eitaa logo
الیس الصبح بقریب ۲
196 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
5.4هزار ویدیو
86 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اصولگرایان یک سوزن به خود بزنند... 🖌 به نظر می رسد عملکرد خاص دکتر پزشکیان، در این مدت کوتاه باعث شده حتی به نقاط ضعف و کاستی‌های بالای مدیریتی و عملکردی او واقف شده و احتمالاً به‌دنبال گزینه‌ای با قابلیت رای‌آوری بالا برای چهار سال آینده باشند. اما چه کسی میتواند را از خواب زمستانی بیدار کند؟!.. بحران اجماع و ضعف در انتخاب کاندیدای کارآمد، جامع‌الاطراف و توانمند یکی از معضلات دیرینه جریان اصولگراست. این جریان که مدعی پایبندی به اصول انقلاب و ارزش‌های اسلامی است، بارها نشان داده که در عمل از ضعف‌های ساختاری رنج می‌برد؛ ضعف‌هایی که مستقیماً بر کارآمدی سیاسی و برقراری ارتباط با مردم تأثیر منفی گذاشته است. پیروزی آنها در انتخابات همیشه به دلیل ضعف رقیب بوده نه توانمندی اصولگراها! اصولگراها همیشه در انتخاب چهره‌ای تحصیل‌کرده، باتجربه، و دارای توانایی سیاسی و اجتماعی ناتوان بوده‌اند. این ناتوانی عمدتاً به دلیل ساختار پراکنده و عدم انسجام درونی این جریان است. آنها به‌جای استفاده از روش‌های علمی و مطالعات برای انتخاب کاندیدای خود، بیشتر به سیاست‌زدگی و فشار گروه‌های ذی‌نفع درون جناحی متکی هستند. این امر باعث شده است که حتی در انتخابات‌های حساس، نتوانند چهره‌ای را معرفی کنند که بتواند هم اعتماد عمومی و هم حمایت بدنه دانشگاهی و روشنفکر را جلب کند. : نماد بن‌بست در سیاست‌ورزی اصولگرایان یکی از نمونه‌های بارز این بحران، چهره‌ای چون سعید جلیلی است. جلیلی فردی متعهد، باسواد، و دغدغه‌مند در مسائل ملی و بین‌المللی است، اما توانایی‌های او در حوزه سیاست‌ورزی داخلی و ارتباط با مردم به‌شدت محدود است. سال‌هاست که اصولگرایان او را به‌عنوان یکی از گزینه‌های اصلی خود مطرح می‌کنند، اما واقعیت این است که جلیلی نه‌تنها نتوانسته است به نمادی از انسجام و کارآمدی این جریان تبدیل شود، بلکه خود به عاملی برای تشدید انشقاق و ناامیدی هم تبدیل شده است. جلیلی علی‌رغم خود در حوزه روابط بین‌الملل و به منافع ملی، از ضعف‌هایی ساختاری در توانایی برقراری ارتباط با اقشار مختلف جامعه، به‌ویژه دانشگاهیان، روشنفکران، و حتی طبقات پایین اجتماعی رنج می‌برد. این عدم ارتباط‌گیری، او را به شخصیتی منفعل در عرصه سیاست داخلی تبدیل کرده است؛ مسئله‌ای که به‌طور مستقیم بر ناکارآمدی اصولگرایان در ارائه چهره‌ای مردمی و مقبول تأثیر گذاشته است. چالش‌های اصولگرایان در مواجهه با افکار عمومی اصولگرایان درک درستی از نیازهای افکار عمومی ندارند و در نتیجه، توانایی انتخاب و معرفی چهره‌ای که بتواند این نیازها را برآورده کند، در این جریان وجود ندارد. یکی از دلایل این ضعف، نگاه نخبه‌گرایانه و از بالا به پایین این جریان به سیاست و جامعه است. اصولگرایان همیشه خود را متولیان و مردم را نیازمند می‌دانند، رویکردی که باعث گسست عمیق بین این جریان و بدنه اجتماعی شده است. علاوه بر این، اصولگرایان از در تحلیل افکار عمومی و استفاده از ابزارهای برای جلب نظر مردم غافل هستند. در شرایطی که رسانه‌های جدید نقش مهمی در شکل‌دهی به نگرش‌ها و تمایلات سیاسی مردم دارند، اصولگرایان همچنان به روش‌های سنتی و غیرجذاب برای تبلیغ خود متکی هستند. این ضعف رسانه‌ای یکی از دلایل اصلی شکست این جریان در جذب اعتماد عمومی است. سیاست‌ورزی در دنیای مدرن: نیاز اصولگرایان به بازنگری اصولگرایان باید بپذیرند توانایی برقراری ارتباط با مردم، درک نیازهای جامعه، و استفاده از ابزارهای مدرن برای انتقال پیام، از مهم‌ترین ویژگی‌های یک سیاستمدار موفق در عصر حاضر است. به نظر می‌رسد جریان اصولگرا، اگرچه مدعی حفظ ارزش‌ها و اصول انقلاب است، اما نتوانسته این ارزش‌ها را به زبان و نیاز روز جامعه ترجمه کند. در نهایت، چهار سال هم زمان کمی برای اصولگرایان است و هم فرصت خوبی تا با خروج از این بن‌بست دو مسیر را در پیش بگیرند: اول، تغییر نگرش از سیاست‌زدگی به سیاست‌ورزی علمی و تخصصی و دوم، معرفی چهره‌هایی که علاوه بر تعهد و تخصص، توانایی تعامل با جامعه و جذب افکار عمومی را داشته باشند. تا زمانی که این تغییرات اساسی در این جریان رخ ندهد، اصولگرایان نه‌تنها نمی‌توانند نقش مؤثری در سیاست ایران ایفا کنند، بلکه به‌تدریج پایگاه اجتماعی خود را نیز از دست خواهند داد. https://eitaa.com/alisalsobh
رسانه‌های ما و یک میدان خالی! در سال 1969، آمریکا در اوج جنگ سرد با شوروی، مأموریتی تاریخی را آغاز، و جهان را مسحور کرد. ناسا سه فضانورد را با سفینه فضایی آپولو 11 به فضا فرستاد تا نخستین انسان‌ها را بر سطح ماه فرود آورد. این مأموریت، به‌عنوان پیروزی فناوری و دانش آمریکایی بر رقیب شوروی، نمادی از قدرت این کشور در دوران جنگ سرد بود. اما آیا این ماجرا آن‌طور که برای جهانیان روایت شد، واقعاً رخ داد؟ فیلمی تازه با نام "مرا به ماه ببر" (Fly Me to the Moon) در سال 2024 به نمایش درآمده که با نگاهی طنزآمیز به بخشی پنهان از این ماجرا می‌پردازد. داستان فیلم در زمانی روایت می‌شود که ناسا با جدیت مشغول ساخت تجهیزات و برنامه‌ریزی مأموریت سفر به ماه است. در این میان، دولت آمریکا یک نابغه‌ی تبلیغات را مأمور می‌کند تا با کمپین‌های رسانه‌ای وسیع، افکار عمومی را به نفع این پروژه جلب کند. این نابغه تبلیغات، با اختیارات گسترده‌ای که از دفتر رئیس‌جمهور دریافت کرده، شروع به کار می‌کند. مأموریت او تنها مردم آمریکا برای تحمل هزینه‌های سرسام‌آور این پروژه نیست! بلکه باید جهان را متقاعد کند که آمریکا اولین کشوری است که انسان را بر روی ماه فرود آورده، آن‌هم در رقابت با روس‌ها❕ معاون رئیس‌جمهور به او می‌گوید که در این مأموریت، هرقدر لازم باشد می‌تواند گزافه‌گویی کند و حتی دروغ ببافد، زیرا هدف چیزی فراتر از واقعیت است: اعتبار و حیثیت جهانی آمریکا. در ادامه، معاون رئیس‌جمهور که اهمیت حیثیتی این پروژه را درک کرده، طرحی موازی را پیشنهاد می‌دهد: اگر ناسا به هر دلیلی نتواند انسان را به ماه برساند، باید تظاهر کنند که این کار را انجام داده‌اند. بر اساس شعار معروف If you can’t make it fake it "اگر نمی‌توانی انجامش دهی، تظاهر کن که انجامش داده‌ای"، یک پروژه محرمانه آغاز می‌شود: ساخت یک صحنه کاملاً شبیه به سطح ماه در انباری بزرگ، استفاده از فناوری روز فیلم‌سازی، و طراحی صحنه‌ای که در آن از یک بر روی فرود بیایند. و فارغ از اینکه در ماه واقعا چه اتفاقی می‌افتد، این صحنه به صورت زنده برای امریکا و دنیا پخش شود. البته این ماجرا در سال 1977 در فیلمی بنام "کاپری کورن1" به نمایش گذاشته شد و این شبهه را بیان داشت که آیا آن زمان واقعا تصویر فضانوردانی که به ماه رفته بودند به مردم دنیا مخابره شد یا یک فیلم ساختگی که روی زمین و با تکنیکهای سینمایی درست شده بود؟ غرب به‌ویژه آمریکا، همواره از ابزار رسانه و تبلیغات بهره برده تا افکار عمومی را در داخل و خارج از مرزها جهت دهد. در بسیاری از موارد، پایه این تبلیغات بر دروغ بنا شده است؛ اما این دروغ‌ها با چنان ظرافت و مهارتی ارائه می‌شوند که مخاطب بی‌چون‌وچرا آن‌ها را می‌پذیرد. جهموری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی در بسیاری از حوزه‌ها پیشرفت‌های عظیمی داشته است. اما این پیشرفت‌ها نه‌تنها تبلیغ نشده‌اند، بلکه حتی برای بسیاری از ایرانیان ناشناخته باقی مانده‌اند. از سوی دیگر، رسانه‌های معاند با سیاه‌نمایی و برجسته‌کردن کاستی‌ها، ذهن مخاطب را به سمت یأس و ناامیدی سوق می‌دهند. رسانه‌های داخلی نیز با ضعف در تبلیغات حرفه‌ای، عملاً این میدان را به رقبا واگذار کرده‌اند. اگر از بسیاری از ایرانیان تحصیل‌کرده بخواهید چند دستاورد بزرگ کشور را نام ببرند، اغلب قادر به پاسخ نخواهند بود. این در حالی است که بارها بر اهمیت فعالیت رسانه‌ای تأکید کرده‌اند. ایشان در سخنرانی‌های متعدد، از ضرورت روایتگری صحیح و تبلیغات مؤثر سخن گفته‌اند و خواستار استفاده بهینه از ابزارهای رسانه‌ای شده‌اند. برای مقابله با جنگ رسانه‌ای و بازنمایی واقعی دستاوردهای ایران، باید نگرش جدی‌تری به رسانه‌ها و تبلیغات داشت. زمانی که دروغ می‌تواند چنان مؤثر باشد، با ، قدرتی بی‌نهایت دارد. این یک میدان نبرد است که اگر جدی گرفته شود، می‌تواند تحولی اساسی در تصویر ایران و ایرانیان ایجاد کند.        https://eitaa.com/alisalsobh