eitaa logo
علی محمد مودب (اشعار و آثار
675 دنبال‌کننده
111 عکس
51 ویدیو
5 فایل
شعر 💢 کانال رسمی علی محمد مؤدب 💢 ارتباط با ادمین 🆔 صفحه رسمی اینستاگرام : http://instagram.com/alimohammadmoaddab 🆔 وبسایت : 🌐 https://ammoaddab.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اخبار سوریه
تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری که در شب های دهشت تا سحر با ماه بیداری تو دهقان زاده از فضل پدر مهری ست در جانت که می روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری چنین رم می کند از پیش چشمت لشکر پیلان ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری دلت را سر به زیری ها، سرت را سربلندی هاست خوش آن معنا که بخشیده ست چشمانت به سرداری ز ما در گریه های نیمه شب یاد آور ای همدرد تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری @SyrianKhabar
تا گُلِ غربت نرویاند بهار از خاکِ جانم با خزانت نیز خواهم ساخت خاکِ بی خزانم! گرچه خشتی از تو را، حتی به رویا هم ندارم زیر سقفِ آشنایی هات می خواهم بمانم بی گمان زیباست آزادی ولی من چون قناری دوست دارم در قفس باشم که زیباتر بخوانم در همین ویرانه خواهم ماند و از خاک سیاهش شعرهایم را به آبی های دنیا می رسانم گر تو مجذوب کجاآبادِ دنیایی من اما جذبه ای دارم که دنیا را به اینجا می کِشانم نیستی شاعر که تا معنایِ «حافظ» را بدانی ورنه بیهوده نمی خواندی به سوی عاقلانم عقل یا احساس؟ حق با چیست؟ پیش از رفتن، ای خوب! کاش می شد این حقیقت را بدانی یا بدانم @alimohammadmoaddab
نتوان گفت که این قافله وا می‌ماند خسته و خفته از این خیل جدا می‌ماند این رهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی این سفر همره تاریخ به جا می‌ماند دانه و دام در این راه فراوان اما مرغ دل‌سیر ز هر دام رها می‌ماند می‌رسیم آخر و افسانه وا ماندن ما همچو داغی به دل حادثه‌ها می‌ماند بی صداتر ز سکوتیم‌، ولی گاه خروش نعرۀ ماست که در گوش شما می‌ماند بروید ای دلتان نیمه که در شیوۀ ما مرد با هر چه ستم هرچه بلا می ماند محمد علی بهمنی @alimohammadmoaddab
رسول گفت: « هیچ خبرداری تا حالِ امتِ من از پسِ مرگِ من چون خواهد بودن و نگاهدارِ ایشان کی باشد؟» جبریل گفت: «هم اکنون خبر با تو دهم.» پرّی بزد و ناپدید گشت و در ساعت بازآمد گفت:‌ «یا محمد، خدایت می‌ سلام کند و می‌گوید دل شاد دار که نگهدارِ امتِ تو من باشم.» رسول گفت: «کنون خوش‌منش گشتم به مرگ.» @shahrestanadab
صبح بعد ساعتها رانندگی، انگار استاد سبزواری مرا صدا زد به یکباره یاد سالها همنفسی در شوراها و سفرهای شعری دلتنگی آورد و خسته و خواب‌زده، پیچیدم داخل سبزوار، با مدد نقشه ها خاک استاد را یافتیم و با بچه‌ها فاتحه خواندیم بر مزار در حال ساخت در بوستان بهمن سبزوار خداوند دکتر اسماعیلی را حفظ کند که دستور دادند این بنای یادبود، برای شاعر ماندگارترین سرودهای انقلاب اسلامی ساخته شود انشاالله که با همت عزیزان مسئول این کار به خوبی به انجام برسد @alimohammadmoaddab
1402-03-29-Hadi-01 (1).mp3
8.93M
خواننده: هادی حسن بیگی شاعر: علی محمد مودب تنظیم : آرمان مهربان @alimohammadmoaddab
پیامکی برای غزّه: سلام، جنوب عزیز! سلام، غزّهٔ مجروح! این آخرین پیامک من است روزی با قطره‌ای از خونتان مرا زنده کنید که دارم آسفالت می‌شوم! 📙 سِفر بمباران ✏️ @alimohammadmoaddab
📃 ماه (محفل ادبی هیئت) با موضوع ولادت حضرت رسول اکرم (ص) و دفاع مقدس باحضور استاد علی محمد مودب 🗓️ سه شنبه سوم مهر ماه ۱۴۰۳ 🕒 ساعت ۱۹ 🏢 کاشان، خیابان ملافتح الله هیئت حسینی نخل 🔰ما را دنبال کنید: ➡️ @tablighatkashan ➡️ @aqr_kashaan ➡️ @honarkashan ➡️ @shohadakashan
26.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📃 ماه (محفل ادبی هیئت) شعر خوانی استاد علی محمد مودب 🗓️ سه شنبه سوم مهر ماه ۱۴۰۳ 🏢 کاشان، خیابان ملافتح الله هیئت حسینی نخل 🔰ما را دنبال کنید: ➡️ @tablighatkashan ➡️ @aqr_kashaan ➡️ @honarkashan ➡️ @shohadakashan ➡️ @nakhlekashan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📃 ماه (محفل ادبی هیئت) شعر خوانی استاد علی محمد مودب 🗓️ سه شنبه سوم مهر ماه ۱۴۰۳ 🏢 کاشان، خیابان ملافتح الله هیئت حسینی نخل 🔰ما را دنبال کنید: ➡️ @tablighatkashan ➡️ @aqr_kashaan ➡️ @honarkashan ➡️ @shohadakashan ➡️ @nakhlekashan
هدایت شده از فصل فاصله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاطم‌های اشک شور ما بودند دریاها و پهناهای دلتنگی ما بودند صحراها به خود گفتیم فرداهای چون آیینه در راه‌اند ولی آیینۀ امروز ما بودند فرداها گمان کردیم معنایی ندارد زندگی ‌کردن به‌غیر از شانه خالی کردن از تشویش معناها گمان کردیم این دنیای پر امّا سزاوار است که خالی باشد از تردیدِ امّاها و آیاها ولی بی‌رنج ممکن نیست در این خاک آسودن ولی بی‌موج بی‌معنی است پیوستن به دریاها 🆔️ @faslefaaseleh
07 - Symphoni Suite Sahate Hamaseh M VII.mp3
19.88M
غزل خوانده شده در این قطعه از خواننده: سمفونی (ساحت حماسه) اذان صبح، تهران خلوتی با آسمان دارد اذان هر جا که می‎ گویند، از این شهر جان دارد از آن الله ‎اکبرها که مردان تو بالیدند از آن الله ‎اکبر ها، اذان‎ هامان نشان دارد اذان پیش از تو می ‎گفتند اما گاه بی‎ تکبیر پس از فریاد سرخ تو، اذان طعم اذان دارد شهیدانت درختان‎ اند هر قامت،‎ قیامت ‎وار رشید آن ‎سان که پا در خاک، سر بر کهکشان دارد دماوند ایستاده موسپید و پیر، پابرجای که عهدی با جوانمردان تهران جوان دارد بهشتی هست، گلزاری که زهرایی‎ ست تربت‎هاش که در هر حجله‎ اش آیینه ‎هایی جاودان دارد بلند است از تو در عالم، سر هر بید مجنونی که بوی طرۀ مشگین لیلی همچنان دارد سلام ای پایتخت سجده و تکبیر و بغض و عشق هم از تو واژه خون دارد، هم از تو شعر جان دارد اگر شطحِ غزل گنگ است، شرح قصه طولانی ست تو شهر عشقی و هر کوچه‌ات صد داستان دارد هزاران پنجره، آیینه، چشمانی چراغانی تو آن شهری که رو بر راه یار مهربان دارد @alimohammadmoaddab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا در خون تپیدن الاَمان از مرگ در بستر.. حرف خون خواننده امیرحقیقت شاعر علی محمد مؤدب @Hhmusic @alimohammadmoaddab
بسم الله الرحمن الرحیم هر چند دل پر آتش از داغ یار داری بشکوه خطبه‌هایی چون ذوالفقار داری پایان تشنگی‌هاست یک جرعه دیدن تو از چشمه‌سار کوثر جانا تبار داری دیدار و گریه شوق بی یکدگر نباشد ای چشم من چه‌ها از من انتظار داری ای دل مزن به سینه، در لحظه‌های دیدار سرگرم کار خود باش! با من چه کار داری سوز خزان چه سازد با قامت بلندت سرو چهار فصلی، زینسان بهار داری ما بی‌قرار یک شهر، یارا قرار ما باش فردا نماز جمعه با ما قرار داری @alimohammadmoaddab
هو الاول ذوالفقار در آسمان حیفا علی‌محمد مودب کیست این صاعقه رشید ؟ که چون ذوالفقار علی ایستاده برفراز دریاهای مشوش نفت و در شبهای مضطرب " تل آویو" و "حیفا" می سوزاند دماغ موشکهای ضد موشک آمریکایی را کیست این نخل افراشته در مزرعه کدوهای ژنتیک؟ این نخل خشمگین وسط  رقاص خانه اعراب در اصطبل این همه میش، کیست این شیر ژیان؟ میان این همه نی ،چه غریب افتاده این شمشیر؟ در محاصره  این همه جاسوس کیست این سردار تنها ؟ جنوب تشنه بود و سیب تشنه مدیترانه تشنه بود و بیروت تشنه خداوند به ما و قاتلان "حسین" فرصتی دوباره داد دستهای بریده عباس  را از شریعه گرفت و بر شانه های تو به یاری ما فرستاد  تو را "نصر الله" می نامیم و پس از نام تو ایمان داریم به" فتحی قریب" ایمان داریم به قلب تو که عبای جدت را بر دوش می اندازی  و فریاد می زنی"الله اکبر"  با میراثی از مهربانی "فاطمه" و قهر "حیدر کرار" خداوند به ما فرصتی دوباره داد تا در جنوب زنده شویم در سیب هایی که به بهشت می‌رسند ما در جنوب زنده شده ایم چرا که تو در جنوب زنده ای و خون همه شهیدان تاریخ در رگهای تو با خون "حسین" می آمیزد ما در جنوب زنده شده ایم  و فریاد می زنیم "زنده است نصر الله " هنگامی که فیفا به مشکل همزمانی جام جهانی بعدی با جنگ جهانی بعدی می اندیشد و آمریکا آماده برگزاری چهار جنگ جهانی در هر سال است "زنده است نصر الله " که فریاد می زند تا مدیترانه تکانی به خود بدهد حلقه های رقص عربی را رها کند با خاک پای شهیدان تیمم کند و نمازش را بخواند ..  نسخه کامل شعر در همین نشانی در بله @alimohammadmoaddab
هدایت شده از ایران همدل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 آقای علی‌محمد مؤدب، شاعر و ترانه‌سرا به پویش پیوست ▫️"دعوت می‌کنم از یکایک عزیزان برای پیوستن به پویش «ایران همدل»، دستان کریم شما را می‌بوسم که با شناخت درست در موقعیت درست و در لحظه درست کار درست را انجام می‌دهید." 🔹۱-جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت:
6037998200000007
شماره شبا:
Ir320210000001000160000526
کد دستوری: * پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 🔸۲- برای اهدای طلا و جواهرات ارسال عدد ٢ به
3000222
🔹۳- کمک‌هزینهٔ سرپرستی از خانواده های آواره لبنانی و فلسطینی ارسال عدد ۳ به
3000222

📣 راوی همدلی باش: @iranehamdel_contact
آرام چون پیغمبری خسته در گیر و دار گله غوغا چوبی به سوی دوربین افکند یک دست او افتاده چون دست علمدار غریبی در دل میدان دست دگر اما پر از برنایی و ایمان یک مرد با یک دست با یک چوب تنها در هجوم آن سیا-لشکر چوبی به سوی دوربین افکند چوبی به سوی دوربینهایی که در هر جای عالم گرم تزویرند و هر سو مرگ می‌پاشند از هر نمایشگر یک مرد با یک دست با یک چوب تنها در هجوم تهمت از فوجی سیا-لشکر چوبی به سوی دوربین افکند چوبی به سوی مردمی که محو تصویرند چوبی به سوی قلب ها و چشمهایی سنگ که با فریب صحنه درگیرند چوبی به سوی چشم رخوتناک خواب آلوده یاران چوبی به سوی گیجی مرموز بیداران چوبی به سوی آشنایی سخت مهمل‌گو چوبی به سوی تهمت و نارو انگار او بازیگری یکه در صحنه‌ای که تا ابد در سینماهای درون تکرار خواهد شد چوبی به سوی دوربین افکند چوبی به سوی دوربین پخش زنده چوبی به سوی دوربین عنکبوتی بر فراز بازی گرمی چوبی به سوی دوربین مستندسازی کجای قطب‌های وهم چوبی به سوی دوربین گوشی من هم چوبی به سوی دوربین افکند چوب غریبی باطل‌السحر دروغ و حیله و جادو چوبی مقدس چون عصای حضرت موسی چوبی شگفت احیاگر ما مردگان قرن همچون ید بیضا در آستان مرگ چوبی به سوی دوربین افکند با آخرین نا و نفس یحیی! @alimohammadmoaddab
ای دل مزن به سینه، در لحظه های دیدار سرگرم کار خود باش! با من چه کار داری؟ @alimohammadmoaddab
. در می‌زنند و باز دل مادر است در در می‌زنند و خرمن در آذر است در در می‌زنند و شعله به دل می‌زنند باز در دل چقدر دلهره می‌افکنند باز شاید خبر ز سرو جوانت رسیده است پایان اضطراب و گمانت رسیده است شاید پلاک و چفیه برایت بیاورند خاک از زمین کرببلایت بیاورند شاید که نامه‌‌ای خبر از یار آورد عکسی به یاد آنهمه دیدار آورد هر چند قاب دلهره مادر است در دل بد مکن عزیز به مولا در است در دل بد مکن ولی نه مگر در نمی‌زدند؟ شلاق شعله بر تن کوثر نمی‌زدند؟ در می‌طپید و سینه دیوار می‌طپید مولا دلش میانه بازار می‌طپید در می‌شکست و قامت دلدار می‌شکست مادر میانه در و دیوار می‌شکست مادر همیشه از غم فرزند خسته است از درد محسن است که پهلو شکسته است در آتش است قامت نخل علی چرا؟ تنهاست در هجوم جماعت ولی چرا؟ آتش کجا به حضرت کوثر اثر کند اما نه میخ در که به پیکر اثر کند ؟ زآن دم که میخ بر تن مادر نشسته است تا هست خار در دل حیدر شکسته است زهر است صبر بر جگرش، حیدر است او شرمنده امانت پیغمبر است او آتش زدند خانه آرام حلم را دردا شکست جهل در شهر علم را دل می‌طپد چرا؟ در آن خانه دیده است شلاق زخم بر تن پروانه دیده است خون می‌خورند و تلخ به اصرار می‌طپند دلها به داغ آن در و دیوار می‌طپند یک ذره از مشاهده‌های ذر است دل یک قطره دور مانده از آن کوثر است دل دل می‌طپد که یاد از آن در می‌آورد یاد از غم همیشه حیدر می‌آورد هر مادری گلی ست ز بستان فاطمه طفلی‌ست در صفوف دبستان فاطمه این مادران که جان دل و نور دیده‌اند با شهد مهر خویش شهید آفریده‌اند ما هر چه می‌شویم از احساس مادر است رزق جهان ز گردش دستاس مادر است . @alimohammadmoaddab
شعری که علی‎محمد مودب در «روضه‎ی شام» برای کودکان سوریه خواند ۲۷ آبان ۱۳۹۳ ۱۴:۰۲ . شعری که علی‎محمد مودب در «روضه‎ی شام» برای کودکان سوریه خواند شهرستان ادب به نقل از فارس: در شب شعر روضه شام که با حضور علی محمد مودب در محل مرکز فرهنگی سوریه برگزار شد، این شاعر ایرانی برای بچه‌های سوریه شعری خواند. این شعر به همراه ترجمه عربی آن که توسط دکتر رامز اللیوا شاعر سوری به عربی ترجمه شده است، در ادامه می‌آید: http://www.sana.sy/wp-content/uploads/2014/11/11232.jpg . کودکان گریان و خیابان‌هایی همرنگ کوچه‌های مدینه خیابان‌هایی همرنگ کوچه‌های مدینه و کودکان گریان آتش! آتش! آتش! آتش در همه سو خیمه زده است چه می‌بینم خدایا آه! شام غریبان کربلا را به یاد می‌آورد در هلهلۀ سران عرب در هلهلۀ برادرانی که با شنا در میادین نفتی، ناشنوا شده‌اند سران عرب یک قرن با اسرائیل مذاکره کردند نشستند و گفتند و برخاستند مذاکره کردند! مقابله کردند! معامله کردند! عکس یادگاری گرفتند و سگ‌ها و زنانشان را برای معالجه به تل آویو فرستادند اما حاضر نیستند صدای نفس‌های زخمی تو را بشنوند جرات ندارند حتی دو ساعت چشم در چشم تو بنشینند حتی برای دو ساعت صندلی تو را به شعله‌هایی می‌دهند که دامن لاذقیه را گرفته‌اند دامن دمشق و زیباترین کودکان عرب را در کنفرانس سران برای شعله‌ها صندلی گذاشتند اما ابراهیم، کارت دعوتی دریافت نکرد آنان لبخند می‌زنند اما بت بزرگ همه چیز را می‌داند تبر به دست توست با هزاران شهید سوخته‌ات با جوانهایی رشید که تیر خلاص تکفیری‌ها را در شقیقه دارند تبر در دست جوانی است که در پنجرۀ وب اضطرابش را می‌دیدم وقتی مردان ارتش آزاد! با نقابهایی سیاه! از پنجرۀ خانه‌اش پرتش می‌کردند تبر در دست مردم است و خدا بگذار برای شعله‌ها صندلی بگذارند و منجنیق‌هایشان تو را هدف بگیرند بگذار کنفرانس سران دلار، تصمیم بگیرد که یوسف را در چاه بیندازند و این بار گرگ‌ها را هم وارد صحنه کنند نامت «زعتر» است و زیتون و موج در پرچم مدیترانه نام تو «زینبیه» است و «مشهدالحسین» «بلال» از خاک تو برخواهد خواست و باز اذان خواهد گفت «هابیل» برخواهد خواست و «حجر بن عدی» خون حسین باز بر سنگهای «مسجدالنقطه» خواهد جوشید و «ام سلمه» داغ‌های تو را برای رسول خدا خواهد گفت ترکهای عثمانی می‌خواهند با عرضۀ پیراهن خونین تو در بورس‌های جهان، ردای خلیفگی شان را پس بگیرند و جزو اتحادیۀ اروپا به حساب بیایند غافل که تو اولین و آخرین قافیۀ عشق هستی دمشق هستی دمشق هستی دمشق یادآور حماسۀ زینب تو استوار خواهی ماند و همچنان عزیز خواهی بود در هلهلۀ برادران مصری بگذار به فتوای اولاند، کافران با تکفیری‌ها ازدواج کنند و فرزندان نامیمونشان را در حلب رها کنند تو استوار خواهی ماند چرا که تو تنها سرداری هستی که با اسرائیل بیعت نکرده است تو آخرین پرچم مقاومت هستی یوسفی زیبا در چاه جهان عرب به زودی همه خواهند فهمید که چرا عشق جز دمشق قافیه ای نداشت @alimohammadmoaddab
ترجمه عربی این شعر:   "یادمشق"_الى_السنة_النار : الدکتور رامز اللیوا  به نقل از خبرگزاری سانا دمشق   .. (دعیهم یحرقون الکراسی ویستهدفونک بمناجیقهم دعی مؤتمر الدولار یتخذ القرار برمی یوسف فی البئر وتجول الذئاب هذه المرة فی المیدان یوسف الجمیل فی بئر العرب( العالم العربی) سیفهم الجمیع عما قریب لماذا العشق لم تکن له قافیة الا دمشق) . : الاطفال یبکون والشوارع بلون حارات مدینة النبی  الشوارع بلون حارات مدینة النبی والاطفال یبکون النار   النار   النار    قد خیمت النار فی کل مکان یالله ماذا أرى ! الشام تذکر بغرباء کربلاء فی زغارید رؤساء العرب فی زغارید الاخوة الذین صمّوا فی بحار النفط رؤساء العرب الذین تباحثوا بمدة قرن مع اسرائیل جلسوا معهم وقالوا وقاموا و تفاوضوا معهم تقابلوا تعاملوا والتقطوا صورا تذکاریه وارسلو کلابهم و نسائهم الى تل ابیب للعلاج لکن لم یکن لهم آذان لسماع صوت جراحک یا شام لم یمتلکوا الشجاعه حتى لساعتین ان ینظروا فی عینیک یا شام حتى لساعتین رموا کرسیک لالسنة النیران اغتصبوا سفوح اللاذقیه سفوح دمشق وقتلوا اجمل اطفال العرب وضعوا کرسیک فی مؤتمر الرؤساء للنیران لکن ابراهیم لم یستلم بطاقة الدعوة یضحکون .... اما الصنم الکبیر یعرف کل شیئ الفأس بیدک یا شام مع الاف الشهداء المحترقین مع رجالک الاسود التی تضم رؤوسهم رصاص التکفیریین الفأس بید ذلک الشاب الذی رأیت اضطرابه من نافذة ال"وب" عندما رمته عصابة الجیش الحر المقنعین بالسواد من نافذة بیته الفأاس بید الشعب والله دعیهم یقذفون کرسیک لاسنة النار  و یستهدفونک بمناجیقهم دعی مؤتمر الدولار یتخذ القرار برمی یوسف فی البئر و لتجول الذئاب هذه المره فی المیدان اسمک یادمشق الزعتر و الزیتون و الموج فی رایة بحر المتوسط اسمک حی الزینبیة و مشهد الحسین ومن ارضک بلال سیبعث حیا وسیؤذن ایضا و سیبعث هابیل و حجر بن عدی و سیفور دم الحسین على صخور مسجد النقطه و ستبث ام سلمة حرقتک لرسول الله الاتراک العثمانیون یریدون نشر قمیصک المضرج بالدماء فی البورصات العالمیة  کی یستعیدوا ثوب خلافتهم الحمقاء ومع الاتحاد الاوروبی یلتئم شملهم غافلون یا شام انک انت اول وآخر قافیة العشق دمشق انت دمشق انت دمشق تداعی الملحمة الزینبیة ستبقین یا دمشق صامدة عزیزة فی زغارید اخوتک المصریین دعی الکفار و التکفیریین یتزوجون بفتوى هولاند واولادهم غیر الشرعیین یطلقونهم فی حلب ستبقین یا شام صامدة لانک انت القائد الوحید الذی لم یبایع اسرائیل انت آخر رایة للمقاومة انت یوسف الجمیل فی بئر العرب سیفهم الجمیع عما قریب لماذا العشق لم تکن له قافیة الا دمشق... @alimohammadmoaddab