eitaa logo
عقل‌نوشته‌های انقلابی
1.9هزار دنبال‌کننده
595 عکس
205 ویدیو
54 فایل
#علی_محمدی جُستِجُوگَرِ عَقلانِیَتِ اِنقِلابِ اِسلامِی؛ از بنیان تا عینیت ارتباط با بنده: @alimohammadi89 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
مشاهده در ایتا
دانلود
💢فلسفه تاریخ، تحولات جوامع و منطق تاریخ💢 صفحه 1 از 2 🔹 یکی از دغدغه های مهم شهید مطهری، است. حجم زیادی از کتاب‌ها و همچنین یادداشت های ایشان که - نشان دهنده دغدغه فکری ایشان است - ، اختصاص به مسئله «فلسفه تاریخ» و «تکامل تاریخ» دارد. 🔹 اهمیت این موضوع برمی‌گردد هم به مواجهه‌ای که ایشان با نگاه سوسیالیسم و کاپیتالیسم دارد و هم حساسیت و دغدغه‌ای که در خصوص انقلاب اسلامی و آینده آن دارد. وی در یکی از فهرست‌های یادداشت‌هایش نوشته است:⬇️ ". فايده فلسفه تاريخ ... : امكان پيش‌‌بينى." (يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‌‌12، ص: 326) 🔹در این یادداشت برخی مدعیات ایشان در خصوص فلسفه تاریخ را فهرست وار تقدیم می کنم:🔽 1️⃣ ایشان در تفاوت و می‌فرماید:⬇ "زمانى ما جامعه‌‌ را در حال ثبات مطالعه مى‌‌كنيم. مثلًا كسى كه مى‌‌خواهد اطلاعات جامعه‌‌شناسى درباره جامعه ما داشته باشد جامعه امروز ايران را از جنبه‌‌هاى مختلف مطالعه مى‌‌كند و اطلاعاتى در اختيار افراد مى‌‌گذارد. اين يك مطالعه جامعه‌‌شناسى است. ولى يك‌‌وقت جامعه امروز را در ارتباط با گذشته، و گذشته را با گذشته خودش ـ يعنى حاضر را با گذشته و آينده ـ مجموعا يك واحد در حال جريان در نظر مى‌گيريم، بعد مى‌خواهيم بدانيم قانون اين جريان چه قانونى است. فرق «فلسفه‌‌ تاريخ‌‌» با «جامعه‌شناسى» اين است كه جامعه‌‌شناسى، را بيان مى‌‌كند، ولى فلسفه‌‌ تاريخ‌‌، را بيان مى‌‌كند؛ اينجاست كه در كار مى‌‌آيد." (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‌‌13 ؛ ص383) 2️⃣ایشان، را مختص به انسان می‌داند و معتقد است که حیوانات هرچند برخی زندگی جمعی و منسجم دارند، لکن همگی :⬇ "تاريخ را اگر صرف گذشت زمان بگيريم، هم انسان تاريخ دارد و هم حيوان، چون بر همه، زمان گذشته است، اما در فلسفه‌‌ تاريخ‌‌ نظر به اين مطلب نيست، بلكه مقصود تحولات تاريخ است، آن هم از نظر اجتماعى؛ مقصود تحولات جامعه‌‌ انسان است كه فرع بر وجود عينى جامعه‌‌ است؛ يعنى انسان در ميان حيوانات اين امتياز را دارد كه يك تاريخ متحول و متطورى دارد. اين تحول وراى تحول زيست‌‌شناسى داروينى است. انسان از غير جنبه زيست‌‌شناسى يعنى انسان از نظر تحولات اجتماعى، تاريخ مخصوص به خودش دارد ... كه اين تحولات، تحولات زيستى نيست ... به هر حال انسان در ميان همه موجودات يك خصوصيت ويژه‌‌اى دارد و آن اينكه داراى تاريخ اجتماعى متحول است. نظامات زندگى اجتماعى انسان متغير است، اما نظامات زندگى حيوانات مثل زنبور عسل از چندين هزار سال پيش تا به امروز فرقى نكرده است. (همان (نقدى بر ماركسيسم)، ج‌‌13، ص: 613) 3️⃣ ایشان سرّ تاریخ داشتن انسان را برخورداری انسان از و و می داند، چرا که موجودی که محکوم غریزه است، جبراً بر یک مسیر مستقیم باید حرکت کند، ولی انسان به واسطه برخورداری از عقل و اراده و آزادی، و دارد:⬇ "ما اين مطلب را به اين نحو توجيه مى‌‌كنيم كه انسان چون به مرحله عقل و اراده رسيده و يك موجود مختار و آزاد است، صرفا تحت حكم غريزه نيست و وضعش چنين است. انسان تا وقتى محكوم غريزه است تحول تكاملى نوعى ندارد، تكاملش فردى است و تكامل نوعى‌‌اش محتمل است كه از جنبه زيستى به حكم قوانين ديگرى غير از غريزه رخ داده است. غريزه حيوان جلو نمى‌‌برد، حكم يك سرپرست و قيّم را دارد كه از طرف طبيعت قيموميّت مى‌‌كند و فقط فرد را پيش مى‌‌برد. انسان به مرحله عقل و اراده كه رسيده، به منزله فرزند بالغ عالم طبيعت است ... که نيازى به سرپرستى غريزه ندارد، كارهايش را با عقل و اختيار خود انجام مى‌‌دهد؛ و به دليل آزاد و مختار بودن و از همين مجراى آزادى و اختيار، برايش امكان نوع خاصى از تكامل هست كه تكامل اجتماعى تاريخى است، همچنان كه نوعى تكامل فردى اختيارى هم دارد؛ و به همين دليل هم برايش امكان رجعت و انحطاط و انحراف به چپ و راست هست، در صورتى كه حيوانات جبراً روى يك خط مستقيم سير مى‌‌كنند. (همان ص:614) ادامه دارد ... 👇