #فلسفی
✅ اساسیترین اشکالات بر جریانشناسی، نقدهایی است که در اصل بر مبانی فلسفی و معرفتشناختیای وارد میشوند که جریانشناسی به عنوان یک دانش بر آن مبانی فلسفی و معرفتشناختی تکیه دارد. لذا این اشکالات امتدادیافتهی اختلافات فلسفی و معرفتشناختی است که در بسیاری از #علوم_انسانی از جمله جریانشناسی قابل طرح است. پاسخ به چنین اشکالاتی، پاسخ درون علمی نیست. اختلاف در مبانی است که خارج از محدوده و مسائل درون یک #علم است. مبانی فلسفی و معرفتشناختی به عنوان اصول موضوعه و مبانی مقدماتی یک علم، قبل از ورود به علم مفروضالثبوت در نظر گرفته میشوند و علم بر مبنای آن بنا میشود. (ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، 1375: 299؛ ساوی، 1386: 404) ابن سینا دراینباره میآورد:
♦️ «كل واحد من العلوم الجزئية- و هى المتعلقة ببعض الأمور و الموجودات- يقتصر المتعلّم فيه أن يسلّم أصولا و مبادئ تتبرهن فى غير علمه و تكون فى علمه مستعملة على سبيل الأصول الموضوعة. و الطبيعى علم جزئى، فله أصول موضوعة فنعدّها عدّا و نبرهن عليها فى الحكمة الأولى.» (ابن سینا، 1400: 31 ؛ همو، 1980: 17)
✳️ استدلال ابنسینا –که خود برای علوم طبیعی آن را پیاده کرده است- بدین صورت است که: 1.مخاطب هر کدام از علوم جزئی –یعنی آن علومی که امور و موجودات جزئی را به عنوان موضوع خود برگزیدهاند- بعضی از اصول و مبادی را که در علوم دیگر اثبات میشوند، به عنوان اصول موضوعه میپذیرد و مسلّم میانگارد. (کبری) 2.علم طبیعی هم، علمی جزئی است. (صغری) 3. در نتیجه در علم طبیعی، اصول موضوعهای هستند که در خودِ این علم بررسی نمیشوند، بلکه مسلم انگاشته میشوند و فلسفه مسئولیت اثبات آنها را برعهده دارد.
❎ در اینجا، مسئله را با تغییر صغرای استدلال ابنسینا میتوانیم نتیجه بگیریم؛ بدین بیان که جریانشناسی نیز چنین است و علمی جزئی محسوب میشود که یکی از حقایق خاص و جزئی (یعنی #جریان ) را بهعنوان موضوع خود برگزیده است؛ ازاینرو مبادی و اصول موضوعهای دارد که مسئولیت اثبات آنها برعهدهی #فلسفه است، نه خودِ این دانش. لذا اشکالات مبنایی، باید با نگاهی کلان –و نه درون علمی- و در جایگاه و مقام خود طرحوبررسی و حلو فصل شوند، نه در خود علم جریانشناسی.
🔖 بخشی از #مقاله «بررسی تحلیلی نقدها و آسیبشناسی «جریانشناسی» و ریشهشناسی انتقادات وارده بر آن» ؛ نگارش علی ابراهیمپور؛ نگارش سال 1394 ؛ بازبینی و ویرایش سال 1396.
#گزارش_مقاله #نویسندگی
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 #جریان_شناسی ، نقطه ورود به عرصهی #فکر، #فهم و #دانش
🌼 برای ورود به عرصههای فکری و علمی، استفاده از سطحی از سطوح جریانشناسی مفید و ضروری است. زیرا به نوعی دستهبندیهای کلی و نمای بیرونی از رویکردها و فضای آن رشته دانشی به فرد منتقل شده و #نقشه_ذهنی مخاطب در مواجه با آن دانش و تفکر، راحتتر و بهتر شکل میگیرد. (سوزنچی، 1392 ؛ پیغامی، 1393)
🌼 اگر کسی که جویای یافتن پاسخ پرسشی است، از ابتدا بداند که مثلاً پنج جواب برای آن وجود دارد، فرآیند تفکر و فهم را بهتر طی میکند و این #افق_دید، موهبت جریانشناسی است. زیرا جریانشناسی، فضایی که فرد میخواهد در آن قدم گذارد را روشن کرده و مخاطب قبل از ورود عمیق به مسائل، #آشنایی_اجمالی با آنها پیدا میکند و زمین بازی را راحتتر میشناسد.
🌼 نداشتن چنین شناختی، میتواند چالشی مهم در فهم ایجاد کند. نقطهی مقابل این شناخت و افق دید، #حیرت و کانالیزهشدن ذهن است که هر دو مانع تفکر و فهم است. اگر فرد نداند که در برابر سوالش چند پاسخ وجود دارد، هنگام تحقیق و آشنایی با پاسخ اول، همان پاسخ و مجموعه ادلهی آن بر ذهنش حاکم میشود و هنگام مواجه با نظریات بعدی با نوعی گنگی و #ابهام روبهرو خواهد شد. (پایگاه علمی تحلیلی گذار، 1392)
🔖 بخشی از #مقاله «بررسی تحلیلی ضرورت، فوائد و مزایای نظری و عملی دانش «جریانشناسی»» ؛ نگارش علی ابراهیمپور؛ نگارش سال 1394 ؛ بازبینی و ویرایش سال 1396.
#گزارش_مقاله
🌐 @aliebrahimpour_ir