May 11
باعرض سلام وادب و احترام ،
دراینجا مطالبی که آگاهی از آن برای طلاب و فضلا و علمای بزرگوار لازم است رابه اشتراک خواهم گذاشت.
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری، ۸۷/۵/۳ (دهسال قبل):
🔹 در مبارزه، حلوا پخش نمیکنند. اگر شما معنویت را به درون تمدن غرب بردهاید، آنها هم در داخل جامعه شما مشغول توطئه فرهنگی هستند!
🔹 برنامریزیِ فرهنگی حوزه باید در مقابلِ برنامهریزیِ فرهنگیِ یونسکو باشد.
🔹 منکَر، هالیوود است، نه جوانِ هالیوود زده.
🔹 با آفتهای پوستی باید مبارزه کرد اما اولویت با اصلاحِ کَبِدِ بیمار است.
🔹 در مقیاس بزرگ فکر کنید، در مقیاس محدود عمل کنید. «کَلان» بیندیشید و «خُرد» عمل کنید.
🔹 تبلیغ باید متوازن باشد. گاهی، آنچه را که در درجه سوم اهمیت است، دهبار میگوییم، و آنچه را که در درجه اول اهمیت است، یکبار هم نمیگوییم! این درست نیست. تبلیغ باید متوازن باشد.
🔹 باید به جوانان و زنان، «نظام فکری» بدهید تا در مسیر مبارزه، منفعل نشوند.
🔹 بعضی جوانان از اینکه تیم محبوبشان گُل خورده، خوابشان نمیبرد، اما کاری ندارند که مبارزه «حزبالله» و صهیونیستها» به کجا رسید! این یعنی به جوانان «نظام فکری» ندادهاید. نظام فکری باید رابطه اعتقادات شیعی را با همه عرصههای زندگی مشخص کند.
☑️ @mirbaqeri
هدایت شده از بر پا
واتیکان
⚡️در نگاه اول چیزی شبیه یک شوخی به نظر میرسید. یک طرح خام و تخیلی.
⚡️اما خداییش اگر جک و لطیفه هم بود چسبید. یعنی کلا شوخی داریم تا شوخی. بعضی شوخیها مناسب جمعن. یعنی فضا میطلبه اون شوخی رو. من سوالم اینه چرا اینقدر این طرح خام بی حساب و این لطیفه جواب داد؟ بیاید به این نکته فکر کنیم.
⚡️ماجرا برمیگردد به یک بیماری عمیق اجتماعی. بیماری که چند ماه مانده به پایان زندگی امام او این درد را با همه وجود فریاد زد. دردی فرهنگی که در ذهن جامعه و به تبع در ذهن بخش عمده ای از حوزه خود را نمایانده است.
⚡️ این همان بیماری است که باعث شده طلاب زیادی از قم خارج نشوند با اینکه خوب میدانند چقدر جامعه محتاج آنها است. این همان بیماری است که باعث شده حتی در قم هم خانه های طلاب را از قم بیرون ببرند و در شهرکی تجمع کنند. کلاسهای درسشان را هم حتی به مرور خارج کنند. و بلکه راههای ارتباطیشان با شهر را هم حتی جدا کنند. این همان دردی است که باعث شده عده زیادی از اساتید به نام #استقلال_حوزه #انزوای_حوزوی از انقلاب و مردم را تبدیل به گفتمان کنند.
⚡️این همان بیماری است که امام میگفت برای برخی هر چه آخوند احمق تر و بی خبر تر باشد بیشتر مایه افتخار است. همان بیماری که باعث شده هنوز هم در دل بخشی از حوزه بحث خوابیدن پرچمها قبل از ظهور مطرح باشد. و عده ای مثل آب خوردن با عنوانهای عریض و طویل حکومت را به سخره بگیرند. این همان بیماری است که سالها است سخن از #تحول_حوزه و کرسیهای #آزاد_اندیشی و #فقه_حکومتی و امثالهم را تبدیل به یک آرزوی دست نیافتنی کرده.
⚡️این همان بیماری است که باعث شده سخن رهبری با جوانان انقلابی حوزه زنده نگه داشتن گفتمان انقلاب و ارتباط با مردم در دل حوزه شده.
⚡️این همان بیماری است که باعث شده رهبری فریاد بزند که اینطور اگر پیش بروید یا میمیرید یا منزوی میشوید.
خوب بعید نیست اگر لطیفه #واتیکان شدن حوزه مناسب حال و هوای امروز حوزه به نظر بیاید.
@ali_mahdiyan
May 11
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 قرآن باید در زندگی شخصی و اجتماعی و حکومتی به منصهی عمل دربیاید
رهبر انقلاب در دیدار با شرکتکنندگان در سی و پنجمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم :لحن قرآن، تجوید قرآن، حفظ قرآن، خواندن قرآن و این جلسات مقدمه فهمیدن قرآن است و فهمیدن مقدمه عمل کردن است . شما جوانهای عزیز با قرآن با این چشم و احساس روبرو بشوید که بایستی معارف قرآن را برای زندگی شخصیتان و زندگی اجتماعیتان و زندگی حکومتیتان فرا بگیرید و آنها را به منصهی عمل در بیاورید، اگر با این نگاه و احساس با قرآن روبرو شدید، فردای دنیای اسلام بهمراتب از امروز بهتر خواهد بود، دیگر آمریکا جرئت نمیکند علیه کشورهای اسلامی و امت اسلامی خط و نشان بکشد و تهدید بکند، اگر به قرآن تمسک کردیم این تمسلک به حبل الله است و تمسک به حبل الله موجب میشود که انسان مستحکم بتواند بایستد و خطر سقوط از بین خواهد رفت.۱۳۹۷/۲/۶
@Khamenei_ir☑️
هدایت شده از حسين نتاج درزى (حائرى درزى)
العالم بزمانه
حوزه علميه، روحانیت،مباحث دینی
https://eitaa.com/almogaddemat
🔴 نشست دوره ای اساتید؛ اما و اگرها
🔶پیرو مسائلی که اخیرا درباره نشست دوره ای اساتید مطرح شد، نکاتی را لازم دانستم به عرض برسانم:
اینکه نشست دوره ای به نام صیانت از سنت های حوزه به دنبال پیشگیری از تحول حوزه در قامت انقلاب اسلامی و اسلامی سیاسی است، حرفی نیست.
اینکه نشست دوره ای به نام استقلال حوزه، جدایی حوزه از انقلاب اسلامی را کلید زده است، جای تردید ندارد.
اینکه نشست دوره ای با عقلایی نامیدن علوم انسانی، پای سکولاریزه کردن دین را مهر کرد، شکی نیست.
اینکه در بلند مدت به دنبال جبهه بندی در برابر جامعه مدرسین و به دست گرفتن مدیریت حوزه و مرجعیت است، واضح تر از آن است که جای اما و اگر را باقی گذارد.
🔶نگارنده در صدد این است که خوانندگان عزیز را به این نقطه توجه دهد که چرا نشست دوره ای اساتید شکل گرفت و چگونه باید با آن تعامل کرد؟
🔶در قضاوتی منصفانه، مطالعه عملکرد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نشان می دهد که ضعف عملکرد این نهاد انقلابی حوزوی، شعارزدگی، گرفتار شدن به روزمرگی، ضعف مسئولان و گردانندگان آن در نهایت به ضعف جبهه انقلاب و انقلابی گری در حوزه قم انجامید. راستی از خود پرسیده اید که جامعه مدرسین با همه اختیاراتی که در دست داشت، چه اقدامات مشخصی را برای نهادینه کردن تفکر انقلابی در حوزه علمیه به انجام رساند؟! کدام یک از منویات امام راحل عزیز و رهبر معظم انقلاب را سر دست گرفت و محقق ساخت؟! با کدام جریان متحجر مقدس مآب که امام عزیز از آنها به مارهای خوش خط و خال یاد کرد، گلاویز شد یا زمینه های تضعیفش را فراهم آورد؟! راستی حوزه ما چه از حیث محتوا و چه از نظر ساختار چه تحولاتی را در راستای تولید علم کارآمد و نیروی انسانی لازم برای انقلاب اسلامی رقم زد؟
🔶روشن است که این ضعف عملکرد بدون جواب نمی ماند. همان جریان متحجری که هیچگاه دلش با آرمان های انقلاب صاف نشد، به طمع افتاد تا حوزه قم را به مسیر آرمان شهر حوزه نجف بازگرداند! و از این فتور و غفلت، نهایت بهره را در صف بندی جدید استفاده کند.
🔶برای همین نیز گرچه ما جهت گیری های کلان جامعه مدرسین را درست می دانیم اما در عملکرد، آن را هم در ردیف نشست دوره ای اساتید مقصر، قابل نقد و مستوجب عتاب می دانیم و بر این باوریم که در روز قیامت باید در برابر این همه فرصت سوزی پاسخ گو باشند.
🔶اما امروز چه باید کرد؟
🔺عمیقا بر این باورم که جار و جنجال های ژورنالیستی و تقلید از روش های سیاسی در حوزه جواب نمی دهد. از این رو توصیه حقیر از این قرار است:
1️⃣ جامعه مدرسین باید در ضمن یک بازنگری اساسی، به بازسازی خود روی آورد و با تغییرات جدی در هیئت رئیسه و اعضاء، لباس رخوت و روزمرگی را از تن برون کرده، به اقدامات اساسی، غیر محافظه کارانه و جدی بپردازد.
2️⃣جامعه مدرسین باید به طلاب انقلابی نه به عنوان طفل صغیر نیازمند به تولیت که به عنوان عنصر فهمیده، بصیر و فعال و فعال کننده نگاه کند و در اولین فرصت مجمع نمایندگان طلاب را از چارت اداری خود خارج سازد و اجازه دهد این مجمع مستقل عمل کند.
این اقدام باعث به فعلیت رسیدن انبوه استعدادها و دغدغه های طلاب و اساتید فاضل و جوان خواهد گردید و جریان تحجر را زمین گیر خواهد ساخت.
3️⃣ روشنگری نسبت به مجموعه هایی نظیر نشست دوره ای و مجمع محققین با حفظ ادب، عالمانه و بدون سوء ظن نسبت به حسن فاعلی ایشان.
🔶 به این معنا که خیلی از اشتباهات و خطاهای حتی بزرگ ممکن است با حسن نیت افراد و از سر دلسوزی و باور صادقانه انجام گیرد. کما اینکه برخی از بزرگانی که امروز در صف اول مقابله با هر حرکت تحولی هستند، انسان های پاک، مخلص و صادقند و مشکل در ضعف بصیرت و تحجر است.
🔶 بنابراین لازم نیست رفتارهای غلط را ملازم با سوء نیت بگیریم. حتی ممکن است بزرگواری در مجموعه ای عضو باشد که مورد تایید انگلیس است ولی خودش از آن باخبر نباشد یا پولی را از کسی دریافت کند که از پشتوانه آن مطلع نگردد یا حتی زمینه را برای شناخته شدن و پا گرفتن افرادی برای آینده حوزه فراهم آورد ولی قصدی جز صیانت از آینده حوزه نداشته باشد. بنابراین لازم نیست کفر همدیگر را ثابت کنیم تا غلط بودن رفتارها را نتیجه بگیریم.
🔶بلکه در کمال ادب و احترام به شخص و شخصیت افراد می شود نقدهای جدی به عملکرد آنها داشت. اگر غیر از این باشد و باب این نوع قضاوت ها باز شود، سنگ روی سنگ بند نمی شود و فضای حوزه به میدان جنگ قدرت تبدیل می گردد.
❇️به امید آنکه افکار و رفتار و سکنات ما مرضی حضرت ولیعصر (عج) بوده باشد.
▪ محمد تقی اکبرنژاد
هدایت شده از تریبون، رسانهای بدون سانسور
💢خودکشی
مسلما نسبت به صد سال پیش، تکنولوژی پیشرفت کرده و میزان رفاه در دنیا بیشتر شده است.
اما چرا در کشورهای توسعه یافته، با وجود همهى پیشرفت های مادی نرخ خودکشی بالاست؟
بشر متمدن و پیشرفته قرن ۲۱ از چه کمبودی رنج میبرد؟
🔴 فکر کردن درد دارد 🔴
http://eitaa.com/joinchat/2319056896C0cee190ac6
هدایت شده از سرائر | مجله دین و روحانیت
🔺حسین کاجی، از راویان دفاع مقدس هنگام خرید میوه متوجه حضور آیت الله نوری همدانی در میوهفروشی میشود. او میگوید از آیت الله نوری همدانی به خاطر حضور در متن جامعه تشکر کرده است
@saraeer
هدایت شده از آقا تنها نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️امام خامنه ای⚡️
📲 #فضای_مجازی یک ابزار بسیار کارآمد است برای اینکه بتوانید پیامتان را به گوش همه برسانید.
💻این امکان دیروز نبود،امروز هست.یکی از امتیازات این است
🆔👇👇👇
@agha_tanha_nist
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
✅ آشنایی با استاد علی صفایی حائری
🔸 دست در دست #ولی خدا
🔹حجتالاسلام سيد محمدمهدي ميرباقري
احساس من اين بود در سلوك دهه پاياني عمر استاد، ايشان دقيقا دريافته بود كه سلوك تنها باور نيست، البته در همه عمر ايشان آدم اين رد پا را مييابد، و ميبيند كه به نقطه اوج خودش رسيده بود. هرچه ميرسد از آنجاست. و شما بايد تلاش كنيد كه هم خودتان را برسانيد به آستان وليتان و هم ديگران را.
معتقد بود ما مأموريتي در جهان نداريم الا اينكه خودمان را به دست وليمان بسپاريم و بعد با پاي وليمان حركت كنيم. ديگران را هم دستشان را به دست وليمان برسانيم. اگر به آنجا رساندي و خودت حذف شدي، او رسيده است و اگر نرساندي جز گمراه شدن و گمراه كردن كار ديگري از تو ساخته نيست. حتي آنهايي كه خودشان قطب و محور ميشوند و فلشي نيستند كه ديگران را به ولي خدا برسانند، دست مردم را نميتوانند به دست ولي خدا برسانند؛ هم گمراه ميشوند و هم حجاب ديگران. يعني ديگران را هم گمراه ميكنند. اين حاصل دهه پاياني عمر ايشان بود. شما بحثهاي ايشان را در محرمهای دهه 70 ببينيد. از آن چنین مطلب موج ميزند. اينكه ما اضطرار به وليمان داريم.
همه دوستان ما كه دنبالهروي اين عزيزمان هستند، ميدانند كه ایشان راه را به پايان نبردهاند. سرنخهايي را براي ما به جا گذاشتهاند تا ما راه را ادامه بدهيم. ولي آنچه كه مهم است اينكه افقگشاييهايي كه شما در آثار ايشان ميبينيد، بهنظر من از مهمترين مسائلی است كه من در آثارشان يافتم؛ هم در وجودشان و هم در آثار مكتوبشان. افقگشاييها، يعني وقتي شما تفسير ايشان را ميبينيد، افق جديدي گشوده ميشود. آدم ميفهمد اينگونه نيز ميتوان مطالعه كرد، اينگونه نیز ميتوان نگاه كرد و نگاه عميقتر و جامعتري داشت. البته اين آفاق ميتواند بازتر شود. افقگشايي از خصوصيات ایشان است. در مسئله تربيتي، در مسئله تفسير قرآن هست.
از جمله نكتهاي كه من استفاده كردم از كلمات ايشان در موضوع ما همين افقگشايي است. اين افقگشايي به معناي اين است كه در آثارشان از اين دست مطالبي كه من عرض كردم، زياد دیده میشود كه پرداختهاند به عمق تحليل و در جاي خود عميق تحليل کردهاند. من هم مطمئن هستم ايشان در مراتب وجداني خودشان واجد اين معارف و بالاتر بودند. همان چيزي كه آدم با آن محشور ميشود، يعني آدم با حرفهايش محشور نميشود با يافتههايش محشور ميشود؛ آن دريافتي كه ايشان از وجود مقدس امام رضا(ع) داشتند، همان چيزي بود كه در يك كلمه گفتند. ميفرمودند: «من اينها را خدا نميدانم و از خدا جدا نمی دانم.» این تمام حرف است. يعني در قوس نزول اسماء حسني الهي هستند. اركان توحيد، دعا مدينه، «اسماءُ التي ملاتْ اركان كل شيء» اين احساس در وجود ايشان موج ميزد. نسبت به ائمه بهخصوص ثامنالحجج مشهود بود. نسبت به همه اولياي معصوم.
🔗 http://www.einsad.ir/Main.php?pid=of_others_form&id=4&start=1&tedad=10
🌿 @einsad
محمدباقر:
💚استاد عرفان وسیروسلوک💚
شاید برای شما هم مهم باشه که درزمان ما آیااستادعرفان و اخلاق موردتایید راه رفته وبی ادعاهست یانه؟ واینکه درزمانه ما چه بایدبکنیم بخصوص بعد از فوت مرحوم آیت الله بهجت(ره ) !!!
این متن سوال وجواب تاحدودی راهگشا باشد .والله أعلم
👇👇👇👇👇
هدایت شده از Aminikhaah
💠 سوال #وارده از طرف یکی از مخاطبین محترم کانال که برای ادمین محترم ارسال کرده اند:
🔷 سلام علیکم،
سوال مهمی پیش آمده برامون
از شما درخواست داریم به حاج آقا برسانید و پاسخ بدهید .
سوال این هست که :
نظر ایشون درباره استاد اخلاقی بنام اقای غفاری چیه ،؟ گویا ایت الله تحریری فرمودن که ایشون از شاگردای معمولی اقای سعادت پرور بودن و مناسب نیستن برای استاد اخلاق شدن و...
و اینکه بنظرشون در صورت اقبال و گرایش چند نفر از دوستان طلبه مون به اقای غفاری، آیا ما وظیفه ای داریم از جهت روشنگری و تلنگر به دوستامون که مانع بشیم (در صورت عدم اهلیت این استاداخلاق) .
با تشکر
🔶 پاسخ اجمالی:
با عرض سلام خدمت شما طلبه عزیز و دغدغه مند.
این حقیر اهلیت ورود در این مباحث را نداشته ام و ندارم؛ خصوصا وقتی که سخن از اشخاص باشد که علم جزیی ما کفاف تشخیص نمی دهد.
در این کانال نیز همیشه از طرح مباحث عرفانی و شبه عرفانی که بوی مرید و مرادی و سلسله جنبانی و مکتب سازی و ... از آن استشمام شود به شدت پرهیز داشته ام و سعی کرده ام سخنی فراتر از اندازه ناچیز خود نداشته باشم.
در باب این موضوع خاص ، از آنجا که متاسفانه فضای غبار آلودی شکل گرفته و تشویش اذهان و در هم آمیختگی سره و ناسره را رقم زده ، و از آنجا که بعضی اعاظم ، حقیر را به نوشتن مطالبی برای روشن شدن حقیقت تشویق نمودند ، ان شاء الله به زودی جواب مفصلی عرضه خواهم نمود.
امید است که اولا غرض نویسنده ، چیزی جز رضای خدا نباشد. ثانیا مطالب مستدل و بی پیرایه ای عرضه شود که هر حقیقت جوی منصفی را قانع سازد و ثالثا جریان مخاطب این مقاله ، به دور از غرض ورزی ، هیجان و احساس بی اساس ، پاسخی منطقی عرضه دارد.
پاسخ تفصیلی ، ابتداءً در قالب یک متن ارائه می شود. در صورت سوال ، ابهام و هجمه ، مطالبی در تتمه آن مطرح خواهد شد.
و السلام علی من اتبع الهدی
✅ @Aminikhaah
هدایت شده از Aminikhaah
💠 #استاد_عرفان_کیست؟ / 1️⃣
🔷 به حکم عقل و نقل ، طی هر مسیری ، راهبر و راهنمایی می خواهد که پیچ و خم طریق را خوب بشناسد و سودای بیراهه بَری نداشته باشد. چنانکه حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ با طرح امر بدیهی «تبعیت جاهل از عالم» و ارائه صلاحیت خود ، عمویش آزر را به تبعیت از خود دعوت نمود:
«يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَني مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْني أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا» (مریم / 43)
مسیر عبودیت و اخلاص ، به همان دلیل که «استاد» و «راه بلد» می خواهد ، «صلاحیت راهبری» را نیز اقتضاء دارد. چنانکه جسم خود را به هر مدعی و طبیبی نمی سپاریم ، جانی که هزار مرتبه لطیف تر و دقیق تر است ، مواظبت بیشتری می طلبد.
🔷 در کشف صلاحیت استاد طریقت به دو سخن باید توجه داشت:
یک. برخی با مغالطات حیرت آور ، راهِ یافتن راهنمای سلوکی را دل بستگی سالک می دانند. به این نحو که هر استادی که دل از سالک ربود ، همو گمشده ای است که او را از گم گشتگی نجات می دهد! و چه بسیار ساده دل فریفته که اینگونه گرفتار استادنمای شیاد می شود!
دو. اساسا شناخت دیگران دو گونه است؛ گاهی شناخت اجمالی است که از سیره و داب ظاهری کسی حکم به صحت اعمال و نیت او می شود. این شناخت ، برای شهادت به عدالت امام جماعت و شاهد دادگاهی کارآمد است ؛ ولی شناخت استاد طریقت ، از گونه دوم است که شناخت احاطی است. مقامات معنوی و صلاحیت راهبری شخص ، برای کسی میسر است که در مراتب بالاتر از حیث معرفتی و شهودی قرار دارد. این شناخت و تایید ، از سنخ شناخت و تایید اجتهاد است. کسی می تواند اجتهاد دیگری را امضاء و تایید کند که خودش اشراف به قواعد و قوانین استنباط داشته باشد.
🔶 اما استاد طریقت چگونه کشف می شود؟ آیا شناخت او برای نوع سالکان در دسترس است و با شنیدن سخنان و دیدن کرامات او می توانند خود را به او بسپارند؟
نکته اول این است که کرامات و حالات فوق العاده ، هیچ دلالتی بر صلاحیت سالک پروری ندارد. عارف واصلی که از سالک دستگیری می کند ، بر فرض تسلط و اشراف ماورایی بر نفس و حالات سالک ، وظیفه ای به رونمایی از اشراف خود ندارد و چه بسا آشکار نمودن این اشراف ، برای شاگرد و استاد (هر دو) مضرّ و بعدآور باشد. سالک باید با پای محاسبه و مراقبه به عیوب خود واقف شود و در جهت کمال سیر کند ؛ نه با چشم بندی های استاد! چنانکه سیره بزرگان طریقت بر این بوده و جز در وقت ضرورت ، پرده غیب نمی دریدند.
آنچه در استاد ، لازم و صلاحیت آور است ، اشراف به قوانین و قواعد سلوک است؛ که وقتی سالک در اثر مراقبه ، با حالاتی مواجه شد و در عوالم جدیدی ورود پیدا کرد ، استاد بتواند مختصات حرکت و رشد او را کشف کند. بداند در چه منزلی است و چگونه از این منزل به منزل پسین ره سپار شود. اگر سالک با حالت غیر منتظره ای مواجه شد ، صحت ، سقم و پیام نهفته در آن کشف و حال را بشناسد و سالک را هوشیار کند و هشدار دهد.
نکته دوم این است که استاد سلوکی گاهی در مرتبه ای از علم ، معرفت و حقیقت است که نیازی به معرِّف ندارد و خود ، از هر معرّفی اجلی است. بزرگانی چون آیت الله سید علی قاضی طباطبایی ، آیت الله العظمی بهجت و علامه طباطبایی اینگونه بودند. این بزرگان ، در مرتبه ای از قداست ، طهارت و شرافت بودند که تمام اقران ، همقطاران و نائلان زمانه ایشان ، ره یافتگی و راهبری شان را تصدیق می کردند.
یکی از اساتید معظم اخلاق و عرفان می فرمودند:
«اوایل جوانی که قصد حرکت در مسیر معنویت کردم ، خدمت مرحوم آیت الله العظمی بهجت رسیدم و از ایشان درباره صلاحیت مرحوم آیت الله شیخ علی پهلوانی تهرانی پرسیدم ؛ که خود را به ایشان بسپارم یا نه؟ مرحوم آیت الله العظمی بهجت فرمودند: ایشان (آقای پهلوانی) از واضحات است! اگر سوال و ابهامی باشد در شماست ؛ نه ایشان!»
غرض اینکه کسی در مرتبه این بزرگان ، از واضحات است و نیازی به اجازه و تایید ندارد. که البته اینچنین کسانی به عسرت و ندرت یافت می شوند و این روش کشف ، روش فراگیر و عامی نیست.
آنچه در این زمانه برای امثال ما طمانینه آور و حیرت زداست ، تایید و اجازه ای است که از این «واضحات» رسیده. بزرگانی چون مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی ، برای تعدادی از شاگردان مستقیم و مستنیر خود که اشراف بر قواعد طریقت داشتند ، اجازه نامه ای صادر فرمودند تا مشتاقان مسیر معنویت ، از گمراهی و سرگشته ای بیرون شوند و در مسیر تربیت راه گیرند.
🔷 اما در پاسخ به سوالی که پیرامون اشخاص با ذکر نام طرح شده بود ، به دلیل طولانی شدن متن این مقاله ، در مقاله ای مجزا توضیحاتی عرض خواهد شد ان شاء الله.
⬅️ ادامه دارد ...
✅ @Aminikhaah
هدایت شده از Aminikhaah
💠 #استاد_عرفان_کیست؟ / 2️⃣
❌ تذکر: لطفا پیش از خواندن این متن ، مقاله پیشین مطالعه شود!
🔷 رهبر معظم انقلاب ، عرفان و سلوک حقیقی را در مسلک عرفانی مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی متجلی می دانند:
« عرفان، همان مرحوم قاضى است، مرحوم ملا حسينقلى همدانى است، مرحوم سيد احمد كربلائى است؛ عرفان واقعى اينهاست.»
🔻 (23/ 11/ 1391) بيانات در ديدار اعضاى مجمع عالى حكمت اسلامى
«مرحوم آقاى قاضى- ميرزا على آقاى قاضى- يكى از حسنات دهر است؛ يعنى واقعاً شخصيت برجسته ى علمى و عملى مرحوم آقاى قاضى، حالا اگر نگوييم بى نظير، حقّاً در بين بزرگان كم نظير است.
... خب، ايشان علاوه بر #مقامات_معنوى و عرفانى خودشان، شاگردان زيادى را هم تربيت كردند كه اين خيلى با ارزش است؛ شخصيتهاى بزرگى كه ما بعضى از اينها را ملاقات كرديم، زيارت كرديم.
... مهمترين مسئله در اين باب، اين است كه ما در بين سلسله ى علمى فقهى و حِكمى خودمان در حوزه هاى علميه ـ در اين صراط مستقيم ـ يك گذرگاه و جريان خاص الخاص داريم كه مى تواند براى همه الگو باشد، هم براى علما الگو باشد ـ علماى بزرگ و كوچك ـ هم براى آحاد مردم و هم براى جوانها؛ مى توانند واقعاً الگو باشند. اينها كسانى هستند كه به پايبندى به ظواهر اكتفاء نكردند، در طريق معرفت و طريق سلوك و طريق توحيد تلاش كردند مجاهدت كردند كار كردند، و به مقامات عاليه رسيدند. و مهم اين است كه اين حركت عظيم سلوكى و رياضتى را نه با طرق من درآوردى و تخيّلى ـ مثل بعضى از سلسله ها و دكانهاى تصوّف و عرفان و مانند اينها ـ بلكه صرفاً از طريق شرع مقدّس آن هم با خبرويت بالا، به دست آوردند.
... هيچ اهل بُروز مكاشفات و مانند اينها هم نبودند؛ خب خيلى چيزها از آنها نقل شده ... لكن اصلًا اينها در زندگى اين بزرگوارها اهميتى ندارد، نقشى ندارد. »
🔻 (26/ 04/ 1391) بيانات در ديدار اعضاى ستاد برگزارى كنگره ى بزرگداشت فقيه متأله حضرت آيتالله سيد على قاضى (قدّس سرّه)
🔷 درباره طریق معرفتی آخوند ملا حسینقلی همدانی و شاگردان ایشان ، سخن بسیار است. بروز تمام و کمال این نحله بی نظیر ، در استاد کل ، مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی است که سالکان بسیاری در مسلک خود پروراند. مرحوم آیت الله العظمی بهجت ، مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی آملی ، مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی ، مرحوم آیت الله میرزا ابراهیم شریفی زابلی ، مرحوم آیت الله سید علی اکبر مرندی ، مرحوم آیت الله سید محمد حسن الهی طباطبایی و ... از شاگردان نامدار و وامدار ایشان اند.
به تایید بسیاری از شاگردان مرحوم آیت الله سید علی قاضی ، کسی که مکتب عرفانی و تربیتی ایشان را پس از او قوام بخشید و زنده نگاه داشت ، مرحوم علامه طباطبایی بود.
شاید شاگردان تربیتی مرحوم علامه طباطبایی ، به فراوانی شاگردان سلوکی مرحوم آیت الله قاضی نباشند ، ولی سبک و سیاق تربیت ، دقیقا همان است و خروجی های مسلک تربیتی علامه ، چیزی کم از خروجی های مسلک تربیتی مرحوم قاضی ندارند.
مرحوم آیت الله خوشوقت ، مرحوم آیت الله حسینی طهرانی ، مرحوم آیت الله شیخ محمود تحریری ، مرحوم آیت الله شیخ علی پهلوانی تهرانی و مرحوم آیت الله سید عبدالله جعفری تهرانی ، برخی از شاگردان سلوکی نام آشنای مرحوم علامه طباطبایی هستند. در این میان ، آن کس که تمام زندگی خود را برای تربیت شاگردان سلوکی فارغ کرد و همه وقت خود را وقف سعادت پروری کرد ، مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی بود. البته این به معنای آن نیست که سایر نامبردگان گرامی در این جهت ضعف یا قصوری داشته اند.
منزل مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی ، محمل و محفلی برای عرض حال بود. شاگردان ، نامه می دادند و برنامه می گرفتند. با حضور در آن بیت نورانی و شرکت در جلسات ، حالات خود را عرضه و تقویت می کردند.
این جلسات ، به فراخور مراتب رشد افراد ، مختلف بود. هر روز هفته جلسه ای برای طیفی برگزار می شد که مهم ترین آن جلسات ، جلسه روز پنج شنبه بود. افراد حاضر در جلسات پنج شنبه ، در مراتب نهایی مراقبه بودند. مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی ، برای تربیت سالکان پس از خود ، قریب به 20 نفر از حضار جلسات پنج شنبه را به عنوان مربی سلوکی معرفی فرمودند و به آنها «اجازه نامه تربیتی» دادند. حضرات اساتید مویدی ، وطنخواه ، وزیری ، مجاهدی ، فیاض بخش ، رجالی ، ایوبی ، نجفی و ... برخی شاگردان صاحب اجازه از آن پیر طریقت اند.
اما سخن درباره حضرت آیت الله شیخ محمد باقر تحریری ، فصل جداگانه ای است که مقاله بعدی از آن سخن خواهد راند.
⬅️ ادامه دارد ....
✅ @Aminikhaah
هدایت شده از Aminikhaah
💠 #استاد_عرفان_کیست؟ / 3️⃣
❌ تذکر: لطفا پیش از خواندن این متن ، مقاله های پیشین مطالعه شود!
🔷 حضرت آیت الله شیخ محمد باقر تحریری ، در نوجوانی به واسطه والد عارف و معظم خود ـ مرحوم آیت الله شیخ محمود تحریری ـ با مسیر شوریدگی و شیدایی آشنا می شوند. ولی شیخ محمود ، به ظاهر ایجاد شوق و طلبی برای شیخ محمد باقر ندارد ؛ تا خود ، به خواهش و تمنای حقیقی رسد.
این امر سبب آن شد که شیخ محمد باقر ، دست طلب مجدانه به دامن سلطان طوس زند و با عنایت امام رضا ـ علیه السلام ـ با استاد کم نظیر تربیت ، مرحوم آیت الله شیخ علی پهلوانی تهرانی ـ سعادت پرورـ آشنا شود. مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی زمینه و استعداد ویژه شیخ محمد باقر تحریری را که می بیند ، تمهیدات تربیت او را فراهم می آورد و بدون آنکه خود ، دستور و برنامه ای ارائه دهد ، او را به مرحوم علامه طباطبایی رهنمون می سازد.
اینگونه ، شیخ محمد باقر تحریری از معدود شاگردان تربیتی و سلوکی مرحوم علامه طباطبایی می شود و در مدت کوتاه و عنفوان جوانی (پیش از بیست و چهار سالگی) تمام دستورات و مراتب مراقبه را از محضر مرحوم علامه طباطبایی فرا می گیرد. در تمام این سالها و سالهای بعد از آن نیز ارتباط وثیق خود با مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی را در بالاترین حد نگه می دارد و بیشترین استفاده ها را از ایشان می برد.
مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی که خود ، لقب «فخر المحققین» را از مرحوم علامه طباطبایی کسب کرده بود و از اکابر شاگردان تربیتی ایشان به حساب می آمد ، به حضرت آیت الله شیخ محمد باقر تحریری عنایت ویژه داشت و می فرمود: «هر کس قصد رسیدن به هر مرتبه از معنویت و تربیت را که دارد ، اگر دست در دست تحریری داشته باشد ، خواهد رسید!»
پختگی تربیتی و عملی آیت الله تحریری ، اعتماد ویژه آیت الله پهلوانی تهرانی را به ارمغان آورده بود ؛ تا آنجا استاد پهلوانی تهرانی ، در دوران حیات مبارک خود بسیاری از شاگردان را به استاد تحریری احاله می دادند و در سالهای پایانی که به ندرت کسی را برای شاگردی می پذیرفتند ، به متقاضیان تربیت ، از ابتدا استاد تحریری را معرفی می فرمودند.
تمام شاگردان صاحب اجازه مرحوم آیت الله پهلوانی ، به عنایت ویژه مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی به استاد تحریری اذعان دارند. برخی از این اعزه ، شاگردان خود را در مراتب ابتدایی مراقبه سیر می دهند و برای مراتب بالاتر ، او را به محضر استاد تحریری راهنمایی می کنند.
برخی بزرگان قم ، مانند حضرت علامه مصباح یزدی ـ که از شاگردان پر افتخار حضرت امام و مرحوم علامه طباطبایی هستند ـ طالبان حقیقت و تربیت را به استاد تحریری ارجاع می دهند و میان استاد تحریری و حضرت علامه مصباح ، ارادت دو طرفه و رمز آمیزی برقرار است.
در میان تاییدات گوناگون و فراوان حضرت استاد تحریری ، عنایت ویژه رهبر معظم انقلاب به ایشان ، جلوه و جلای دیگری دارد. رهبر معظم انقلاب در حکم نصب حضرت آیت الله تحریری به تولیت مدرسه مروی ، ایشان را اینگونه معرفی می فرمایند:
🔶 «جنابعالی را که بحمدالله حائز مقام علمی و معنوی میباشید به تولیت آن مرکز مهم علمی و ملحقات آن منصوب میکنم. انتظار دارم تلاش خود را متمرکز بر تربیت علمی و اخلاقی طلاب بنمائید و جایگاه آن پایگاه دیرین فقه و فلسفه را ارتقاء بخشید.»
🔻 ۱۵ مرداد ۱۳۹۶
دو تعبیر «مقام علمی» و «مقام معنوی» که در این حکم به کار رفته ، محل تامل دقیق است.
بنا به وقف نامه مدرسه علمیه مروی ، کسی باید تولیت آن مدرسه را به عهده داشته باشد که مجتهدی جامع الشرایط باشد. نفس منصوب شدن حضرت استاد تحریری در این کسوت ، حکایت از آن دارد که رهبر معظم انقلاب ، ایشان را مجتهدی جامع الشرایط می دانند و این رمز عبارت «مقام علمی» است.
اما درباره «مقام معنوی» ، اولین نکته حائز اهمیت این است که پس از تتبع و تفحص فراوان ، این عبارت را در هیچ یک از احکام صادره از طرف رهبر معظم انقلاب نیافتیم! و با بررسی شایان پیرامون عبارت «مقام معنوی» ، این عبارت را در منظومه ادبیاتی رهبر انقلاب ، واژه ای راقی و ویژه یافتیم.
رهبر معظم انقلاب همیشه در سخنرانی های خود ، تعبیر «مقام معنوی» را با حساسیت و دقت ویژه ای به کار برده اند و عند التحقیق ، پس از اهل بیت عصمت ، دو نفر را با این عبارت یاد کرده اند. یکی مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی (که متن سخنان ایشان در مقاله پیشین درج شد.) و یکی حضرت امام ـ رضوان الله علیه ـ که مقام معنوی ایشان را همان مقام عرفانی ویژه ایشان دانستند.
🔻ر.ک: (12/ 03/ 1378) بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با ميهمانان داخلى و خارجى دهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (ره)
🔷 درباره قضایای چند ساله اخیر که ما بین استاد تحریری و جناب غفاری واقع شده ، سخنانی قابل طرح است که ان شاء الله در مقاله واپسین به آن خواهیم پرداخت.
⬅️ ادامه دارد ....
✅ @Aminikhaah
هدایت شده از Aminikhaah
💠 #استاد_عرفان_کیست؟ / 4️⃣
❌ تذکر: لطفا پیش از خواندن این متن ، مقاله های پیشین مطالعه شود!
🔷 نظر به سوال مطروح و ضرورت پاسخ ، چند جمله ای درباره جناب آقای عباسی (غفاری) نکاتی عرض خواهد شد.
ایشان از شاگردان مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی بوده اند که در یکی از جلسات خصوصی ایشان در میانه هفته ـ که برای شاگردان متوسط برگزار می شده ـ شرکت می کرده اند. پس از رحلت مرحوم استاد پهلوانی نیز بنا به توصیه موکد ایشان که اهالی تمام جلسات طول هفته را به استاد تحریری می سپارند ، به محضر ایشان شرفیاب می شوند و به مدت سه سال (1383 - 1386) در یکی از جلسات استاد تحریری ـ که استمرار همان جلسات متوسطین بوده ـ شرکت می کردند.
ایشان نه تنها از زمره شاگردان صاحب اجازه استاد پهلوانی به حساب نمی آیند بلکه حتی به جلسه پنج شنبه های آن استاد بزرگ هم راه پیدا نکرده بودند. لذا اساسا قیاس مرتبت و تراز ایشان در امر خطیر استادی ، با حضرت آیت الله تحریری قیاسی مع الفارق و به قول علما ، قیاس «حجت» و «لا حجت» است. چه اینکه اجماع تمامی شاگردان صاحب اجازه مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی بر صلاحیت تربیتی آیت الله تحریری است و همگی اذعان دارند که جناب آقای غفاری ، از طرف آن استاد بزرگ اذنی مبنی بر این کار نداشته اند.
آقای غفاری ، در بدو امر از مریدان دلباخته استاد تحریری بوده اند که از هیچ فرصتی برای ابراز ارادت فروگذار نمی کردند و حتی از فرط علاقه به ایشان و به زعم حمایت از ایشان ، مدتی به بدگویی و عداوت با جناب استاد رجالی (یکی از شاگردان مبرز و صاحب اجازه مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی) مبادرت می ورزند. این مساله ، جدای از ناراحتی استاد تحریری ، خشم و نگرانی شدید مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی را به همراه می آورد و مرحوم استاد که از شنیدن این واقعه غضبناک شده بودند با نشان دادن دست لرزان خود به اطرافیان فرموده بودند:
«عباسی همین را می خواهد؟ بین شاگردان من اختلاف می اندازد تا تن من اینگونه لرزان شود؟»
جناب آقای غفاری با آن تراکم محبت ، متاسفانه به روزهایی رسیدند که علنا به استاد تحریری دشنام می دهند و شاگردان خود را علیه ایشان تحریک می کنند.
در خاطر دارم یکی از سحرهای ماه رمضان گذشته در مازندران ، همراه دو تن از شاگردان صاحب اجازه مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی به میهمانی می رفتیم. آن دو بزرگوار ـ که رضایت به اعلان نام خود ندارند ـ در قسمت جلوی ماشین نشسته بودند و بنده در معیت یکی از شاگردان بزرگوار مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی ، در قسمت عقب نشسته بودیم. یکی از آن دو بزرگوار که پشت فرمان نشسته بودند خطاب به عزیز کناری فرمودند: سخنانی که آقای عباسی به تازگی درباره آقای تحریری داشته اند را شنیده اید؟ آن بزرگوار با ناراحتی سر تکان دادند و با تاسف فرمودند: بله. عزیزی که پشت فرمان بود ادامه داد: یادتان می آید از همان ابتدایی که خدمت مرحوم استاد رسیدیم ایشان تاکید به مقامات بالای آقای تحریری داشتند و همیشه ایشان را تایید می فرمودند؟ حال چگونه کسی به خود جرات می دهد درباره این شخصیت اینطور هتاکانه سخن بگوید؟
این حقیر طی سالها شاهد بوده که استاد تحریری با کسی کینه و کدورت شخصی نداشته و همیشه حتی نسبت به کسانی که کاملا در جهت مخالف بوده اند با احترام یاد کرده اند. در این زمینه سخن بسیار است؛ ولی به نقل همین خاطره بسنده می کنم. خط و مشی تربیتی مرحوم سید حسن ابطحی ، مسیری بود که ابدا از جانب مرحوم آیت الله پهلوانی تهرانی و استاد تحریری تایید پذیر نبود و ایشان هیچ تایید و سازگاری با این ممشا نداشتند. با همه اختلاف طریقت ، شبی که خبر رحلت آقای ابطحی را به استاد تحریری رساندم ، غم خاصی در چهره ایشان هویدا شد و با افسوسی خاص می فرمودند: فاتحه ای برای ایشان بخوانیم. جدای از این مورد ، مرحوم هاشمی رفسنجانی را می توان نام برد که موضع سیاسی استاد تحریری درباره ایشان همیشه اظهر من الشمس بوده. با این حال ، هنوز که هنوز است وقتی یاد آن مرحوم به میان می آید ، ایشان برای او طلب مغفرت می کنند و به نیکی یاد می کنند.
ذکر این موارد از آن رو بود که متاسفانه عده ای از علاقمندان به جناب غفاری ، مخالفت مبنایی استاد تحریری با ایشان را حمل بر کینه و کدورت شخصی می کنند. عجبا! که رفتار کینه توزانه از یک مومن معمولی نیز خلاف تقوا و عدالت است ، چه رسد به کسی که رهبر معظم انقلاب بر «مقام معنوی» او صحه گذاشته اند!
این مقاله ، آخرین مقاله از سری مقالات #استاد_عرفان_کیست؟ خواهد بود. نگارنده برای برخوردهای نامهربانانه احتمالی آماده است و در برابر حملات محتمل ، زره ای از توکل خواهد داشت.
✅ @Aminikhaah
هدایت شده از العالم بزمانه
☝️☝️☝️
معجزه روغن نباتی در بیان مرحوم حاج شیخ احمد کافی !!!!
https://eitaa.com/almogaddemat
هدایت شده از سید صمصام الدین قوامی
#دیگران
🔘 مدینهی فاضله تجسد روح نبی اکرم صلوات الله علیه است
🔺 چطور با ولایت باطل میشود جامعهپردازی کرد اما با ولایت حق نمیشود؟!
کفار میخواهند چنین القا کنند که با انگیزههای معنوی هرگز نمیتوان جامعه ساخت. حرف سکولاریستها همین است؛ به نظر آنها دین و روابط ایمانی مربوط به حوزهی خصوصی است؛ حوزهی اجتماعی با روابط ایمانی شکل نمیگیرد. آنها میخواهند چنین القا کنند که اصلاً انگیزههای ایمانی قابل اندازهگیری و کمّیسازی نیست؛ در حالی که خود آنها انگیزههای مادی را کمّیسازی میکنند؛ آن را ریالی میکنند و بر اساسِ آن حقوق میدهند؛ بر اساس شدّتِ روانیِ اشخاص به دنیا منصب و کارآمدی و حقوق در نظر میگیرند؛ یعنی برای #شدت_روانی اشخاص معادلهی #کمی درست میکنند و آن را با ریال اندازه میگیرند. منصبهای #مدیریت را نه فقط با مهارتهای ذهنی و عملی بلکه با شدت روانیِ روحی تعیین میکنند؛ اگر کسی شدت روحی لازم را نداشته باشد به او آن منصب را نمیدهند. برای حضور در راندمان اقتصادی اشخاص، قیمت تعیین میکنند؛ اما وقتی نوبت به انگیزههای معنوی میرسد میگویند که «اینها قابل اندازهگیری نیست؛ اینها را به حوزهی خصوصی ببرید؛ با اینها نمیشود جامعهپردازی کرد». آیا با ولایت باطل میشود جامعهپردازی کرد اما با ولایت حق نمیشود؟! ولایت باطل برای عرصهی اجتماعی است و ولایت حق برای عرصهی خصوصی؟! معنای سخن آنها همین است.
ما میخواهیم بگوییم جامعه باید حول محور ولی علیه السلام شکل بگیرد. جامعهی مؤمنین جامعهای است که تمدن آن تمدن #حول_امام است. أئمه «أرکانَ البِلاد» هستند، «أرکانَ البِلاد» یعنی چه؟ آیا فقط مقصود بلاد معنوی است یا واقعاً بَلَد باید حول امام شکل بگیرد؟ بَلَدی که حول امام شکل میگیرد، «بلدَ الأمین» است؛ بلد الأمین که در قرآن آمده است، در روایات ما به نبی اکرم صلوات الله علیه تفسیر شده است؛ ایشان واقعاً مدینه است. «أنا مَدینةُ العِلم». کسی این را قرارداد نکرده است. وقتی این مدینه تحقق پیدا میکند، میشود #مدینه_فاضله ؛ اما اگر هم مدینهای که تحقق پیدا میکند مدینهی شیطانی بود، میشود مدینهی ظلمانی؛ یعنی یک طرف تجسد روح نبی اکرم صلوات الله علیه است و طرف دیگر تجسد روح شیطان، این مدینه، هم در دنیا و هم در عوالم بعد.
🔺 میرباقری، سیدمحمدمهدی. سمت خدا؛ دریچهای به سمت جامعه ولایی. قم. کتاب جمکران. ۱۳۹۵
@qavami
هدایت شده از سرائر | مجله دین و روحانیت
📜عمامهگذاری زیر سقف سالن همایش با صدای ترمپت
🔻سیداکبر موسوی با انتشار تصویری درکانال تلگرامی خود نوشت:
🔹مراسمِ عمامهگذاری اتفاقی جدید است. قبل از انقلاب آنقدر طلبه نبود که نیاز به مراسم عمامهگذاری باشد. تا همین ده-بیست سال عمامهگذاشتن حاشیهٔ مراسم اعیاد علما بود و پس از برگزاری مجلس. این چند ساله اما «مراسم عمامهگذاری» به تنهایی عنوانی برای یک مجلس شده است. از «عمامهگذاری» پس از «جشن عید مبعث» به «مراسم عمامهگذاری» در عید مبعث تغییر یافته است. شکل و شمایل مراسم همان بود؛ اما مرکز مراسم از جشن مبعث/نیمه شعبان و ... به عمامهگذاری تغییر کرده بود. طبعاً مراسم در مسجد یا حسینیه برگزار میشد، سخنران بالای منبر میرفت و مداح میخواند و .... فقط نام عوض شده بود.
🔹دگرگونی مرکز مراسم از مناسبت مذهبی [مثلاً نیمه شعبان یا مبعث] به مناسبت صنفی [مراسم عمامهگذاری] تنها یک دگرگونی اسمی نبود. این تغییر تدریجی است و نشانههایش آرامآرام بروز خواهند کرد. اولین عمامهگذاری که دیدم، در یکی از اعیاد در مسجد کوچک مرحوم آیت الله بهجت بود. عمامهگذاری حاشیهٔ مراسم بود. پس از سخنرانی و مداحی و چای و شیرینی، چند طلبه معمم میشدند. اگر اینها نبودند، مراسم هم برگزار میشد.هنوز در مراسم علمای سنتی همینگونه است.
اما آرامآرام «عمامهگذاری» به یک مراسم مستقل تبدیل شد و نه یک حاشیه.
🔹مراسم عمامهگذاری طلاب حوزهٔ علمیهٔ تبریز، اتفاقِ نو اما قابل پیشبینی بود. طلبههایی که به جای مسجد، در سالن نمایش، به جای دوزانو نشستن روی زیلو و فرش، تکیه به صندلیهای نرم سالن دادهاند و با شنیدن صدای ترومپت، به احترام سرود ملی میایستند و احتمالاً همخوانی میکنند. یکییکی بالای سکو میروند و مثل جشنوارههای فیلم با بزرگانی که آن بالا ایستادهاند دست میدهند و شبیه جایزه گرفتن، یکی از بزرگان عمامه بر سرشان میگذارد. همهٔ این اتفاقها از پرده نمایش بزرگی مستقیم پخش میشود.
🔹مرکز شدن عمامهگذاری، باعث میشود مناسبت صنفیِ مراسم عمامهگذاری از مناسبت مذهبی جدا شود؛ از مسجد، از مردم عادیای که به مسجد میآیند. مردم کوچه و بازار به جشن عید مبعث در مسجد و حسینیه محلهشان میروند، به مراسم نیمه شعبان میروند؛ اما چه انگیزهای دارند برای رفتن به مراسم عمامهگذاری طلاب؟ به سادگی میتوان حدس زد که حاضران در مجلس اقوام و خویشان و دوستان طلاب معمم هستند.
🔹مراسم عمامهگذاری به این شکل، فاصله گرفتن از مردم است؛ فاصله گرفتن از نهاد مدنی بودن حوزه است. صنفی شدن است. روحانیتی که مردمی نباشد، تهی است. راستی! مراسم رقص نور کم داشت و کمی فشفشه در دو طرف سکو.
@saraeer
http://media.hawzahnews.com/Original/1397/02/14/IMG01254413.jpg
هدایت شده از Aminikhaah
💠 نظر علامه طباطبایی درباره پیشرفت غربی ها
🔶 آرى، خواننده عزيز نبايد از ديدن وضعى كه كشورهاى متمدن دنيا از قوه و شوكت و نظم (به ظاهر عادلانه) به خود گرفتهاند غره گشته و مرعوب شود، چون قوانين اين كشورها بر اساس و پايههاى اخلاقى وضع نشده و ضامن اجراء ندارد. مردم اين كشورها فكرشان فكر اجتماعى است، افرادشان جز نفع ملت و خير آن و جز دفع ضرر از ملتشان چيز ديگرى را محترم نمىشمارند، و ملتهايشان جز برده كردن ساير ملتها و دوشيدن آنها و استعمار سرزمينهايشان و مباح كردن جان و مال و ناموسشان هدف ديگرى ندارند. ثمره اين پيشرفت و ترقيشان اين شد كه آن ظلمهايى را كه جباران در گذشته بر افراد وارد مىكردند امروزه به اجتماعات منتقل گرديده و در حقيقت امروز اجتماعى بر اجتماعى ديگر ظلم و ستم روا مىدارد يعنى امروزه" ملت" جاى" فرد" را گرفته است، پس مىتوان گفت كه الفاظ، معانى خود را از دست دادهاند و هر لفظى معناى ضد خود را به خود گرفته، اگر از حريت و شرافت و عدالت و فضيلت سخنى به ميان مىآيد مقصود واقعى از آن پيشرفت دنائت و پستى و ظلم و رذالت است.
🔻 ترجمه تفسیر المیزان ، جلد ۱۱ ، ص ۲۱۲
✅ @Aminikhaah