🔰عناوین کلی کتاب:
🔹اصالت و ابدیت دین الهی و محدودیت فهم بشری
🔹عظمت و تقدم علوم اسلامی بر علوم امروزی
🔹اساس حوزههای علمیه بر قرآن و عرفان است
🔹اعراض روشنفکران از مبانی اسلامی در اثر فرهنگ خارجی
🔹مجاز و استعارۀ قرآن، عين صدق و بلاغت است
🔹تعدّی از ظهورات قرآن، إسقاط حجّيّت قرآن است
🔹برهان علامه طباطبائی در استناد علل طبیعی به علل مجرده
🔹منطق قرآن حجیت عقل و یقین است نه فرضیههای وهمی
🔹فطرت، راه تكوينی كمال؛ و أحكام فطری رسانندۀ به كمالند
🔹نظريّۀ تبدّل انواع، صرف فرضيّه بوده و دليل قطعی ندارد
🔰اشكالات دهگانهٔ مؤلف بر مقاله:
1. الفاظ برای روح معانی وضع شدهاند نه برای مصاديق و نمونهها، پس فهم عبارات و جملات در قرآن و روايات متكی بر نتايج علوم تجربی نخواهد بود.
2. الهيات بر اساس برهان بنا شده است و علوم تجربی بر اساس استقراء، پس تغيير در نظريات تجربی موجب تغيير برهانيات نمیتواند بشود.
3. فرضيهٔ صاحب مقاله در عمل قابليت اجرائی ندارد لذا تخيلی بيش نيست.
4. اشكالات صاحب مقاله بر وضعيت تفكر دينی برخاسته از تأثيرات مذهب تحريف شدهٔ مسيحيت بر جوامع است.
5. صاحب مقاله برای اثبات فرضيهٔ خود از برخی مطالب و شواهد صددرصد غلط استفاده كرده است.
6. افق علمی دين سيطره بر هستی دارد و افق علوم تجربی محصور در ماده است، پس تجربه نمیتواند مفسر همهجانبهٔ دين باشد و محور فهم دينی قرار گيرد.
7. ملاک درست و غلط در فهم، برهانی بودن آن است، پس فهم غيربرهانی حدس و يا توهمی بيش نيست و عقلاً قابل اعتماد نمیتواند باشد.
8. اتكاء انسان به عقل است و عقل يقين خود را با يک حدس و احتمال از بين نمیبرد.
9. صحت مقدمات يک برهان صحيح، بر اساس عقل مستقل از علم حصولی و تجربی است، پس با تغيير نظريات تجربی تغيير نمیكند.
10. فرضيهها و تئوریها تا برهانی نشوند ارزش معرفتی ندارند و نتیجهٔ فلسفی نمیدهند.
📝 از آنجائى كه صاحب مقاله در لابلاى مطالب خود صرفاً با سؤال و استفهام، محكماتى از معارف دين را مورد ترديد قرار داده است، علّامهٔ مؤلّف (قدّسسرّه) در ضمن مباحث كتاب به تحكيم اين معارف و إبطال ترديدهاى وارده در أحكام إلهى پرداختهاند.
🔰نمونهای از موارد فوق عبارتند از:
🔸اثبات وجود فرشتگان
🔸أصالت و صحّت فلسفهٔ اسلام
🔸پيشگامى اسلام در علوم تجربى
🔸تعيين مطلوب واقعى در علمآموزى
🔸صحّت و صدق مَجازات قرآن
🔸اثبات وجود جنّ و شيطان
🔸ارتباط علل مادّى با ملكوت
🔸تشريح بحث فطرت و ملاكات فطرى
🔸تلازم بين «هست» و «بايد»
🔸ابطال فرضيّهٔ تكامل
🔸حرمت قطعى زنا و لواط و شرابخوارى و ربا
📝 علّامهٔ مؤلّف (قدّسسرّه) در پایان كتاب، سرّ تفكّر و عملكرد اين قبيل افراد را تلاش براى وصول به فرهنگ و آرزوهای دلپسند خود دانسته و اساسىترين ابزار آنان را تحريف و تغيير در مفاهيم، بدون دست زدن به قالب ظاهرى ذكر مىنمايند.
🆔 @allame_tehrani
🔹آخرت بر اساس دنیای صحیح است.
... در تفسير آيۀ شريفۀ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الآخِرَةِ حَسَنَةً [۱] وارد است كه: مراد از حسنۀ دنيا، مال حلالی است كه انسان بدست آورد.[۲]
و در روايت است: الْكَآدُّ عَلَی عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبيلِ اللَهِ [۳]. «آن كس كه برای تحصيل معيشت عيال خود متحمّل رنج و زحمت گردد مانند كسی است كه در راه خدا جهاد كرده است.»
و چنين مالی جزء حيات دنيا نيست، جزء آخرت محسوب است.
پس بايد به اين نكته توجّه داشت. اگر بگوش انسان رسيد كه دنيا بدرد نمیخورد، بالأخره انسان بايد بميرد؛ مقصود دنيای شهوت و غفلت است. آن بدرد نمیخورد نه دنيای صحيح؛ اين، دنيا نيست.
اگر انسان دنيای صحيح نداشت، آخرت هم ندارد؛ آخرت بر اساس دنيای صحيح است.
تمام كمالاتی كه ما كسب میكنيم در دنياست، پس آخرت متوقّف بر دنياست. و آن كمالات در دوران عمر حاصل میشود، بنابراين عمر عزيزترين و گرانبهاترين سرمايۀ الهی است.
📚 معادشناسی، ج۱، ص۱۲۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ قسمتی از آيۀ 201، از سورۀ 2: البقرة.
۲- «مجمعالبيان»، ج1، ص297 و 298 گويد كه: قيلَ: هي المالُ في الدُّنيا، و في الآخرةِ الجنّة؛ عن ابن زيدٍ و السّدي.
۳ـ «وسآئلالشّيعة»، ج12، ص43، طبع اسلاميّه.
🆔 @allame_tehrani
🔴 گرفتاریها و شدائد برای ایجاد بیدارباش و تنبّه
ای انسان! تمام این گرفتاریها و شدائد برای تنبیه و بیدارباش و ادراک و فهم توست؛ برای اینکه از این عالم پندار بیرون بیایی، پاهایت را بگذاری آنجایی که محکم است، آنجایی که محمّد و آلمحمّد گذاشتند.
«بِآلِ مُحمَّدٍ عُرِفَ الصَّوابُ» معنایش این است که آنها در این دنیا حرکت کردند و رسیدند به همانجایی که دیگر کشتی باشد یا نباشد، دریا باشد یا نباشد، طوفان باشد، زلزله باشد، گرسنگی باشد، خسف باشد، راحتی باشد، باغ باشد، اینها برای آنها یکسان است و آنها همیشه هم با خدا هستند.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 مبانی تشیع، ص۱۶۴
🆔 @allame_tehrani
audio-83-Mabani-Tashayyoe-01.mp3
29.44M
💫 مبانی تشیع - جلسهٔ 1
❇️ حقیقت خیر و شر و نسبیت آن
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🗓 تاریخ سخنرانی: 1409/05/21
📝 متن مکتوب سخنرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰توضیحات:
🔹نظراتی در باب وجود خیر و شرّ در عالم.
🔹مثالی برای تحقیق و اثبات نظریۀ مورد قبول.
🔹منشأ پیدایش عنوان «بدی» و «شر».
🔹عنوان «بد»، مفهومی برای ارائۀ حدودِ وجودات خارجیّه.
🔹منظور از اتّحاد و اختلاف ائمّه با همدیگر.
🔹اختلاف تمام موجودات با همدیگر، از عجائب خلقت.
🔹وحدت تجلّی و ظهور پروردگار.
🔹کمال تامّ همۀ موجودات در ماهیّت و هویّت خود.
🔹عدم برتری مخلوقات خدا بر دیگری، از نظر مخلوقیّت.
🔹زهر برای مار داروست و برای ما نیش و زهر!
🔹تصحیح دید انسان، باعث خیر محض دیدن همه چیز.
🔹پیدایش عنوان «بدی» در مقام مقایسه، نه مطلقنگری.
🔹اختصاص سرای آخرت به متواضعان نه سرکشان.
🔹استعداد رسیدن به بالاترین کمالات در هر انسان.
🔹وحدت هر موجود لازمۀ وحدت عالم وجود.
🔹معنی: «لا تکرارَ فِی التَّجَلِّی».
🔹حضرت مولانا: پس بد مطلق نباشد در جهان.
🔹علّت اعتراف به پایینترین درجات توسّط انبیا و اولیا.
🔹در عالم حقیقت همۀ موجودات در صف واحدی هستند.
🔹حکومت بندگی، عبودیّت و فقر مطلق در حریم قدس ربوبی.
🔹تنزّل به عالم کثرات، منشأ اختلافها و تفاوتها.
🔹اختلافات، مانع اصلی وصول به حقیقت وحدت.
🆔 @allame_tehrani
حقیقت خیر و شر و نسبیت آن.pdf
3.48M
💫 مبانی تشیع - جلسهٔ 1
❇️ حقیقت خیر و شر و نسبیت آن
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🗓 تاریخ سخنرانی: 1409/05/21
🔉 فایل صوتی سخنرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰توضیحات:
🔹نظراتی در باب وجود خیر و شرّ در عالم.
🔹مثالی برای تحقیق و اثبات نظریۀ مورد قبول.
🔹منشأ پیدایش عنوان «بدی» و «شر».
🔹عنوان «بد»، مفهومی برای ارائۀ حدودِ وجودات خارجیّه.
🔹منظور از اتّحاد و اختلاف ائمّه با همدیگر.
🔹اختلاف تمام موجودات با همدیگر، از عجائب خلقت.
🔹وحدت تجلّی و ظهور پروردگار.
🔹کمال تامّ همۀ موجودات در ماهیّت و هویّت خود.
🔹عدم برتری مخلوقات خدا بر دیگری، از نظر مخلوقیّت.
🔹زهر برای مار داروست و برای ما نیش و زهر!
🔹تصحیح دید انسان، باعث خیر محض دیدن همه چیز.
🔹پیدایش عنوان «بدی» در مقام مقایسه، نه مطلقنگری.
🔹اختصاص سرای آخرت به متواضعان نه سرکشان.
🔹استعداد رسیدن به بالاترین کمالات در هر انسان.
🔹وحدت هر موجود لازمۀ وحدت عالم وجود.
🔹معنی: «لا تکرارَ فِی التَّجَلِّی».
🔹حضرت مولانا: پس بد مطلق نباشد در جهان.
🔹علّت اعتراف به پایینترین درجات توسّط انبیا و اولیا.
🔹در عالم حقیقت همۀ موجودات در صف واحدی هستند.
🔹حکومت بندگی، عبودیّت و فقر مطلق در حریم قدس ربوبی.
🔹تنزّل به عالم کثرات، منشأ اختلافها و تفاوتها.
🔹اختلافات، مانع اصلی وصول به حقیقت وحدت.
🆔 @allame_tehrani
💫 رابطۀ خاص برقرار کردنِ با خدا
معنای رابطۀ خاص برقرار کردنِ با خدا این است که: خداوندا، من با باطن خود تو را دوست دارم و میخواهم به سوی تو بیایم! آنوقت اگر انسان باطن خودش را رها کند و با ظاهر بیاید، خدا ظاهر را نمیخواهد؛ چون ظاهر برای مقدّسین و زاهدین است، نه زاهدین واقعی، بلکه آن کسانی که تَزَهُّد و تَنَسُّک میکنند و جانماز آب میدهند و تسبیح در دست دارند و همیشه زبان ظاهرشان به ذکر مشغول است!
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 شرح فقراتی از دعای ابوحمزه ثمالی، ج۲، ص۳۴
🆔 @allame_tehrani
🔹حـفـظ کردن و تـقـویـت کردن حـالِ خـوش، شـکـرِ آن حـال
انسان که میخواهد در محراب عبادت و مناجات با پروردگار بیاید، حالی برایش پیدا میشود که آن حال، حالِ خوب است؛ این حالِ خلوت را باید حفظ کرد که آن، شکرانۀ نگاهداری از همین حال است. شکرانۀ نعمت پروردگار، حفظ آن نعمت است؛ اگر خدا به انسان آب داد، شکرانهاش حفظ آب است، اگر نان داد حفظ نان است، اگر علم داد حفظ علم است و نیاموختن آن به افراد جاهل و دریغنکردن آن از افراد با فهم و با استعداد است.(1) اگر خداوند علیّ أعلی به انسان حالی داد، شکرانهاش نگاهداری از آن حال است؛ انسان کارهایی نکند که آن حالش بههم بخورد، مثلاً به واسطۀ آن حال، مغرور نشود و نگوید: بَه! من که همچنین حالی دارم، حالا دیگر هر کاری میخواهم میکنم! دست میزند به این کار و به آن کار، و آن حال هم به اندازهای لطیف و اینقدر دقیق است که قهر میکند و میرود!
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 شرح فقراتی از دعای ابوحمزه ثمالی، ج۲، ص۳۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اللهشناسی، ج٣، ص٣٤٤:
«در کتاب مُنیةالمرید از حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام روایت است که فرمود:
”قامَ عیسَی بنُ مَریمَ عَلَیهماالسّلامُ خَطیباً فی بَنیإسرائیلَ فَقالَ: یا بَنیإسرائیلَ! لاتُحَدِّثوا الجُهّالَ بِالحِکمةِ فَتَظلِموها، و لاتَمنَعوها أهلَها فَتَظلِموهُم!“*
”حضرت عیسی بن مریم علی نبیِّنا و آله و علیهما السّلام در میان جماعت بنیإسرائیل به خطبه برخاست و گفت: ای بنیإسرائیل! با مردمان جاهل سخنی از حکمت در میان نیاورید که به حکمت ستم نمودهاید، و کلمۀ حکمت را از اهل آن دریغ مدارید که به ایشان ستم روا داشتهاید!“»
* الکافی، ج١، ص٤٢.
🆔 @allame_tehrani
🔹مناجات شعبانیه
مناجات شعبانیّه خیلی مضامین عالی دارد، و همۀ بزرگان از علماء کارشان خواندن این مناجات در ماه شعبان بوده! (متن کامل)
📚 تفسیر آیهٔ نور، ص۱۱۰
📍مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل:👇
https://eitaa.com/allame_tehrani/3121
🆔 @allame_tehrani
🔰شرح فرازهایی از مناجات شعبانیّه
... در همین مناجات شعبانیّه اصلاً لفظ «وصول» هست! خدایا ما میخواهیم به تو برسیم! ”إلَهی هَب لی کَمالَ الانقِطاعِ إلَیکَ و أنِر أبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها إلَیکَ حَتَّی تَخرِقَ أبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ إلَی مَعدِنِ العَظَمَةِ و تَصیرَ أرواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدسِکَ!“(1)
«خدایا ما از تو میخواهیم که یکسره متّصل به سوی تو بشویم! ـ آیۀ قرآن میگوید: ﴿وَ تَبَتَّلۡ إِلَيۡهِ تَبۡتِيلٗا﴾.(2) یکسره کار خود را با خدا درست کن و منقطع بشو به سوی او! کمر ببند در این راه! ـ و چشمهای دل ما را نور بده که بتوانیم نظر به سوی تو کنیم. تا به کدام سر حدّ؟ تا اینکه آن چشمهای دل ما را که نور میدهی، این نور اینقدر شدید باشد که این حجابهای ظلمت و نور را که بین ما و تو واقع شده و سدّ راه ما شده، تمام این حجابها را پاره کند».
در تاریکیهای بیابان دیدهاید این ماشینهائی که حرکت میکنند؟ بعضیها جلویشان روشن است؛ بعضی چراغشان یک قدری قویتر است، جلوتر را میبینند؛ بعضیها یک پروژکتوری است که آنطرف کوه را هم روشن میکند، دو فرسخ را روشن میکند، یک فرسخ و نیم را روشن میکند، با یک نور تمام این لُجِّهها و تاریکیها را روشن میکند. بار إلها میخواهیم از این چراغها به قلب ما بدهی! نه اینکه فقط جلوی پای خودمان و کمی اینطرف و آنطرف را ببینیم.
”حَتَّی تَخرِقَ“ تخرق یعنی: پاره کند ”أبصارُ القُلوب“ «چشمهای دل حجابهای نور را پاره کند، همۀ حجابها را پاره کند.» ”فَتَصِلَ إلَی مَعدِنِ العَظَمَةِ“ «آنوقت این قلبهای ما برسد به معدن عظمت.» معدن عظمت کجاست؟ قلب ما را به آن برسان. ”و تصیرَ أرواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدسِک“ «و روحهای ما معلّق بشود، بستگی پیدا کند به مقام عزِّ قدس تو که در آنجا جز تو هیچ نیست، قلب ما به آنجا برسد.»
”إلَهی و ألحِقنی بِنورِ عِزِّکَ الأبهَج فَأکونَ لَکَ عارِفاً و عَن سِواکَ مُنحَرِفاً و مِنکَ خائِفاً مُراقِباً“؛ «خدایا مرا ملحق کن!» ملحق کن یعنی: برسان. به چه کسی برسان؟ ”بِنورِ عِزِّکَ الأَبهَج“؛ «به نور عزِّ خودت که از همه چیز روشنتر و تابناکتر است، مرا به آنجا برسان!»
این دعا کجاست؟ دعای أمیرالمؤمنین و ائمّه علیهمالسّلام است که غالباً میخواندند، و در ماه شعبان جزء مناجات شعبانیّه است، که خیلی مضامین عالی دارد، و همۀ بزرگان از علماء کارشان خواندن این مناجات در ماه شعبان بوده. حالا این الفاظ را فقط بر زبان میآوردند، لقلقۀ لسان بود؟! یا اینکه نه، واقعاً یک طلبی دنبالش بود؟!
”ألحِقنی بِنورِ عِزِّکَ الأبهَجِ“ یعنی چه؟ یعنی: «ألحِقنی بِحورالعین، ألحِقنی بالتُفّاحِ و السَّفَرجَلِ و البِطّیخِ و الرّگِی(3) و الرُّمانِ و العِنَب و امثال اینها؟!» ”فَتَصِلَ إلَی مَعدِنِ العَظَمَةِ“ معنایش چیست؟ غیر از آن معنی حقیقی معنی دیگری دارد یا نه؟!
نه آقاجان! مطمئن باشید. همه مطمئن باشید. هیچ معنی دیگری ندارد. مناجاتهای أمیرالمؤمنین و حضرت سجّاد علیهماالسّلام و سجدهها و گریهها و عبادات هم خیمهشببازی نیست، تصنّع هم نیست، بازی هم نیست که بخواهند این کارها را بکنند و به مردم تمرین دهند؛ حالشان اینطور بوده، امام حالش حال مناجات بوده، حالش حال طلب بوده، حالش حال درخواست بوده.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 تفسیر آیهٔ نور، ص۱۰۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. الإقبال بالأعمال الحسنة، ج٣، ص٢٩٩.
۲. سورهٔ المزّمّل (٧٣) ذیل آیهٔ ٨.
۳. الرّگی: طالبی.
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰اعمال روزهای آخر ماه شعبان
▪️از حضرت رضا (علیهالسلام) روایت شده: هرکه سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و آن را به ماه مبارک رمضان پیوند دهد حق تعالی ثواب روزهٔ دو ماه پیدرپی را برای او بنویسد.
📍ابوالصّلت هروی روایت کرده: در جمعهٔ آخر ماه شعبان خدمت حضرت رضا (علیهالسلام) رسیدم، حضرت فرمود:
ای ابوالصّلت بیشتر ماه شعبان گذشت و این روز جمعهٔ پایان آن است، پس تدارک و تلافی کن در انجام آنچه از این ماه باقی مانده و کوتاهیهایی که در گذشتهٔ این ماه کردهای و بر تو باد که بر آنچه برای تو سودمند است روی آوری و بسیار دعا و استغفار کرده و قرآن تلاوت کن و از گناهان خود بهسوی خدا توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسد، خود را برای خدا خالص کرده باشی؛ و امانت و حق کسی را بر عهدهٔ خود مگذار مگر آنکه ادا کنی و در دل خویش کینهٔ کسی را وامگذار مگر آنکه بیرون کنی و گناهی را مگذار جز آنکه ترک کنی و از خدا بترس و در امور پنهان و آشکار خود، بر او توکل کن که هرکس بر خدا توکل کند، خدا او را بس است و در باقیماندهٔ ماه این دعا را بسیار بخوان:
🤲 اللّٰهُمَّ إِنْ لَمْتَكُنْ غَفَرْتَ لَنا فِيما مَضَىٰ مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِيما بَقِيَ مِنْهُ.
خدایا، اگر در آنچه از ماه شعبان گذشت ما را نیامرزیدی، پس در آن مقدار که از آن باقی مانده است ما را بیامرز.
همانا حق تعالی در این ماه، بندههای بسیاری را به خاطر حرمت ماه مبارک رمضان، از آتش دوزخ برهاند.
📚 مفاتیحالجنان
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 راهکاری برای تحصیل عشق خدا
🎙حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
💬 داستان مرحوم سيّد جمالالدّين گلپايگانی در وادیالسّلام نجف
مرحوم جمالُالحقّ و آيةاللهالعظمی آقا سيّد جمالالدّين گلپايگانی رحمةُاللهعليه كه يكی از اساتيد ما در علم اخلاق بود، میفرمود: روزی برای زيارت اهل قبور در نجف اشرف به وادیالسّلام رفتم، هوا بسيار گرم بود. پس از ادای فريضۀ ظهر بود. از شدّت گرما در ميان وادی در زير يک چهار طاقی نشستم؛ آنجا سايه بود. (مرحوم آقا سيّد جمالالدّين بسيار به وادیالسّلام میرفت و مینشست و معطّل میشد، و ما چنين میپنداشتيم كه او با ارواح طيّبه سر و كاری دارد، و ردّ و بدلهائی بين آنان بوقوع میپيوندد.)
فرمود: همين كه نشستم و شَطَب (چپق كوچک) را روشن كردم كه قدری استراحت كنم، ديدم دستهای از ارواح آمدند بسوی من به بدترين وضعی، لباسهای پاره و كثيف و آلوده؛ و التماس داشتند كه آقا بيا و به فرياد ما برس و ما را شفاعت كن!
اين ارواح متعلّق به قبوری بودند كه من در ميان آن قبور نشسته بودم و همه از شيوخ و بزرگان عرب بودند و در دنيا دارای نخوت و تكبّر و جاه و اعتبار.
در التماس خود مصرّانه إلحاح مینمودند و التجا داشتند.
من هم اوقاتم تلخ شد، همه را ردّ كردم و گفتم: ای بیانصافها شما در دنيا زندگی كرديد و مال مردم را خورديد و جنايت كرديد، حقّ ضعيف و يتيم و هر بیپناهی را ربوديد و ما هرچه فرياد كشيديم گوش نداديد حالا آمدهايد میگوئيد شفاعت كن؟ برويد گم شويد. همه را ردّ كردم و پراكنده شدند.
امّا بعضیها را شفاعت میكنند بعد از اينكه در برزخ گوشمالی شدند، اگر واقعاً اهل ايمان باشند و عذاب برزخ آنان را تصفيه ننموده باشد.
📚 معادشناسی، ج۲، ص۲۶۴
🆔 @ezdevaje_elahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 از وادیالسّلام فهمیدهام!
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📍مشاهدهٔ متن کامل:👇
eitaa.com/allame_tehrani/3126
🆔 @allame_tehrani
🔸از وادیالسّلام فهمیدهام!
🔹مواعظ مرحوم قاضی به مرحوم آملی و درنگ در وادیالسّلام
از مرحوم آيةالحقّ آيةاللهالعظمی حاج ميرزا علی آقا قاضی رضواناللهعليه، افراد بسياری از تلامذۀ ايشان نقل كردند كه ايشان بسيار در وادیالسّلام نجف برای زيارت اهل قبور میرفت و زيارتش دو و سه و چهار ساعت به طول میانجاميد و در گوشهای مینشست به حال سكوت؛ شاگردها خسته میشده و برمیگشتند و با خود میگفتند: استاد چه عوالمی دارد كه اينطور به حال سكوت میماند و خسته نمیشود.
عالِمی بود در طهران، بسيار بزرگوار و متّقی و حقّاً مرد خوبی بود؛ مرحوم آيةالله حاج شيخ محمّدتقی آملی رحمةاللهعليه، ايشان از شاگردان سلسلۀ اوّل مرحوم قاضی در قسمت اخلاق و عرفان بودهاند.
از قول ايشان نقل شد كه: من مدّتها میديدم كه مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادیالسّلام مینشينند. با خود میگفتم: انسان بايد زيارت كند و برگردد و به قرائت فاتحهای روح مردگان را شاد كند؛ كارهای لازمتر هم هست كه بايد به آنها پرداخت.
اين إشكال در دل من بود امّا به أحدي ابراز نكردم، حتّی به صميمیترين رفيق خود از شاگردان استاد.
مدّتها گذشت و من هر روز برای استفاده از محضر استاد بهخدمتش میرفتم، تا آنكه از نجف اشرف عازم بر مراجعت به ايران شدم وليكن در مصلحت بودن اين سفر ترديد داشتم؛ اين نيّت هم در ذهن من بود و كسی از آن مطّلع نبود. شبی بود میخواستم بخوابم؛ در آن اطاقی كه بودم در طاقچۀ پائين پای من كتاب بود، كتابهای علمی و دينی؛ در وقت خواب طبعاً پای من بسوی كتابها كشيده میشد. با خود گفتم برخيزم و جای خواب خود را تغيير دهم، يا نه لازم نيست؛ چون كتابها درست مقابل پای من نيست و بالاتر قرار گرفته، اين هتک احترام به كتاب نيست.
در اين ترديد و گفتگوی با خود بالأخره بنا بر آن گذاشتم كه هتک نيست و خوابيدم.
صبح كه به محضر استاد مرحوم قاضي رفتم و سلام كردم، فرمود: عليكم السّلام، صلاح نيست شما به ايران برويد، و پا دراز كردن بسوی كتابها هم هتک احترام است.
بیاختيار هول زده گفتم: آقا شما از كجا فهميدهايد؟! از كجا فهميدهايد؟!
فرمود: از وادیالسّلام فهميدهام!
📚 معادشناسی، ج۲، ص۲۶۵
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹دیدار خدا، حقیقت یا خیال؟!
💬 حکایت پاسخ آیتالله قاضی به یک سؤال
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚿 اهمیت غسل روز جمعه
🎙حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
salavate-zarabe-esfahani.mp3
10.82M
📜صلواتامامزمان(أرواحنافداه)
[مـــــــعـــروف بــه صــــلـــــوات ابـوالـحسن ضــرّاب اصـفـهـانـی]
🎙با نوای حاج مهدی صدقی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📖 صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی در عصر روز جمعه
▪️سیدبنطاووسفرمودهاست:
اینصلواتازمولایماحضرتمهدی (عـجـلاللـهتـعـالیفرجهالشریف) روایـتشـدهاسـتوچــنــانــچــه تعقیباتروزجـمعهرابهجهتعـذری نتوانستیبخوانی،هرگزاینصلوات راترکنکن،بهجهتامریکهخداوند جَلَّجَلالُهمارابهآنآگاهکردهاست.
📚مـفـاتـیـحالـجـنـان
📍مشاهدهٔ متن دعا:
🌐 http://B2n.ir/erfan_zarrab
🌐 http://B2n.ir/bahjat_zarrab
💎 گنج پنهان:👇
eitaa.com/allame_tehrani/940
🔰 معرفی این صلوات شریف:👇
eitaa.com/allame_tehrani/941
🆔 @allame_tehrani
💯 قرائت صد مرتبه سورهٔ قدر
🌿 هزار نسیم رحمت در عصر جمعه
▪️امام کاظم (علیهالسلام):
إِنَّ لِلَّهِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَلْفَ نَفْخَةٍ مِنْ رَحْمَتِهِ يُعْطِي كُلَّ عَبْدٍ مِنْهَا مَا يَشَاءُ فَمَنْ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ بَعْدَ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَهَبَ اللَّهُ لَهُ تِلْكَ الْأَلْفَ وَ مِثْلَهَا.
خداوند متعال در روز جمعه هزار نفحه و نسیم رحمت دارد كه به هر بندهای هر مقدار از آن را بخواهد میدهد. هر كه در عصر روز جمعه، 100 مرتبه *سورهٔ قدر* را بخواند خداوند آن هزار نفحهٔ رحمت و مانند آن را به او بخشد.
📚 الأمالی الصدوق، ص۶۰۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرحوم آيةاللـه حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى قدّسسرّهالعزيز دربارهٔ اين ذكر شريف در كتاب أسرارالصّلوة مطلب ارزشمندى را از استاد خود عارف بىبديل مرحوم حاج ملّاحسينقلى همدانى قدّساللـهنفسه نقل مىفرمايند:
«من از برخى از مشايخ بزرگوارم كه حكيمى عارف و معلّمى حاذق و طبيبى كامل مانند او نديدهام، پرسيدم: كداميک از أعمال جوارحى را تجربه نمودهايد كه در قلب انسان تأثير بگذارد؟ فرمود: سجدهاى طولانى در هر روز كه آن را يکساعت يا سهربعساعت ادامه دهد و در آن اين ذكر را بگويد: لا إلَـٰهَ إلّا أَنتَ سُبْحَـٰنَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ، درحاليكه نفس خود را در زندان طبيعت گرفتار و به قيود و زنجيرهاى أخلاق رذيله بسته ببيند، و خداوند متعال را تنزيه نموده و عرض كند كه اين بدیها و نواقص را تو بر من وارد نساختى و به من ظلمى ننمودى بلكه من بر خودم ظلم كردم و نفسم را در اين مهلكهٔ عظيم افكندم. و ديگر صدمرتبه خواندن سورهٔ قدر در شب جمعه، و ديگر صدمرتبه خواندن اين سورهٔ مباركه در عصر روز جمعه. شيخ ما قدّسسرّه فرمود: هيچ عملى از أعمال مستحبّه را نيافتم كه به ميزان اين سه عمل تأثير داشته باشد.»
📚 نورمجرد، ج۱، ص۴۶۳
📍اطلاعات بیشتر:👇
▪️eitaa.com/allame_tehrani/925
🌐 https://rahtousheh.ir/3315-2/
▪️eitaa.com/salehy/2837
🆔 @allame_tehrani
audio-84-Mabani-Tashayyoe-02.mp3
12.19M
💫 مبانی تشیع - جلسهٔ 2
♻️ جبر و اختیار و منطق عایشه در جنگ جمل
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🗓 تاریخ سخنرانی: 1411/10/04
🔉 فایل مکتوب سخنرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰توضیحات:
🔹عایشه در جنگ جمل و منطق جبر.
🔹تحلیلی لطیف از مجبور یا مختار بودن انسان.
🔹جایگاه اختیار در اعمال انسان.
🔹عدم تنافی خواست خدا با اختیار و ارادۀ افراد.
🔹حکم شرع و وجدان و عقل به ضامن بودن انسان نسبت به خطای خویش.
🔹ارادۀ انسان، شرط آخر تحقّق عمل در خارج.
🔹عقاب تجرّی، عین عقاب عصیان.
🔹اختیار، سبب بهشتی و جهنّمی بودن انسان.
🔹نسبت عمل انسان و مکافات عمل در دیدگاه اهل توحید.
🔹نصیحت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به عایشه در هنگام ارتحال.
🔹گریۀ پیغمبر خدا بر امّت خویش هنگام رحلت.
🔹سیاست غلط عایشه در جریان جنگ جمل.
🔹منطق جبر، راهی برای فرار از پذیرش مسئولیّت اعمال خویش.
🔹عدم تنافی دیدگاه توحیدی، با ثبوت مسئولیّت اعمال افراد.
🔹معنای مغالطهکاری.
🆔 @allame_tehrani
جبر و اختیار و منطق عایشه در جنگ جمل.pdf
1.69M
💫 مبانی تشیع - جلسهٔ 2
♻️ جبر و اختیار و منطق عایشه در جنگ جمل
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🗓 تاریخ سخنرانی: 1411/10/04
🔉 فایل صوتی سخنرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰توضیحات:
🔹عایشه در جنگ جمل و منطق جبر.
🔹تحلیلی لطیف از مجبور یا مختار بودن انسان.
🔹جایگاه اختیار در اعمال انسان.
🔹عدم تنافی خواست خدا با اختیار و ارادۀ افراد.
🔹حکم شرع و وجدان و عقل به ضامن بودن انسان نسبت به خطای خویش.
🔹ارادۀ انسان، شرط آخر تحقّق عمل در خارج.
🔹عقاب تجرّی، عین عقاب عصیان.
🔹اختیار، سبب بهشتی و جهنّمی بودن انسان.
🔹نسبت عمل انسان و مکافات عمل در دیدگاه اهل توحید.
🔹نصیحت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به عایشه در هنگام ارتحال.
🔹گریۀ پیغمبر خدا بر امّت خویش هنگام رحلت.
🔹سیاست غلط عایشه در جریان جنگ جمل.
🔹منطق جبر، راهی برای فرار از پذیرش مسئولیّت اعمال خویش.
🔹عدم تنافی دیدگاه توحیدی، با ثبوت مسئولیّت اعمال افراد.
🔹معنای مغالطهکاری.
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 آسایش خیال
🍞 تنها غذایی که رؤسای جمهور دنیا نمیتوانند بخورند!
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
💬 خطبۀ رسولالله در جمعۀ آخر ماه شعبان
در خطبهای كه رسولخدا صلّیاللهعليهوآلهوسلّم در جمعۀ آخر ماه شعبان قرائت فرمودند مردم را اندرز دادند كه اين ماه (رمضان) ماه پربركت و رحمت است، ماه مغفرت و دعا و اجابت است، ماه نماز، ماه قرائت قرآن، ماه صدقه و صلۀ رحم و ايثار است، ماه ادای فرائض و روزه و انفاق، و بهار آمرزش و تخفيف بر زيردست و رحم بر صغير و احترام و توقير كبير؛ مفصّلاً بياناتی فرمودند. و مفادش آنستكه مؤمن در شهر رمضان نه تنها از آدابی كه فقهاء در كتب عمليّه ذكر میكنند بايد اجتناب ورزد بلكه در اين ماه رحمت بايد با شراشر وجود خود جلب رحمت كند، خشوع و خضوع داشته باشد، هميشه به ذكر خدا اشتغال ورزد، در هر امری كه او را به خدا نزديک كند سبقت گيرد، و از هرچيزی كه او را از خدا دور كند بگريزد، به آنچه خدا امر كرده عمل كند و از آنچه نهی فرموده اجتناب ورزد، از هر چه ديدنش را حرام فرموده چشم ببندد و به هر چه شنيدنش را ممنوع كرده گوش ندهد.
و خلاصه با بيانات خود در اين خطبه آن صراط مستقيمی كه اقصر فاصلۀ بين انسان و خداست را تشريح كردند.
أميرالمؤمنين عليهالسّلام كه اين روايت را بيان میكنند میگويند: در پايان خطبه برخاستم و عرض كردم: يَا رَسُولَاللَهِ! مَا أَفْضَلُ الأعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ ؟ فَقَالَ: يَا أَبَاالْحَسَنِ! أَفْضَلُ الأعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَهِ.
«ای رسول خدا بهترين اعمال در اين ماه چيست؟ رسول خدا فرمود: ای أبوالحسن! بهترين اعمال در اين ماه اجتناب از گناهان است.»
ثُمَّ بَكَی، فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيْكَ يَا رَسُولَاللَهِ؟ فَقَالَ: أَبْكِي لِمَا يُسْتَحَلُّ مِنْكَ فِي هَذَا الشَّهْرِ؛ كَأَنِّي بِكَ وَ أَنْتَ تُصَلِّي لِرَبِّكَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَي الأوَّلِينَ وَ الآخِرِينَ، شَقِيقُ عَاقِرِ نَاقَةِ ثَمُودَ؛ فَضَرَبَكَ ضَرَبَةً عَلَی قَرْنِكَ فَخُضِبَتْ مِنْهَا لِحْيَتُكَ.
«سپس رسول خدا گريه كرد. عرض كردم ای پيامبر خدا علّت گريۀ شما چيست؟ فرمود: گريه میكنم براي آن حادثۀ عظيمی كه در اين ماه بر تو فرود آيد و خون تو را حلال كنند.
مثل اينكه من میبينم كه تو در حال نماز و مناجات با پروردگارت هستی، در اين حال شقیترينِ اوّلين و آخرين، هم دوش و همرديف پیكنندۀ ناقۀ صالح برانگيزد و چنان ضربتی بر مغز سر تو فرود كند كه از آن ضربت محاسنت به خون خضاب شود.»
فَقُلْتُ: يَا رَسُولَاللَهِ! فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِيني؟ فَقَالَ صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِكَ.
«عرض كردم: ای پيغمبر خدا؟ آيا در آن حال دين من سالم خواهد بود؟ فرمود ـ كه درود خدا بر او و آلش باد ـ : بلی دين تو سالم خواهد بود.»
ثُمَّ قَالَ: يَا عَلِيُّ! مَنْ قَتَلَكَ فَقَدْ قَتَلَنِي، وَ مَنْ أَبْغَضَكَ فَقَدْ أَبْغَضَنِي؛ لِأنَّكَ مِنِّي كَنَفْسِي، وَ طِينَتُكَ مِنْ طِينَتِي، وَ أَنْتَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي.[1]
«سپس رسول خدا فرمود: ای علیّ! كسی كه تو را بكشد حقّاً مرا كشته است، و كسی كه تو را دشمن دارد حقّاً مرا دشمن داشته است؛ زيرا كه نسبت تو با من مثل جان من است، و سرشت تو از سرشت من است، و تو وصیّ من و جانشين من در امّت من هستی.»
📚 معادشناسی، ج۱، ص۴۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️پاورقی ← «پست بعدی»
🆔 @allame_tehrani
▪️پاورقیِ «پست قبلی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اصل اين حديث شريف را صدوق در كتاب «عيون أخبار الرّضا» طبع سنگی، ص192؛ و «أمالی» طبع سنگی، ص57 و 58 با تتمّۀ آن كه ذكر خواهد شد روايت میكند. و در كتاب «وسآئلالشّيعة» ج7، ص227 از «عيون» تا لفظ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَهِ روايت میكند و چون تتمّۀ آن راجع به اعمال مستحبّه و اجتهاد در عبادت نيست لذا حديث را تقطيع نموده است. وليكن سيّد ابن طاووس در اوّل كتاب «إقبال» تمام حديث را از محمّد بن أبیالقاسم طبری در كتاب «بشارة المصطفی لشيعة المرتضی» با إسناد خود از حسن بن علیّ بن فَضّال از حضرت علیّ بن موسی الرّضا از يک يک آباء گرامش تا حضرت أميرالمؤمنين عليهالسّلام روايت میكند. و همچنين شيخ بهاءالدّين عاملی در حديث نهم از كتاب «أربعين» خود از مرحوم صدوق محمّد بن علیّ بن الحسين ابن بابويه قمّی و مرحوم فيض كاشانی در كتاب «وافی» در باب فضل شهر رمضان از كتاب «عرض المجالس» صدوق كه همان «أمالی» است از أحمد بن الحسن القَطّان از أحمد بن محمّد بن سعيد هَمْدانی از ابن فضّال از پدرش از حضرت رضا عليهالسّلام روايت میكند. و تتمّۀ روايت اين است:
إنَّ اللَهَ تَبارَكَ وَ تَعالَی خَلَفَني وَ إيّاكَ، و اصْطَفاني وَ إيّاكَ، فَاخْتارَني لِلنُّبُوَّةِ، وَ اخْتارَكَ لِلإمامَةِ؛ فَمَنْ أنْكَرَ إمامَتَكَ فَقَدْ أنكَرَ نُبُوَّتي. يا عَليُّ! أنْتَ وَصيّي وَ أبو وُلْدي، وَ زَوْجُ ابْنَتي، وَ خَليفَتي عَلَی اُمَّتي في حَياتي وَ بَعْدَ مَوْتي، أمْرُكَ أمْري، وَ نَهْيُكَ نَهْيي. اُقْسِمُ بِالَّذي بَعَثَني بِالنُّبُوَّةِ وَ جَعَلَني خَيْرَ الْبَريَّةِ؛ إنَّكَ لَحُجَّةُ اللَهِ عَلَی خَلْقِهِ، وَ أمينُهُ عَلَی سِرِّهِ، وَ خَليفَتُهُ عَلَی عِبادِهِ ـ انتهی.
و اين تتمّه را در «غاية المرام» محدّث عظيم سيّد هاشم بحرانی در ص29 از ابن بابويه با إسناد خود از أصبغ بن نُباته از أميرالمؤمنين عليهالسّلام، و شيخ قُندوزی حنفی در «ينابيع المودّة» طبع اسلامبول، ص53 از كتاب «مناقب» روايت كردهاند.
🆔 @allame_tehrani
🔸اعتباريّات در صحنۀ زندگی انسان
ورود اعتباريّات در صحنۀ زندگی انسان پيوسته دائرۀ فعّاليّتهای او را در زوايای مختلفۀ زندگی توسعه داده است.
كارهای حقيقی انسان توأم با يک سلسله امور اعتباريّه گشته و امور مصلحتی برای حفظ آبرو و رسيدن به اميال نفسانی و شؤون موهومۀ زندگی و رياست و مرئوسيّت و مالكيّت و مملوكيّت و حبّ جاه و حسّ تفاخر و حبّ تكاثر، موجب شده بنیآدم دست به يک سلسله فعّاليّتهای دامنهدار و وسيعی بزنند.
گرايش تند و شديد به اين امور اعتباری، طبعاً انسان را از عالم معنی و حقيقت دور میكند و آنطور كه بايد و شايد نمیگذارد به مقصودش برسد.
مثلاً شخصی كه برای ادامهٔ زندگی خود احتياج به غذا دارد، اصل غذا كه متكفّل امر حياتی اوست بسيار ساده و راحت بدست میرسد، ولی مشكلاتی عجيب و غريب از امور اعتباريّه او را احاطه میكند؛ میگويد چه غذائی انتخاب كنم كه آبرويم نرود؛ رفيقم مرا در آن حال ببيند از من انتقاد نكند، يا ميهمانی كه به منزل میآيد از من خرده نگيرد. اينها يک رشته امور اعتباريّه است كه با آن امر حقيقی ممزوج شده و بالنّتيجه عمل، شامل هر دو گونه از دستيابی به واقع و لحاظ امر اعتباری میگردد.
و چه بسا هست كه كثرت توارد و تزاحم امور اعتباری به حدّی است كه آن امر واقع را بكلّی از بين میبرد و در كام خود هلاک میكند.
تمام اموری كه در دنيا برای انسان پيش میآيد يا انسان بدانها دست میزند از قبيل خريد و فروش، صلح، هبه، وكالت، اجاره، مزارعه، مساقاة، مضاربه، نكاح، طلاق؛ بر اساس اعتباراتی شديد متورّم میگردد بهطوريكه چه بسا انسان برای حفظ آنها خود را در كام مرگ میكشاند، و آن تورّمهای اعتباری و مصلحتانديشیهای موهوم را با جان عزيز خود معاوضه و مبادله نموده و در شطرنج روزگار به رايگان میبازد.
📚 معادشناسی، ج۱، ص۱۹
🆔 @allame_tehrani
🔸پستترين عوالم، حكومت منطق حسّ است
اين عالم اعتبارات، أسفلُ السّافلين است، يعنی پستترين عوالم از سرحدّ حقيقت و متن واقع. چون انسانی كه در مسير تكاملی خود بايد صد در صد وجودش را با حقائق تطبيق دهد، و در سير بهرهيابی از موادّ حقيقيّۀ عالم و وصول به واقعيّات در نردبان صعود به ترقّيات روزافزون نائل گردد؛ كارش در انحطاط به جائی میرسد كه تمام عمر خود و سرمايۀ وجودی خود را از عقل و علم و حيات و قدرت، صرف گفتگوی داستانهای خيالی و افسانهای زيد و عَمرو میكند و برای آبرو به يک سلسله آرزوهای دراز كه معلوم نيست به آنها میرسد يا نمیرسد، دلبستگی پيدا میكند.
و برای وصول و كاميابی به آن منويّات و آرزوهای خياليّه دست به فعّاليّتهای تند میزند، و بالنّتيجه ميوۀ عمرش نارسيده و با دست تهی و از ثمرات حيات بهرهمند نگشته از دنيا میرود، و با حال انكسار و فتور بدين عمر گذشته مینگرد، حسرت و ندامت سراپای او را فرا میگيرد؛ چون در مقابل عمر ضايع شده و طومار درهمپيچيده و بانگ رحيل چه میتوان كرد؟!
📚 معادشناسی، ج۱، ص۲۰
🆔 @allame_tehrani