eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
246 دنبال‌کننده
702 عکس
33 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 «جایگاه قاتل زبیر آتش است» !! 💥 ماجرای زبیر خیلی عجیب است. حقا پر است از پیام و پند و عبرت. ☘️ بن عوام، جزو اقوام پیامبر و امیرالمومنین بوده. از نوجوانی مسلمان شده. در تمامی جنگ‌های دوران پیامبر، شرکت کرده. سلمان می‌گوید وقتی امیرالمومنین کمک طلبید، فقط «4» نفر آمدند: من، مقداد، ابوذر و زبیر. وقتی امیرالمومنین را برای بیعت به مسجد می‌برند، برای دفاع از حضرت شمشیر می‌کشد ولی از پشت به او حمله می‌کنند و عمر شمشیرش را می‌گیرد و می‌شکند. از معدود افراد حاضر در تشییع جنازه حضرت زهراست. در شورای شش‌نفره به نفع امیرالمومنین کنار کشید. امیرالمومنین درباره او می‌گوید: از ما «اهل‌بیت» بود، (تا قبل از پسرش عبدالله)! ☘️ شنیده‌اید که در هنگامه جمل، کسی آمد به امیرالمومنین گفت آقا این‌طرف شما، آن‌طرف زبیر و طلحه و همسرپیامبر! مگر می‌شود این سه نفر بر باطل اجتماع کنند؟ از کنار این جمله نمی‌شود ساده رد شد. چون زبیر همان حالتی داشته که عمار داشته! عمار در جنگ صفین، ملاک حق و باطل بود. چون حدیثی از پیامبر بود که "قاتل عمار، باغی است". معاویه به خاطر قتل عمار مورد شماتت بود. همین موقعیت عمار، برای زبیر هم در جنگ جمل بود! چون حدیثی از پیامبر بود که "جایگاه قاتل زبیر آتش است". ☘️ قبل از آغاز جنگ جمل، امیرالمومنین با یک لباس پارچه‌ای و عمامه مشکی و سوار بر قاطر به میانه میدان می‌آید. زبیر را می‌طلبد. مردم می‌گویند چطور زبیر را می‌طلبید در حالی که شما بی‌زره هستید و او پوشیده از آهن؟ می‌فرمایند آسیبی از طرف او بر من نیست. زبیر جلو می‌آید. آنقدر نزدیک هم می‌آیند که سر دو حیوان به کنار هم می‌رسد. امیرالمومنین می‌فرمایند تو را به خدا قسم، یادت می‌آید یک روز دست من و در دست تو بود و پیش پیامبر بودیم و از تو پرسید: «زبیر؛ علی را دوست داری؟» گفتی چرا دوست نداشته باشم؟ پیامبر فرمود: «پس چطور یک‌روزی می‌آید و تو ظالمانه با او می‌جنگی؟». حالا امروز آمده‌ای با من بجنگی؟ زبیر تصدیق می‌کند و می‌گوید اگر این جمله یادم بود، به این راه نمی‌آمد و وارد این معرکه نمی‌شدم. والله با تو نخواهم جنگید. ☘️ برگشت و گفت می‌خواهد جنگ را ترک کند. به پسرش عبدالله می‌گوید برگردیم؛ من غفلتی داشتم و علی من را آگاه کرد؛ با من برگرد. عبدالله می‌گوید نه بابا، تو بدون آگاهی نبودی! شجاعان‌شان را دیدی و ترسیدی! زبیر می‌گوید چقدر تو شومی بچه. عبدالله می‌گوید من شوم نیستم، بلکه تو یک جوری ما را در عرب رو سیاه کردی که تا ابد نمی‌توانیم سرمان را بالا بگیریم. زبیر غصب می‌کند و به اسبش ضربه می‌زند و شمشیرچرخان به سمت سپاه امیرالمومنین می‌آید. حضرت می‌گوید کاری با او نداشته باشد که او تحت‌فشار است. صف را برایش باز می‌کنند و او وارد صف و سپس خارج می‌شود. برمی‌گردد به سمت عبدالله و می‌گوید بچه‌جان، این حمله آدم ترسوست؟ من عار را بر نار ترجیح دادم (فاخترت العار على النار) ☘️ در هر حال، زبیر بر می‌گردد. اینکه او توبه کرد یا نه، نمی‌دانم. اما عَمرو بن جُرموز او را غافلگیرانه می‌کشد. نزد امیرالمومنین می‌آید و به دربان می‌گوید برای قاتل زبیر جایزه ورود بگیر. حضرت می‌فرمایند به قاتلش مژده آتش جهنم بده! که از پیامبر شنیدم: «أنّ قاتل الزبير في النار» @aliebrahimpour_ir
"بهای حقیقت"؛ چگونه پول بر هنجارهای علم تاثیر می‌گذارد؟ @aliebrahimpour_ir
عموماً: خدای ، خدای بسیار جدی، اصولی، قانونی، دارای چارچوب محکم، منضبط، رفتارهای خط‌کشی‌شده، ضابطه‌مند، قاعده‌گرا، پرتکاپو، دارای تیم، حواس جمع، زیرچشم‌دار همگان، فریادزن، مراقب، طراح و مهندس خودکار پشت‌گوش، دونده، مظلوم، زحمت‌کش، به جزئیات اهمیت‌دهنده و کف میدان است. خدای ، خدایی آرام، نرم، بغل‌بغلی، لبخند بر لب، آغوش باز، نوازشگر، مهربون با همه، مداراگر، غصه‌خور و گوگولی‌طور است. @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#خدا عموماً: خدای #قرآن، خدای بسیار جدی، اصولی، قانونی، دارای چارچوب محکم، منضبط، رفتارهای خط‌کشی
🔥 دوست عزیزی، پیام دغدغه‌مندانه‌ای برایم فرستاد که دلسوزی یادداشتک من درباره خدای قرآن و خدای صحیفه‌سجادیه را بسیار نگران‌کننده می‌داند. (البته عامل نگرانی را مشخص نکرده بودند.) ✴️ من برای ۳نفر از دوستان استاد و استادان دوستم، این پیام را فرستادم: "به نظرتون حرف بد و نادرست و ناروا و نگران‌کننده‌ای توش بوده؟" ✅ پاسخ‌های ایشان برایم آموزنده بود و در صحت پیامم مستحکم‌تر شدم. با حفظ امانت، نظرات ایشان را به ترتیب از کوتاه تا بلند ارائه می‌دهم، شاید برای شما هم مفید باشد. (هشتک‌سازی‌ها و تاکیدات، از من است. لحاظ فضای تخاطب و رفاقت، لازم است.) 👤 نفر اول: 🔶 - از نظر محتوایی سوادش رو ندارم نظر بدم، ولی از نظر انتخاب واژگان، خودم شخصا مطلب نگران کننده ای نیافتم منتهی طبق شخصی در مباحث دینی از و سنگین خوشم میاد. 🔹پاسخ من: الحمدلله. خیلی زیبا گفتی که سلیقه✌ خدا عزتت بده. 🔶 - سلیقه ایه، ربطی به واقعیت و حقیقت مطلب نداره 👤 نفر دوم: 🔶 - باعرض سلام وتبریک ایام از این دو و توصیفات هرکدام برمیاد که نویسنده می‌خواد دومی رو بر اولی ترجیح بده؛ نه صرفا تفاوت دونگاه رو در دو کتاب بیان کنه. البته سعی کردم شخصیت شما و انس شما با صحیفه رو در فهم از متن دخالت ندم. 🔹پاسخ من: مرا مورد لطف فراوان قرار دادید 💘🍀🌹 نیازم را پاسخ گفتید. اگر متن نشان داده، نادرست بوده. 👤 نفر سوم: 🔶 - سلام و احترام این مسئله ممکن است چالش‌ های کلام جدیدی با خود به همراه بیاورد از آن جمله می توان به 1. تطور و تکامل معرفت دینی نام برد که با رویکرد "سيري در سیره ائمه اطهار" و " انسان 250 ساله" و "کلکم نور واحد در تضاد باشد 2. ممکن است برخی به دلیل نگاه کل گرایانه و سيستماتيک در" موافقت معنایی روایات با قرآن " رو دچار چالش کنند ولی به نظر خودم شما مفصل‌بندی" " از زبان دین و الهیات کردید و این لازمه لحاظ "اقتضائات زمانی و مکانی" است 🔹 پاسخ من: سلام. خداخیرت بده جواب نظریه‌ای دادی! ممنونم جمله آخر دقیق بود: ولی چرا به تفکیک اشاره نکردید؟ یک شخصیت در مقام‌های مختلف، محمل صفات و مفاهیم مختلف است: مثلا حاج‌قاسم اشدا در سوریه و حاج‌قاسم پدر در منزل فرزند شهید. قبل از اینکه در بُعد زمانی تفکیک کنیم، خود این شخص همزمان در مقام‌های مختلف، اوصاف متعددی بروز می‌دهد! 🔶 - بله ولی احتمالا دوستان انتظار داشتند "دال مرکزی امام سجاد" را به "دال‌های شناور قرآنی" متصل کنید. دال مرکزی در قرآن مکی "اقتدار و نفی دیگری" در قرآن مدنی "قانون و نظم" و دال‌هایی مثل رحمانیت، رحیمیت شناور خواهند بود این دال‌های شناور در زمان امام سجاد، دال مرکزی شده است و احتمالا دال‌های مرکزی از "اقتدار" تبدیل به "خشیت" شده است 🔹 - این‌ها را با چه متدی بیان کردی؟ خیلی زیبا و جذاب بود 🤩 🔶 - گفتمان لاکلا و موفه 🔹 - از تمام این‌پاسخ‌اخیر شما به وجد امدم و لذت بردم. فقط با آن قسمت که نوشتید "در زمان امام سجاد" باز موافق نیستم. یعنی تحلیل بر اساس زمان، است. یک شخصیت/حقیقت در مقام‌های مختلف، گونه‌گون ظهور و بروز دارد. 🔶 - منظورم از زمان کلیه حیث های التفاتی لست که شامل مولف هم می شود: زمان، زمینه، احساسات، انگیزه، اراده، مخاطبین، قدرت سیاسی موجود، اقتصاد و.. 🔹 - آها؛ در این صورت: چه محذوری وجود دارد که بگوییم شخص در زمان۱ (زمان به معنایی که شما گفتید) دال مرکزی‌اش الف است و در زمان۲، ب؟ یعنی انتظار اتصال دال شناور قران به دال مرکزی امام سجاد، از چه قاعده‌ای مایه می‌گیرد؟ ایا انتظار مسموعی است؟ 🔶 - نکته شما درست؛ ولی خب قاعده "موافقت" و "عدم مخالفت"، سنت اجتهادی ماست: که دال مرکزی را قرآن می‌دانستند و سنت را در صورت انطباق با قرآن . انگاره اصولی ما "حجت" است. این ریشه در اصل "میدان‌های معنایی" دارد که روش‌شان نیست بلکه است. برا این اساس گفتمان اصلی ریشه در قرآن دارد. 🔹 - ممنونم😘 خیلی ممنونم 😘 //پایان// @aliebrahimpour_ir
📌 دانش مدیریت و آق‌دایی 🔹احساس می‌کنم یکی از چالش‌های ما "دانش‌مدیریت زدگی" است. مدیریت‌خوانده‌های ما، چون را یک دانش‌اصیل می‌دانند، وقتی جایی/جمعی ورود می‌کنند، اصالیت دانش تخصصی‌شان ایجاب می‌کند از منظر آموخته‌هایشان بدان بنگرند. نتیجه این می‌شود که در مواجهه با هر مجموعه‌ای، ابتدا می‌کوشند آن را "سازمان" کنند و بعد از اینکه تصویر پراعوجاج خودشان از سازمان را محقَق کردند، سپس آن را ابژه کنند و دوباره نقدهای نظری برآمده از دانش‌شان را بر سازمان بار کنند! 🔹آدم را یاد جوادرضویان در اخراجی‌های۲ می‌اندازد. وقتی هواپیماربا اعلام‌کرد صدام‌حسین شما را به زیارت عتبات می‌برد، بهش گفت: "شما برو به آق‌داییت [=صدام] سلام برسون، بگو ما که داشتیم می‌رفتیم زیارت [=امام رضا]، چرا ما رو ببری زیارت؟" 🔹حالا ماجرای مدیریت‌خوانده‌ها هم همین است! مجموعه را می‌رُبایند که ببرند زیارت!!! در حالی که اگر کاری نمی‌کردند، او بهتر داشت می‌رفت زیارت! 🔹شاید به همین دلیل، ما کمتر مدیریت‌خوانده‌ای داریم که مدیر خوبی شده باشد و کمتر مدیر خوبی داریم که بعد مدیریت‌خواندن مدیر شده باشد! مدیریت‌خوانده‌ها به درد مشاورت می‌خورند، که گاهی هم باید حرفشان را شنید و برعکسش عمل کرد... ؟ @aliebrahimpour_ir
حق الناس می‌دونی چیه!؟ ٢٠-٣٠-۴٠ میلیون تومن  پول گوشی بدی ماهی ٢٠٠-٣٠٠ پول اینترنت اما فقط باید چندتا اپلیکیشن داخلی که حتی توانایی نوتیفیکیش هم ندارند استفاده کنی! نه بتونی یوتیوب ببینی، نه توییتر، نه اینستاگرام. ثانیه ثانیه این زمان‌ها و ذره ذره اعصاب‌ما میشه حق الناس! 🖌علی بازگشا @aliebrahimpour_ir
📌 اگر بخواهی، می‌کنی! عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا كَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ يَتَكَلَّمْ إِلاَّ بِالدُّعَاءِ وَ اَلتَّسْبِيحِ وَ اَلاِسْتِغْفَارِ وَ اَلتَّكْبِيرِ. امام صادق فرمود: سیره اینطور بود که وقتی حرفی جز دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر نمی‌زد. فَإِذَا أَفْطَرَ قَالَ: "اَللَّهُمَّ إِنْ شِئْتَ أَنْ تَفْعَلَ فَعَلْتَ"؛ موقع افطار می‌فرمود: "خدایا، اگر بخواهی بکنی، می‌کنی!" منبع : الکافي، ج۴، ص۸۸ (كِتَابُ اَلصِّيَامِ، بَابُ أَدَبِ اَلصَّائِمِ) @aliebrahimpour_ir
تجربه ماه رمضان خدا می‌گوید نور است. من تا امروز نتوانسته‌ام با این ماه کنار بیایم. تقریبا هیچ کاری نمی‌شود در این ماه انجام داد و این خیلی روی مخ من است! دیگرانی هم دیده‌ام که همین را تصدیق کردند. از سال گذشته به ذهنم رسید شاید این سنت الهی است که ماه قرآن باید برای باشد. چون تنها تجربه مفید من از دو ماه رمضانی که یک کار مفید در آن انجام شده، سال‌هایی بود که یک بحث قرآنی داشتم. امسال می‌خواهم باذن‌الله این را تجربه کنم و ببینم آیا همینطور است یا خیر. خدایا، می‌کنم من لیاقت ندارم ولی تو در قلّه و بزرگواری هستی. پس برایم بخواه. @aliebrahimpour_ir
من کتاب "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن" را اولین بار در ماه رمضان خواندم. و همینطور برای دومین بار. کتاب پرمغز و زنده و دارای روحی است. مطمئن هستم خیلی از بزرگان هنوز توفیق خواندن آن را پیدا نکرده‌اند؛ چون ممکن نیست کسی این را بخواند و نوع تفکر و حرف‌زدنش تغییر نکند. با توجه به قرآنی‌بودن کتاب و انشاء آن در ماه رمضان، ماه رمضان فرصت مناسبی برای خواندن آن است؛ خصوصا خواندن گروهی. من این کتاب را تقریبا ۵بار خوانده‌ام. جزو معدود کتاب‌هایی است که در نگاه من تغییر ایجاد کرده. از اینکه این کتاب هنوز در مطالعات تخصصی علمی جای خودش را باز نکرده، افسوس می‌خورم. کتاب پر است از ایده و روش و محتواهای ناب. بخوانید. این کتاب را واقعا بخوانید. 👌🏻 پ.ن: صوت کامل جلسات هم چندسال پیش منتشر شد. همراه با پخش صوت می‌توانید متن را ببینید و خط ببرید. @aliebrahimpour_ir
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ۹ توصیه‌ی کلیدی از آیت الله برای : کیفیت‌گرایی، تفکر، سجده، و... @alibrahimpour_ir
نکته یک دوست در یک گروه ✅قاعده تفهیم و تفاهم @aliebrahimpour_ir