eitaa logo
این عماریون
325 دنبال‌کننده
260.6هزار عکس
72.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
. ﷽ |جبهه‌ای به وسعت تکلیف شاید وقتی می‌گویند سید مهدی حوالی همین روزها در مرداد سال ۶٠ به شهادت رسید، اولین حدس خیلی از ما آن باشد که او در جبهه‌های جنگ با رژیم بعث به شهادت رسیده است؛ اما نه❗️ سیدمهدی، پاسدار بود و اهل رزم، اما دست تقدیر آن بود که نه در مصاف با باطل آشکار که در مبارزه با کفر پنهان یعنی نفاق قرار بگیرد، آنقدر جهاد تبیین کرد و دست‌های پشت پرده‌ی نفاق را افشا کرد که منافقین دیگر وجودش را تحمل نکردند.🥀 سید مهدی هم مربی معارف قرآن بود و هم مربی فنون نظامی. شاگردانش را مسلح به سلاحی می‌کرد که هم از جسم و هم از جان مردم محافظت کنند. منافقین هم خوب فهمیده بودند از چنین کسی باید بترسند، چون اینها هستند که مرزداران فرهنگ و عقیده امت اسلامی‌اند و با وجود آن‌ها نمی‌توانند نظام را استحاله کنند. سید مهدی هوشیار بود، درگیری در جبهه‌های جنگ او را از پرورش نیروهای فردا و ارتقای فرهنگ جامعه غافل نمی‌کرد. می‌دانست جنگ بلندمدت ما جنگ فرهنگی است و اگر در آن پیروز نشویم، پیروزی‌های نظامی را نمی‌توانیم حفظ کنیم. و من به این می‌اندیشم که انقلاب عزیز و مظلوم ما، سال‌های سال است که هم در برابر دشمن بیرونی و هم در برابر نفاق داخلی چه شکوهمند ایستاده است.❤️‍🩹 سیدمهدی با ضرب گلوله منافقین شهید شد و خونش امروز در رگ‌های بچه‌های انقلاب جاری است. اجازه نمی‌دهیم نفاق با پوشش خیرخواهی، حقیقت انقلاب ما یعنی اعتقاد و ولایت را از ما بگیرد.🇮🇷 پ. ن: از شهید سیدمهدی فروهر عکسی نیافتیم
. ﷽ چریک تنها سیدعلی آمده بود که ادامه‌دهنده راه نواب باشد و خون مطهرش حسن مطلع پیروزی انقلاب اسلامی. در ١٩ سالگی بر سر مزار شهید نواب صفوی با خدای خود عهد شهادت بسته بود و ٢٠ سال بر این عهد ایستاد، پایمردی کرد، لحظه‌ای از عهد خود عقب نکشید و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به اجر شهادت رسید. سیدعلی، ٢٠ سال به مبارزه مسلحانه و تامین مهمات برای مبارزات انقلابیون پرداخت، آموزش نظامی‌اش را در لبنان دید، چندبار به زیارت امام در دوران تبعید به نجف رفت و از نهایت هوش و ذکاوتش برای پشتیبانی مبارزان استفاده کرد. در کنار این فعالیت مهم، به عنوان یک عالم تراز اول به نشر معارف الهی اسلام نیز می‌پرداخت و ملجأ مؤمنین بود. سیدعلی را با آرزوی شهادت می‌شناسند. او ٢٠ سال به دنبال شهادت، مجاهدت کرد. و هیچ چیز به اندازه شوق شهادت انسان را در پیچ و خم این دنیا، در صراط مستقیم حفظ نمی‌کند. شوق شهادت، به انتظار مرگ نشستن نیست، بلکه مجاهدتی بی‌توقف است به امید پذیرفته شدن و کسب اذن خدمتی بی‌حدو حصر. از این روست که آخرین ماموریت سید علی اندرزگو، با ورود حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه تکمیل شده و نظام طاغوتی برچیده می‌شود.
﷽ |روح الله فرزند روح الله از آن روز که اسمش را به خاطر رحلت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه ، روح الله گذاشتند تا آن زمان که در راه آرمان های انقلابِ امام در آتش سوخت و به شهادت رسید فاصله زیادی نبود🕊 فقط ۲۶ سال.. مادر روح الله گفته بود که آرزو دارد روح الله یا شهید بشود یا طلبه!⭐️ شاید از همان روز برای رسیدن به شهادت، برنامه ریزی قدم به قدم را آغاز کرد؛ آخر میگفتند روح الله در ریز و درشت کارهایش اهل برنامه ریزی بود... پسر درس‌خوان، هنرمند و انقلابی که دانشکده هنر را میگذارد و لباس مقدس سپاه را بر تن میکند! لباسی که رنگ سبزش به روحیه جهادی و خستگی ناپذیر او خیلی می‌آمد🌱✨ روح الله سر درس اخلاق آقامجتبی تهرانی خوب یاد گرفته بود که شرط اول پاسدار بودن، پاسداری از خود است، همان که اسمش را تقوا میگذاریم؛ خودش گفته بود:'شهادت خوب است اما تقوا بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می‌کند.' و همین کلید طلایی بود که روح الله را تبدیل به خوشبخت ترین و زنده ترین انسانهای تاریخ کرد💖 🔺
﷽ | آغاز نصرالله رسیدیم به شب چهلم. چهل روز گذشت از انتظار و بی‌قراری ما برای زنده دیدنت💔 برای اینکه دوباره جلوی دوربین ها بیایی و دشمن و تمام همدستانش را به سخره بگیری و دل های رزمندگان کوچک و بزرگ مقاومت را در فلسطین و لبنان و ایران و خلاصه در همه جا گرم کنی. خبر آمد و به حساب اشتباه دشمن تو زنده نماندی...🥺 اما ما می‌دانستیم که درست است رفته‌ای اما اینچنین نیست که نباشی! هستی اما با بودنی متفاوت...🍃 همین بودنت عزایت را نه بهانه ماتم که علت حرکت و شوق ما کرد. تو رفتی و جمعه نصر، وعده صادق، عملیات های پشیمان کننده حزب الله برای صهیونیست ها، حماسه کم نظیر مردم در لبیک به فرمان جهاد ولی امر و خیلی قله های دیگر رقم خورد✌️🌱 با تمام اینها دلتنگیم اما نه بیشتر از آقایی که در پیام تسلیتش یادمان آورد که «سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود.» ⚪️ آقاسید عزیز! خیالت راحت، ما با تمام کاستی هایمان بچه های همان آقایی هستیم که یک سربازش، شما بودی و دیگری حاج قاسم و یکی هم سید ابراهیم ما...❤️‍🩹 خیالت راحت که ما باید یاد بگیریم برای آقایمان هم سید حسن باشیم و سید ابراهیم و هم حاج قاسم! هم باید حواسمان جمع حرم جمهوری اسلامی باشد و هم در جبهه مقاومت در تراز بچه های آقا نقش آفرینی کنیم. ما تصمیم گرفتیم تا آخرِ آخرش برویم و میدانیم که به قول آقاجان «راهی که ما میرویم راه کوتاهی نیست، راه آسانی هم نیست!» 🌙✨ اما همان آقایمان، اینچنین قلب های ما را مطمئن کردند به هم‌جبهه‌هایمان و فرمودند: «یادتان باشد به کمک خدای متعال، با همراهی خدای متعال، با هدایت خدای متعال و بندگان خالص و صالح پروردگار میتوانیم این راه را طی کنیم. پیامبر اکرم، اهل‌بیت مکرّمش، شهدای این راه، شهیدانی که در مقابل چشم ما به شهادت رسیدند، [مانند] شهید نصرالله، شهید هنیّه، شهید سلیمانی، شهید سِنوار و از این قبیل شهدای عزیزمان، از روح اینها کمک بخواهیم، استمداد کنیم، راه را پیش برویم.» 📍پ.ن: آه ، مهمان سید که باشی باید هم مدام از آقا بگویی؛ سرباز مخلص ولایت.
﷽ •سخنان رهبری را گوش می داد و پیگیری می کرد؛ چاپشون میکرد و زیر سخنان ایشان خط می کشید.. اگر به اینترنت دسترسی نداشت، روزنامه می‌خرید؛ می‌نشست و با دقت مطالعه می‌کرد. بین مطالب چاپ شده در روزنامه ها مقایسه می‌کرد و می‌گفت این روزنامه سخنان حضرت آقا را حذف کرده و یا فلان روزنامه همه فرمایشات را کامل چاپ کرده است❗️ •حالا محمدرضایی را تصور کنید که هنوز شهید نشده است و الان نزدیک به سی سال دارد... تمام این یک سال بعد از آغاز طوفان الاقصی بیانات آقا را خوانده است🥺 بارها از فلسطین شنیده است؛ گاهی با عنوان «جهاد اسلامی و انسانی» گاهی هم با تأکیداتی شبیه «فرض است». اینها که نه ساده تر از این هایش هم کافی بود برای اینکه دل محمدرضا را بی‌قرارتر از همیشه برای جهاد و انجام وظیفه بکند...🕊 •اصلا مگر او شهادت را جز با این التزام عملی به ولایت فقیه پیدا کرده بود؟! خلاصه در آخر الزمان، دنبال هر چه که میگردید_از از شهادت و عاقبت بخیری تا دنیای خوب_سراغش را جز از مسیر ولایت فقیه نگیرید💙💚 [پ.ن: سهم شما، یه صلوات هدیه به روح شهید🌱]
| فرزندان حضرت مادر استاد ما خیلی منظم بود، همیشه سر وقت می‌آمد و عین دو ساعت را می‌ماند و معمولا هم نود درصد زمانش به درس می‌گذشت🍃 اما آن روز فرق داشت، مثل همیشه سر وقت آمد اما با یک بغل کتاب فارسی و عربی. شهادت حضرت مادر سلام الله علیها بود و شروع کرد به صحبت کردن از ایشان اما نه مثل روزهای دیگری که شهادت بود و اول کلاس چند دقیقه‌ای می‌گفت و می‌رفت سر درس✏️ اینبار نه پنج دقیقه که حدود نیم ساعت از حضرت زهرا گفت و نمیدانم در ذهنش چی گذشت که یکهو شروع به گریه کرد! آن هم با صدای بلند...💔 «متن کامل را بخوانید»
﷽ | فرزندان حضرت مادر استاد ما خیلی منظم بود، همیشه سر وقت می‌آمد و عین دو ساعت را می‌ماند و معمولا هم نود درصد زمانش به درس می‌گذشت🍃 اما آن روز فرق داشت، مثل همیشه سر وقت آمد اما با یک بغل کتاب فارسی و عربی. شهادت حضرت مادر سلام الله علیها بود و شروع کرد به صحبت کردن از ایشان اما نه مثل روزهای دیگری که شهادت بود و اول کلاس چند دقیقه‌ای می‌گفت و می‌رفت سر درس✏️ اینبار نه پنج دقیقه که حدود نیم ساعت از حضرت زهرا گفت و نمیدانم در ذهنش چی گذشت که یکهو شروع به گریه کرد! آن هم با صدای بلند...💔 تصور کنید که صدای بلند گریه استاد در کلاس میپیچد و همه ما خشکمان زده است... آن روز و آن حالت مجید شهریاری نه در ذهن من که در اعماق وجودم ثبت شد. گریه استاد هم خوشحالی داشت و هم ناراحتی🕊 ناراحتی اش به خاطر عزای مادر بود و خوشحالی اش هم باز هم به خاطر مادر. به خاطر اینکه امروز وسط کلاس درس دانشگاه تهران، به فاصله ۱۴۰۰ سال نتیجه تمام خون دل خوردن های خانم را می‌دیدم🥺 آن روزها مادر از ولایت و غدیر می‌گفت و گوش شنوایی نبود اما مادر به وظیفه عمل کرد و نتیجه را واگذار کرد به خدا! غدیر آن روز به ظاهر زیر فراموشی یاران بی وفا دفن شد... اما این همه ماجرا نبود، غدیر، تجلی ولایت بود و مادر بهتر از همه این را می‌دانست⭐️ می‌دانست اگر امروز مردم مدینه علی را می‌بینند و صدایش را می‌شنوند و جواب سلامش را نمیدهند فردا روزی فرزندانی از نسل علی می‌آیند که در عصر غیبت بی آنکه امام خود را دیده باشند، شیعیان مثال زدنی علی میشوند🌻✨ مادر میدید که سید روح الله می‌آید و با فرزندانش انقلاب میکند و غدیری که مردم مدینه و دیگران در تمام این قرن ها فراموشش کرده بودند را زنده می‌کند. مادر تمام این ها را می‌دانست... مجید شهریاری را می‌شناخت و خیلی بیشتر از مجید دلتنگ دیدارش بود؛ مادر ما وقتی آن روزها که کوچه به کوچه و خانه به خانه می‌رفت تا عهد غدیر را یادآور شود، پشت تمام این تک به تک در زدن ها فرزندان آینده خودش را میدید...💚 فرزندانی که قرار بود آینده جهان را با همین شعار غدیر متحول کنند. مادر میدید که آوینی چگونه عاشقانه دوربین به دست می‌گیرد و شهریاری در آزمایشگاه با خدا مناجات می‌کند و سلیمانی برای دفاع از حرم دخترش قید خانه و زندگی را میزند!❗️ مادر تمام شب هایی که سید ابراهیم خسته از تمام دویدن ها و زخم زبان ها برای حرمِ جمهوری اسلامی تلاش میکرد را هم میدید...😔 میدید که سید حسن چگونه با فصاحت و بلاغت برای ابر قدرت های جهان رجز میخواند و از فتح قدس میگوید💎 و... [ مادرجان خواستم بگویم، میان تمام این فرزندانتان حتما ما را هم نگاه میکردین؛ میدانم که برای ما هم برنامه ها دارید، شاید دیر آمدیم اما شما به حال ما شاگرد آخر ها دعا کنید. دعایمان کنید ما هم شبیه فرزندان خوبتان پای عهد غدیر بمانیم و خیمه ولایت را هیچ گاه رها نکنیم. ]
| پنجره فولاد مامان حسن قاسمی رو «مادر» صدا میزد. دوتاشون میگفتن که ما ۲۱ روز کنار هم بودیم اما اندازه ۲۱ سال با هم صمیمی شدیم...🍃 بعد شهادت حسن، مصطفی تو یکی از سفرهاش به مشهد از مادر حسن قاسمی پرسیده بود: «این بچه های مشهد چی کار میکنن که تا میرن سوریه شهید میشن.» مادر هم به زبونشون اومده بود و با خنده گفته بودن که: «بچه های مشهد امام رضا دارن، پنجره فولاد دارن..» [ آخه حسنِ خودشون هم می‌گفت سوریه‌اش رو از پنجره فولاد آقا گرفته.] مادر به شوخی گفت اما مصطفی جدی گرفت. رفت دم پنجره فولاد و تا شهادت رو نگرفت ول کن ماجرا نبود! وقتی برگشت هم به مادر گفت که: «مادر راست میگفتی! شهادت رو از پنجره فولاد گرفتم.» چهل روز بعد وقتی مصطفی صدرزاده مهمون ویژه رفیقش حسن قاسمی شده بود تازه مادر فهمید که مصطفی چی میگفته...❤️‍🩹
﷽ | وصیتی برای امروز 🌿 مهم نیست که در یک روستای کوچک در یک گوشه از جهان به دنیا آمده باشی یا نه! مهم این است هر کجا که هستی، رسالتت را بشناسی و تا آخرش را بروی. این رفتن و آن دانستن هایی که در این مسیر صید میکنی، همان کیمیای انسان سازی است که برای آدم شدن نیازش داریم. 🦋 قاسم، این مسیر را رفت و برایمان شد شبیه هم‌سفری که جلوتر از ما قله را فتح کرده و از آن بالا صدایمان میکند تا به او برسیم؛ رفت چون از آن علم هایی که نور است و خدا فقط به دل های اهلش هدیه میکند، دشت کرده بود. یکبار نزدیک گوشش صدای جنگ را شنید و بازی های نوجوانی را به امان خدا ول کرد تا به جبهه برسد؛ بار دیگر هم خیلی دورتر، جنگ شد و گوش های شنوایش باز هم شنید ندای عزیزی را که میگفت«هل من ناصر ینصرنی؟» و رفت. 💎 قاسم با همان دل نورانی و گوش شنوا، خود را به شهادتِ در سوریه رساند و از این مسیر رفته، برای امروزِ ما نور آورد تا بخوانیم و عمل کنیم و ندای هل من ناصر عزیزمان را پشت گوش نیندازیم: «..بدانید غربگرایان با شعار مردم‌فریب حمایت از محرومان واعتدال و.. می‌آیند و بعد اقتدار ملت را با عهدنامه‌هایی بدتر از ترکمنچای به باد می‌دهند و یادمان باشد قبل انقلاب کجا بودیم و الان وضعیت‌مان چطور است. آن روز اگر یک آمریکایی آیت‌الله ما را با ماشین زیر می‌گرفت ما حق محاکمه او را نداشتیم و الان هم در خیلی از کشورها چنین است و ما امروز آمریکایی جاسوس را محاکمه و به اعدام محکوم می‌نماییم. پس قدر اسلام عزیز را بدانید و نعمت انقلاب را پاس بدارید، گوش به حرف‌های یک عده راحت‌طلب ندهید!» وصیت شهید
﷽ | برکت نواب؛ از مشهد تا آمریکا ⭕️ دنیا نه با تدابیر ظالمانه اسیران دنیای ماده که با سنت های الهی پیش میرود! احتمالا آن روز که مأموران شاه، نواب و یارانش را اعدام کردند، نفس راحتی کشیدند و خیالشان تخت شد که ما پیروز شدیم. خبر نداشتند که ما با مرگ زنده‌تر می‌شویم...! به خیال آنها نواب مرده بود و در حساب و کتاب الهی نواب «شهید» شده بود... 🕊 و شهادت یعنی نواب صفوی آن روز تمام نشد. او با شهادتش تبدیل به الگوی جاودانه‌ای شد برای آنان که برای تمام دغدغه های اسلامی درونشان به دنبال آیینه ای می‌گشتند... یکی از آنها سیدعلی خامنه‌ای ۱۵ ساله‌ای بود که در اولین ملاقاتش مبهوت شخصیت مبارزاتی نواب صفوی شده بود و بعد از شهادتش، بار پر کردن جای خالی او را روی دوشش احساس میکرد. ⭐️ اما سنت های الهی بیش از اینها به کمک نواب آمده بود... او دغدغه دین داشت و آرزوی برپایی حکومت دینی که در آن دین و دنیای مردم توامان آباد میشود؛ او میخواست به حق منتظر باشد و خانه را برای آمادن مهمان عزیزی که در انتظارش بود مهیا سازد. چه آرمان های بلندی! و چه همراهان کم تعدادی! اصلا انگار رسم دنیاست که فتح قله های بلند با کم من فئة قلیلة غلبت فئت ... ها فتح بشود. نواب صفوی و یارانش آن روز غریبانه بر سر حرف حق خود که تلاش برای حاکم کردن اسلام ناب بر جامعه بود ایستادند و جان و مال و ابرو هزینه کردند. خدا هم به این تلاش خالصانه و غریبانه، آنچنان برکتی داد که چندی بعد از ظلمات حیات خلوت آمریکا، انقلاب اسلامی پدید آمد‌. 💠 حالا از شهادت نواب صفوی غریب به ۷۰ سال میگذرد، از آن سرهنگی که دستور اعدام نواب را داد که هیچ، از سلسله خائن و وابسته پهلوی هم که هیچ حتی از آن آمریکای رؤیایی شکست ناپذیر که آقا بالاسر شاه بود هم خبری نیست! نه فقط آمریکا که امروز استکبار جهانی آخرین لحظات حیاتش را سپری می‌کند؛ شاهد میخواهید؟ همینکه حماس قهرمان توانست با دست خالی، مقابل ارتشِ تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی که دل گرم به پشتیبانی آمریکا و چند کشور اروپایی بود بایستد و شکستش بدهد! 💛 بله! این عصر خمینی است، عصری که امتداد همان اسلام سیاسی و اسلام مجاهدی است که در راه ایستادن مقابل سران ظلم و کفر از قلت همراهان نمی‌هراسد و پشتیبانش همان سنت های الهی غیر قابل تخلف و تغییر است. حالا صدای مقابله با ظلم نواب را نه در تهران و ایران و غرب آسیا... که از دل دانشگاه های آمریکا و اروپا می‌شنوید. و این هنوز از نتایج سحر است باش تا صبح دولتمان بدمد!
| فتح الفتوح! فتح‌الفتوح انقلاب اسلامی بود و بن‌بست‌شکن عرصه‌های سخت جنگ! نابغه جوانی که هوش تقوایی‌اش، اسلوب‌های معمول و آکادمیک را شکست و طی دو سال، مسیر بیست و چندساله فرماندهی را طی کرد بود و حضور و شهادتش عامل تعیین‌کننده پیروزی‌ها!✌️ و چه زیباست انقلابی که چنین اَبَرانسان‌هایی در دامانش قد می‌کشند و نصاب انسانیت را به بلندای وجود خود، بالا می‌کشند...💖 و چه شکوهمند است رابطه ای که بین شهید و امام وجود دارد و حضرتش روی عکس شهید او را با عنوان نامیدند🌱✨ و چه شیرین است شنیدن درباره انقلاب در بیان شهید: انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای همه مستکبرین درآمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان... در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی، جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام با خلوص نیت را پیدا کنیم...🕊
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| 🌿 توصیف نابغه جنگ را از زبان حاج قاسم بشنوید: - بهشتی جنگ - شاه کلید فتح خرمشهر! و... 🔻[سخنرانی دیده نشده از سردار دلها⁦[⁦♡