eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
909 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
705 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
2️⃣ 6 تیرماه 1367 ✍️✍️✍️ : (وهابی) تخریبچی لشگر10 دستور این بود که رزمندگان لشگر10 باید از ماووت عقب نشینی کنند و منطقه را تله گذاری کنند. برادر آقایی مسوول بود و برای اجرای این ماموریت برادرها رو به گروهای دو وسه نفره تقسیم کرد و به اطراف ارتفاع قشن فرستاد و من ، و یکی دیگر از بچه های تخریب رو به تپه های شمشیری 1 و 2 فرستاد که تپه شمشیری یک و 2 نزدیک ترین نقطه به دشمن بود. غروب اون روز ما از تپه شمیری 1 مین گذاری رو شروع کردیم و بعد از تمام شدن مین گذاری تپه شمشیری یک ، بنده به خاطره بی نظمی های به وجود آمده به شهید رضایی پیشنهاد کردم شما مسئولیت تیم را به عهده بگیر و عملیات مین گذاری طبق نظارت شما انجام شود یک مین ضد تانک TM46 داشتیم که درپوشش باز نمیشد و من مین را کنار گذاشتم و شهید رضایی در پوشش رو با زحمت باز کرد و یک مین ضد نفرات M16 داشتیم که ضامنش افتاده بود و با سیم تله براش ضامن درست کرده بودیم . این دو تا مین رو به همراه مین های دیگر برداشتیم و برای مین گذاری تپه شمشیری 2 حرکت کردیم. به تپه ی شمشیری ۲ که رسیدیم ابتدا سمت چپ تپه رو مین گذاری کردیم و بعداز اون به سمت سنگر کمین که انتهای کانال بود رفتیم . وقتی رسیدیم بنده دو قدم با سنگر کمین فاصله گرفتم و منطقه ای رو به شهید رضایی نشون دادم و گفتم : خوبه این که درپوشش رو خودت باز کردی اینجا کار بگذارم. شهید رضایی با اشاره سرش تایید کرد و من مشغول کندن زمین برای کارگذاشتن مین شدم و شهید رضایی هم رفت داخل سنگر کمین تا در اونجا مین M16 را تله گذاری کنه من مین رو در زمین کار گذاشتم و یک مین ضد نفر M14 که به مین موشی معروف است در جای در پوش قرار دادم که با این کار مین ضد تانک با عبور انسان نیز منفجر میشد . کار که تموم شد یکی دو قدم عقب اومدم و یه تعداد مین M14 مسلح کرده، و به اطراف سنگر کمین پرتاب کردم که خوب دور و اطراف به مین آلوده بشه و از دشمن تلفات بگیره. ادامه دارد................. @alvaresinchannel
3️⃣ 6 تیرماه 1367 ✍️✍️✍️ : (وهابی) تخریبچی لشگر10 بیست دقیقه ی طول کشید و هنوز مشغول بود . با خودم گفتم تله کردن یه مین اینقدر طول نمیکشه!!!! چرا برادر رضایی اینقدر طولش داد. شهید رضایی رو صدا زدم و گفتم: چیکار میکنی؟؟؟ چقدر طولش میدی. اون در جواب گفت: هر چه میکنم ضامن مین رو در بیارم و مین رو مسلح کنم نمیشه. من بهش گفتم بیا جامون رو عوض کنیم و من مین رو مسلح کنم. شهید رضایی قبول کرد تا جامون رو عوض کنیم. من توی مشغول ور رفتن به مین و درآوردن ضامن مین بودم که ناگهان مهیبی اومد ، که من احساس کردم که بدنم پاره پاره شد و روح از بدنم بیرون رفته است . جلوی چشمم یک تاریکی بی انتها بود و من منتظر بودم از انتهای تاریکی نکیر و منکر برای حساب و کتاب جلو بیایند. گردو خاک که کنار رفت چشمم به ماه افتاد و فهمیدم توفیق شهادت پیدا نکردم. بچه های گردان رزمی و همراه ما با شنیدن صدای انفجار خودشون رو رسوندند و کمک کردند گونی های سنگر که با انفجار روی من ریخته بود کنار زدند و من هم از روی مین بلند شدم. انفجار همه جا رو به هم ریخته بود، هم احتمال داشت شهید رضایی روی مین رفته باشه و هم اینکه با اصابت گلوله ی توپ یا خمپاره به نزدیکی مین مین منفجر شده باشه. کف کانال به اندازه یک متر در جایی که را کار گذاشته بودیم خاک جمع شده بود. یک مقدار خاک را با دست و بعدا با بیل جابجا کردیم.خبری از ابوالفضل رضایی نبود. در آن لحظه به ذهنم آمد که اگر ابوالفضل رضایی وقت انفجار نزدیک مین ضدتانک بوده جسم او از شدت انفجار به دور و اطراف پرت شده باشه. ادامه دارد.............. @alvaresinchannel
2️⃣ 6 تیرماه 1367 ✍️✍️✍️ : (وهابی) تخریبچی لشگر10 دستور این بود که رزمندگان لشگر10 باید از ماووت عقب نشینی کنند و منطقه را تله گذاری کنند. برادر آقایی مسوول بود و برای اجرای این ماموریت برادرها رو به گروهای دو وسه نفره تقسیم کرد و به اطراف ارتفاع قشن فرستاد و من ، و یکی دیگر از بچه های تخریب رو به تپه های شمشیری 1 و 2 فرستاد که تپه شمشیری یک و 2 نزدیک ترین نقطه به دشمن بود. غروب اون روز ما از تپه شمیری 1 مین گذاری رو شروع کردیم و بعد از تمام شدن مین گذاری تپه شمشیری یک ، بنده به خاطره بی نظمی های به وجود آمده به شهید رضایی پیشنهاد کردم شما مسئولیت تیم را به عهده بگیر و عملیات مین گذاری طبق نظارت شما انجام شود یک مین ضد تانک TM46 داشتیم که درپوشش باز نمیشد و من مین را کنار گذاشتم و شهید رضایی در پوشش رو با زحمت باز کرد و یک مین ضد نفرات M16 داشتیم که ضامنش افتاده بود و با سیم تله براش ضامن درست کرده بودیم . این دو تا مین رو به همراه مین های دیگر برداشتیم و برای مین گذاری تپه شمشیری 2 حرکت کردیم. به تپه ی شمشیری ۲ که رسیدیم ابتدا سمت چپ تپه رو مین گذاری کردیم و بعداز اون به سمت سنگر کمین که انتهای کانال بود رفتیم . وقتی رسیدیم بنده دو قدم با سنگر کمین فاصله گرفتم و منطقه ای رو به شهید رضایی نشون دادم و گفتم : خوبه این که درپوشش رو خودت باز کردی اینجا کار بگذارم. شهید رضایی با اشاره سرش تایید کرد و من مشغول کندن زمین برای کارگذاشتن مین شدم و شهید رضایی هم رفت داخل سنگر کمین تا در اونجا مین M16 را تله گذاری کنه من مین رو در زمین کار گذاشتم و یک مین ضد نفر M14 که به مین موشی معروف است در جای در پوش قرار دادم که با این کار مین ضد تانک با عبور انسان نیز منفجر میشد . کار که تموم شد یکی دو قدم عقب اومدم و یه تعداد مین M14 مسلح کرده، و به اطراف سنگر کمین پرتاب کردم که خوب دور و اطراف به مین آلوده بشه و از دشمن تلفات بگیره. ادامه دارد................. @alvaresinchannel
3️⃣ 6 تیرماه 1367 ✍️✍️✍️ : (وهابی) تخریبچی لشگر10 بیست دقیقه ی طول کشید و هنوز مشغول بود . با خودم گفتم تله کردن یه مین اینقدر طول نمیکشه!!!! چرا برادر رضایی اینقدر طولش داد. شهید رضایی رو صدا زدم و گفتم: چیکار میکنی؟؟؟ چقدر طولش میدی. اون در جواب گفت: هر چه میکنم ضامن مین رو در بیارم و مین رو مسلح کنم نمیشه. من بهش گفتم بیا جامون رو عوض کنیم و من مین رو مسلح کنم. شهید رضایی قبول کرد تا جامون رو عوض کنیم. من توی مشغول ور رفتن به مین و درآوردن ضامن مین بودم که ناگهان مهیبی اومد ، که من احساس کردم که بدنم پاره پاره شد و روح از بدنم بیرون رفته است . جلوی چشمم یک تاریکی بی انتها بود و من منتظر بودم از انتهای تاریکی نکیر و منکر برای حساب و کتاب جلو بیایند. گردو خاک که کنار رفت چشمم به ماه افتاد و فهمیدم توفیق شهادت پیدا نکردم. بچه های گردان رزمی و همراه ما با شنیدن صدای انفجار خودشون رو رسوندند و کمک کردند گونی های سنگر که با انفجار روی من ریخته بود کنار زدند و من هم از روی مین بلند شدم. انفجار همه جا رو به هم ریخته بود، هم احتمال داشت شهید رضایی روی مین رفته باشه و هم اینکه با اصابت گلوله ی توپ یا خمپاره به نزدیکی مین مین منفجر شده باشه. کف کانال به اندازه یک متر در جایی که را کار گذاشته بودیم خاک جمع شده بود. یک مقدار خاک را با دست و بعدا با بیل جابجا کردیم.خبری از ابوالفضل رضایی نبود. در آن لحظه به ذهنم آمد که اگر ابوالفضل رضایی وقت انفجار نزدیک مین ضدتانک بوده جسم او از شدت انفجار به دور و اطراف پرت شده باشه. ادامه دارد.............. @alvaresinchannel
2️⃣ 6 تیرماه 1367 ✍️✍️✍️ : (وهابی) تخریبچی لشگر10 دستور این بود که رزمندگان لشگر10 باید از ماووت عقب نشینی کنند و منطقه را تله گذاری کنند. برادر آقایی مسوول بود و برای اجرای این ماموریت برادرها رو به گروهای دو وسه نفره تقسیم کرد و به اطراف ارتفاع قشن فرستاد و من ، و یکی دیگر از بچه های تخریب رو به تپه های شمشیری 1 و 2 فرستاد که تپه شمشیری یک و 2 نزدیک ترین نقطه به دشمن بود. غروب اون روز ما از تپه شمیری 1 مین گذاری رو شروع کردیم و بعد از تمام شدن مین گذاری تپه شمشیری یک ، بنده به خاطره بی نظمی های به وجود آمده به شهید رضایی پیشنهاد کردم شما مسئولیت تیم را به عهده بگیر و عملیات مین گذاری طبق نظارت شما انجام شود یک مین ضد تانک TM46 داشتیم که درپوشش باز نمیشد و من مین را کنار گذاشتم و شهید رضایی در پوشش رو با زحمت باز کرد و یک مین ضد نفرات M16 داشتیم که ضامنش افتاده بود و با سیم تله براش ضامن درست کرده بودیم . این دو تا مین رو به همراه مین های دیگر برداشتیم و برای مین گذاری تپه شمشیری 2 حرکت کردیم. به تپه ی شمشیری ۲ که رسیدیم ابتدا سمت چپ تپه رو مین گذاری کردیم و بعداز اون به سمت سنگر کمین که انتهای کانال بود رفتیم . وقتی رسیدیم بنده دو قدم با سنگر کمین فاصله گرفتم و منطقه ای رو به شهید رضایی نشون دادم و گفتم : خوبه این که درپوشش رو خودت باز کردی اینجا کار بگذارم. شهید رضایی با اشاره سرش تایید کرد و من مشغول کندن زمین برای کارگذاشتن مین شدم و شهید رضایی هم رفت داخل سنگر کمین تا در اونجا مین M16 را تله گذاری کنه من مین رو در زمین کار گذاشتم و یک مین ضد نفر M14 که به مین موشی معروف است در جای در پوش قرار دادم که با این کار مین ضد تانک با عبور انسان نیز منفجر میشد . کار که تموم شد یکی دو قدم عقب اومدم و یه تعداد مین M14 مسلح کرده، و به اطراف سنگر کمین پرتاب کردم که خوب دور و اطراف به مین آلوده بشه و از دشمن تلفات بگیره. ادامه دارد................. @alvaresinchannel
3️⃣ 6 تیرماه 1367 ✍️✍️✍️ : (وهابی) تخریبچی لشگر10 بیست دقیقه ی طول کشید و هنوز مشغول بود . با خودم گفتم تله کردن یه مین اینقدر طول نمیکشه!!!! چرا برادر رضایی اینقدر طولش داد. شهید رضایی رو صدا زدم و گفتم: چیکار میکنی؟؟؟ چقدر طولش میدی. اون در جواب گفت: هر چه میکنم ضامن مین رو در بیارم و مین رو مسلح کنم نمیشه. من بهش گفتم بیا جامون رو عوض کنیم و من مین رو مسلح کنم. شهید رضایی قبول کرد تا جامون رو عوض کنیم. من توی مشغول ور رفتن به مین و درآوردن ضامن مین بودم که ناگهان مهیبی اومد ، که من احساس کردم که بدنم پاره پاره شد و روح از بدنم بیرون رفته است . جلوی چشمم یک تاریکی بی انتها بود و من منتظر بودم از انتهای تاریکی نکیر و منکر برای حساب و کتاب جلو بیایند. گردو خاک که کنار رفت چشمم به ماه افتاد و فهمیدم توفیق شهادت پیدا نکردم. بچه های گردان رزمی و همراه ما با شنیدن صدای انفجار خودشون رو رسوندند و کمک کردند گونی های سنگر که با انفجار روی من ریخته بود کنار زدند و من هم از روی مین بلند شدم. انفجار همه جا رو به هم ریخته بود، هم احتمال داشت شهید رضایی روی مین رفته باشه و هم اینکه با اصابت گلوله ی توپ یا خمپاره به نزدیکی مین مین منفجر شده باشه. کف کانال به اندازه یک متر در جایی که را کار گذاشته بودیم خاک جمع شده بود. یک مقدار خاک را با دست و بعدا با بیل جابجا کردیم.خبری از ابوالفضل رضایی نبود. در آن لحظه به ذهنم آمد که اگر ابوالفضل رضایی وقت انفجار نزدیک مین ضدتانک بوده جسم او از شدت انفجار به دور و اطراف پرت شده باشه. ادامه دارد.............. @alvaresinchannel
2️⃣ 6 تیرماه 1367 ✍️✍️✍️ : (وهابی) تخریبچی لشگر10 دستور این بود که رزمندگان لشگر10 باید از ماووت عقب نشینی کنند و منطقه را تله گذاری کنند. برادر آقایی مسوول بود و برای اجرای این ماموریت برادرها رو به گروهای دو وسه نفره تقسیم کرد و به اطراف ارتفاع قشن فرستاد و من ، و یکی دیگر از بچه های تخریب رو به تپه های شمشیری 1 و 2 فرستاد که تپه شمشیری یک و 2 نزدیک ترین نقطه به دشمن بود. غروب اون روز ما از تپه شمیری 1 مین گذاری رو شروع کردیم و بعد از تمام شدن مین گذاری تپه شمشیری یک ، بنده به خاطره بی نظمی های به وجود آمده به شهید رضایی پیشنهاد کردم شما مسئولیت تیم را به عهده بگیر و عملیات مین گذاری طبق نظارت شما انجام شود یک مین ضد تانک TM46 داشتیم که درپوشش باز نمیشد و من مین را کنار گذاشتم و شهید رضایی در پوشش رو با زحمت باز کرد و یک مین ضد نفرات M16 داشتیم که ضامنش افتاده بود و با سیم تله براش ضامن درست کرده بودیم . این دو تا مین رو به همراه مین های دیگر برداشتیم و برای مین گذاری تپه شمشیری 2 حرکت کردیم. به تپه ی شمشیری ۲ که رسیدیم ابتدا سمت چپ تپه رو مین گذاری کردیم و بعداز اون به سمت سنگر کمین که انتهای کانال بود رفتیم . وقتی رسیدیم بنده دو قدم با سنگر کمین فاصله گرفتم و منطقه ای رو به شهید رضایی نشون دادم و گفتم : خوبه این که درپوشش رو خودت باز کردی اینجا کار بگذارم. شهید رضایی با اشاره سرش تایید کرد و من مشغول کندن زمین برای کارگذاشتن مین شدم و شهید رضایی هم رفت داخل سنگر کمین تا در اونجا مین M16 را تله گذاری کنه من مین رو در زمین کار گذاشتم و یک مین ضد نفر M14 که به مین موشی معروف است در جای در پوش قرار دادم که با این کار مین ضد تانک با عبور انسان نیز منفجر میشد . کار که تموم شد یکی دو قدم عقب اومدم و یه تعداد مین M14 مسلح کرده، و به اطراف سنگر کمین پرتاب کردم که خوب دور و اطراف به مین آلوده بشه و از دشمن تلفات بگیره. ادامه دارد................. @alvaresinchannel
3️⃣ 6 تیرماه 1367 ✍️✍️✍️ : (وهابی) تخریبچی لشگر10 بیست دقیقه ی طول کشید و هنوز مشغول بود . با خودم گفتم تله کردن یه مین اینقدر طول نمیکشه!!!! چرا برادر رضایی اینقدر طولش داد. شهید رضایی رو صدا زدم و گفتم: چیکار میکنی؟؟؟ چقدر طولش میدی. اون در جواب گفت: هر چه میکنم ضامن مین رو در بیارم و مین رو مسلح کنم نمیشه. من بهش گفتم بیا جامون رو عوض کنیم و من مین رو مسلح کنم. شهید رضایی قبول کرد تا جامون رو عوض کنیم. من توی مشغول ور رفتن به مین و درآوردن ضامن مین بودم که ناگهان مهیبی اومد ، که من احساس کردم که بدنم پاره پاره شد و روح از بدنم بیرون رفته است . جلوی چشمم یک تاریکی بی انتها بود و من منتظر بودم از انتهای تاریکی نکیر و منکر برای حساب و کتاب جلو بیایند. گردو خاک که کنار رفت چشمم به ماه افتاد و فهمیدم توفیق شهادت پیدا نکردم. بچه های گردان رزمی و همراه ما با شنیدن صدای انفجار خودشون رو رسوندند و کمک کردند گونی های سنگر که با انفجار روی من ریخته بود کنار زدند و من هم از روی مین بلند شدم. انفجار همه جا رو به هم ریخته بود، هم احتمال داشت شهید رضایی روی مین رفته باشه و هم اینکه با اصابت گلوله ی توپ یا خمپاره به نزدیکی مین مین منفجر شده باشه. کف کانال به اندازه یک متر در جایی که را کار گذاشته بودیم خاک جمع شده بود. یک مقدار خاک را با دست و بعدا با بیل جابجا کردیم.خبری از ابوالفضل رضایی نبود. در آن لحظه به ذهنم آمد که اگر ابوالفضل رضایی وقت انفجار نزدیک مین ضدتانک بوده جسم او از شدت انفجار به دور و اطراف پرت شده باشه. ادامه دارد.............. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 13 مرداد ماه 62 ✍️✍️✍️✍️ راوی معاون طرح و عملیات تیپ10 سیدالشهداء علیه السلام بود و من هم از طرف مامور بودم که به ایشان کمک کنم. یه روز گفت غلامعلی با بچه هاتون این شیار رو مین گذاری کنید تا اینکه دشمن نتونه از این شیار پاتک کنه. من هم این خواسته حاج احمد را با که معاون تخریب بود در میان گذاشتم و گفتم که حاج احمد گفته شیار رو مین گذاری کنید. بالاخره خواسته معاون تیپ بود و با شهید سید محمد رفتیم و شیار رو با مین ضد تانک TM46 مین گذاری کردیم بدون اینکه شاخصی بگذاریم که ابتدای و انتهای منطقه مین گذاری شده کجاست و چون در تیررس دشمن هم بودیم نمی شد چیزی رو ثبت کرد. وقتی کار تموم شد و عقب اومدیم از فرماندهی گفتند میخواهیم امشب از این شیار به دشمن حمله کنیم و بچه های تخریب مین ها رو جمع آوری کنند. مجدد ما برگشتیم و در گرگ و میش هوا مین هایی که چند ساعت قبل روی زمین ریختیم یکی یکی با سلام و صلوات جمع کردیم. چون تعداد مین ها معلوم بود و آمار رو داشتیم و دیگه اینکه با عنایت خدا اون شب از اون شیار نیروها رد شدند و به دشمن حمله کردند و کسی هم روی مین نرفت و ما هم خیلی خوشحال از عنایت خدا بودیم اما بعد از عملیات وقتی رفتیم سر وقت مین ها تازه فهمیدیم چاشنی مین گوجه ای رو سر و ته روی بسته بودیم و این هم از امدادهای غیبی بود 🔶 : چانشنی مین ضدتانک تی ام 46 بر عکس اندازه بزرگش کوچیکه و خیلی شبیه چاشنی مین گوجه ای است @alvaresinchannel