💢ماجرای تکراری اخلاق و مناظرات علمی!💢
🔹«گفتگوی علمی وقتی جدی میشود، تیکهاندازیها هم سنگینتر میشود!»
این جمله نه یک جمله فلسفی است و نه این تلازم یک تلازم تکوینی است، بلکه یک عادت علمی ـــ فرهنگی است؛ از چالش علمی بین مرحوم آیت الله یزدی و آیت الله صادق لاریجانی گرفته تا نقد آیت الله فاضل لنکرانی به ایده فقه نظام تا ماجرای کرسی نظریهپردازی چندسال پیشِ آقای اکبرنژاد تا گفتگوی اخیر میان آیتالله اسلامیان و آیتالله علیدوست.
ماجرا همان ماجراست.
بنده هم آرزو دارم که ای کاش روزی برسد که بساط این تیکهاندازی برچیده شود، ولی ظاهراً بیش از اینکه انتظار برآورده شدن این آرزو را داشت باید انتظار خود را از صحنهی مناظرات و گفتگوها واقعگرایانهتر کرد.
🔹و البته به تجربه عرض میکنم که بدترین کاری که میتوان در این میانه انجام داد، ورود به قضاوت اخلاقی طرفین و شروع به تحلیل حسن فعلی و حسن فاعلی اساتید است که ته ندارد و به علت پیچیده بودن فضاهای علمی و عملی اساتید، کاری با ضریب خطای زیاد است که عمدتاً به اختلافات و دستهبندیها، بیشتر دامن میزند.
در مقابل بهترین کار، پیگیری علمی مباحث مطرح شده در جلسات گفتگو و مناظره تا حصول نتیجه است.
🔹جلسه مناظره جناب استاد اسلامیان و استاد علیدوست، چند محور جدی داشت که باید همانها را پیگیری کرد؛ 👇
▪️ جناب آقای اسلامیان؛
➖ در مبحث «امکان دستیابی عقل به ملاکات احکام فرعیهی غیرمکشوف و تلازم این کشف عقلی با حکم شرعی»، ابراز داشتند که جناب استاد علیدوست به صورت غیرضابطهمند به آیات قرآن کریم و همچنین روایات استناد میکند و هیچ آیه و روایتی نمیتواند مستند ادعای ایشان قرار گیرد.
➖همچنین ایشان ادعای استاد علیدوست بر منطبق بودن شیوه استناد ایشان با رویکرد «تجمیع الظنونی» را رد کردند و بیان داشتند که در کتابهای ایشان چنین ادعایی نشده است و ادله قرآنی و ادله روایی به صورت مستقل اقامه شدهاند.
▪️و اما استاد علیدوست
➖ بیان داشتند که اصل ادعای ایشان «قاعده ملازمه حکم عقل و حکم شرع» است که قاعدهای است که هرچند در میان اعاظم و اکابر مخالفینی مانند شیخ انصاری و یا محقق اصفهانی دارد، ولی بسیاری از بزرگان مانند میرزای نایینی و یا محقق خویی (در کبرای قضیه) بر این قاعده صحه گذاشتهاند و حتی مخالفین این قاعده نیز در مقام استنباط فقهی، این قاعده را به کار گرفتهاند.
➖علاوه بر این، جناب آقای علیدوست، نپذیرفتن قاعده ملازمه را به معنای نزدیک شدن به اندیشه اشعری قلمداد کردند.
▪️و البته بخش قابل توجهی از جلسه به تطبیقات این ادعا گذشت که محقق اصفهانی (که نه کبری و نه صغرای قاعده ملازمه را قبول دارد) و یا محقق خویی (که کبرای قاعده را پذیرفته؛ ولی آن را در فقه بدون مصداق میداند)، در مواردی در فقه، بر خلاف مبنای خود، از قاعده ملازمه بهره بردهاند یا خیر؟
در اینجا به نظرم مصب اختلافات به این نکته بر میگشت که آیا هرگاه از مقام امتثال حرف میزنیم، در موقعیت تزاحم هستیم یا نه؟ (به تعبیری دیگر آیا میتوان در مقام امتثال از حکم عقلی جز در موارد تزاحم سخن به میان آورد یا خیر؟)
و دیگر اینکه آیا در مقام امتثال و تزاحم بنا به مبنای محقق اصفهانی و محقق خویی، حکم شرعی هم داریم یا نه؟ (اگر حکم مقام امتثال و تزاحم در نگاه این دو محقق، فقط حکم عقلی باشد، از تمسک ایشان به دلیل عقلی در این دو مقام نمیتوان نقض مبنای ایشان مبنی بر مخدوش بودن تمسک به قاعده ملازمه را نتیجه گرفت، چرا که اساساً در اینجا تمسک به دلیل عقلی به منظور اثبات حکم شرعی به کار نرفته و لذا قاعده ملازمه به کار گرفته نشده است.
🔹پیشنهاد اصلی بنده در پیگیری این گفتگو و مناظره علمی، پرهیز از حواشی بحث و تمرکز بر روی محتوای خوب گفتگوی استاد علیدوست و استاد اسلامیان است که امام علی عليه السلام فرمود: وَ اعلَم أنَّهُ لا خَيرَ في عِلمٍ لا يَنفَعُ ، و لا يُنتَفَعُ بِعِلمٍ لا يَحُقُّ تَعَلُّمُهُ
1403/11/23
#عقلانیت_انقلابی
#مناظره
#اخلاق_گفتگو
#محتوای_علمی
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1858