eitaa logo
یاران امام زمان عجل‌الله
3.6هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
20.7هزار ویدیو
17 فایل
راه ظهورت را بستم ..... قبول اماخدا را چه دیدی شاید فردا حر تو باشم مدیر @Naim62 ( مدیر سوالات مذهبی سیاسی و انگیزشی👈 @Sirusohadi ))
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانلود+دعای+کمیل+صوتی+سید+مهدی+میرداماد_۲۰۲۲_۰۸_۱۱_۱۹_۳۴_۱۴_۶۳۰.mp3
10.11M
سید مهدی میرداماد هدیه به چهارده معصوم 🔸دعای کمیل،دعایی است از آقا امیر المومنین علی (علیه السلام) که به کمیل بن زیاد نخعی تعلیم کرده است این دعا دارای مضامین بلند و متعالی در شناخت خداوند و درخواست بخشش گناهان است 🔸دعای کمیل یک دعای عاشقانه میان بنده و پروردگار است. دعایی که در آن فرد به هر دری می زند تا خداوند گناهانش را ببخشد و نظر محبتش را از وی برنگرداند {خواندن دعای کمیل برای آمرزش گناهان و باز شدن در رزق و روزی به روی انسان توصیه شده } 🔸خوش بحال کسانی که هر هفته اهل خواندن دعای کمیل هستند(در خلوت خود این دعا را بخوانیم و گوش کنیم)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
🖐پنج درس زندگی؛ 🍂قبول کن گذشته ها گذشته ... 🍂مسیر زندگی هرکسی با دیگری فرق می کنه ... 🍂بیش از حد فکر کردن باعث میشه غمگین بشی ... 🍂مراقب افکارت باش که زندگیت رو میسازن ... 🍂زمان بهترین حلال مشکلاته ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
شب جمعه ست دلم کرببلا میخواهد در حرم حال مناجات و بکا میخواهد شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون خفقان دارد و از عشق هوا میخواهد آه ای کرببلا سخت تر از هجران چیست؟ دل من آمده در صحن تو جا میخواهد اغنیا کعبه خود را به تو ترجیح دهند کربلا، حضرت ارباب گدا میخواهد؟ روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد تنگدستم ولی از برکت آقا شاهم بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
✨﷽✨ 🔆 ▫️به‌گونه‌اے قرآن بخوان ڪه چشم تو قرآن را ببیند، گوش تو قرآن را بشنود و قلب تو نسبت به معارف بلند او حضور داشته باشد. باید آن را از آفرینندۀ قرآن تلقی ڪند، ڪه قرآن را خدا می‌گوید و تو شنونده قرآن هستی. 🎙 آیت‌الله بهجت رہ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
🌸🍃 خدایا... گاهے دنیا و نامرادی هایش دلم را به درد مےآورد... اما برق امید به تو از چشمانـم نمےرود، خوب مےدانم هوای دلـم را داری وقتے تو را دارم، غمے نیسـت...🤍 ‹‹🌱››
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
گفتم ای دل، نروی؟ خار شوی، زار شوی بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوی نکند دام نهد؟ خام شوی، رام شوی؟ نپَری جلد شوی، بی پر و بی بال شوی؟ نکند جام دهد؟ کام دهد، ازلب خود وام دهد؟ در برت ساز زند، رقص کند، کافر و بی عار شوی؟ نکند مست شوی؟ فارغ از این هست شوی؟ بعد آن کور شوی، کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟ نکُنَد دل نکَنی، دل بکَنَد، بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟ برود در بر یار دگری، صبح که بیدار شوی؟! مولانا•✾࿐༅🍃❀🌸❀🍃༅࿐✾•
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
آدما می گویند نیش مارها کشنده است؟ مارگفت: زخم زبان خودشان که بدتر است. آدم ها همیشه نا امیدتان می کنند تنها کاری که خوب بلدند همین است. آدمها چوب اشتباهاتشان را جای دیگری میخورند !! جایی که فکرشم نمیکنند ؛ حواستان باشد؛ چوبی که به احساس و زندگی دیگران میزنیم " تاوان " دارد .. ماهی ها تا موقعی که دهانشان بسته است کسی نمی تواند آنها را صید کند ... راز هایت را فاش نکن بعضی ها در انتظار صید یک اشتباه در انتظار نشسته اند ... •✾࿐༅🍃❀🌸❀🍃༅࿐✾•
💢پارت نودو دو 💢تاوان یک گناه 💢ارسالی از اعضا(مهدا) رفتیم توی ده دور بزنیم چون هنوز هوا سرد بود هنوز درختی شکوفه نکرده بود از کوچه پس کوچه ها گذشتیم حیدر هم همراهمون آمده بود چقدر دلم برای یه مرد کنارم تنگ شده بود _خانم یک ساعت هست که تو کوچه پس کوچه ها دور می‌زنیم می ترسم سرما بخورین اینجا هم که دکتر نداره اجازه بدین برگردیم _باشه بریم خونه در زدیم اسکندر در رو باز کرد _سلام خانم _سلام رفت کنار و ماهم رفتیم تو کنار بخاری نشستیم روزهای تو خونه بودم و کم کم داشت هوا گرم میشد و درخت ها شکوفه میزدن _خانم اگه دوست داشته باشین فردا همه بریم امامزاده یه نهار هم ببریم همونجا باشیم عصر برگردیم _ممنون نجمه فردا وسایل سوار یه الاغ کردیم و راه افتادیم یه نیم ساعت شایدم بیشتر راه رفتیم تا رسیدیم به امام زاده اطراف امام زاده پراز درخت و گل بود یه پیرمرد خادم اونجا بود _سلام سید امیر _سلام اسکندر آقا سلام رقیه خانم خوب هستید ؟؟؟ _سلام _هوا گرم شده آمدین امام زاده مهمون هم که دارین الان بساط چای و صبحانه رو آماده می کنم _ممنون شما چای بیارین ما همه چی برداشتیم رفتم توی امامزاده بغض چند ماه هم ترکید یه دل سیر گریه کردم و با امامزاده درد ودل وقتی بقیه حالمو دیدن رفتن تا من معذب نباشم