🍃تحمل آفتاب سوزان را نداشت. حتی تحمل پوشیدن لباس گرم در زمستان. تاول های دستش به گرما حساسیت داشت و اگرکمی احساس گرما میکرد سوزش و خارش دست هایش شروع میشد. این ها یادگار دوران #جنگ بود. همان عملیات که شیمیایی شد و ترکش به گوشش اصابت کرد. یادگاری تلخ از روزهای شیرینی که جان بر کف در جبهه های جنگ آماده بود اما جاماند از قافله شهدا و حسرت #شهادت بر دلش سنگینی کرد...
🍃حرفِ بر دل مانده خیلی از هم رزمانش این بود که محمدرضا با این همه خدمت در جبهه چرا #شهید نشد. شاید آن روزها کسی گمان نمی کرد که بزم #عاشقانه دیگری برپا خواهد شد تا آنان که از سفره شهادت جامانده اند خود را برسانند.
🍃 وقتی حرف از #سوریه شد محمدرضا خود را مهیای مهمانی کرد و راهی دیار دفاع از حرم #عمه_سادات شد. هنوز هم منش آن روزهای جنگ در وجودش بود که وقتی مهیا می شد برای برگشت به خانه و شنید بچه ها در خانطومان نیاز به کمک دارند چشم گذاشت بر انتظار خانواده اش و برای کمک به بچه های #خانطومان بند پوتین هایش را محکم کرد. کمک کرد و پیش رفت تا جایی که دعوت شد به بزم شهادت و لبیک گفت به دعوت الهی...
🍃او شهید شد و پیوست به قافله ای که سالها منتظرش بودند. حال تاول هایی بر دل خانواده اش مانده است که با گرما نه بلکه با زخم زبان عده ای می سوزد و تحمل دردش سخت تر از تحمل درد تاول های دست محمدرضا است. گاهی زخم های سوغات رسیده از آشنا تا مغز استخوان را میسوزاند مثل تاول های مانده بر دل #خانواده_شهدا....
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمدرضا_علیخانی
📅تاریخ تولد : ٣ خرداد ۱٣۴۴
📅تاریخ شهادت : ٢ دی ۱٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی