در سوگ ۲۸ صفر - 2⃣
🕋 روضهٔ شهادت امام حسن مجتبی(ع)
پس از آنكه به دليل اهمال مسلمين سپاه ایمان تضعیف شد و امام حسن بن علی بن ابی طالب(ع) مجبور گردید تا برای حفظ خون شيعيان وفادار و اندكی كه حافظان قرآن و سنت بودند، با معاويه صلح کند، از كوفه به مدينه بازگشت.
از آن زمان - بنا بر حديث شريف نبوی كه فرمود: "الحسن و الحسين إبناي إمامان قاما أو قعدا" ـ دوران قعود امام مجتبی(ع) آغاز شد و مدت ده سال به طول انجامید.
پس از اين سالها، معاويه تصميم گرفت كه برای استمرار پادشاهی در خاندان بنی اميه، کمکم مقدمات وليعهدی فرزندش يزيد را فراهم سازد تا خلافتِ او محقق گردد. اين امر، برخلاف شرايط صلح نامه با امام حسن(ع) بود.
مطابق معاهدهٔ صلح، معاويه بايد پس از مرگ خويش، حكومت را به امام حسن(ع) و در صورت نبود او به امام حسين(ع) میسپرد. بنابراين وی در صدد قتل امام مجتبی(ع) برآمد و نقشه مسموم كردن آن حضرت را كشيد تا اولین مانع را برطرف کند!
او برای آنكه اين نقشه حتماً عملی شود و هيچ درصد خطايی نداشته باشد، پيكی به پادشاهی روم ـ كه در همسايگی شام قرار داشت ـ فرستاد و از امپراتور آن سرزمين یک زهر قوی طلبيد. سپس آن زهر را به همراه صد هزار درهم برای «جعدة» دختر اشعث بن قيس (از منافقان كوفه) كه در همسری امام(ع) قرار داشت فرستاد و وعده داد كه اگر امام را مسموم كند و به شهادت برساند، وی را به ازدواج يزيد در خواهد آورد. جعدة فريب آن پول و آن وعدهها را خورد و تصميم به انجام آن خيانت گرفت.
در يكی از روزهاي بسيار گرم كه امام حسن مجتبی(ع) روزه بود و تشنگی بر آن حضرت اثر كرده بود، در وقت افطار، همسرش زهر را با شربتی مخلوط كرد و آن را برای حضرت آورد. چون حضرت آن شربت را آشاميد و احساس مسموميت كرد، فرمود: «إنا لله و إنا إليه راجعون» سپس خداوند را حمد كرد و روی به جعدة نمود و گفت: "ای دشمن خدا! مرا كشتی ولی بدان كه معاويه تو را فريب داد و پس از من جانشينی نخواهی يافت. خداوند تو و او را با عذاب خود خوار فرمايد".
آنگاه امام(ع) در بستر بيماری افتاد.
«جنادة بن ابي اميه» مي گويد: در بيماری امام حسن(ع) خدمت او رفتم. در مقابل حضرت طشتی گذاشته بودند كه گهگاه قی میکرد، و جگر مباركش و لختههای بزرگ خون، پاره پاره در آن طشت میریخت.
گفتم: مولای من چرا خود را معالجه نمیکنید؟ فرمود: "مرگ را به چه چيز میتوان علاج كرد؟" گفتم: إنا لله و إنا إليه راجعون. سپس امام(ع) رو به من كرد و گفت: "رسول خدا به ما خبر داد كه بعد از او دوازده خليفه و امام خواهند بود كه يازده نفر از ايشان از فرزندان علی و فاطمه هستند. همه اين ۱۲ خليفه به تيغ يا به زهر شهيد میشوند".
پس گفتم: ای پسر رسول خدا ! مرا موعظه كن. امام فرمود: "برای سفر آخرت آماده شو و زاد و توشهٔ خويش را مهيا ساز، قبل از آنكه مرگت فرا رسد ... و بدان كه در حلال دنيا حساب است، و در حرام دنيا عقاب، و مرتكب شدن به شبهههای آن، موجب عتاب؛ پس دنيا را همچون مرداری بدان و از آن مگير مگر به اندازهای كه تو را ضرورت و كفايت باشد... و اگر خواهی كه بدون داشتن قوم و قبيله و ياور، عزيز باشی و بدون داشتن سلطنت، هيبت داشته باشی، از ذلت گناه به سوی عزت اطاعت خدا خارج شو".
امام مجتبی(ع) چند روزی را در بستر بيماری بود و زجر فراوان كشيد.
زمانی كه نفَس مباركش به شماره افتاد و رنگ صورتش زرد شد و معلوم گشت كه آخرين ساعات حيات را سپری میکند، برادرش امام حسين(ع) سر حضرت را در آغوش گرفت و پيشانی وی را بوسيد و با يكديگر سخنانی طولانی گفتند.
پس امام(ع) برادر را وصی خود گرداند، اسرار امامت را به او گفت و ودايع خلافت را به او سپرد؛ و روح مقدسش به رياض قدس پرواز كرد.
ادامه در پست بعد 🔻
بقیه از پست بالا 🔺
از جمله وصايايی كه امام حسن(ع) به برادرش كرد اين بود كه: "مرا در كنار جدم رسول الله دفن كن. اما اگر «آن زن» مانع از اين كار شد، تو را به حق قرابت خويش سوگند میدهم كه مانع از درگيری شوی و نگذاری كه قطرهای خون به اين خاطر بر زمين بريزد. در اين صورت، بدن مرا در بقيع دفن كنيد تا اينكه پيامبر(ص) را ملاقات كنم و نزد او مخاصمه نمايم و از آنچه بعد از وی از اين مردم كشيدم شكايت كنم".
چون حضرت به عالم بقا رحلت فرمود، امام حسين(ع) و تعدادی از بنی هاشم بدن مبارکش را غسل دادند و به سوی روضهٔ منورهٔ حضرت رسول(ص) حركت كردند تا بدن را در آنجا دفن نمايند.
«مروان بن حكم» كه از جريان مطلع گرديد بر استر خويش سوار شد و به نزد عايشه رفت و گفت: حسين، برادر خود را آورده است تا كنار پيامبر دفن كند. بيا و مانع شو.
او پاسخ داد: چگونه مانع شوم؟
مروان از استر به زير آمد و او را سوار كرد و به نزد قبر حضرت رسول(ص) آورد.
عدهای از خاندان ابوسفيان نيز جمع شده و فرياد میزدند: عثمان مظلوم، در بدترين مكانها در بقيع دفن شود و حسن در کنار رسول خدا؟ اين اتفاق هرگز نخواهد افتاد مگر آنكه نیزهها و شمشيرها شكسته شوند و جعبهها از تير خالی گردد!
امام حسين(ع) و بنیهاشم نيز پاسخ آنان را میدادند.
«عبدالله بن عباس» میگوید: در همين سخنان بوديم كه ناگاه صدايي شنيديم و عايشه را ديديم كه بر استری سوار است و با همراهان بسيار میآید و آنان را تشويق به جنگ میکند.
چون نگاهش بر من افتاد گفت: ای ابن عباس! شما بر من جرأت را تمام کردهاید و هر روز من را آزار میکنید و میخواهيد كسی را داخل خانهٔ من كنيد كه من او را دوست ندارم!
به او گفتم: ای وای از این بدی! يک روز بر «جمل» سوار میشوی و يک روز بر استر؟! میخواهی نور خدا را خاموش کنی و با دوستان خدا بجنگی و بین رسول الله و حبيب او حائل شوی؟
در اين هنگام عایشه خود را نزد قبر پیامبر(ص) رساند و خويش را از استر بر زمين افكند و فرياد زد: به خدا سوگند كه تا يک تار مو در سرم هست نمیگذارم حسن را در اينجا دفن كنيد!
در روايت ديگر آمده است كه در اين هنگام، جنازهٔ امام حسن(ع) را تيرباران كردند آنگونه كه ۷۰ تير از بدن مطهر بيرون كشيدند.
بنی هاشم كه اينگونه ديدند خواستند شمشير بكشند و بجنگند، اما سيدالشهداء(ع) فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم كه وصيت برادرم را ضايع ننماييد و كاری نكنيد كه خونی ريخته شود.
سپس روی به دشمنان كرد و گفت: اگر وصيت برادرم نبود میدیديد كه چگونه دماغ شما را بر خاک میماليدم و بدن او را نزد جدش دفن میکردم.
سپس جنازهٔ مطهر را برداشتند و به جانب بقيع حركت دادند و در آن مكان دفن كردند.
از ابن عباس روايت شده است كه رسول اكرم(ص) فرمود: "چون فرزندم حسن را به زهر شهيد كنند ملائكه هفت آسمان بر او گريه كنند ... و هر كه بر او بگريد، روزي كه دیدهها كور شوند چشمانش نابينا نخواهد شد... و هر كه بر مصيبت او اندوهناک شود روزی كه دلها غمگین شوند محزون نگردد ... و هر كه در بقيع او را زيارت كند روزی كه قدمها لرزان است پایش بر صراط ثابت گردد".
ألا لعنة الله علی الظالمين؛ و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✓ منابع اصلی:
۱. محمد بن يعقوب كلينی؛ اصول كافی؛ ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوی؛ تهران: انتشارات ولی عصر(عج)، ۱۳۷۷ ش.
۲. شيخ عباس قمی؛ منتهی الآمال؛ با كوشش و تلخيص آيةالله رضا استادی؛ قم: دفتر نشر مصطفی، ۱۳۸۰ ش.
▪️▫️▪️▫️▪️
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🖤 به مناسبت یازدهمین سالگرد ارتحال حجت الاسلام حاج سید جواد حسینی(ره)
حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی در سال ۱۳۱۸ ش. در علی آباد کتول از شهرهای استان گلستان به دنیا آمد.
او دوران کودکی خود را تحت تربیت پدر روحانی خود سپری کرد و در نوجوانی وارد دروس حوزوی شد.
آن عزیز در حوزههای علمیه شاهرود، مشهد، قم، نجف اشرف و تهران به تحصیل پرداخت و از محضر بزرگانی چون حضرات آیات: امام خمینی، گلپایگانی، مرعشی نجفی، سید محمود شاهرودی، محمدهادی میلانی، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید مفتح، میرزاجواد تبریزی، فاضل لنکرانی، شاه آبادی (رهم)، وحید خراسانی، سبحانی و خامنهای (حفظهم الله) بهره برد.
وی از یاران نزدیک امام(ره) بود که در سالهای ستمشاهی نوارهای سخرانی و اطلاعیههای ایشان را پنهانی و با دشواری به داخل کشور منتقل و بین مردم توزیع میکرد.
مرحوم حسینی پس از پیروزی انقلاب در مناصبی همچون حاکم شرع، امام جمعه، نمایندگی ادوار مجلس شورای اسلامی و سازمان عقیدتی سیاسی ارتش خدمت کرد.
آن فقید سعید پدری مهربان برای یتیمان و یاوری غمخوار برای مستمندان بود و کارهای خیریه فراوانی از جمله رسیدگی به بیماران، امور تحصیلی و معیشتی ایتام و ... را انجام داد.
وی در تمام سالهای حیات - چه دوران طلبگی و چه سالهای مسئولیت - در وظایف تبلیغی و منبر حسینی بسیار فعال بود. او همچنین مساجدی را به یادگار گذاشت.
حجتالاسلام والمسلمین سید جواد حسینی سرانجام روز ۱۴ شهریور ۱۳۹۲ دار فانی را وداع گفت.
سلام علیه یوم ولد ویوم مات ویوم یبعث حیّا 💔
▪️▫️▪️▫️▪️
🍀 کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
@alirezahoseiniaref
0⃣4⃣ چهل کتابی که در مجموعه چهل قطعه و منزل عاشورایی، از فردای عاشورا تا روز اربعین در کانال اخلاق و اعتدال معرفی شد:
به ترتیب حروف الفبا بر مبنای عناوین کتاب 👇
۱. آیینهٔ جمال - آیت الله لطفالله صافی گلپایگانی(ره)
۲. اَبَر آتشفشان جاوید هدایت - آیتالله سید محمدرضا مدرسی طباطبایی یزدی
۳. اربعين حسينی؛ امكان حضور در تاريخی ديگر - اصغر طاهرزاده
۴. امام الشهداء و سالار شهیدان - سید محمد حسینی بهارانچی
۵. انسان ۲۵۰ ساله - آیت الله سید علی خامنهای
۶. بازخوانی قیام عاشورا - حسن صفرزاده تهرانی
۷. بحار الانوار - علامه محمدباقر مجلسی(ره) - ترجمه: قائمیه اصفهان
۸. به سوی بهشت - مهدی صدری
۹. به صحرا شدم، عشق باریده بود... - غلامعلی حداد عادل
۱۰. پژوهشی تازه پیرامون ودیعهٔ کربلا حضرت رقیه بنت الحسین(ع) - مجید زجاجی کاشانی
۱۱. پنجرههای تشنه - مهدی قزلی
۱۲. تاريخ امام حسين عليه السلام ( موسوعة الإمام الحسين عليه السلام) - جمعی از نویسندگان و محققان و مترجمان
۱۳. تبیین جایگاه کوفیان در فرآیند نهضت امام حسین(ع) - حسين قاضیخانی
۱۴. تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهداء(ع) - آیتالله شهید قاضی طباطبایی
۱۵. تحلیلی از زندگی امام حسین(ع) - محمدرضا رجایی
۱۶. چراغ هدایت - رحمتالله ضیائی و مجتبی باقری
۱۷. چهارده روضهٔ صحیح - سید علیرضا حسینی (عارف)
۱۸. حضرت علی اکبر(ع) یادگار پیامبر(ص) - آیتالله سید محمدتقی مدرسی - ترجمه: محمد (امیر) شوشتریزاده
۱۹. حماسهٔ حسینی - آیتالله شهید مرتضی مطهری
۲۰. راهپیمایی اربعین حسینی - حسن صفرزاده تهرانی
۲۱. رقیه بنت الحسین(ع) - آیتالله نجم الدین طبسی
۲۲. ره توشه اربعين - مهدی نیلیپور
۲۳. زندگانى حضرت امام حسين(ع) - علامه باقرشريف قرشی - ترجمه: سید حسين محفوظی
۲۴. زيارت عاشورا؛ اتحاد روحانی با امام حسين(ع) - اصغر طاهرزاده
۲۵. سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا - آیتالله محمدصادق نجمی
۲۶. سید الشهداء - آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب
۲۷. سیرهٔ معصومان(ع) در کتابهای چهارگانه شیعه - علیاکبر ذاکری
۲۸. شرح زيارت اربعين - سيد محمود شکیبا اصفهانی
۲۹. شصت منبر - آیت الله رضا استادی تهرانی
۳۰. شیعه در اسلام - علامه سید محمدحسین طباطبائی
۳۱. صحیفه امام - آیتالله امام سید روح الله موسوی خمینی
۳۲. فرزندان امام حسن(ع) در كربلا - آیتالله سید محمدتقی مدرسی - ترجمه: حسن خاکرند
۳۳. فرهنگ عاشورايى - جمعى از نويسندگان
۳۴. فضیلت زیارت امام حسین(ع) در احادیث و روایات - رسول خامهیار
۳۵. عتبات عالیات عراق - اصغر قائدان
۳۶. کبوتران اربعین - سید علیرضا حسینی (عارف)
۳۷. کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع) - محمد اسفندیاری
۳۸. معمار حرم - بهنام باقری
۳۹. مقتل پیوسته - آیتالله محمد محمدی ریشهری و همکاران
۴۰. نفاق شناسی - آیتالله علیرضا اعرافی
▪️▫️▪️▫️▪️
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🖤 نویسنده حماسی دوران کودکی ما درگذشت
در دوران کودکی ما خبری از بازیهای کامپیوتری هم نبود، چه رسد به اینترنت!
تفریح پسربچهها بازیهای خیابانی بود؛ از سنتی آنها مثل «هفت سنگ» و «الک دولک» گرفته، تا مدرن آنها مثل «فوتبال (با چند آجر به جای تیر دروازه)» و «والیبال (با یک طناب به جای تور)».
در این میان «کتاب» هم برای بسیاری از خانوادهها مهم بود؛ بویژه قشر مذهبی و متدین که از شرایط فرهنگی و اجتماعی دوران پهلوی برای فرزندان خود نگران بودند.
در اینجا، نقش نویسندگان و ناشرانی که با خلق آثار سالم، در تربیت آن نسل به والدین، روحانیون، معلمان و مساجد کمک کنند بسیار اهمیت داشت؛ افرادی همچون آقایان «خسروشاهی»، «علی وافی»، «موسوی گرمارودی»، «محمدی اشتهاردی»، «سرشار»، «آذر یزدی»، «گلزاده غفوری» و البته «محمود حکیمی»
اینگونه بود که سالهای نوباوگی ما با خواندن کتابهایی گذشت که امثال این نویسندگان مینوشتند و ناشرانی همچون «شفق» آنها را منتشر میکردند و نقاشیهای استاد «صادق صندوقی» هم آنها را در اذهان ماندگار میکرد؛ و یا در مجلاتی مانند «پیام شادی» و بعدها «کیهان بچهها»، «سوره، بچههای مسجد» و «رشد» چاپ میشد.
استاد «محمود حکیمی» که امروز در ۸۰سالگی درگذشت، نویسنده و مترجم پرکاری بود که عمر خود را وقف مطالعه در حوزه معارف اهلبیت(ع) و تألیف در زمینه فرهنگ اسلام و ایران - بویژه برای نسل نو - کرد.
یک ویژگی نوشتههای حکیمی «وجه حماسی» آنها بود که خواننده را به دنبال خود میکشید.
به خاطر حقی که بر گردن ما دارد، او را به فاتحهای مهمان کنیم.🙏
سید علیرضا حسینی (عارف)
@alirezahoseiniaref
🕋 عظمت پیامبر اکرم(ص) در نگاه امام صادق(ع)
جلال و عظمت پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی(ص) برای امام جعفر صادق(ع) به گونهای بود که هر گاه نام مبارک آن حضرت(ص) به میان می آمد، از شدت تأثیر، که رنگ چهرهاش زرد یا سبز میشد، به طوری که امام(ع) در آن حال، برای دوستان نیز ناآشنا مینمود.
یکی از اصحاب میگوید:
روزی به حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم.
آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزی است که تو را ندیده ام.
عرض کردم: خداوند متعال به من پسری عطا فرمود.
حضرت فرمود: خدا او را برای تو مبارک گرداند. چه نامی برای او انتخاب کردهای؟
گفتم: او را «محمد» نامیدهام.
امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید، به احترام رسولالله(ص) صورت مبارکش را به پایین خم کرد تا جایی که نزدیک بود گونههای مبارکش به زمین بخورد؛ و زیر لب گفت: محمد، محمد، محمد...
سپس فرمود: جان خودم، فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فدای رسول خدا(ص) باد!
آنگاه مرا دستور داد: آن فرزند را دشنام مده! کتک نزن! بدی به او نرسان! و بدان در روی زمین خانهای نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر این که آن خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود.
📝 منبع: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج ۱، ص ۴۳۳
🔸🔹🔸🔹🔸
💝 سالروز ولادت پیامبر رحمت و خاتم رسولان حضرت محمد مصطفی(ص) و فرزند برومندش رییس مذهب حق حضرت امام جعفر صادق(ع) مبارک باد. 🌹
▪️▫️▪️▫️▪️
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
ذُرِّيَّةً بَعضُها مِنْ بَعْضٍ وَاللهُ سَميعٌ عَليم ...
▪️▫️▪️▫️▪️
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
﴿وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلوا فِي سَبيلِ اللّهِ أمْواتًا بَلْ أحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون﴾
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مُرده مپندار بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند.
سورهٔ آل عمران، آیهٔ ۱۶۹
﴿جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا * لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً إلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها بُكْرة وَ عَشِیًّا * تِلْكَ الْجَنَّه الَّتِی نورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِیًّا﴾
وارد باغهایی جاودانی میشوند که خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است؛ هر چند آن را ندیدهاند؛ مسلماً وعده خدا تحقق یافتنی است * آنها هرگز در آنجا گفتار لغو و بیهودهاى نمیشنوند و جز سلام در آنجا سخنى نیست و هر صبح و شام روزى آنها در بهشت مقرر است * این همان بهشتی است که به بندگان پرهیزگار خود، به ارث میدهیم.
سورهٔ مریم، آیات ۶۱ تا ۶۳
﴿وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِیوَفِّیهُمْ أَعْمالَهُمْ...﴾
و برای هر کدام از آنها درجاتی است بر طبق اعمالی که انجام دادهاند، تا خداوند کارهایشان را بیکم و کاست به آنان تحویل دهد...
سورهٔ احقاف، آیهٔ ۱۹
حتی «شهادت» برای تو «کم» بود؛
اگر چیزی فراتر از شهادت وجود داشت.
▪️▫️▪️▫️▪️
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref