eitaa logo
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
1.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
104 فایل
⸤ ﷽ ⸣ ‹شھادت‌پایان‌نیست،آغازاست‌› ‹ڪانال‌ #رسمۍ شهیدعلےالهادےحسین‌› ⸤♥🌱⸣ ●زیرنظرخـانواده‌شهید ●ولادت"¹⁵-¹²-¹³⁷⁷"-لبنان🇱🇧 ●شهادت"²⁷-³-¹³⁹⁵"-خلصةسوریه ارتباط با ما ↓ @ya17zahra مجموعه های رسمی شهید ↓ @AlialHadiHussein کپی از مطالب کانال حلاله✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
کاظم در ادامه سیروسلوک معنوی به جایی رسید که بعضی وقت‌ها و در همان حال مخصوص به خودش() می‌گفت: بچه‌ها الان آقا[] اینجا بود... . و می‌پرسید : شما ندیدینِش؟! یکبار به شهید "زمان رضاکاظمی" با صراحت این جمله را گفته بود؛ من خودم این را از زمان شنیدم. بقیه هم با تعجب پرسیده بودند چه می‌گوید و یعنی چه آقا اینجا بود؟! برشی از کتاب ؛ خاطرات بی‌نظیر @shahid_ketabi
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
کاظم در ادامه سیروسلوک معنوی به جایی رسید که بعضی وقت‌ها و در همان حال مخصوص به خودش(#خلسه) می‌گفت:
کاظم هر شب توی خواب و خلسه حرف می‌زد. انقدر که دیگر بعد از مدتی برای بعضی‌ها عادی شده بود؛ ولی ما به محض اینکه به خلسه می‌رفت، دورش جمع می‌شدیم. البته از وقتی باب گفتگو با باز شد، جذابیتش چند برابر شد! «شهید عباس داودی» یکی از دوستانم بود. از کاظم خواستم ازش بپرسد که آیا حرفی برای ما دارد یا نه؟ کاظم توانست شهید را در خلسه ببیند و برای ما از زبان او چند جمله بگوید. چند نفر دیگر هم همین‌طور؛ مثل «شهید کچپزیان» و «رضاکاظمی». حرف‌های ما را برای آنها رد و بدل می‌کرد! عجیب‌تر اینکه حتی در آن حالِ بخصوصش توانست با برادرِ حسن حمزه که در عراق اسیر بود ارتباط بگیرد و حرف‌هایش را برای حسن بگوید و ازش بپرسد که در اسارت چه می‌کند و حال و روزش چگونه است؛ این یکی دیگر ویژه بود و کم نمانده بود خودمان هم شاخ دربیاوریم. هر چند می‌توان گفت در برابر چیزهایی که ما بعداً از کاظم دیدیم، «» اصلاً به حساب نمی‌آمد و چیز کوچکی محسوب می‌شد. راوی : علی داودی برشی از کتاب خاطراتِ بی‌نظیر @shahid_ketabi
در جبهه جنوب که بودیم نوعاً بچه‌ها با کاظم خیلی عَیاق بودند. یک بار بهش گفتم برایم از نمازشب حرف می‌زنی؟ اول امتناع می‌کرد. ولی وقتی اصرارم را دید، زبانش باز شد و چند جمله برایم حرف زد. انقدر زیبا توصیف کرد که هنوز تعابیرش را یادم مانده. می‌گفت: «آقای فرخ‌نژاد! نمازشب آدم‌و با ادب‌و با اخلاق می‌کنه، اخلاقِ حَسَنه بهش می‌ده. اون‌وقت خدا می‌شه استاد اخلاقش. وقتی هم خدا شد استادِ اخلاق کسی، همه چیزش‌و درست می‌کنه و کارش رِله می‌شه.» از دهنش شکر می‌ریخت. بعد تعبیر جالبی به کار بُرد؛ گفت: «آقای فرخ‌نژاد! بخدا نمازشب زمین‌و آسمون رو به هم می‌دوزه!» و من هم سعی کردم از همان روز توصیه‌اش را آویزه گوشم کنم... . برشی از کتاب خاطرات بی‌نظیر @shahid_ketabi