eitaa logo
علی محمد مودب (اشعار و آثار
674 دنبال‌کننده
111 عکس
51 ویدیو
5 فایل
شعر 💢 کانال رسمی علی محمد مؤدب 💢 ارتباط با ادمین 🆔 صفحه رسمی اینستاگرام : http://instagram.com/alimohammadmoaddab 🆔 وبسایت : 🌐 https://ammoaddab.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
. این روزها همه از گفتگو حرف می‌زنند، گفتگوی صحیح اما شرایطی دارد و ظرفیتهایی می‌طلبد، همه به دنبال طراحی سازو کارهایی هستند که گفتگو را ممکن کند. اگر با خودمان تعارف نداریم و اگر به دنبال اوهام نیستیم، یکی از در دسترس‌ترین میزهای همیشه آماده گفتگو ادبیات است. در ادبیات همیشه می‌توان سخن گفت و اتفاقا به خاطر ظرفیت استعاری ادبیات این میز خیلی جنجالی هم نیست و استادیومی نمی‌شود. در میز ادبیات گفتگو بین طیف‌های فرهیخته صورت می‌گیرد و حرفها در فضایی که باید طرح می‌شود. ادبیات میدانی است که به راحتی، ظرفیت آزادی را فراهم می‌کند. ممکن است برخی آزادی‌ها در حوزه‌های اجتماعی تالی فاسد داشته باشند اما ادبیات با ویژگی‌های درونی خودش ساختاری دارد که عملا آزادی بیان را دارد بدون اینکه نیاز باشد از جایی مجوز بگیرد. سعدی در شعر با استفاده از ظرفیت‌های هنری کلمات، مقتدرترین امیران دوران خودش را نقد می‌کند و البته نقد به نحوی است که عوام متوجه نمی‌شوند و خواص ملتفت می‌شوند. این نوع آزادی بیان از امتیازات خاص ادبیات است. اگر در جامعه‌ای گفتمان‌های مختلف بتوانند ادبیات خودشان را تولید کنند بهترین و عالی‌ترین سطح گفتگو میان نخبگان طیف‌های مختلف جامعه همیشه در جریان است و حاکمیت هم می‌تواند در قالب اندیشکده ها و مراکز رصد و پژوهش خودش حرفها را بشنود و تحلیل و ارزیابی کند و بهترین‌هایشان را برگزیند و گفتمان رایج در میدان‌های اصلی اجتماع را با توجه به آنها اصلاح کند. چالش این آزادی شگفت اما این است که برخی از خود ادبیاتی‌ها تحمل صدای مخالف را در ادبیات ندارند. احتمالا آنها معنای ادبیات را به درستی نفهمیده‌اند اما بر روش‌ها و ابزارهایش مسلط شده‌اند. درست است که طبیعی نیست اگر حاکمیت توان خودش را صرف ترویج گفتمان مخالف خودش در ادبیات و هنر کند اما طبیعی هم نیست که همه توان بخش فرهنگی حاکمیت، صرف رصد گفتمان‌های مخالف در ادبیات و هنر شود. حاکمیت باید گفتمان خود را داشته باشد و با همه توان هم بکوشد تا ظرفیت‌هایی را ایجاد کند که گفتمانش زایا و پاینده و در حال خود ارزیابی و رشد باشد اما گاهی بخش فرهنگی حاکمیت با کارشناسی‌های غلط بر رصد منتقد و مخالف و درگیری با آن متمرکز می‌شود. و این آغاز همه آسیبها و بحرانهاست. بارها با کسانی که در جلسات ادبی با حرارت به من گفته اند که در فلان رمان در قالب یک استعاره ادبی حرفهایی زده شده است و نویسنده با این تمهید به گفتمان مورد علاقه ما فحش داده است گفته‌ام که اگر نویسنده که نخبه یک طیف از اجتماع است در قالب اثر هنری اش هم نتواند حرفش را با پوشش استعاره بزند دیگر کجا حرفش را بزند. قاعده زندگی جمعی این است که همه اجزای جامعه زنده‌اند و باید حرفشان را بزنند درست است که بخشی از اجتماع همیشه بخش مسلط است و طبیعتا عرصه های عمومی تر را به خود اختصاص می دهد اما دیگران نباید خفه شوند و باید بتوانند حرف بزنند. وقتی جلوی یک استعاره در یک کتاب هزار نسخه‌ای بایستیم معنا از ساحت ادبیات تنزل می‌کند و به صورتی بی ادبانه و بی آداب و ترتیب در خیابان یا هر جای دیگر در برابر ما رخ نمایان می‌کند.آن دسته از ادبیاتی‌هایی که بحث‌ها و دعواهای ادبی را با ترجمه کردن به زبان اهل سیاست یا با اقسام یارکشی‌ها به فضاهای عمومی می‌برند، بر سر شاخ نشسته اند و بن می‌برند و با تضعیف ادبیات بخواهند یا نخواهند جزو آفرینندگان و مروجان بی‌ادبی هستند! به نقل از روزنامه @alimohammadmoaddab
https://www.aparat.com/v/a1gZF علی محمد مودب: ادبیات رسانه ابدیت است در کانال آپارات شهرستان ادب ببینید @alimohammadmoaddab
No. 04 - 05.pdf
202.2K
مصاحبه با نشریه اندیشه نامه پایداری https://eitaa.com/alimohammadmoaddab
https://www.mehrnews.com/news/5661764/ مصاحبه‌ای درباره یلدا، ظرفیتهای این فن‌آوری‌ فرهنگی و نیاز ما به ادبیات بزمی @alimohammadmoaddab
هدایت شده از شهرستان ادب
ما باید به نخبگان طراز اول ادبی، به چشم یک سرمایۀ ویژۀ انسانی نگاه ‌کنیم نه این‌که فقط وقتی قله می‌شوند به آن‌ها توجه ‌کنیم. ما برای داشتن یک معلّم ادبیات در ساختار آموزش و پرورش چه‌قدر هزینه می‌کنیم؟ آن نیروی انسانی که می‌تواند ادبیات تولید کند چقدر ارزش دارد؟ آدمی خلاق و آفرینشگر، نه این‌که صرفاً ادبیات را منتقل کند یا آموزش بدهد یا بازگویی کند. کسی‌که می‌تواند ادبیات ایجاد کند، می‌تواند ادبیات گذشتۀ ما را روزآمد کند... متن کامل مصاحبۀ علی‌محمد مؤدب با اندیشه‌نامۀ پایداری را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12339/ @shahrestanadab
. در برخورد با جریانهای درون جامعه، حتی مخالف را هم نباید تحقیر کرد. چه رسد به موافق و همدل انتخابهای نادرست و ضعیف، تحقیر موافقان است والله المستعان علی ما تصفون @alimohammadmoaddab
00.mp3.mp3
5.97M
گفتگو درباره نشست نسبت شعر و وقایع اجتماعی با دکتر محمدیان در رادیو فرهنگ . کانال اختصاصی انتشار اشعار و آثار علی محمدمودب @alimohammadmoaddab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابریم که ارث پدری‌مان اشک است مشق شب و درس سحری‌مان اشک است هرکس به زبان خود سخن می گوید ما نیز زبان مادری‌مان اشک است @erfanpoor
. تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری که در شب‌های دهشت تا سحر با ماه بیداری تو دهقان‌زاده از فضل پدر مهری‌ست در جانت که می‌روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری دم روح خدا آن‌سان وجودت را مسیحا کرد که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری چه خوش رم می‌کند از پیش چشمت لشکر پیلان ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری دلت را سر بلندی‌ها، سرت را سربه‌زیری‌هاست خوش آن معنا که بخشیده‌ست چشمانت به سرداری ز ما در گریه‌های نیمه شب یاد آور ای همدرد تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری @alimohammadmoaddab
03-Peykar.mp3
3.05M
از (پوئم_سمفونیک)_سرباز آهنگساز: خواننده : شاعر : با اجرای ارکستر سمفونیک سازمان صدا و سیما کانال اشعار و آثار علی‌محمد مودب @alimohammadmoaddab
آنچه در خانواده های ایرانی به خصوص طبقه متوسط به بالا ، آسیب رواني عمیق در کودکان تولید می کند، کمبود محبت نیست بلکه فقدان احترام است. همین کودکان وقتی بزرگ می شوند و به سنین جوانی می رسند در عشق های تند و تیز و نامحترم تخریب می شوند و تخریب می کنند. عشق با نبود احترام به نفرت تبدیل می شود. به نام مهر با اعمال سادیستیک و تملک جویانه و کنترل های شدید به مرزهای روانی یکدیگر تجاوز می کنند و باعث نابودی رابطه می شوند. در سطوح اجتماعی فقدان احترام و بی مرزی و تجاوز به مرزهای یکدیگر در هر پدیده ی اجتماعی دیده می شود.از ترافیک گرفته تا روابط حاکم بر ادارات و ارگان ها. انسانی که احساس کند محترم است نمی تواند به مرزهای روانی دیگران تجاوز کند و در مقابل تجاوز به مرزهای خویش حتی به نام مهر هم ایستادگی می کند.در یک انسان و یک جامعه متمدن مهر در چهارچوب احترام به سمت عالی شدن بلوغ و رشد روانی سیر می کند. ایرانی از مهر چیزی کم ندارد. به امید آن روز که افزودن احترام به این مهر قوام شخصیت و رشد او را تسهیل و تسریع نماید. کتاب مطلق در ذهن ایرانی- دکتر آذردخت مفیدی @nooredideh
📜 |🔰 بالاترین عیب 📍اساس در معاشرت ها بر این است که روی کسی سرمایه ‏گذاری کنیم که حرکت می ‏کند. 📍اگر بنا باشد رفیقی انتخاب کنم، کسی را انتخاب می ‏کنم که اگر صد عیب داشته، ولی عیبش را کم کرده است، نه آن آقایی که از بیست سال پیش با او آشنا بودم و یک عیب داشته و هنوز همان یک عیب را دارد! این شخص، لیاقت رفاقت را ندارد؛ لیاقت آدمی که صد عیب داشته و به بیست عیب رسانده، برای دوستی بیشتر است! 📍این بی توجهی ماست که در قضاوت ها به فسق و فجورهای سطحی نگاه می کنیم؛ ولی به رشد طرف نگاه نمی کنیم. 📍ما تا زخمی ببینیم، رهایش می کنیم؛ ولی مگر می ‏شود رها کرد؟ مگر ما بهشتیم که خوبها را جمع کنیم؟! مگر ما قیامتیم که امتیاز فرقان ایجاد کنیم؟! 📍به ما تکلیف کردند که برخورد کنیم و قطعاً برخوردمان باید با معایب، ابتلاها و کسری ها باشد. 📍پس باید بررسی کنیم که این جمع یا شخص، چند عیب داشته و چند تا از آنها را کم کرده است؟ کسی که یک عیب داشته و پس از ده سال هنوز هم همان عیب را دارد، می توان گفت چون فقط یک عیب دارد، خیلی خوب است؟! 📍 بالاترین عیب همین است که او سازندگی ندارد و به فکر تولید نیست؛ به این فکر نیست که باری بردارد. 📍جمعی که برای خانواده ‏هایش، برای بچه ‏هایش، برای معاشرت ‏هایش، برای خستگی ‏هایش، برای مریض ‏هایش، برای ناراحتی ‏هایش برنامه ‏ریزی کند، جمع مرده ای نیست، جمع مقاومی است، جمعی مولد و دارای بار است! ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۹۱ #⃣ | عضو شوید 👉🏻 👤: @ad_Einsad
. شب چراغان است گرچه در هر سوی این بیشه زوزه‌ی سوزان تاریکی فراوان ست خانه‌های ما چراغان است از یاد شما هان ای شهیدان ای برادرها گرچه می‌سوزد به غربت همچنان در سوکتان چشمان مادرها ما همان مردان دیروز و پریروزیم فاتحان لحظه‌های سخت اکنونیم مرد امروزیم گرچه برخی دستهای کج کنار سفره‌های بزم در کارند مردهای رزم بسیارند و همپای علمدارند دشنه‌ها را پنجه‌ی گُردان شکسته گرچه خونین گرچه گردآلود و خسته صبح خواهد شد نخواهد ماند چیزی از هیاهوی غریب سایه‌ها و عهدهای سست سایه‌ها را آفتاب صبح خواهد شست @alimohammadmoaddab
. وقتی حاج‌قاسم داشت در خلوت خودش در وصیت‌نامه‌اش می‌نوشت که قبر من، مثل قبر دوستان شهیدم ساده باشد، هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد فهم این خواهش ساده و صمیمانه او از دوستان و همکارانش و از مجموعه نهادهای فرهنگی کشور تا این حد دشوار باشد که چند سال بعد شهادتش ده‌ها بیلبورد با هزینه‌های گزاف این جمله را برجسته کنند. آیا این همه بیلبورد با دستخط حاج‌قاسم چیزی جز مخالفت با وصیت این شهید عزیز است. در مورد هر متنی عده‌ای هستند که بسیار ساده‌اندیشانه فقط به کلمات فکر می‌کنند و معنا و مفهوم متن را نمی‌توانند متوجه بشوند. این‌گونه است که برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی حرمی آنچنانی ساخته می‌شود و دستخط حاج‌قاسم با هزینه‌های گزاف همه خیابان‌های شهر را پر می‌کند. این همه غفلت پهلو به بی‌احترامی و توهین می‌زند. خود ما با دست خودمان سرمایه‌های خودمان را نابود می‌کنیم. حاج‌قاسم پیش‌بینی این چیزها را می‌کرد که این حرف‌ها را نوشت ولی بدبختانه همین حرف‌ها در عمل فهم نشدند و خودشان بیلبورد شدند. از این عجیب‌تر نمی‌شود به یک شهید اسطوره‌‌ای جفا کرد. خیلی از اوقات فکر می‌کنیم آدم‌های تصمیم‌گیر و موثر در فهم زبان مردم مشکل دارند اما سوگ‌مندانه باید گفت این آدم‌ها در فهم زبان رهبران انقلاب اسلامی هم مشکل دارند. این نوع درک از سیره شهیدی مثل حاج‌قاسم جای هیچ حرفی باقی نمی‌گذارد. آن هم در روزهایی که مردم زیر فشار شدیدترین بحران‌های اقتصادی هستند و دشمن همه توان خود را به کار گرفته تا هم با ابزارهایی مثل تحریم، بحران در زندگی ما ایجاد کند و هم با ابزارهای رسانه‌ای در آتش این بحران بدمد؛ خود ما دست به کار می‌شویم و به او با تمام توان کمک می‌کنیم شاید در عمل هزینه این بیلبوردها چیز مهمی هم نباشد اما واقعیت دردناک این است که این نوع اقدامات به نحو عجیبی در ذهنیت مردم موثرند و نتیجه عکس دارند. ما شنیدن و گفتن را یاد نگرفته‌ایم. باید یک تغییر اساسی در نگرش‌ها ایجاد شود. من امیدی ندارم که مدیران و تصمیم‌گیران فرهنگی کشور و آدم‌های پشت و روی صحنه تغییر کنند اما این آدم‌ها باید آدم‌های اصلی فرهنگ را بشناسند و مشورت بگیرند این حداقل کاری است که در این وضعیت می‌توانند بکنند. وقتی یک جنگ جهانی علیه ذهنیت ایرانیان راه افتاده است این حد از اهمال‌کاری و نابلدی و زیر توپ زدن در زمین فرهنگ، هنر و رسانه نوبر است. شیطان از سرمربی ناپل تا فلان خواننده در پیت اروپایی همه را به میدان آورده است و دارد تلاش می‌کند که ذهنیت ما را پریشان کند آن وقت خود ما با رفتارهای عجیب و غریب و اجق وجق به او مهمات و خوراک می‌رسانیم. یا حیدر مددی به نقل از :روزنامه جام جم @alimohammadmoaddab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطعه پیکار از منظومه صوتی سرباز آهنگساز: آرمان مهربان خواننده: امیرحسین سمیعی شاعر :علی محمد مودب . @alimohammadmoaddab
نگین سلیمان.mp3
6.49M
نگین سلیمان خواننده: بهرام پاییز آهنگساز :امیرحسین سمیعی شاعر : علی‌محمد مودب @alimohammadmoaddab
کوه‌ها به یاد قامت تو مهربان تر از همیشه سایه بلند گله‌های قوچ می‌شوند دشت‌‌‌‌‌ها به پاس مهربانی تو رودخانه‌های امن کوچ می‌شوند ایستاده‌ای در آسمان و از مدیترانه تا خلیج فارس کودکان به دیدن تبسم تو شادمانه‌اند خانه‌ها به اقتدای شانه‌های استوار تو تا همیشه خانه‌اند در سکوت صبح، غنچه از تو نام می‌برد هر کجا گلی شکفته چهره تو را به یاد جویبارها می‌آورد قله بلند ابرها و بادهای غیرت و شکوه دامن تو آشیانه بهارها و بره‌ها جنگل از تو شادمانه است و سبز بی‌هراسی از هجوم اره‌ها نام تو تلاوت مدام رودها شادی سرودها خنده تو جرات طلوع خنده‌ها ما به یمن عشق‌ها که باختی ما به یمن بازوانت از برنده‌ها شدیم بعد تو دسته دسته در زلال آسمان پرنده‌ها شدیم . @alimohammadmoaddab
. هر کجا گلی شکفته چهره تو را به یاد جویبارها می‌آورد . @alimohammadmoaddab
هدایت شده از  ویرافیک
🔳 فیاض: سیاست نه فقط در ایران بلکه در جهان سقوط کرده است 👈🏿 آن‌چه در خیابان‌ها دیدیم، برآیند تتلوئیسم سیاسی بود. 👈🏿 باید دموکراسی مبتذل سلبریتیسم را رها کنیم و از متفکران استفاده کنیم. ✍ ابراهیم فیاض، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران: ▪️از دوره ریگان در آمریکا، لیبرالیسم به سمت مذهب‌گرایی رفت و این زمینه‌ای برای ورود سلبریتی‌ها به میدان سیاست شد و در ادامه، سلبریتی‌ها برای پیش بردن این سیاست (لیبرالیسم مذهبی) به میدان آمدند. یکی از سردمداران این جریان، مایکل جکسون بود که در کنار ریگان قرار گرفت. ▪️در ایران سلبریتی‌ها بعد از ماجرای دوم خرداد وارد سیاست شدند. در ابتدا، دوم خردادی‌ها سوسیال دموکرات بودند، اما بلافاصله به سمت لیبرالیسم کشیده ‌شدند و به سوی سلبریتی‌های سینمایی و ورزشی هجوم آوردند. دولت احمدی‌نژاد با وجود این‌که در ابتدا خود را به عنوان دولتی مردمی معرفی می‌کرد، بعد از دو، سه سال با سلبریتی‌های سینمایی رابطه برقرار کرد. ▪️سیاست‌مداران لیبرال و سوسیال دموکرات در جامعه ما به دنبال اعتبار اجتماعی بودند و می‌کوشیدند این اعتبار را از طریق سلبریتی‌ها کسب ‌کنند و سلبریتی‌ها نیز این اعتبار اجتماعی را به ازای کسب ثروت از بیت‌المال معاوضه می‌کردند و اینجا بود که سلبریتی‌ها به قهرمان‌های پوشالی جامعه بدل شدند. در همه جوامع سوسیالیستی و لیبرالیستی غرب، متفکران فقیرند و هرگز از ثروت‌های افسانه‌ای سلبریتی‌ها بهره‌ای ندارند. ▪️در کشور ما هم به دنبال سلبریتیزه ‌شدن سیاست است که جریان‌هایی همچون تتلوئیسم شکل می‌گیرد. یک اسم بی‌معنا، نمایندگی این جریان را در دست می‌گیرد که نه صدا دارد و نه هنر خوانندگی و فقط به واسطه اینکه رکیک است و در کنسرت خود فحاشی‌کرده و حرف‌های رکیک می‌زند، توانسته توجه بسیاری را به خود جلب کند. ▪️متأسفانه جوان امروز را می‌توان در «تتلوئیسم سیاسی» دید و آنچه این روزها در خیابان می‌بینیم، برآیند تتلوئیسم سیاسی است. امروز ما با اوج سلبریتیسم سیاسی مواجه‌ایم. در این وضعیت سیاست به اوج رذالت می‌رسد. ▪️سیاست نه فقط در ایران، بلکه در جهان سقوط کرده است. قهرمان‌های پیش از سیاستِ دوره مدرن، فیلسوفان و متفکران بودند، اما در دوره‌ای که پست‌مدرن شروع شد، این‌ها کنار رفتند و سلبریتی‌ها جایگزین شدند. به تعبیری دیگر، رابطه مستقیم میان سلبریتی‌ها و سیاست برقرار شد. ▪️برای نمونه، امانوئل مکرون، رئیس ‌جمهوری فرانسه، برای تماشای جام جهانی و در اصل برای انتخابات آینده و کسب راأی به سلبریتی‌ها پیوسته و از آنها اعتبار می‌گیرد و این اقدام تاکنون در سیاست سابقه نداشته است. در این حالت، سیاست از سیاست خارج می‌شود و در واقع، مبتذل می‌شود؛ یعنی در جامعه، سیاست آن وجهه‌ای را که تاکنون داشته است، از دست می‌دهد. ▪️در ایران صداوسیما بیشترین نقش را در به وجود آمدن سلبریتی‌ها ایفا کرده است. صداوسیما به آن‌ها نه‌تنها پول بلکه شهرت و قدرت اجتماعی می‌دهد و آنها را مطرح می‌کند. در این حالت برخی از سلبریتی‌ها که سواد هم ندارند، در بحث‌های اجتماعی و سیاست اظهار نظر می‌کنند و جامعه را به آتش می‌کشانند. ▪️کشورهای پیشروتر، سلبریتی‌ها را در سطح پایین قرار می‌دهند. در کشورهای پیشرو به هیچ عنوان سلبریتی‌ها جرئت اظهار نظر در این ماجراها را ندارند. سلبریتی‌ها نباید مرجعیت سیاسی پیدا کنند؛ این‌ها اگر در غرب باشند و در مسائل سیاسی و امنیتی صحبت کنند، از نظر قضایی تحت فشار قرار می‌گیرند. ▪️اکنون به جای این‌که متفکر دینی بیاید از دین حرف بزند، سلبریتی‌ها از این موضوع می‌گویند. اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی سلبریتی‌ها را مرجع فکری قرار داده‌اند و در واقع در عرصه سیاسی دشمن روی آنها حساب کرده بود. در مقابل، حکومت باید این دموکراسی مبتذل سلبریتیسم را رها کند و از متفکران استفاده کند. @virafic
هر مادری گلی ست ز بستان فاطمه طفلی ست در صفوف دبستان فاطمه این مادران که جان دل و نور دیده‌اند با شهد مهر خویش شهید آفریده‌اند ما هر چه می‌شویم ز احساس مادر است رزق جهان ز گردش دستاس مادر است @alimohammadmoaddab
هدایت شده از رضا یزدانی
📎کانال تعدادی از شاعران انقلابی کشور در پیام‌رسان ایتا: 📍علیمحمد مودب @alimohammadmoaddab 📍میلاد عرفان پور @erfanpoor 📍سیدمحمدمهدی و سیدعلیرضا شفیعی @shafiepoems 📍مهدی جهاندار @mehdi_jahandar 📍داود رحیمی: @davud_rahimi 📍رضا ابوذری: @rezaaboozari 📍رضا یزدانی @rezayazdaanii 📍محمد خادم @khadempoet 📍محسن ناصحی @nasehi_mohsen 📍مبین اردستانی: @Mobin_Ardestani 📍حسن زرنقی: @h_zarnaghi
. غریبم جز تو می‌دانم رفیق و آشنایی نیست صدایت می‌زند اندوه من، جز تو خدایی نیست بلد یا نابلد سوی تو می‌پوید نیاز من که جز ناز تو در شش ‌سوی عالم ماجرایی نیست همین هیچم که محتاج تو هستم هرچه فرمایی همین هیچم، همین هم بر درت کم ادعایی نیست کجاها رفته‌ام در جست‌وجو، برگشته‌ام خالی کجایی ای که خالی از تو می‌دانم که جایی نیست تو را می‌خوانم امشب بر بلندی‌های فریادم ببین در کوهسار ناله جز بغضم صدایی نیست . مرا پیدا کن از هر های و هو، در صحبتت گم کن که از من در کف من هیچ غیر از ردپایی نیست @alimohammadmoaddab
سیطره متوسط‌ها و آغاز عصر انحطاط-علی محمد مودب «اگر قله مرتفع بود، دامنه زیبا می‌شود.» چند روز قبل این جمله زیبا را در فیلم یکی از سخنرانی‌های مهم شهید حاج قاسم سلیمانی در بزرگداشت شهدای استان گیلان شنیدم. این حکمت که البته حکمتی کهن است، کلید فهم بسیاری از مشکلات است. وقتی در هر کاری به آدم‌های اصیل و اصلی رجوع کنیم و کار را به آن‌ها بسپاریم، به طور طبیعی سامان امور درست می‌شود و هر کسی جای خود را پیدا می‌کند و آدم‌های دیگر هم نقش خودشان را درست ایفا می‌کنند. اما وقتی آدم‌های درجه چندم و متوسط‌ها و قدکوتاهان، میدان را در دست می‌گیرند، همه چیز پریشان می‌شود. یکی از تبعات بسیار ناگوار کشمکش‌های داخلی اجتماع این است که به نیرو‌های متوسط رجوع می‌شود. قله‌های بخشی از اجتماع فردای منازعه‌ها کناره می‌گیرند و از آن طرف با اعمال نفوذ مانع از برجسته شدن ومیدان دار شدن قله‌های طیف مقابل می‌شوند و در این کشمکش هر دو گروه در نهایت به میان داری و میدان داری متوسط‌ها و ضعیف‌ها رضایت می‌دهند. یکی از دلایل و تبیین‌های فشل شدن و ضعیف شدن جامعه پس از منازعه‌های داخلی، همین ماجراست. هر دو گروه به نوعی قهر می‌کنند و آدم‌های متوسط تاخت و تاز می‌کنند و این گونه است که به قول فروغ فرخزاد: در سرزمین قدکوتاهان، معیار‌های سنجش همواره بر مدار صفر سفر کرده‌اند. جامعه ایران به شدت در تمام سده اخیر به خاطر منازعه درونی غرب گرایان با سنت گرایان در معرض این بحران بوده است و به همین خاطر روز به روز نهاد‌های فرهنگی آن تضعیف شده است. در یکی دو دهه اخیر هم منازعات سیاسی و اجتماعی مختلفی که رخ داد، به نوعی بر پدیده سیطره متوسط‌ها دمید و ما را بیشتر و بیشتر به ابتذال و انحطاط نزدیک کرد. پیش از این در یادداشت‌های مختلفی به متوسط‌ها و خدمت‌ها و خیانت‌های آنان پرداخته ام؛ اما اگر هم خوبی‌هایی داشته باشند، اگر مراقبت نکنیم، در مجموع متوسط‌ها میل به تغییر استاندارد‌ها دارند و همه چیز را روی شیب نزول قرار می‌دهند و با تسلط متوسط‌ها عصر انحطاط آغاز می‌شود. در دو دهه اخیر میدان فرهنگ و هنر ایران را متوسط‌ها اداره کرده اند. متأسفانه متوسط‌ها علاوه بر میان داری در منازعات اجتماعی، ویژگی دیگری دارند که باعث می‌شود میان دار بمانند و آن این است که باوجود ظاهر و ادعای نخبگی و فرهیختگی، بسیار حرف شنو و مطیع هستند و این گونه است که همیشه جعلی‌ها بر آدم‌های اصیل و اصلی ترجیح داده می‌شوند و به مرور خودشان به معیار تبدیل می‌شوند؛ بدین گونه ضمن ایجاد توهم قله بودن در خود هر روز سعی در پوک کردن ما داشته اند؛ اما در روز بحران عیار متوسط‌ها مشخص می‌شود.آن‌ها توان نگه داشتن اعصاب خود را ندارند و وقتی در مسائل مشکل دهن باز می‌کنند و حرفی می‌زنند، عوام زدگی خود را عیان می‌کنند. البته که عاقلان از این قصه باخبر بوده اند؛ اما حالا با روز‌ها و توان‌ها و بودجه‌هایی که آن‌ها مصرف کرده اند، چه کنیم؟ عاقبت سیطره متوسط‌ها اگر هوشیار نباشیم، چیزی جز فشل و زوال و انحطاط نیست. به نقل از روزنامه شهرآرا @alimohammadmoaddab
هوای تو آزادی و شادی است زمین تو میدان آزادی است تو در سایه سبز عبدالعظیم پری از گُل و خنده و یاکریم پر از یاکریمی تو هر پنجره پر از یاکریمی تو هر حنجره تو ما را دل جست‌وجو داده‌ای وزان جست‌وجو آبرو داده‌ای تو آموختی رسم فریاد را تو آتش زدی بیخ بیداد را در آتش چو مشروطه‌ خود سوختی به ما درس آزادی آموختی وطن‌خواهی از تو پرآوازه شد به تو نام ایران زمین تازه شد عدالت تو از حاکمان خواستی ز شاهان تو این مُلک پیراستی دماوند تصویر پاینده‌ات بهار و مدرس نماینده‌ات تو سهراب را شهر رویا شدی پناه دل تنگ نیما شدی تو جمع خراسان و گیلان شدی تو آیینة حُسن ایران شدی لر و ترک و کرد و عرب جمع شد دماوندت این جمع را شمع شد دماوندت آرامش جان ماست نماد سر سربلندان ماست همه با تو سبز و شکوفا شدند چنین در تو من‌های ما، ما شدند خمینی چراغ جماران توست امام تو، پیر شهیدان توست سلام تو اسلام را زنده کرد امام تو این نام را زنده کرد به جز تو از آن یار، دعوت که کرد به سوگ امامش، قیامت که کرد؟ تو شهر شهیدان جاوید ما تو در آخرین رزم امید ما جهان محو تصویر توفانی‌ات خداحافظی با سلیمانی‌ات اگر چند گاهی دل‌آشفته‌ای تو با شرق، از آسمان گفته‌ای امید است نام شهیدان تو تماشای لبخند چمران تو امید است قاسم سلیمانی‌ات امید است یار خراسانی‌ات تو آوازة‌ تازة ‌مشرقی! به تو گرم هر سو دل عاشقی! دل گرم این مُلک و کشور تویی تو تهرانی، امید خاور تویی آلبوم را از تارنماهای موسیقی دریافت کنید @alimohammadmoaddab