eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
880 ویدیو
73 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
بود خیلی از رزمنده ها میز درس و مشق رو رها کرده و به جبهه اومده بودند. نوجوانانی که شدیدا به خانواده وابسته و نیازمند عاطفه خانواده. اما وقتی از خانواده دل می کندن و پا تو جبهه می گذاشتند،بودند کسانی که جای پدر و برادر بزرگشون رو پرکنند و بودند کسانی که دیدن اونها و در معرض نفس قدسی اونها قرار گرفتن همه خلاءها را یکجا پر می کرد. ازجمله سرآمد این افراد، عارف واصل حضرت آیت الله مجدالدین قاضی امام جمعه فقید دزفول بود. از عملیات به بعد که حضور رزمندگان تهرونی در کوهه پررنگ شد این عالم روحانی و این فقیه صمدانی مدام برای دیدار این عزیزان و بر پایی جماعت در پادگان حضور پیدا می کرد. رزمندگانی که اطراف مقر اونها بود از خرمن معارف این عزیز توشه ها برده اند. یادم میاد امتحانات ثلث دوم رو که دادیم بهمن ماه بود و برای عملیات والفجر مقدماتی خودمون رو به جبهه رسوندیم.رفتیم پادگان دوکوهه؛ رزمندها مشغول تجدید آموزش ها برای عملیات بودند. حسابی آموزش ها عرق ما رو درآورده بود و آخرهفته نیاز به استحمام و تجدید روحیه داشتیم. صبح جمعه بود که همراه یک عده ازدوستان رفتیم دزفول، بعد ازاستحمام یک چرخی در شهر زدیم و زیر پل قدیم دزفول یک آب هویج بستنی خوردیم. همون جمعه اول همه پولمون که از تهرون از بابامون گرفته بودیم پرید. تازه چند روز بود که از خانواده دور شده بودیم. بچه مدرسه ای هم بودیم و زود دلتنگ می شدیم. با همکلاسی های رزمنده رفتیم نمازجمعه دزفول.صف های جماعت تشکیل شده بود و صدای دلنشین، زیبا و قشنگ آقای قاضی با اون لهجه غلیظ «دزفیلی میومد».ما هم بدون اعتنا به این فضا تو صف های جماعت دنبال رفیقامون می گشتیم . بعضا از ذوق دیدن بعضی دوستان سر صدا به راه میانداختیم. البته نمازگذارهای دزفولی با لهجه شیرینشون به ما تذکر می دادند. اما نه جوری که بچه ها برنجند. آنقدر فضای خوش و بش با دوستان گل کرده بود که یادمون رفته بود که ای بابا نمازجمعه است و خطیب جمعه خطبه میخونه. اما یک لحظه به خودم اومدم که صدای مهربون آقای قاضی داشت مردم دزفول رو نصیحت می کرد: به شما همشهری ها توصیه می کنم به این رزمندگان که مهمون شهر ما هستند و دور از خانه و خانواده هستند برسید و با اونا مهربون باشید. اگر در مغازه های شما می آیند با اونها مدارا کنید. در آخر با حالت تواضع و فروتنی به رزمندگان می فرمود: من دعاگوی شماهستم وهرشب به شما دعا می کنم. این جملات آنقدر دلنشین بود که همه توجه ها روبه خودش جلب می کرد و نفوذ کلام این مرد خدایی هوس 021 رو ازسرها بیرون می کرد. نماز که تموم شد از روسر مردم رد شدیم وخودمون رو میرسوندیم به این مرد الهی. قد بلند و رشیدی داشت. روی پنجه هامون بلند می شدیم و دست دورگردنش می انداختیم و این پیرمرد نورانی خم می شد تا ما بتوانیم صورتش روببوسیم. اون روز بعد از نمازجمعه همه صف کشیدیم برای خوردن نهار خوشمزه ای که بعد از نماز جمعه دزفول به همه رزمندگان می دادند و جالب اینه که نهار که می خوردیم بعد از هر لقمه غذا می گفتیم: ... یکی از خاطرات جالبی که خیلی از بچه های تهرون دارن از مرحوم قاضی این بود که ایشون وقتی می آمدند برای نماز پادگان، وقت اومدن صورت سفیدش مثل ماه می درخشید. اما وقت رفتن آنقدر رزمندها روی او رو بوسیده بودن که صورتش سرخ شده بود. مرحوم قاضی درتمام عملیات هایی که درمنطقه عمومی شوش و ذزفول انجام می شد. وجودش و دعایش کارساز بود. وجود این فقیه در شهر فقاهت و شهر فقیه نامی و تربیت مردم این شهر به تربیت دینی برکتی بود که رزمندگان ما درطول دفاع مقدس از آن بهره ها بردند. روحش شاد.. یاد این مرد الهی یاد شهداست به روح او و فرزندا فاتجه مع الصلوات راوی :جعفرطهماسبی @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 1️⃣ سال 63 ✅ در شب اول فروردین ماه سال 63 یه تعدای از های مامور به گردان ها ی رزمی میرفتند تا برای عبور امن برای حمله به دژ مسلح طلائیه باز کنند. شب سختی بود البته باران رحمت خدا همه ی زمین منطقه درگیری با دشمن را فرا گرفت و مصلحت خدا براین بود که بچه های ما هم گرفتار آب و گل شوند. و حمله آغاز شد و رزمندگان از خط اول و دوم دشمن عبور کردند. اما.... نیروهای پشتیبانی کننده خاصه که قرار بود برای کمک و تقویت بچه ها در مقابل پاتک های دشمن وارد منطقه در گیری شود متاسفانه در گل فرو رفتند وبا روشن شدن هوا و تکرار شد. یاد که غریبانه در سال های سال آرمیدند بخیر. امشب به یاد همه آنها فاتحه ای قرائت کنید 🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
آخرین تبریک سال نوی تبریک سال 1363 28 اسفند 1362 شهادت:اول اسفند63 محل شهادت @alvaresinchannel
🍃🌷🌷🍃🌷🌷🍃🌷🌷🍃🌷🌷🍃🌷🌷🍃🌷🌷 🍃🌷🌷 🍃 شهادت طلائیه شهید محمد حسین حاج میری (ع) بود که در سن ۱۳ سالگی شربت شهادت نوشید. در سال 1348 در تهران به دنیا آمد و در حالیکه سال اول دبیرستان را میگذراند عزم جبهه کرد و مهرماه62 به جمع تخریبچیان لشگرده سیدالشهداء(ع) وارد شد و در روز سال 63 با جمعی از بچه های تخریب برای زدن معبر به گردانها مامور شد و در برای همیشه جاودانه شد و پیکر مطهرش در آن سرزمین مقدس بر جای ماند. مادر محمد حسین در باره چگونگی رضایت دادن به محمد حسین برای حضور در جبهه در حالیکه اشک میریختند گفت: محمد حسین 13 ساله بود که راهی جبهه شد.برای من تعجب آور بود نوجوانی که برای انجام کوچکترین کارش به خانواده متکی بود عزم جبهه کرده.محمد حسین هرچه اصرار کرد من اجازه ندادم .به او گفتم مادر جان تو خیلی کم سن وسالی هستی ودر جبهه کاری از تو بر نمی آید.. اما محمد حسین جوابی داد که مرا حیرت زده کرد.گفت: مادرجان امام حسین (ع) ، علی اصغر را هم آورد او شیرخواره بود و به شهادت رسید..با شنیدن این دلیل من به او اجازه دادم و محمد حسین رفت و تا به امروز خبری از او ندارم و اثری و پیکری از او به ما نرسیده. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷@alvaresinchannel
🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲 🌲🌲 🌲 زمان تحویل سال نو هجری شمسی ✅ آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد. مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد @alvaresinchannel
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍂🍁 ✅لحظه تحویل سال 1403 یکساعت به تحویل سال چهارشنبه 1 اسفند ساعت 6 و 36 دقیقه و 26 ثانیه ✅ گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها کنار مزار فرمانده تخریب شهید زینال حسینی قطعه سرداران (29) 🔷 لازم به ذکر است که درب های بهشت زهرا(س) از ساعت 3 بامداد باز خواهد بود. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پایان سال 1363 بود و تازه از ماموریت برگشته بودیم تیپ سیدالشهداء(ع) ماموریت نداشت اما بچه های تخریب به فرماندهی شهید نوریان در این عملیات کمک کار بچه های تخریب قرارگاه ثارالله بودند. یه تعداد بچه ها شهید و مجروح شدند و دو تا اسیر دادیم و برگشتیم مقر بچه های تخریب کنار پل کرخه. بین نماز مغرب و عشاء سال تحویل شد. نماز مغرب رو خوندیم و بعد من شروع کردم دعای تحویل سال رو خوندن و بعد از اون بیاد شهدای عملیات بدر توسلی به سیدالشهداء(ع) کردم. و تا دقایقی بعد از پایان مراسم تحویل سال صدای گریه بچه هایی که به سجده رفته بودند میومد خبر مفقود شدن فرمانده شهیدمان هم بین بچه ها پخش شد بعد از تحویل سال یه تعداد بچه ها مشخص شدند برای اعزام به مقر بچه های تخریب در منطقه هور... یاد اون شب بخیر کنار ما بود و این آخرین سال نویی بود که جسم ظاهریش در این دنیای خاکی بود. (جعفرطهماسبی) @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا