#زنـگخنده•°•😂🌱🤣•°•
•طنزجبهه😁📿•
آقامهدی فرمانده گروهان مان درست
وحسابی ما را روحیه داد 💪🏻
و به عملیاتی که می رفتیم تو جیه مان کرد.📌
همان شب زدیم به قلب دشمن و تخته گاز جلو رفتیم.🏃♂
صبح کله سحر بود و من نزدیک سنگر آقا مهدی بودم که ناغافل خمپاره ای سوت کشان و بدون اجازه آمد و خورد رو خاکریز.😏
زمین و زمان بهم ریخت و موج انفجار من رو بلند کرد و مثل هندوانه کوبید زمین. 🍉☹️
بلند داد زدم: یا مهدی! 🗣
یک هو دیدم صدای خفه ای از زیر میگوید: «خونه خراب، بلند شو، تو که مهدی را کشتی!»😳
از جام مثل چی پریدم بالا. خاک ها را زدم کنار.
دیدم بـــــله افتادم رو آقا مهدی🤦♂🤦♂😂😂😂😂😂😂
آقامهدی هم زیر آوار داشت می خندید.
#شادیروحشیرمردانخداییصلوات📿
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
@alzahra14
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
#پایگاه_معصومیه
#زنـگخنده•°•😅🌸🌱•°•
|•طنزجبهه•|😆
بعد از عملیات بود.
حاج صادق آهنگران آمده بود پیش رزمندگان برای مراسم دعا و نوحه خوانی. 🎤
برنامه که تمام شد مثل همیشه بچهها هجوم بردند که او را ببوسند وحرفی با او بزنند.😁
حاج صادق که ظاهراً عجله داشت و می خواست جای دیگری برود،☹️
حیله ای زدو گفت: «صبر کنید صبر کنید من یک ذکر را فراموش کردم بگویم،
همه رو به قبله بنشینند،🤲🏻
سر به خاک بگذارید و این دعا را پنج مرتبه با اخلاص بخوانید».📿
همین کار را کردیم.
پنج بار شده ده بار، پانزده بار، خبری نشد که نشد.☹️
یکی یکی سر از سجده برداشتیم، دیدیم مرغ از قفس پریده!😆😄😂😂😂
#شادیروحشیرمردانخداییصلوات📿
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
@alzahra14
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
#پایگاه_معصومیه
#داستانڪ •°•🕊📒🥀•°•
دلتنگیفرزندانشهدا😔
لباس پدرش را پوشیدتا
بوے پدرراحسکند😔
انقدرغرق درآرامش شدکہ خوابش،برد...☺️
چہفرزندهاییکہیتیمشدهاند
تامادرآرامشباشیم...😭
📸دلبندشهیدجوادمحمدیمفرد
#شادیروحشیرمردانخداییصلوات📿
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
@alzahra14
•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
#پایگاه_معصومیه