با اینکه بارها مجروح شدو در عملیاتهای بسیاری شرکت داشت اما قسمتش نبود که در آن دوران #شهید شود و شاید تقدیرش این بود که …
🍃⚘🍃
در سال #دوم دبیرستان با دست بردن در شناسنامه اش رفت #جبهه و چون بسیار #پشتکار داشت و #خالصانه هر کاری را انجام می داد با سن کم خود #محبوب هر رزمنده و فرماندهی بود.
🍃⚘🍃
در سالهای اول دهه 70 خودش را به منطقه کردستان رساند و #گروهان و #گردان رو تحویل گرفت و از مرزهای میهن در آن خطه پاسداری کرد.
🍃⚘🍃
بعد از اتمام جنگ و قبول قطعنامه، غم بزرگی بر دلش نشست و خود را جامانده از قافله عشاق می دانست و همیشه یاد #شهدا خصوصاً دوستش #شهید سید جعفر میر محمدی را میکرد.😔
🍃⚘🍃
تقدیرش نبود که #شهید شود حسرت جا ماندنش از #شهدای سال های جنگ و سال های حضور در کردستان بر دل ایشان ماندو ناگزیر به زندگی عادی خود برگشت و ازدواج و فرزند و کار و …
ایشان ازدواج کرد و دوفرزند به یادگاردارد.
#کارمند صداوسیما شد.
با اینکه بارها مجروح شدو در عملیاتهای بسیاری شرکت داشت اما قسمتش نبود که در آن دوران #شهید شود و شاید تقدیرش این بود که …
🍃⚘🍃
در سال #دوم دبیرستان با دست بردن در شناسنامه اش رفت #جبهه و چون بسیار #پشتکار داشت و #خالصانه هر کاری را انجام می داد با سن کم خود #محبوب هر رزمنده و فرماندهی بود.
🍃⚘🍃
در سالهای اول دهه 70 خودش را به منطقه کردستان رساند و #گروهان و #گردان رو تحویل گرفت و از مرزهای میهن در آن خطه پاسداری کرد.
🍃⚘🍃
بعد از اتمام جنگ و قبول قطعنامه، غم بزرگی بر دلش نشست و خود را جامانده از قافله عشاق می دانست و همیشه یاد #شهدا خصوصاً دوستش #شهید سید جعفر میر محمدی را میکرد.😔
🍃⚘🍃
تقدیرش نبود که #شهید شود حسرت جا ماندنش از #شهدای سال های جنگ و سال های حضور در کردستان بر دل ایشان ماندو ناگزیر به زندگی عادی خود برگشت و ازدواج و فرزند و کار و …
ایشان ازدواج کرد و دوفرزند به یادگاردارد.
#کارمند صداوسیما شد.
#شهید زمان پیروزی انقلاب،رضا استاد حسن بنا
🍃🌷🍃
در تاریخ 28#فروردين 1301# در شهر تهران ،محله اسماعيل بزاز (حد فاصل چهار راه مولوي و ميدان قيام) متولد شد.
راننده اتوبوس دو طبقه شرکت واحدبود که در خط ميدان شوش، ميدان توپخانه (امام خميني) کار می کرد.
پدرش مرحوم غلامعلی به کفاشي اشتغال داشت و در محل کار خود از اعتبار اجتماعی بالایی برخوردار بود و در امور #خيريه هم فعاليت می کردند.
🍃🌷🍃
ایشان ۱۲#ساله بود که پدرش را از دست دادو با توجه به اين که #نگهداری مادر، 3 خواهر و 2 برادر بر #عهده ایشان افتاده بود،درس و مدرسه را #رهاکرد.
🍃🌷🍃
پس از مشاهده# فجايع رژيم در جريان #قيام 15 خرداد به دنبال فرصتی بود که از شهربانی خارج شود.
🍃🌷🍃
تا سرانجام ایشان در #شرکت واحد استخدام شد. در 25#سالگی با خانوادهای مذهبی آشنا شد و ازدواج کرد.
و ۳#فرزند هم به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
اون موقع کلاس ششم ابتدایی بود، بعد وارد بازار کار شد. آدم عجيبی بود و #پشتکار بسياری داشت و در #اعتقادات مذهبی #محکم بود.برای همین از همان دوران جوانی به #مبارزان پيوست.
🍃🌷🍃