eitaa logo
المیزان
254 دنبال‌کننده
119 عکس
99 ویدیو
3 فایل
کانال حاضر با تکیه بر تفسیر گران سنگ المیزان پیرامون تفسیر آیات قران از جهت روایی،فلسفی و تاریخی و نظرات خاص حضرت علامه و همچنین پاسخ به شبهات می باشد. ارتباط با ادمین👇 @khatami_esf https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
مشاهده در ایتا
دانلود
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محبّت اهل‌بیت«ع» و متابعت از ایشان، راه نجات و رستگاری آیت الله العظمی مظاهری https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
◾️السلام علیک یا امیرالمومنین علی بن ابی طالب◾️ قسم به وعده شیرین من یموت یرنی که ایستاده بمیرم به احترام  علـــــی به حال سجده بیفتم به احترام  علـــــی خوشا دمی که بمیرم به زیر گام  علـــی به گنبد و به ضریح و به حرمت نجفش  علی امام من است و منم غلام  علــــــی 🔹حارث همدانى https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 تدریجی بودن درک شب قدر 🌱حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ جعفر ناصری ⏱ زمان: ۲ دقیقه https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
🌱● مراد از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جنّ در آيه : "و انّه كان رجال من النس يعوذون برجال من الجنّ" 🌱وَ أَنَّهُ كانَ رِجَالٌ مِّنَ الانسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الجِْنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً 🔹راغب مى گويد: كلمه (عوذ) به معناى ملتجى شدن به غير است و جمله (رهقه الامر) معنايش اين است كه قهر فلان امر بر او احاطه كرد كلمه (رهق ) به گناه و طغيان هم تفسير شده . 🔹 بعضى هم آن را به ترس و شر معنا كرده اند. بعضى ديگر گفته اند: به معناى ذلت و ضعف است . و همه اين معانى لازمه معناى اصلى كلمه است . 🔹و مراد از پناه بردن انس به جن - بطورى كه گفته اند اين است كه در عرب رسم بوده كه وقتى در مسافرت در شب به بيابانى بر مى خوردند از شر جانوران و شر سفيهان جنى به عزيز آن بيابان كه سرپرست جنيان است پناه مى بردند و مى گفتند: من پناه مى برم به عزيز اين وادى از شر سفهاى قومش . 🔹 و از مقاتل نقل شده كه گفته : اولين كسى كه به جن پناهنده شد طايفه اى از يمن ، و سپس قبيله بنى حنيفه بودند، و آنگاه در همه عرب شايع گرديد. 🔹و بعيد نيست مراد از (پناهنده شدن به جن ) اين باشد كه براى رسيدن به مقاصدشان به كاهنى مراجعه نموده ، از او بخواهند جن را به كمك دعوت كند، و اينكه گفته اند: رسم بوده هر گاه از اذيت و مضرت جن مى ترسيدند، به مردانى از انس مراجعه مى كردند، به همين معنا برگشت مى كند. 🔹بنابر اين ، ضمير اولى از دو ضمير در(فزادوهم ) به رجالى از انس ، و دومى به رجالى از جن بر مى گردد، و معناى جمله اين است كه رجال جن گناه رجال انس و طغيان و يا ذلت و ترس آنان را زيادتر كردند. 🌱وَ أَنهُمْ ظنُّوا كَمَا ظنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَث اللَّهُ أَحَداً 🔹ضمير (انهم ) به رجالى از انس بر مى گردد و خطاب در ظننتم متوجه قوم جنى ايشان است ، و مراد از بعث ، بعث رسول به رسالت است ، كه مشركين منكر آنند. بعضى گفته اند: مراد از بعث زنده كردن مردگان است ، ولى سياق آيات معناى اول را تأييد مى كند. و از بعضى نقل شده كه گفته اند: اين آيه و آيه قبلش اصلا جزو كلام جنى ها نيست ، بلكه كلام خداى تعالى است كه در وسط آيات حاكى كلام جنيان به عنوان جمله معترضه قرار گرفته ، بنابر اين نظريه ، ضمير (انهم ) به جنيان بر مى گردد، و خطاب در (ظننتم ) به مردم است ، ولى اين نظريه از سياق آيات به دور است . 📘ترجمه تفسير الميزان جلد 20 صفحه 65 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱عارف بزرگ حضرت آیت الله سید علی قاضی (ره) : بستن درهای آسمان های حسّی و معنوی ، به دلیل کثرت گناهان و غفلت هاست که در ما انباشته می شود. 📚منبع:گنجینه عرفان https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
🌱● بیان کلی آیات سوره فیل 🔹سوره فيل مكى است و پنج آيه دارد. 🔹در اين سوره به داستان اصحاب فيل اشاره مى كند، كه از ديار خود به قصد تخريب كعبه معظمه حركت كردند، و خداى تعالى با فرستادن مرغ ابابيل و آن مرغان با باريدن كلوخهاى سنگى بر سر آنان هلاكشان كردند، و به صورت گوشت جويده شان كردند. و اين قصه از آيات و معجزات بزرگ الهى است ، كه كسى نمى تواند انكارش كند، براى اينكه تاريخ نويسان آن را مسلم دانسته ، و شعراى دوران جاهليت در اشعار خود از آن ياد كرده اند. 📘ترجمه تفسير الميزان جلد 20 صفحه 621 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
سخنی با اعضا محترم کانال سلام علیکم ضمن قبولی طاعات و عبادات محضر مخاطبین محترم و اعضاء گرامی کانال عرض می نمایم، در این کانال "المیزان"سعی بر این است که غرر و نکات مهم تفسیری آیات هر سوره محضر عزیزان باذکر دقیق ادرس و عدم تغییر در متن المیزان ارائه گردد. بطوری که اعضاء عزیز کانال پس از مدتی با معظم مباحث تفسیری آیات و سوره ها از منظر علامه در المیزان آشنا شده و نظر ایشان را در مورد کلیت سوره ها وغرر آیات بدست می آورند. امید است مورد توجه عزیزان و مفید و موثر واقع گردد. همراهی سروران گرامی موجب دلگرمی و مزید امتنان است🌹 ارادتمند عزیزان،ادمین کانال🌹 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
بحث روائى 🌱● داستان اصحاب فيل و هلاكشان 🔹در مجمع البيان مى گويد: تمامى راويان اخبار اتفاق دارند در اينكه پادشاه يمن كه قصد ويران كردن كعبه را داشته شخصى بوده به نام ابرهه بن صباح اشرم . و بعضى از ايشان گفته اند: كنيه او ابو يكسوم بود. و از واقدى نقل شده كه گفته همين شخص جد نجاشى پادشاه يمن در عهد رسول خدا (ص ) بوده است . سپس همچنان داستان استيلاى ابرهه بر يمن را نقل مى كند تا آنجا كه مى گويد: او در يمن كعبه اى بنا كرد، و در آن گنبدهايى از طلا نهاد، و اهل مملكت خود را فرمان داد تا آن خانه را همچون مراسم حج زيارت نموده پيرامون آن طواف كنند، و در اين بين مردى از بنى كنانه از قبيله خود به يمن آمد، و در آنجا به اين كعبه (قلابى ) بر خورد، پس در همانجا نشست تا قضاى حاجت كند، و اتفاقا خود ابرهه از آنجا گذشت ، و آن نجاست را ديد، پرسيد چه كسى به چنين عملى جرات كرده ؟ به نصرانيتم سوگند كه آن خانه را ويران خواهم كرد تا كسى به حج و زيارت آنجا نرود، آنگاه دستور داد تا فيل بياورند و در بين مردم اعلام كنند كه آماده حركت باشند، مردم و مخصوصا پيروانش از اهل يمن بيرون شدند و اكثر پيروانش از عك و اشعرون و خثعم بودند. مى گويد: سپس كمى راه پيمود و در بين راه مردى را به سوى بنى سليم فرستاد تا مردم را دعوت كند تا بجاى خانه كعبه خانه اى را كه او بنا كرده زيارت كنند، از آن طرف مردى از حمس از بنى كنانه به او برخورد و به قتلش رسانيد و اين باعث شد كه كينه ابرهه بيشتر شده ، و سريع تر روانه مكه شود. و چون به طائف رسيد از اهل طائف خواست تا مردى را براى راهنمايى با او روانه سازند، اهل طائف مردى از هذيل به نام نفيل را با وى روانه كردند، نفيل با لشكر ابرهه به راه افتاد و به راهنمايى آنان پرداخت تا به مغمس رسيده ، در آنجا اطراق كردند، و مغمس ، محلى در شش ميلى (سه فرسخى ) مكه است در آنجا مقدمات لشكر (كه آشپزخانه و آذوقه و علوفه و ساير مايحتاج لشكر را حمل مى كند) را به مكه فرستادند، مردم قريش دسته دسته به بلنديهاى كوه ها بالا آمدند، و چون لشكر ابرهه را ديدند، گفتند ما هرگز تاب مقاومت با اينان را نداريم ، در نتيجه غير از عبدالمطلب بن هاشم و شيبه بن عثمان بن عبد الدار كسى در مكه باقى نماند. عبدالمطلب همچنان در كار سقايت خود پايدارى نمود، و شيبه نيز در كار پرده دارى كعبه پايدارى كرد در اين موقعيت حساس عبدالمطلب دست به دو طرف درب كعبه نهاد، و عرضه داشت : لا هم ان المرء يمنع رحله فامنع جلالك لا يغلبوا بصليبهم و محالهم عدوا، محالك لا يدخلوا البلد الحرام اذا فامر ما بدالك يعنى : بار الها هر كسى از آنچه دارد دفاع مى كند، تو نيز از خانه ات كه مظهر جلال تو است دفاع كن ، و نگذار با صليبشان و كعبه قلابيشان بر كعبه تو تجاوز نموده ، حرمت آن را هتك ، كنند، مگذار داخل شهر حرام شوند، اين نظر من است ولى آنچه تو بخواهى همان واقع مى شود. آنگاه مقدمات لشكر ابرهه به شترانى از قريش بر خورده آنها را به غنيمت گرفتند، از آن جمله دويست شتر از عبد المطلب را بردند، وقتى خبر شتران به عبدالمطلب رسيد، از شهر خارج شد و به طرف لشكرگاه ابرهه روانه گشت ، حاجب و دربان ابرهه مردى از اشعريها بود، و عبدالمطلب را مى شناخت از پادشاه اجازه ورود براى وى گرفت ، و گفت اينك بزرگ قريش بر در است ، كه انسانها را در شهر و وحشيان را در كوه طعام مى دهد، ابرهه گفت بگو تا داخل شود. ترجمه تفسير الميزان جلد 20 صفحه 623 ادامه دارد...👇 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t
...ادامه👇 بحث روایی داستان اصحاب فيل و هلاكشان... عبدالمطلب مردى تنومند و زيبا بود، همين كه چشم ابو يكسوم به او افتاد بسيار احترامش كرد، به خود اجازه نداد او را روى زمين بنشاند در حالى كه خودش بر كرسى تكيه زده ، و نخواست او را در كنار خود بر كرسى بنشاند، بناچار از كرسى پياده شد، و با آن جناب روى زمين نشست ، آنگاه پرسيد چه حاجتى داشتى ؟ گفت حاجت من دويست شتر است كه مقدمه لشكر تو از من برده اند، ابو يكسوم گفت به خدا سوگند ديدنت مرا شيفته ات كرد، ولى سخنت تو را از نظرم انداخت ، عبد المطلب پرسيد: چرا؟ گفت : براى اينكه من آمده ام خانه عزت و شرف و مايه آبرو و فضيلت شما اعراب و معبد دينيتان را كه مى پرستيد ويران سازم و آن را درهم بكوبم ، و در ضمن دويست شتر هم از تو گرفته ام ، تو در باره خانه دينى ات هيچ سخن نمى گويى ، و در باره شترانت حرف مى زنى از آن هيچ دفاعى نمى كنى ، از مال شخصيت دفاع مى كنى . عبدالمطلب در پاسخ گفت : اى ملك من با تو در باره مال خودم سخن مى گويم ، كه اختيار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم ، اين خانه هم براى خود صاحبى دارد كه از آن دفاع خواهد كرد، و حفظ آن به عهده من نيست ، اين سخن آن چنان ابرهه را مرعوب كرد كه بدون درنگ دستور داد شتران او را به وى باز دهند، و عبدالمطلب برگشت . آن شب براى لشكر ابرهه شبى سنگين بود ستارگانش تيره و تار به نظر مى رسيد در نتيجه دلهايشان احساس كرد گويا مى خواهد عذابى نازل شود. صاحب مجمع البيان سپس ادامه مى دهد تا مى رسد به اينجا كه : در همان لحظه اى كه آفتاب داشت طلوع مى كرد، طيور ابابيل نيز از كرانه افق نمودار شدند در حالى كه سنگ ريزه هايى با خود داشتند و شروع كردند آن سنگها را بر سر لشكريان ابرهه افكندن ، و هر يك از آن مرغان يك سنگ بر منقار داشت و دوتا به دو چنگالش ، همينكه آن يكى سنگهاى خود را مى انداخت و مى رفت يكى ديگر مى رسيد و سنگ خود را مى انداخت ، و هيچ سنگى از آن سنگها نمى افتاد مگر آنكه هدف را سوراخ مى كرد، به شكم كسى بر نخورد مگر آنكه پاره اش كرد، و به استخوانى بر نخورد مگر آنكه پوك و سستش كرد و از آن طرفش در آمد. ابو يكسوم كه بعضى از آن سنگها بر بدنش خورده بود از جا پريد كه بگريزد به هر سرزمينى كه مى رسيد يك تكه از گوشت بدنش مى افتاد، تا بالاخره خود را به يمن رساند، وقتى به يمن رسيد ديگر چيزى از او و لشكرش باقى نمانده بود، و همينكه وارد يمن شد سينه و شكمش باد كرد و منفجر شد و به هلاكت رسيد، و احدى از اشعريها و احدى از خثعم به يمن نرسيد.... مؤلف : در روايات اين داستان اختلاف شديدى در باره خصوصيات آن هست ، اگر كسى بخواهد بايد به تواريخ و سيره هاى مطول مراجعه نمايد. ترجمه تفسير الميزان جلد 20 صفحه 625 https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f @almizan_t