#معرفی_کتاب #شرح_صحیفه 📌 #ریاض_المومنین دارابی ☘ از شاه محمد دارابی شیرازی، یک ترجمه و شرح فارسی به #صحیفه_سجادیه هم وجود دارد که اخیرا تصحیح و منتشر شده است. ✨ او از علمای مُعَمَّر عصر صفوی است. در ۱۰۰۰ق متولد و در ۱۱۳۰ق وفات یافته و ازاین‌رو ۱۳۰سال عمر کرده است ✨ دارابی #ریاض_العارفین را در ۱۰۸۳ در داکای بنگال نوشته بود و در ۱۱۱۴ به اصفهان آمد و به شاه سلطان حسین صفوی تقدیم کرد. سلطان حسین از او درخواست کرد که همین را به فارسی هم بنویس تا مردم بتوانند بهتر استفاده کنند. لذا او #ریاض_المومنین را در ۱۱۴سالگی [😳] در سال ۱۱۱۴ به درخواست شاه نوشت و به او اهدا کرد. 👌 با این حساب، دارابی دو #ریاض در شرح صحیفه دارد: یکی ریاض‌العارفین و یکی ریاض‌المومنین. 🔸 این کتاب با تصحیح علی فاضلی توسط نشر دارالعرفان (شیخ حسین انصاریان) با جلد سفیدرنگ و با صفحه‌بندی متفاوت منتشر شده. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh

📌 دعای اینجوری شده [!] چند ماه پیش، منبری رفتم با محور #دعای_نه #صحیفه_سجادیه . این متن را آماده کردم و به مخاطبان دادم. الان یک دانه‌اش را لای کتابم پیدا کردم. یکی از #آرزوهایم اینه که یک صحیفه به این شکل تولید کنم. به نظرم این شیوه، هم برای #قرائت و #خواندن بهتر است و هم برای #فهمیدن و ارتباط با محتوا. یک چیزی است مثل #دعای_نموداری که #ساختار_دعا را نشان می‌دهد. سه اتفاق افتاده: ۱.ساختارگرفتن هر پاراگراف در خط‌های زیر هم ۲.استفاده از علائم نگارشی (گیومه و...) و اعداد و سیمبل‌ها و نمادها ۳.بُلد و برجسته‌کردن و ایتالیک و... (قابلیت‌های فونتی) @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh #چاپ_مطلوب

نمی‌دونم اسمش رو چی بذارم.

‍ چگونه مثنوی بخوانیم؟ بعضی از دوستان پرسیده‌اند: «من با مولانا و مثنوی ارتباط نمی‌گیرم. چطور می‌توان به مثنوی نزدیک شد و جهان مولانا را فهمید و شناخت؟» در جواب چند نکته عرض می‌کنم. هر آدمی، و هر متفکری، زبان خاص خود را دارد. برای نزدیک شدن به روح و روان آن آدم و دنیای درون او باید زبانش را فهمید و شناخت. حال  اگر بین ما و او هفتصد سال فاصله زمانی و تاریخی و فکری و فرهنگی باشد دیگر کار سخت‌تر است. تا به زبان کسی دسترسی نداشته باشیم به جریان اندیشه‌های او هم دسترسی نداریم. برای آشناتر شدن با مولانا با صبور بود. کارهایی هم می‌توان کرد: ۱. از خواندن داستان‌ها شروع کنم. فقط داستان‌های مولوی را از روی کتاب‌های دیگر یا مقاله‌های دیگر بخوانم و مثل قصه بشنوم. کاری به شرح و تفسیر مولانا نداشته باشم. ۲. مثنوی کنار دستم باشد. گاهی یک صفحه را باز کنم، سه چهار بیت از آن را بخوانم و سعی کنم برای خودم معنا کنم. اگر نفهمیدم و یا چندوجهی فهمیدم، از یک شرح، مثلاً شرح کریم زمانی، استفاده کنم. اگر هم حال مراجعه به کتابی را نداشتم بروم سراغ صفحه‌ای دیگر و دو سه بیت دیگر. ۳. کتاب و مقاله درباره مثنوی بخوانم. موضوعات مختلفی را در مثنوی و از نگاه مولانا بررسی کرده‌اند. انواع و اقسام مقاله‌ها و کتاب‌های مختصر و مفصل درباره مثنوی و مولانا هست. انتخاب کتاب هم با مشورت و دقت باشد ۴. مولانا گوش بدهم. لب لباب مثنوی را دکتر سروش خوانده. اوقات بیکاری، شب قبل از خواب، در ماشین و صف و ساعت‌های معطلی، آن را کم کم و به مرور گوش کنم و به آن‌ها فکر کنم. خوانش کل مثنوی هم البته با دو سه صدا هست ۵. شرح مثنوی گوش کنم. دکتر سروش، دکتر موحد، و دیگران دفترهای مختلف مثنوی را شرح کرده‌اند. اغلب صوت‌ها هم در دسترس است. یکی از آن‌ها را که با مزاج و مذاق من سازگارتر است، با سنجش و آزمایش، انتخاب کنم و هر روز یا هر دو روز یک بار یک درس را گوش کنم. ۶. توقع نداشته باشم همه مثنوی را یکجا بفهمم. مثنوی مثل هیمالیاست. تپه‌نورد خیلی باید صبر کند تا به اوج آن برسد. کوهنوردان ماهر و ورزیده‌ای می‌گویند هنوز موفق به فتح قلۀ آن نشده‌اند. مثنوی را باید تکه تکه و ذره ذره خواند. کتابی نیست که برداریم و از اول تا آخرش را یک‌شبه بخوانیم. مثنوی کتاب عمر است. باید با آن زندگی کرد. خود من از سیزده چهارده سالگی مثنوی خوانده‌ام، اما در این دریا به هیچ ساحلی نرسیده‌ام. هنوز تک‌بیت‌هایش را برای خودم اینجا و آنجا می‌نویسم، دو سه روز یک تک‌بیت را زیر لب زمزمه می‌کنم، بارها و بارها برخی صفحه‌ها را بازخوانی می‌کنم، کتاب و شرح و سخنرانی و موسیقی و هر چه را درباره‌اش هست می‌خوانم و گوش می‌کنم و هنوز کودک نوآموزم. نمی‌خواهم به ته مثنوی برسم، می‌خواهم با آن زندگی کنم. ۷. اما نکتۀ آخر. در برابر مثنوی همه بی‌سوادند. تنها چیزی که به آدم جرأت می‌دهد سراغ مثنوی برود همین است. کسی نمی‌تواند ادعا کند من همه مثنوی را بلدم. احمد شهدادی @Truestoiclife

این دو کتاب را تقریبا تمام کردم ده صحفه مانده که ان‌شالله شنبه تمام می شود. کتاب خیلی خوب بود باعث شد علامه طباطبایی را بیشتر بشناسم از جهاتی که به انقلاب و سیاست مربوط می شود. با چند کتاب دیگر در مورد علامه طباطبایی آشنا بشوم. مثلا باعث شد خیلی مشتاق بشوم کتاب در محضر علامه را تهیه کنم که هنوز نتونستم بخرم. این دو کتاب باعث شد علاقه‌م به علامه طباطبایی دو چندان نه سه چندان بشود. کتاب راحت و روانی ست بیشترش مصاحبه با شاگردان و آشنایان و بستگان علامه ست. خواندنش اصلا سختی ندارد .

اولین عیب ورژن ۱ #جرعه_جرعه_دلگرمی : چالش فونت داریم! "ی" این فونت، بین ي و ى فرقی نمی‌گذارد! @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir #چاپ_مطلوب

این جمله آقا #امیرالمومنین ع که برای اولین بار با احیای کتاب کلمات سید العرب بدان دست یافتیم، هم‌مضمون و هم‌آهنگ با دعای ۶ #آقا_سیدالساجدین در صحیفه جامعه است: كان عليّ بن الحسين عليهماالسلام ، إذا قرأ قوله تعالى: «وَإنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّه ِ لاتُحْصُوها» يقول: سُبْحانَ مَنْ لَمْ يَجْعَلْ فى اَحَدٍ مِنْ مَعْرِفَةِ نِعَمِه اِلاَّ الْمَعْرِفَةَ بِالتَّقْصيرِ عَنْ مَعْرِفَتِها، كَما لَمْ يَجْعَل فى اَحَدٍ مِنْ مَعْرِفَةِ اِدْراكِه اَكْثَرَ مِنَ الْعِلْمِ بِاَنَّهُ لا يُدْرِكُهُ، فَشَكَرَ عَزَّوَجَلَّ مَعْرِفَةَ الْعارِفينَ بِالتَّقْصيرِ عَنْ مَعْرِفَتِه، وَجَعَلَ مَعْرِفَتَهُمْ بِالتَّقْصيرِ شُكْرا، كَما جَعَلَ عِلْمَ الْعالِمينَ اَنَّهُمْ لايُدْرِكُونَهُ ايمانا، عِلْما مِنْهُ اَنَّهُ قَدَّرَ وُسْعَ الْعِبادِ، فَلايُجاوِزُونَ ذلِكَ. وكان عليّ بن الحسين عليهماالسلام يقول في تسبيحه: سُبْحانَ مَنْ جَعَلَ الاِْعْتِرافَ بالنِّعْمَةِ لَهُ حَمْدا. سُبْحانَ مَنْ جَعَلَ الاِْعْتِرافَ بِالْعَجْزِ عَنِ الشُّكْرِ شُكْرا. #کلمات_سید_العرب، اشرف جعفری، حدیث ۶۱۸، ص۵۲۶ @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh ۱۴۰۳.۰۸.۲۵

#تجربه #مثنوی #مثنوی_معنوی #مولوی #مولانا #مثنوی_خوانی

#برنامه_روزانه #سال_تحصیلی #هدف ۱۴۰۳.۰۷.۰۱

مدتی است عهد کردم هیچ‌کس را برای برنامه استخر هفتگی‌ام دعوت نکنم. چقدر برکات داشت. (ماشاءالله) مهم‌ترین دلیلش این است که نیامدن یا نیم‌کش‌وسط‌آمدن دیگران، باعث شل شدن انگیزه خودم می‌شود... @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۳.۳۰

#نقد_چاپ چالش نبود چاپ تصحیح‌شده از صحیفه #کار_زمین_افتاده #کار_لازم #نقد_چاپ #چاپ_مطلوب #چاپ_مستند #چاپ_منقح #متن_منقح #تصحیح_شده

شاهد از غیب رسید عکسی که امروز یکی از رفقا برام فرستاده. سازمان ملی #هوش_مصنوعی 😁 @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۸.۲۷

#فیلسوف_طبیعی یا #فیلسوف_طبیعتی من اگر فیلسوف بودم، مشهور می‌شدم به فیلسوف #طبیعی. این نظریه اصلی و محوری من است. من هر چیزی را اولا "طبیعی" می‌دانم. هر اتفاقی می‌افتد، در قدم اول می‌گویم #طبیعی_است ؛ خواه خوب باشد خواه بد. خوب و بعد، چیزی در مرحله بعد است؛

📌 در مباحث معارفی، چطور به روایات مراجعه کنیم؟ 🎙 استاد #امینی_نژاد ؛ درس رسائل الانسان علامه طباطبایی؛ ۲۷ آبان ۱۴۰۳ ✨ راهی نداریم جز اینکه رجوع کنیم به طرح‌های تولیدشده تفکرات بشری. باید طرح‌های مختلف را داشته باشیم و بعد ببینیم به کدام نزدیک است؟ ✨ چی باعث تحمیل رای می‌شود؟ بیشترین تحمیل‌ها موقعی رخ می‌دهد که شما یک رای را در ذهن داشته باشید. @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir

چه ماه خوردنی و خواستنی‌ای در آسمان است 💛🌕 یک‌شنبه، ۲۷ آبان ۱۴۰۳؛ ۱۵ جمادی‌الاولی ۱۴۴۶؛ شب ۱۶م. ولادت آقا امام #سیدالساجدین بنا به روایتی. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh

چندین مطلب در ذهنم تنظیم کردم و بارها ویرایشش کردم، ولی حال و توفیق مکتوب‌کردنش پیدا نمیشه. خیلی بده خصوصا وقتی می‌بینم چیزهایی بودن که خیلی ازشون گذشته و دیگه نوشته نشدن نوشتن مهمه. از تکرار جلوگیری میکنه

برای دو چیز، دلم برای خودم می‌سوزه: ۱. ۲. #به_زودی

📌 #طول_الصحبه و دوام الملازمه 📗 #ریاض_السالکین، ج۱: ۱۰۹ @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh

تو این شهر چه خبره؟ 🤨🧐 مگه لرد ولدمورت ه؟ 😥 مگه جان‌پیچ (هورکراکس) داره؟ 😵‍💫 چه خبره اینجا؟ 🤔 جنگه مگه؟ ما کجاییم؟ اینجا کجاست؟ @aliebrahimpour_ir #عکس #روزمره ۱۴۰۳.۰۹.۰۴

📌 دعاهای نرم و دعای چوب‌دار ✅ بر اساس #پدیدار و #تجربه من، قطعی است که تیپ شخصیت و مزه‌ی دعاهای #صحیفه_سجادیه یک‌سان نیست! ☘ برخی خیلی شق‌رق‌اند؛ برخی عبوس؛ برخی نرمالو. 🥰😐😌 ☘ بعضی مثل عدس‌پلوی پُر شن‌اند! بعضی مثل کباب کوبیده نرم گوسفندی🍢؛ بعضی مثل خورش بامیه چوب‌دار🫕؛ بعضی مثل نیمروی عسلی. 🍳 ✨ مثلا #دعای_چهار به نحو واضحی برای من مزه قنبیت چوب‌کرده می‌دهد. اما ✨ #دعای_بیست مثل مارشمالو، نرم و تودل‌برو است. اسم این تیپ شناسی دعاها را چه بگذاریم؟ 🤔 ضخامت و زبری چطور است؟ @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh #درباره_صحیفه

نظر #هوش_مصنوعی جمع بندی و انتخاب من: #طعم_نگاری @my_sajjadieh