eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
242 دنبال‌کننده
744 عکس
40 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 « / » 🌷 ✅موضوع: «سارا و آیدا»، فیلم جدید سینمایی آقای مازیار میری 🏷 عنوان نگارنده: «سارا و آیدا» نقطه‌ای تباه در پرونده‌ای سفید ⛔️عنوان : یک فیلم کاملا معمولی از یک فیلمساز معمولی 🖌 علی ابراهیم پور 🗓تاریخ نگارش: 5مهر1396 📇تعداد واژگان متن اصلی: 440 🗒تاریخ انتشار: 6مهر1396 ❎نکته: این، نقد قوی‌ای نیست. یک گزارش مختصر است. به قدرت نقد‌های چاپ‌شده‌‌ی قبلی نیست. از لحاظ محتوا خودم اگر به قبلی‌ها 18 بدهم، به این 14 می‌دهم. 📎توضیح: ▫️مقدمه1و2: اساسا راغب هستم اگر متنی می‌نویسم، کمک‌کار جریان انقلاب اسلامی باشد. به همین خاطر هم نشریات انقلابی در اولویتم هستند. از طرفی مراودات مختلف با نشریات متفاوت، خودش به تنهایی یک تجربه مفید است و آدم می‌تواند محکشان بزند. ▫️مقدمه3: قبل‌ترها یکی‌دوروز را متمرکز گذاشتم و با اکثر روزنامه‌ها تماس گرفتم. لیست خوبی از شماره‌ها و ایمیل‌ها درست کردم برای ارتباط نویسنده‌ها با روزنامه‌ها. بعدها اگر فرصت شد شاید در اختیارتان قرار دادم. ▫️1⃣: همان موقع‌ها با روزنامه تماس گرفته بودم، آی‌دی تلگرامش را داد و گفت از آن طریق برایش مطلب بفرستم که اگر خوب بود کار کنند. شبی که متن را نوشتم، با برخورد نسبتا نامناسبی گفت اصلا ارتباط اینطوری با مخاطبین ندارن و فرد باید رزومه بفرستد و... . حرف قبلی‌اش را یادآورش شدم و تقاضا کردم ابتدا متن را ببیند و بعد نظر بدهد. طوری جواب داد انگار خودش نبوده! دغدغه‌ام را نسبت به تقویت نشریات انقلابی گفتم و گفتم جاهای دیگری هستند که متن را کار کنند. گفت بدهید. خداحافظی کردم. این شد تجربه صفحه سینمای روزنامه . ▫️2⃣: برای سردبیر فرهنگی روزنامه جوان فرستادم. پیشتر نقد 5عصر را هم برایش فرستاده بودم؛ با اینکه تاکید کرده بودم جواب بدهد، جوابی نداده بود. گفتم قبلی را که جواب ندادید، این یکی را ببینید و باز تاکید کردم که راغبم به تقویت نشریات جریان انقلابی. گفت ساعت5عصر را نقد نمی کنند چون کار مدیری است. گفتم همین حرف شما را هم زد (ولی بسیار چابک‌تر و در عرض یک هفته جواب رسمی داد) ولی چاپ کرد. گفت اونها نواصولگران! متن را فرستادم. بدون اینکه بخواند گفت کار می‌کنند. گفتم شما اول بخوانید و بعد نظر بدهید. قرار شد برای پنجشنبه کار کنند. ▫️3⃣: پنجشنبه متن را در روزنامه پیدا کردم. مبهوت شدم. 😳 تیتر و پاراگراف اول کاملا تغییر کرده بود و محتوا شده بود ضد آن چیزی که من نوشته بودم. تغییر تیتر در نشریات مرسوم است؛ ولی تغییر محتوا بدون هماهنگی نویسنده، کاری شدیدا است. نمی‌دانم چرا روزنامه‌ای مثل جوان، باید با شخصی مثل لج داشته باشد و خوشش نیاید؟ واقعا تحریفی که روی پاراگراف اول من انجام دادند، بی‌انصافی است. مازیارمیری را مگر می‌شود کسی دیده باشد و تحسین نکند؟ واقعا یک طنز صرفا معمولی نیست. کاری بد و زشتی کردند. خیلی ناراحت شدم. ▫️جالب اینجاست که در پاراگراف یکی‌مانده به آخر نوشته‌ام: «به خاطر تمام این مشکلات است که دوست داریم تصویرمان از مازیار میری، همان تصویری که قبل از «سارا و آیدا»یش داشتیم، باقی بماند.» آن آقای تحریف‌کننده اینقدر حواسش نبوده وقتی پاراگراف اول را داغان کرده، اینجا را هم باید ویرایش می‌کرده! خب اگر همه‌ی کارهای میری معمولی است و این کار جدیدش هم معمولی، پس چه معنا دارد تصویرمان از میری قبل و بعد این اثر تغییر کند؟ اضافه شدن عددی مساوی میانگین به یک مجموعه عدد، که میانگین آن را تغییر نمی‌دهد؛ جاهل! ▫️بعدا با دبیرسرویس فرهنگی‌اش گفتم جریان را. گفت اتفاقا اینطور تغییرات جزو اصول حرفه‌ای‌شان است. خوب شد معنای کار را هم فهمیدیم! بیچاره بویی از حق نویسنده بر متنش نمی‌داند. بیچاره ما و بیچاره جریان انقلاب اسلامی. این هم شد تجربه کار ما با روزنامه ! 😶 💠مطالعه‌ی نسخه و مجروح نشده : 🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/195 💠 لینک‌های مربوط به انتشار: ♻️ http://www.javanonline.ir/874079 (سایت ) 🗞 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/198 (ستون ص6 روزنامه جوان) 📥 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/200 (دانلود ص6 شماره 5200 ) 🌀 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/197 (تصویرکامل مطلب در سایت) 🔹پ.ن: مثل همیشه، از شنیدن نظرات دوستان همراه، خوش‌حال خواهم شد.☺️🙏💐 🔹پ.ن2: از دو دوست عزیز و البته گم‌نامم کمال تشکر را دارم که مهربانانه قبل از انتشار، متن را خواندند و کمک و همراهی‌ام کردند.😌 [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
مختار: «ناریه! غرورم را زخمی کنی، عشقم را سر می‌برم...» [💭 #دیالوگ ] [🎬 #فیلم #مختارنامه ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
☑️ جدول تمایز و 📙 منبع : اصول و فنون پژوهش، دکتر ،‌ ص83 [ | | | ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
☑️ جدول تمایز #مشکل و #مسئله 📙 منبع : اصول و فنون پژوهش، دکتر #قراملکی،‌ ص83 [ #برش | #ازکتاب |#نکت
✅ دقت در سه اصطلاح: «مشکل» [difficulty]، «مسئله» [problem] و «پرسش» [question]. ☑️ مقدمه ▪️سه اصطلاح ، و از کلیدواژه‌های اساسی هر تحقیق و پژوهشِ انسانی‌اند. فرقی نمی‌کند که این تحقیق از نوع آکادمیک باشد یا تحقیقات روزمره عرفی. گاهی در نگاه ابتدایی، تحقیق و پژوهش را منحصر در پایان‌نامه و مقالات علمی-پژوهشی می‌دانیم و این اصطلاحات را هم منحصر در مباحث مربوط به آن؛ اما واقعیت آن است که تک‌تک فعالیت‌های انسانیِ انسان -خصوصا قالب‌های مختلف - با این مسئله در ارتباط است. ▪️شاید در مرحله‌ی اول،‌ دقت و بازخوانی این سه اصطلاح، صرفا کاری لغوی و اعتباری محسوب شود؛ بدین معنا که چه فرقی می کند بین مشکل با مسئله و بین مسئله با سوال و پرسش فرق ایجاد کنیم؟ اگر اصطلاح‌شناسی ما در حد ارائه‌ی تعریف لغوی باقی بماند، این اشکال وارد است و ایجاد فرق معنایی بین این واژگان جز فایده‌ی لغوی و کتاب‌خانه‌ای، سودی ندارد. اما هدف اساسی از این بازخوانی و اصطلاح‌شناسی، ایجاد دقت و تمایز در زاویه‌ی دید ماست. به‌عبارتی، این تفاوت معنایی، در نوع مواجه و پژوهش ما اثر عملی دارد. ☑️فرق و : ▪️مشکل [difficulty] را مردم، اعم از متخصص و غیرمتخصص می‌بینند؛ زیرا سطحی‌ترین و ظاهرترین نمود پدیده، مشکل و رخنه است. وجود تنش، عدم تعادل، ابهام و... علائم بروز مشکل است. اما مسئله [problem] را تنها می‌توانند رصد کنند و با فراتر رفتن از ظاهر (مشکل)، آن را در ژرفا بنگرند. ▪️مشکل امری کلی، مبهم، نامعین و به همین دلیل، تحقیق ناپذیر است. وقتی دردی را در موضعی از بدن احساس می‌کنیم، با مشکل مواجه شده‌ایم؛ اما این مشکل، فراگیر و کلی است. و بسیاری از امور را شامل می‌شود. لذا متمایز و مشخص نیست و بررسی آن محتاج طرح این پرسش است که «مسئله من دقیقا چیست؟» مراجعه به متخصص در چنین مواقعی برای یافتن صورت مسئله و در نتیجه، بررسی، آزمایش و معالجه است. ▪️عبور از مشکل به مسئله گام مهمی است که با ابزارهای منطقی و صورت‌بندی مسئله و تحلیل دقیق مشکل به دست می آید. مسئله باید به‌گونه‌ای صورت‌بندی گردد که به وضوح کامل، تعین خاص و متمایز بودن و قابلیت بررسی برسد. ▪️جدول زیر، تمایز مشکل و مسئله را به‌خوبی نشان داده‌است. ☑️ تمایز و ▪️مراد از مسئله [problem] در تحقیق، غیر از پرسش [question] در برنامه آموزشی است. پرسش لزوما مسبوق به مطالعه نظام‌مند نیست؛ بلکه مواجه دانش‌آموز یا دانشجو با امر مبهمی است که قبلا جواب یافته است و ابهام صرفا به مقام یادگیری متعلق است. اما مسئله در گام نخست، معضلی است مسبوق به مطالعه‌ی نظام‌مند که پاسخ به آن، نه به آموزش که به پژوهش محتاج است. ▪️مسئله برخلاف پرسش، محفوف به مطالعه‌های نظام‌مند است: مطالعه سابق که سبب طرح مسئله می‌شود و مطالعه لاحق که سبب حل آن می‌گردد. ▪️مثلا «چرا سیب افتاد و ماه نمی‌افتد؟» زمان نیوتن مسئله بود و زمان ما پرسش. ▪️پس به طور خلاصه می‌توان گفت، پرسش مربوط به مقام یادگیری و آموزش است و مسئله مربوط به مقام تحقیق و بعد از مقام مطالعه است. 📊 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/206 [جدول تمایز مشکل و مسئله] 📚منابع: ▫️ مطالعات دینی، ، ص141 ▫️اصول و فنون در گستره دین‌پژوهی، احد فرامرز قراملکی،‌ ص 82-83 🌐 @aliebrahimpour_ir
Ma Hichim.mp3Imam Khomeini
زمان: حجم: 1M
☑️ «ما هیچیم» ◾️خدایا! ▪️ما بندگان ضعیف هستیم؛ ▪️ما بندگانی هستیم که نداریم؛ ▪️ و هرچه هست تویی. ▪️ما اگر چنانچه خلاف می‌کنیم، نادانیم؛ ▪️تو بر ما ببخش. [ | | | ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
💠 می‌گویند: «لذتی که در بخشش است، در انتقام نیست.» من اما می‌گویم: «لذتی که در تعطیلی کلاس هست، حتی در بخشش هم نیست!» 🌐 @aliebrahimpour_ir
✅ رابطه و در فیلم 🎥 1⃣«فرم خودش مستقلا معنا دارد.» این نظر خصوصا تا قبل از طرح نظریات پست‌مدرن، دیدگاه غالبی بوده و البته هنوز هم هست. مطابق این نظر، مفهوم چیزی نیست که در دل فیلم ریخته شود؛ بلکه اساسا مفهوم و محتوا از فرم است که انتقال داده می‌شود. برای هر پلانی که برداشت می شود، فقط‌وفقط یک میزانسنِ صحیحِ منطبق بر فرم وجود دارد. برای هر برداشت، تنهاوتنها یک نما و زاویه دوربین صحیح است. هر زاویه ای غیر از آن زاویه، خطای کارگردان است و در رساندن آن مضمون فیلم، اختلال ایجاد می کند. 2⃣در مقابل -خصوصا در عصر جدید- نگاه متصلب و سفت‌وسخت به فرم ندارند. می‌گویند نماهای مختلف، می تواند مفهوم واحدی را برساند. افراد مختلف، می توانند دلایل مختلف برای تفاوت میزانسن‌های‌شان داشته باشند! نگاه تند قائلین به این نظر، به ضدفرم می‌گراید. یعنی کارگردان هیچ اعتقادی به فرم ندارد. هرطور ذوق کند، برداشت می کند و به عنوان اثر هنری ارائه می دهد. [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
دلم بدجوری به حال چشم‌هایم سوخت. غیر از آن سنگینی بارش‌های دلتنگی همیشگی، مجبور شد از ترس اینکه نتواند باز هم ببیندش، منت‌کشی دلم را بکند. دل باید جلوی پاها را می‌گرفت تا نَدَوَند و جلوی دست‌ها را، تا نگیرند. حالا تازه اول کار بود؛ سنگینی کار دست‌وپا هم، به دوش چشم‌ها افتاد. چشم‌ها باید با پرتاب نگرانی به اطراف، فریاد می‌زدند؛ بلکه پاهای برای دویدن و دست‌های برای گرفتن، پیدا بشود. او، آن طرف خیابان، زمین خورده بود، و من بدجوری دلم به حال چشم‌هایم می‌سوخت... [1396.8.10 - بامداد2:10] 🌐 @aliebrahimpour_ir
گوشه‌ای از کمک‌های یک دوست بسیار عزیز و دقیق، 🌹 برای یادداشت اخیرم... 🔹پ.ن: از جمله آن افرادی است که همیشه در آخر گزارش‌هایم، به صورت گم‌نام تشکر می‌کنم ازشان... خدایا، این عزیزان را از ما نگیر🙏 🌐 @aliebrahimpour_ir
(به‌جای ) هیچ‌کس به خوبی ما ها، نمی‌تواند ببیند، جنازه‌های پهن‌شده این یاکریم‌های ساده‌ را که آنقدر ماشین از روی‌شان رد شده که با کاردک هم نمی‌شود جمع‌شان کرد! حتی گاهی نمی‌شود تشخیص داد واقعا یاکریم‌اند یا بچه گربه. هیچ‌کس؛ البته به جز عابرها... [1396.8.13 - 14:30] 🌐 @aliebrahimpour_ir
🌷 📕 اصول و روش نگارش دانشگاهی؛ 👤 سیدعلی اصغر سلطانی؛ 📇 نشر دانشگاه علوم انسانی مفید. 🔗 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/224 [👈🏻معرفی] 🌐 @aliebrahimpour_ir