eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
910 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
707 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷 🌷 روز 13 فروردین سال ۶۷ بود لباس های نو مون رو پوشیده بودیم و مادرم برای رفتن به زیارت حرم شاه عبدالعظیم (ع) تدارک دیده بود . پدرم هم حاضر و آماده قدم میزد و میگفت : زود باشید بریم و زود برگردیم شاید امروز رضا بیاد. با این حرف پدر ، یه دلشوره ای همراه با انتظار در دل مادر و پدرم شعله میکشید. رفتیم زیارت و زود برگشتیم ولی از اومدن داداش خبری نبود. شایدم خبری بود و ما مطلع نبودیم و اون خبر تلخ سه روز دیگه اومد و مارو در حسرت ندیدنش باقی گذاشت. اون خبر خبر آسمانی شدنش بود. امروز 13 فروردین 99 سی و دومین سالگرد حسرت ندیدنش را میکشیم. ممنون میشم مهمان کنید برادر عزیزم رو که به نام گرفته به ذکر صلوات و فاتحه ای 🥀🥀🥀 @alvaresinchannel
#مرحوم_حاج_محمد_استاد به همراه مادر شهید در کنار مزار #تخریبچی_شهید_رضا_استاد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 32سال قبل یک همچین شبی شب 14 فروردین که مصادف شده بود با ✍✍✍ راوی روز 13 فروردین سال 67 ، یکساعت به غروب بود که ما از خط برگشتیم و مواجه شدیم با مقری که هدف قرار گرفته بود و گاز شیمیایی همه جا را آلوده کرده بود. قبل از غروب آفتاب یه تعداد بچه های تخریب که حالشون مکصاعد نبود و مدام سرفه میکردند و بالا می آوردن با مینی بوس از به سمت نوسود رفتند تا در مسیر به بهداری مراجعه کنند تا خدمات عملیات ضد ش.م.ر دریافت کنند . و یه تعداد بچه ها هم که شیمیایی خورده بودند اما حالشون مساعد بود داخل مقر ماندند. نماز مغرب و عشاء رو خوندیم خیلی دمق بودیم. بود و اصلا حال و حوصله جشن و شادی نداشتیم . بعد از نماز رفتیم تا تدارکات لشگر که در شهر بیاره بود تا برگردیم یک ساعتی کشید و ما در منطقه ای که چند بمب شیمیایی خورده بود بالا و پایین میرفتیم. توی کنار رودخونه بودیم که یکی از رزمندگان ، یه بمب خوشه ای به ما نشون داد که کنار چادرشون خورده بود و عمل نکرده بود. توقع داشت که ما خنثی اش کنیم از ترابری دوتا مینی بوس درخواست کردیم که یک تعداد بچه ها باهاش به خط بروند و یه تعداد بچه ها هم به عقب برگردند. مجددا به مقر تخریب برگشتیم. بچه ها داشتند سوسیس کالباس سرخ میکردند من با تعجب فریاد زدم این همان سوسیس کالباسایی نیست که توی چادر تدارکات بود و بمب شیمیایی کنارش اصابت کرد؟؟ حاج احمد خسروبابایی گفت خب که چی؟؟؟؟ ما پلاستیک های دورش رو کندیم و اگر آلودگی هم بوده با کندن پلاستیک ها رفع شده.. هرچی ما گفتیم اونها گوش ندادند و با ولع خاصی کالباس سوسیس های سرخ شده رو لای نون گذاشتند و خوردند. من ویه تعداد بچه ها هم نون و ماست خوردیم. بعد از شام مختصری که خوردیم یواش یواش خارش ها شروع شد و آب ریزش از چشم و در نهایت بسته شدن پلک ها هم دنبالش بود. خارش پوست رو میشد تحمل کرد اما درد سوزش چشم و تاریکی دید عذاب آور بود. حدود 20 نفر از بچه ها دچار این وضعیت شدند. حاج آقای مطعیان که بود فرمودند که یه مینی بوس رو بردارید و برید بهداری تا وضعیت بدتر نشده. چاره ای نبود نمیشد خارش و درد چشم رو تحمل کرد بچه ها وسایل شخصی شون رو برداشتند و سوار مینی بوس شدند و تعداد زیاد بود و من و یه تعداد هم کف مینی بوس نشستیم و از بیاره به سمت پاوه حرکت کردیم. مسیر طولانی بود .. هم سردمون شده بود و هم درد امان همه رو بریده بود. عمده بچه هایی که داخل مینی بوس بودند اون هایی بودند که تازه از جنوب اومده بودند برای کمک بچه هایی که عملیات رفته بودندجوان و نوجوان بودند و خیلی هاشون اولین باری بود که وارد چنین شرایط سختی میشد. توی مینی بوس صدای ناله بعضی میومد. چشمان بچه ها از شدت درد و سوزش بسته شده بود و تقریبا کسی از درد جرات نداشت چشمش رو باز کنه... قاسم غلامرضایی جلوی من کف مینی بوس نشسته بود از درد به خودش میپیچید و ناله میکرد. با نوک پوتین بهش زدم و گفتم اوس غلام(اسم مستعار قاسم غلامرضایی) تو دیگه ولوم رو پایین بیار. تو توی جنگ با سابقه ای و از این تلخی ها زیاد دیدی. در جوابم با ناله گفت: این با همه فرق میکنه. راضی بودم ترکش بخورم اما اینجوری مصدوم نشم اوضاع بدی بود ساعت های سختی گذشت تا به پست امداد رسیدیم. اونجا همه رو لخت کردند و لباس ها رو کنار ریختند . به همه گفتند دوش بگیرید و بدنتون را با صابون شستشو بدید. آب سرد از دوش روی سر بچه ها میریخت و یه درد دیگه هم به دردهامون اضافه شد و اون هم سرما بود. بعد از حمام گرفتن دو تا تیکه پارچه سفید به ما دادند تا یکی رو بصورت لنگ دور خودمون ببندیم و یکی هم بالاپوش ما باشد. بچه هایی که زودتر حموم کردند رفتند تا سوار اتوبوس شوند و ما هم ایثارکردیم تا دیگران حموم کنند. یه پیرمرد مهربونی اونجا بود که هی قربون صدقه ی بچه ها میرفت. اون رو کنار کشیدم و بعد از کلی توجیه و تفسیر ازش خواستم که اگر ممکن است دوتا شلوار گرم کن برای ما پیدا کن. دو تا شلوار گرم کن با زحمت پیدا کرد که یکی رو خودم پوشیدم و یکی دیگه رو به حاج ابراهیم قاسمی دادم. اتوبوس های بی صندلی اونجا بود که صندلی هاش رو جمع کرده و کفش تشک ابری انداخته بودند و همه ی ما رو سوار کردند و به سمت باختران حرکت کرد.اون روزها به کرمانشاه ، باختران میگفتند. ادامه دارد.................... @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 حاج محمود حاج میری پدر بزرگوار به فرزند شهیدش پیوست امشب شب این پدر شهید است با خواندن نماز لیله الدفن از شفاعت فرزند شهیدش بهره مند شوید محمود فرزند احمد در روز اول فروردین سال 63 در به شهادت رسید و هنور است و این شهید در سن 14 سالگی به شهادت رسید و کم سن ترین شهید میباشد. @alvaresinchannel
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌷🌹 شهادت 1363/1/1 اولین نفر از سمت راست برشی از وصیت نامه 🔸اگرخدا مرا انتخاب کرد و به شهادت رسیدم درکفنم یک عدد عکس امام بگذارید، می خواهم در قیامت درپیش حضرت زهرا "س" رو سفید باشم و بگویم که،سربازپسرتو سلاله پاک پیامبربودم. 🔸 درموقع دفن یک عدد پیشانی بندی که درداخل وصیتنامه است روی پیشانی ام ببندید زیرا که می خواهم پیشانی بندم درروز قیامت به همه نشان دهد که سربازپسرفاطمه بوده ام و برای لبیک گفتن به او به جبهه رفته ام . 🔸ازقول من به امام بگوئید اگربدنم را تکه تکه کنند و تکه های بدنم را درآتش بیفکنند و خاکسترحاصلم را درآب بریزند و زانپس به هوا پرتاپ کنند دست ازتو برنخواهم داشت. @alvaresinchannel
🍃🌺🌱🍃🌺🌱🍃🌺🌱🍃🌺🌱🍃🌺 🍃🌺🌱🍃🌺🌱 🌱🍃🌺 #عکس_یادگاری با والدین #جوان_ترین_شهید_تخریب_لشگر_10 #شهید_محمد_حسین_حاج_میری @alvaresinchannel
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 ☑️ #هیات_الوارثین رزمندگان تخریب لشگر10 یادبود شهدای عملیات بیت المقدس 4 و کربلای8 و ابوالشهید حاج محمود حاج میری جمعه 15 فروردین 99 ساعت 20 فضای مجازی کانال #الوارثین در پیام رسان ایتا و تلگرام و گروه الوارثین در ایتا به همسنگران تخریبچی اطلاع رسانی شود @alvaresinchannel
هدایت شده از امیر خنده جام
‏عکس از امیر خنده جام
هدایت شده از امیر خنده جام
‏عکس از امیر خنده جام
☘🍃🌷☘🍃🌷☘🍃🌷 🌷 نازم به تجلّای جمال علی اکبر دل برده ز ما حُسن کمال علی اکبر خال سیَه اش نقطۀ بسم الله عشق است خورشید زند بوسه به خال علی اکبر ارباب خِرَد منتظرِ مقدم اویند بی تاب بود دل به وصال علی اکبر آداب پسندیده اش الگوی جوانهاست غبطه بَرَد احباب به حال علی اکبر بنگر به جهادش که به میدان شهادت شد خون سر و سینه مدال علی اکبر @alvaresinchannel
#ولادت_با_سعادت_علی_اکبر_علیه_السلام_مبارکباد #علی_اکبر_های_تخریبچی_لشگر10 @alvaresinchannel
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿 (رزمندگان تخریب لشگر10) با مداحی حاج جعفر طهماسبی آی جوونا گل بریزید اومده گل بپاشید خون بریزید اومده @alvaresinchannel
🌱🍃 #ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام_و_روز_جوان_مبارکباد #علی_اکبر_های_خمینی 🌷🍃 #تخریبچی_شهید_حمید_رضا_دادو شهادت عملیات نصر4 #ماووت #ولادت : 1346/4/1 #شهادت : 1366/4/14 @alvaresinchannel