eitaa logo
تفسیر المیزان
9.7هزار دنبال‌کننده
179 عکس
39 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه1⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔸رسولا يتلوا عليكم ايات اللّه مبينات...1⃣1⃣ 🔸ايـن آيـه عـطـف بـيـان اسـت بـراى كـلمـه ، و مـمـكـن هـم هـسـت بـدل از آن كـلمـه بـاشـد. پـس مـراد از ذكـرى كـه خـدا نـازلش كـرده، هـمـان رسـول اسـت و اگـررسـول را ذكـر نـامـيـده، بـه خـاطـر آن اسـت كـه رسـول وسـيله تذكر است، خدا و آيات او و راه دعوت به سوى دين حق را يادآورى مى كند، مـنـظـور از رسـول شـخـص خاتم الانبياء محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم است، و ظاهر جمله (يتلوا عليكم ايات اللّه مبينات)، اين معنا را تأييد مى كند، و بنابراين، مراد از انـزال رسـول، بـعـثـت او از نـاحيه عالم غيب، و ظهور او براى بشر به عنوان رسالت از نـاحـيـه خـداسـت، بـعـد از سـال هـا كـه از چـنـيـن نـعـمـتـى بـى بـهـره بـودنـد، و احـتـمال رسيدن به آن را هم نمى دادند، همچنان كه درباره خلقت آهن هم اين تعبير را آورده و فـرمـوده: (و انـزلنـا الحـديـد)، و مـعـلوم اسـت كـه نمى خواهد بفرمايد آهن را از آسمان انداختيم، بلكه مى خواهد بفرمايد: اين نعمت از ناحيه ما است. و اين تعبير كه در آيه شريفه درباره رسول آمده، صاحب كشاف را بر آن داشته كه كلمه  را بـه جبرئيل تفسير كند، آنگاه منظور از جمله (يتلوا عليكم... - تا آيات روشـن خـداى را بـه روشـنـى بـرايـتـان تـلاوت كـنـد)، ايـن مـى شـود كـه جـبـرئيـل آيات خدا را بر پيغمبر بدان جهت كه رهبر و متبوع شماتلاوت مى كند. ولى ظاهر جمله (يتلوا عليكم...) غير اين معنايى است كه صاحب كشاف گفته. ايـن احـتـمـال هـم هـسـت كـه كـلمـه  بـا فـعـلى تـقـديرى منصوب شده باشد، و تـقـديـركـلام (ارسل رسولا يتلوا عليكم ايات اللّه) باشد، و مراد از ذكرى كه بر امت نازل شده قرآن كريم و يا احكام و معارف آن باشد. (ليـخـرج الذيـن امنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الى النور) - تفسير اين آيه در آيات نظير آن گذشت. (و من يومن باللّه و يعمل صالحا يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا) - ايـن قـسـمـت از آيـه كـسـانـى را كـه بـه خـدا ايـمـان آورده عمل صالح انجام دهند، وعده جميل و بشارت به بهشت مى دهد. (قد احسن اللّه له رزقا) - در اين جمله احسان خدا را در آنچه به ايشان روزى كرده مى سـتـايـد، و مـراد از  ايـمـانـى اسـت كـه بـه ايـشـان روزى كـرده، و هـمـچـنـيـن عـمـل صـالحـى كـه تـوفيقش را به ايشان داده، و بهشتى كه در آخرت به ايشان مى دهد. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از رزق تنها بهشت است. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣8⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ تجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ2⃣8⃣ 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از   بهره از خير است، و معناى آيه اين است كه: شما تكذيب كنندگان قرآن و منكرين معاد حظ و بهره خود را از قرآن اين قرار داده ايد كه آن را تكذيب كنيد، بـا ايـن كـه مـى تـوانـسـتـيـد آن را در مـوقـعـيـتى كه دارد، قرار دهيد، و خير بسيارى از آن عايدتان گردد. 🔸بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: مراد از رزق بودن قرآن اين است كه: خداى تعالى قرآن را روزيـشـان كـرد، و مـعناى آيه اين است كه : آيا شما اين رزقى را كه خدا روزيتان كرده با تكذيب معاوضه مى كنيد؟. 🔸و بـعـضـى گفته اند: در كلام چيزى كه مضاف بر رزق است، و كلمه رزق مضاف اليه آن اسـت حـذف شـده، و تـقـدير كلام (و تجعلون شكر رزقكم انكم تكذبون ) است ، يعنى خـداونـد بـه شـمـا نـعـمتى ارزانى داشت، و شما به جاى اين كه شكر آن را به جاى آريد شكر آن را اين قرار داديد كه تكذيبش كنيد، خلاصه تكذيب را به جاى شكر بكار بستيد. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه3⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فو رب السماء و الارض انه لحق مثل ما انكم تنطقون3⃣2⃣ 🔸كـلمـه  بـه مـعـنـاى تـكـلم و سخن گفتن است. و ضمير در  به مطالب قبل بر مى گردد كه مى فرمود (رزق شما و آنچه وعده داده شده ايد در آسمان است ). و كـلمه به معناى ثابت و نيز به معناى قضائى است كه خداى تعالى رانده، و آن را حتمى كرده باشد، نه اينكه امرى تبعى و يا اتفاقى باشد. و معناى آيه اين است كه: پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند كه آنچه ما گفتيم كه رزقـتـان اسـت و آنچه كه وعده داده شده ايد كه همان بهشت باشد كه خود رزقى ديگر است در آسـمـان اسـت. و ايـن مـطـلبـى اسـت ثـابـت، و قـضـائى اسـت حـتـمـى، مـثـل حـق بـودن سـخـن گفتن خودتان، همان طور كه در سخن گفتن خود شكى نداريد، در اين گـفـتـه مـا هـم شـك نـداشـته باشيد. و اما اينكه گفتيم بهشت هم رزقى است، دليلش قرآن كريم است كه در آيه شريفه (لهم مغفره و رزق كريم) بهشت را رزقى كريم خوانده. بعضى از مفسرين احتمال داده انـد كـه ضـمـيـر در  به جمله (ما توعدون ) به تنهايى، و يا به كلمه  بـه تـنـهـايـى، و يـا به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله وسلّم، و يا به قـرآن، و يـا بـه  در جـمله (و ان الدين لواقع )، و يا به كلمه  در جـمـله (ايـان يـوم الديـن)، و يـا بـه هـمـه آنـهـايـى كـه از اول سـوره تـا ايـنـجـا ذكـر شده برمى گردد. و به نظر ما همانطور كه قبلا گفتيم بعيد نيست كه برگرداندن آن، به آنچه در جمله (و فى السماء رزقكم و ما توعدون) ذكر شده از ساير وجوه موجه تر باشد، و معنايش اين است كه : آنچه وعده داده شده ايد حق است. گفتارى درباره كافى بودن رزق براى روزى خواران كـلمـه رزق (بـه مـعـنـاى مـصدرى اش عبارت است از روزى دادن و به معناى اسم مصدريش) عبارت است از هر چيزى كه موجودى ديگر را در بقاى حياتش كمك نمايد، و در صورتى كه آن رزق ضـمـيـمه آن موجود و يا به هر صورتى ملحق به آن شود، بقائش امتداد مى يابد، مـانـنـد غـذايـى كـه حـيـات بـشـر و بـقـائش بـه وسـيـله آن امـتـداد پـيـدا مـى كـنـد كـه غـذا داخل بدن آدمى شده و جزء بدن او مى گردد. و نيز مانند همسر كه در ارضاء غريزه جنسى آدمى او را كمك نموده و مايه بقاء نسل او مى گردد. و به همين قياس هر چيزى كه دخالتى در بقاء موجودى داشته باشد رزق آن موجود شمرده مـى شـود. و ايـن مـعـنـا واضـح اسـت كه موجودات مادى بعضى از بعضى ديگر ارتزاق مى كنند،انسان با گوشت (و شير حيوانات ) و نيز با گياهان ارتزاق مى كند (و نيز حيوانات بـا گـيـاهـان، و گـيـاهـان بـا آب و هـوا). پـس آنـچـه از رزق كـه مـنـتـقـل بـه مـرزوق و ضـمـيـمـه آن مى شود، و آن مقدارى كه در بقاى آن دخالت دارد، و به صـورت احـوال و اشكال گوناگون آن موجود درمى آيد، همانطور كه اشكالى است از عالم كـون كـه مـلحـق بـه مـرزوق شـده، و فعلا به او نسبت مى دهيم، همچنين خود آن مرزوق نيز اشـكـالى از عالم كون است كه لا حق به رزق و منسوب به آن مى شود، هر چند كه چه بسا اسـمـاء تـغـيـير كند. پس همان طور كه انسان از راه خوردن غذا داراى اجزائى جديد در بدن خود مى شود، همچنين آن غذا هم جزء جديدى از بدن او مى شود كه نامش مثلا فلان چيز است. ايـن نـيـز روشـن اسـت كـه قـضـائى كه خداى تعالى در جهان رانده، محيط به عالم است و تـمـامـى ذرات را فـرا گرفته، و آنچه در هر موجودى جريان دارد، چه در خودش و چه در اشـكـال وجـودش هـمـه از آن قضاء است. و به عبارتى ديگر: سلسله حوادث عالم با نظام جـارى در آن تـاءليـف شـده از عـلتـهـاى تـامـه و مـعـلولهـايـى اسـت كـه از علل خود تخلف نمى كند. از اينجا روشن مى شود كه رزق و مرزوق دو امر متلازمند، كه به هيچ وجه از هم جدا شدنى نـيـسـتند، پس معنا ندارد موجودى با انضمام و لا حق شدنش به وجود چيزى ديگر در وجودش شـكـلى جـديـد بـه خـود بـگـيـرد، و آن چـيـز مـنـضـم و لاحـق در ايـن شـكـل بـا او شـركـت نداشته باشد. پس نه اين فرض معنا دارد كه مرزوقى باشد كه در بـقـاء خـود از رزقى استمداد جويد، ولى رزقى با آن مرزوق نباشد. و نه اين فرض ممكن است كه رزقى وجود داشته باشد ولى مرزوقى نباشد. و نه اين فرض ممكن است كه رزق مـرزوقـى از آنچه مورد حاجت او است زيادتر باشد، و نه اين فرض ممكن است كه مرزوقى بـدون رزق بـمـاند. پس رزق داخل در قضاء الهى است، و دخولش هم اولى و اصلى است، نه بالعرض و تبعى، و اين معناى همين عبارت است كه مى گوييم (رزق حق است). داستان وارد شدن مـلائكـه مـأمـور بـه هـلاك ساختن قوم لوط ابراهيم (ع) و آنچه بين ميزبان و ميهمانان گذشت. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a