🍃هیئت ِحسین، خانه امید است برای ناامیدان از همه جا رانده. آنان که بغض هایشان را بغل کرده و به آغوش #حسین پناه آورده اند تا اشک بریزند و عقده های دل را خالی کنند. تشنه محبت #مادر_ارباب اند. همان مادر #پهلو_شکسته که مهمانان فرزندش را خریدارانه نگاه می کند و واسطه می شود برای روسیاهان.
🍃فرزندان مادر، #مظلومیت را از مادر به ارث برده اند. آخر یا روضه کوچه و صورت سیلی خورده شنیده اند یا از در سوخته و مادر قد خمیده خاطره دارند و یا روضه گودال و ندای یا بنی حضرت زهرا داغ شده بر دلشان
🍃اشک ریخته اند و میان هق هق ها، دست ها را مشت کرده اند. همان سینه زن های #عاشق را می گویم. #سید_اصغر_فاطمی_تبار ، یکی از آن هاست .دلش تاب نیاورد باز هم عاشورای دیگری را ببیند.ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی از حرم عمه سادات به گوشش رسید. ضربان قلبش #هیهات_من_الذله حسین را برایش تداعی کرد و ملکه ذهنش از سفر #دنیا گفت و اینکه پایان قصه زندگی با خود اوست. کوله اش را اماده کرد و راهی شد. گذشت از دنیا و دل بستگی هایش. حتی از همسرش..
🍃نمیدانم کار اشک های آخر روضه بود یا نجواهایش در حرم #حضرت_زینب یا عشقش به حضرت مادر که در کوچه از پهلو #شهید شد و باز هم دل کوچه لرزید.
🍃آری.فرزندان #زهرا هم مظلومیت را به ارث برده اند هم #شهادت را....
#شهادت_مبارک فرزند زهرا❤️
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سیداصغر_فاطمی_تبار
📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : خوزستان، شهرستان امیدیه، بخش جایزان
🕊محل شهادت :تپه های العیس حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃اینبار میخواهم از او بنویسم، از زاده اردیبهشت! برای سرداری که از #سربازی کردن خسته نمیشد. از اویی که عظمت روحش قلمم را متحیر ساخته؛ منش جوانمردانه اش مرا شرمنده خود کرده و #استقامت و شجاعتش روی همه معادلات ذهنم خط قرمز بزرگی کشیده است.
🍃آشنای غریبی که راه و رفتارش نشأت گرفته از خط #انقلاب و جلوه گر لبخند خدا بر زمین بود. زاده بهار هزار و سیصد و چهل و پنج؛ پدرش به واسطه اینکه در محرم به دنیا آمده بود نامش را محرمعلی نهاد.
🍃محرمعلی مراد خانی، که از دوازده سالگی پا در رکاب انقلاب آماده جانبازی بود ، آماده #جهاد. به اینجا که میرسم خسته و ناتوان میمانم، در دایره لغاتم کلمه ای پیدا نمیشود که جهد و تلاشش را توصیف کند.
🍃اصلا در محضر سی سال پاسداری کردن از حریم #اسلام و انقلاب، کلمات خجل زدهاند و کنار هم قرار نمیگیرند. حقیقتا تاریخ گواه همه چیز است! و قلم ناتوان و سرگشته...
🍃اینجا اعجاز تاریخ است که همه را حیران خود میکند ، تاریخی که در سینهاش #رشادت های محرمعلی در کلانتری نوزده مهرآباد را حک کرده و هرگز از یاد نمیبرد فرماندهی گردان مکانیزه لشکر ۲۵، فرماندهی گردان امام رضا تیپ ۳ امامت و...
🍃افتخاراتش طوماری میشود که قدمت مبارزاتش را به رخ میکشد
و این #مبارزات پایان نداشت مگر با آسمانی شدنش. شاید مبارزه تن به تن و جانانه اش در میدان با رفتن جسمش زیر خاک و روحش در آسمان پایان یابد. اما نام نیکش به یادگار خواهد ماند!
🍃چون هنوز رجزخوانیاش در قلب #سوریه در گوش تاریخ مانده است و هربار محرمعلی های دیگری از این رجز جان میگیرند و آماده خدمت میشوند. و تاریخ پر است از مردانی که با شهادتشان تولدی دوباره رقم میزنند!
#شهادتت_مبارک_سردار✨
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محرمعلی_مرادخانی
📅تاریخ تولد : ۱۴ اردیبهشت ۱٣۴٧
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای تنکابن
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
❄️ در سرمایِ دیماه ۶۴؛ تولدش گرمابخشِ خانواده شد.هنگام اذان چشم گشود و او را #مصطفی نامیدند.
کشتی میگرفت و روحِ پهلوانی را در خود پرورش میداد. فراتر از اینها؛جوانمردی را مشق میکرد.جسمش را قوی و روحش را بزرگ میکرد
آنقدر بزرگ که روزی تنها آسمان آرامبخش او شد🕊
✨ بزرگتر بود و همیشه هوای برادران و خواهر کوچکش را داشت.درسخوان بود و موفق در این مسیر.فارغالتحصیلِ مهندسی برقِ دانشگاه ساری.
❄️ آرامش و ادبش، چون مغناطیسی، همه را جذب او میکرد و این مصطفی بود که بیش از پیش ادب میکرد و تواضع را در خود رشد میداد.
✨ به سوریه رفت، داوطلبانه و برای دفاع رفت تا به قول خودش به آنهایی که به ساحت مقدس عمه سادات بیاحترامی کرده اند، جواب دندان شکنی دهدو به جهادِ اعلامیِ رهبرش، #لبیک گوید.
❄️ آرپیجی زنِ ماهری بود و خدا میداند با این گلوله ها، چند سنگر دشمن و چند#تکفیری را به هلاکت رسانده است.
#شهادتت_مبارک ؛قهرمانِ دمشق💚
✍️نویسنده:#زهرا_قائمی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی
📅تاریخ تولد: ٢٢ دی ۱٣۶۴
📅تاریخ شهادت: ۱۶ آذر ۱٣٩۴
📅تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار :چالوس گلزار شهدای یوسف آباد
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
#لبیک_یا_زینب #مدافعان_حرم
✨به نام خدا
🍃بهار، بوی گل سرخ با خود آورده است
که یادمان نرود زنده است یاد #شهید.
🍃در شانزدهم آذر ماه ۱۳۳۶ در روستای #اسفرجان چشم به جهان گشود. شور و شوقش به تحصیل باعث شد تا وارد مدرسه عالی معدن شود و به عنوان داوطلب آزاد، دیپلم طبیعی را دریافت کند.
🍃 با شروع #جنگ_تحمیلی وارد #جبهه حق علیه باطل شد و به آرزویش رسید. مانند بسیاری از جوانمردان دیگر که جان دادند و نگذاشتند یک وجب از خاک میهن در تصرف #استعمارگران باشد و باز بوی لالههای سرخ میآید. گلهایی که پرپر شدند تا سرافراز و سربلند باشیم.
🍃جوانمردانی که در سختترین شرایط با #صبر و #توکل از هر مانعی عبور کردند و هیچ چیز سد راهشان نبود. #شهیدانی با عطر بهار که همچو گلها میشکفند و به سوی آسمان پر میکشند و از خود شرافت و #جوانمردی به جای میگذارند تا بار دگر مرهمی برای زخمهای ناجوانمردی و ظلمت باشد.
🍃شهید محمدعلی امیری هم همچو همسنگران و یارانش در برابر #ظلم ایستاد و دفاع کرد و به آسمانیان پیوست.
"شهیدان قصه پر سوز عشقند
شهیدان شمع عالم سور عشقند"
✍نویسنده: #بنت_الهدی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمد_علی_امیری
📅تاریخ تولد : ۱۶ آذر ۱٣٣۶
📅تاریخ شهادت : ۱۱ فروردین ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : اسفرجان
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃هربار که قلم را به دست میگیرم زمزمه ای در گوشم میپیچد، کسی سوره #عشق را در گوشم تلاوت میکند و هر آیه اش مأمن گرمابخشی میشود برای دل که سرمایش به نسیم گرم و التیام بخشی بند است که از آیههای جنون برمیخیزد.
🍃به آیه بیست و هشت سوره عشق که میرسد مجنونی متولد میشود از خاکی که سیراب شده از خون #جوانانش و هزاران سرباز به خود دیده که مجنونوار بهر رزم به #قتلگاه شتافتند.
🍃و سربازی دیگر یا شاید هم #عباسی دیگر برای #بانوی_کربلا، حیات یافت. در کالبدش روح دمیدند و شرح عشق گفتند که روا نباشد عاشق #غیرتش را به دیوار خانه قاب کند و تماشایش کند، اصلا عاشقان را ساختند بهر فدا شدن برای عشق، برای دین، برای #حریم_حرم.
🍃سجاد از آنها بود که رسم عشاق را به
فراموشی نسپرده بود و غیرت #عباسبنعلی در رگهایش میجوشید که همین را هم سرمشق شاگردانش کرد تا بعد خودش #سجاد های دیگری باشند که عَلم را بردارند و برای #اسلام سربازی کنند.
🍃او زیبا گذشتن را در #مکتب_مولا آموخته بود و چه پایانی دلپذیرتر از پرواز به سوی آسمان آن هم از شام سرزمین #بانوی_صبر برای چون اویی که شفیع و دست گیر دوستانش بود، دوستانی که هم کلاس او در مکتب مولا بودند و همرهش در نبرد حق علیه #باطل🌹
🍃وحالا #فاطمه_زهرایش به رسم دختری سی و هفتمین بهار زندگی پدر را جشن میگیرد بر سنگ سرد مزار که آخرین یادگاری پدر است و قاب عکسی که در آن #پدر لبخند میزند♡
#شهادتت_مبارک سرباز❣
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سجاد_مرادی
📅تاریخ تولد : ۲۸ دی ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه میگفت #نرگس ها چشم شده بودند و او را به دقت مینگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های #دخترک را به ذهن میسپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد.
🍃صدای دخترک بلند نبود اما به گوش #آسمان رسید که از #انتظارش گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از #کربلا تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه #صبرش لبریز از انتظار شده.
🍃آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس #اشک ریخت و شکست و دخترک همچنان از انتظار سخن میگفت از بابا #مهدی.
🍃قلم نیز بغض کرد، از حسرت #نهال* و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمیکرد.
🍃رزمآورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با #لبیکی ره آسمان میپیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما #تکراری نه!♡
🍃انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به #شهادت ختم میشود، عقیده ای که #سوریه را خط مقدم انقلاب و #ایران بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد.
🍃دل را صیقل دهیم تا آیینه #عشق شود و منعکسکننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به #نور است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣
#شهادتت_مبارک✨
*نهال: اسم دختر شهید♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مهدی_قاضی_خانی
📅تاریخ تولد : ۲۸ آبان ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : زیبا شهر قرچک، گلزار شهدای بی بی زبیده
🕊محل شهادت : خانطومان_سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡شاهرخ ضرغام♡
🍃خیلی کوچک بود که سایه #یتیمی روی سرش سایه انداخت، از همان موقع تا وقتی که قد کشید و با آن هیکل درشتش بر و بازویی برای خودش بهم زد و شد یکه بزن محله، به اندازه پلک زدنی گذشت.
🍃از همان بچگی هم قید درس و مدرسه را هم وقتی معلم کلاس فقط به #آقازاده کلاس نمره قبولی داد، زد و همین اتفاق شد بهانه ای برای آشکار شدن گوهر #مردانگی و زیر بار #ظلم نرفتن او...
🍃شاخ و شانه کشیدن و چاقو کشی هایش که با قرار گرفتن او در کنار دوستانی از همین جنس، باعث شد تا #گنده_لات محل شود.
🍃روزها را در #کاباره شب می کرد تا آن جا که شده بود نگهبان آنجا. یکی از روزهای همین ایام چشمش افتاد به خانمی که برای اجاره خانه و خرج فرزندانش مجبور به ایستادن پشت میز کاباره و #امرار_معاش از درآمد آنجا بود. به غیرت مردانه اش برخورد، رگ گردنی شد و ضربانش بالا گرفت. زن را راهی خانه کرد و خودش خرج آن خانواده بی سرپرست را داد.
🍃شاهرخ که دل در گرو مردانگی و #آزادگی داشت، از #شاه و دربار هم که کارشان جز ظلم و زور نبود تنفر داشت اما از آن طرف دلداده #حسینی بود که مظهر همان مردانگی و آزادگی بود. محرم که می شد با همان هیکل درشت و ُاُبهتی که داشت میان دار #هیئت میشد و با یاحسین هایش دیگر کسی جرئت نمی کرد آن هیئت را از عزاداری منع کند.
🍃این دلدادگی و مشتی گری لطف #ارباب را هم درپی داشت که وقتی در کنار دعای روز و شب مادر شاهرخ قرار گرفت سبب شد تا به یک باره با حرف های حاج آقای هیئت بیدار شود و رَه صدساله را یک شبه برود. در #مشهد_الرضا توبه کرد و اشک ندامت ریخت بر گذشته ی سیاهش.
🍃 عاشق #امام_خمینی شد تا آنجا که عشق او را با جمله ی «خمینی فدایت شوم» روی سینه اش #خالکوبی کرد. گوش به فرمان امام جانش را کف دست گرفت و از مبارزه با #ضدانقلاب داخلی تا جبهه های جنگ با دشمن خارجی رفت. بسیجی شد و ملحق شد به گروه #فدائیان_اسلام.
🍃در جبهه دست همه رفقای قدیمی اش را که همه از داش های تهران بودند را گرفت و گروه #آدم_خوارها را تشکیل داد. همان گروهی که دشمن با شنیدن نامش رعشه به جانش می افتاد و می ترسید.
🍃آدم خوارها در جهاد نفس و جهاد تن آنقدر پیشرفت کردند که به گروه پیشرو معروف شدند. پایان قصه گروه پیشرو هم #شهادت شد. #السابقون_السابقون_اولئک_المقربون.
🍃آری! شاهرخ، پاک شد و خاک شد. حال از او نامی مانده به بزرگی #حر_انقلاب و پیکری که هنوز هم در آغوش #جبهه به امانت مانده است.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_شاهرخ_ضرغام
📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۸
📅تاریخ شهادت : ۱۷ آذر ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌷
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #ابوالفضل_ضرغام
♡به نام او که روح را در کالبدِ خاکی دمید تا #بندگی کنیم ساحتِ قدسیاش را.
🍃قلم بر تنِ کاغذ میرقصد و از #جوانی_مازَنی مینویسد. #روحالله_صحرایی؛ که پس از چند صباحی بندگیِ خالصانه، روحِ پاکش را پیشکشِ حضرت معبود کرد، از زیباترین راه؛ #شهادت.
🍃دیماه ۶۲، زمین به آغوش کشید نوزادی را که طنین گریهاش زندگیِ دوباره را به جانِ #خانواده جاری کرد و او قد کشید و #عشق را در جانش پرورش داد، #خوش_اخلاق و شوخ طبع بود و #دائم_الوضو و دائم الذکر. با خود میگویم شاید قصه عاشقی را تسبیح میکرده و ذکر شهادت را به لب میخوانده.
🍃آرزویی که سرانجام به #وصالش رسید بالهایش را گشود، از #سوریه، این دیارِ پر رمز و راز و عاشق پرور به سویِ آسمان، به سویِ #ابدیت.
☆#شهادتت_مبارک☆
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
💞به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_روحالله_صحرایی
📅تاریخ تولد : ۲۴ دی ۱۳۶۲
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : روستای پلک سفلی آمل
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم رب الشهید♡
🍃تک فرزند بود و دردانهی پدر و مادر. دلش گیر جهاد اطراف #حرمِ_حضرت_زینب(س) بود طوریکه حتی تک فرزند بودن و تنها بودن پدر و مادر هم نتوانسته بود شوق او را برای رفتن کم کند. اصرارهایش برای رفتن تمامی نداشت، از طرفی هم کسی از آرزوی او باخبر نبود و همه خیال میکردند او یک #بسیجی است که مسئول گروه جهادی #منتظران_موعود است.
🍃اما #محمد منتظر بودن را در عمل معنا کرد و با رجز "بابی انت و امی یا اباعبدالله" رضایت نامه رفتن را گرفت و خود را به کاروان #مجاهدان عمهی سادات رساند. در نبودنش جای خالیاش حس میشد و گوشه به گوشهی شهر دلتنگ فعالیتهای #جهادگرانهی محمد بود.
🍃فعالیتهایی که همهشان سرچشمهاش شیرپاک مادر و نان حلال پدر است. #مادر شهید هادینژاد زنی #مقاوم است که سخنانش در روز تشییع پیکر دردانه پسرش خود رجزی بود برای تمامِ #دشمنان. پای صحبتهای مادرش که مینشینی از خوابش برایت تعریف میکند؛ همانی که حضرت زینب(س) آمده بود و محمد را از مادرش طلب کرده بود. چند روز بعد پسرش هوای رفتن کرده و مادر نیز با ذکر #یازهرا(س) بساط رفتنش را مهیا میکند.
🍃محمد به آرزویش رسید، هم #مدافع_حرم شد و هم شهید. به دوستان #شهیدش پیوست و افتخار فدایی دادن در راه خدا را نصیب پدر و مادرش کرد. جوانِ #خوزستانیِ کشور حسینیوار زندگی کرد و حسینیوار نیز به استقبال شهادت رفت؛ یعنی حقیقتِ "اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمدِِ و آل محمد". امروز سالروز #شهادت اوست و همه ما محتاج نیمنگاهی از قافلهی شهداییم، ادرکنی ایها الشهید💔
✍نویسنده : #اسماء_همت
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_هادینژاد
📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۶۳
📅تاریخ شهادت : ۱۷ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
🥀مزار شهید : خوزستان، گلزار شهدای آغاجری
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍃نام #مدافعین_حرم که به گوش میخورد، قاب عکس #جوانان دهه هفتادی مقابل چشم ها جان میگیرد، اینبار اما داستان درباره ی پرستویی است که از نسل دهه شصتی ها آمده بود تا باد بهاری شده و خنکایش بر دل #امامِ_زمانش بنشیند.
🍃ایوب رحیم پور مدافعی بود که #عباسوار، غیرتش را به تصویر کشاند. لباس رزم بر تن کرد و بند پوتین هایش را همچون ایمانش محکم کرد. #ایوب در جنگ تحمیلی نبود اما خدا سرنوشت او را در #حلب رقم زده بود؛ سرنوشتی که #محمدپارسا و #نیایش خردسال نیز مانع آن نشدند و پدرشان با مُهر مدافع حرم راهی #سوریه شد.
🍃نماز شبش ترک نمیشد، کارهای مستحبی و دعاهای سحرگاهیاش هم ختم به آرزوی #شهادت بود. همسرش از او سراغ وصیت نامه گرفته بود اما در پاسخ تنها گفت: "نمازت را #اول_وقت بخوان همه چیز خود به خود حل میشود. فقط من را ببخش که نتوانستم مهریهات را کامل بدهم" بعد عم عکس #حضرتآقا و #سیدحسن_نصرالله را برداشته و راهی شده است.
🍃فرق است بین کسی که به دنبال شهادت است و کسی که شهادت به دنبال اوست، شهادت هم پا به پای ایوب رفت؛ از تپه ها و #سنگریزه های سوریه گذر کرد، در حرم کنار او #توسل جست. درنهایت با #اصابت_ترکش به سر و قلبش او را در آغوش کشید و ایوب رحیم پور تا ابد جاودانه و سربلند شد.
✍نویسنده : #اسماء_همت
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_ایوب_رحیمپور
📅تاریخ تولد : ۱۴ شهریور ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۱۷ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
🥀مزار شهید : امیدیه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃در میان العفو های #شب_قدر و اشک برای #امام_مظلوم که غم هایش را با چاه شریک می شد، #محمودرضا_بیضایی حرف هایش را بر تن کاغذ به یادگار گذاشته است. قسمتی از #وصیت_نامه اش، درس بزرگی است برای نسلی که امامش غائب است و منتظرهایش، غافل شده اند از ظهورش.
🍃نوشته بود: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و #شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق #ظهور_مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با #فداشدن محقق نمی شود حقیقتا.
🍃نسیم ِغربتِ #حسین از سوی کوفه کوچ کرده و حال در دوران غیبت حسینِ زمان، در میان شیعیان می وزد. سیاهی نامه اعمال ها با درد سینه اش برابری می کند. اما به رسم مادرش #زهرا دعا می کند برای شیعیان و از خدا طلب #بخشش می کند برای گمراهی ها و گناهان.
🍃 گاهی #وجدان هم ناله سر می دهد و خستگی هایش را با دلگیری های عصر #جمعه به رخ یاران بی وفا می کشد.
🍃راه برای سرباز آقابودن باز است. #محمودرضاها، سرباز آقاشدند و با فدا کردن جانشان، زمینه ساز #ظهور شدند. به قول شهید: «امام زمان امروز سرباز باهوش و پای کار می خواهد، آدمی که شجاع و مرد میدان باشد» کاش سربار بودن را توبه کنیم و #سرباز شویم.
♡#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♡
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمودرضا_بیضایی
📅تاریخ تولد : ۱۸ آذر ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۲۹ دی ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای تبریز
🕊محل شهادت : قاسمیه جنوب شرقی دمشق
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡به نام عاشق ترین♡
🍃تو کیستی بانو جان؟ دختر #علی(ع)؟
خواهر #حسین (ع)؟ مظهر شکیبایی؟
عالمه غیر معلمه؟ #عقیلهی_بنی_هاشم؟
تو کیستی؟
🍃بهتر آن است که بگویم تو زینبی(س). #زینب(س). بانوی فاخر تاریخ اسلام. بانوی #استواری که راوی ایثار عاشقانهی مردان حق جو گشت و عالم را از این #عشق، با خبر ساخت.
🍃بانویی که همچو مادرش، دم از #حق میزد و فاضله بود. بانویی مقرب که خون خدا از او طلب دعا داشت. بانویی که #اسوه است.
🍃تو کیستی بانو جان؟ تو خورشیدی. #خورشیدی که هزاران هزار مرد #غیرتمند در مدار مقام والایت همچو #عباس(ع)، جان سپردند تا مبادا تعدی حرامیان، بر حریم حرمت، سایه افکنَد. تو #نوری❣
🍃تو زینبی بانو جان. عزیزِ جان #رسول و فروغ کوچه های #کوفه. مولودت بر ما مبارک است و شادمانیم از این فخر عظیم. از منتی که خداوند بر ما نهاد و تو را به جهان بخشید😍
🍃یاریمان کن بانو جان. دستگیر مان شو در #محضر_یار و دعای خیرت را روانهی تقدیرمان کن.
#مولودت_مبارک؛بانو جان🥰
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
🌺به مناسبت #ولادت با سعادت عقیله بنی هاشم #حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها😍
📅تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
"شهید عمران پستی"
🍃شهید #عمران سال۱۳۳۸ در روستای هشتچین خلخال دنیا آمد. دانش آموز ممتاز روستای هشتچین، #دانشجوی مبارز رشته جامعه شناسی#دانشگاه_تهران شد و تا فتح لانه جاسوسی پیش رفت و دانشجوی پیرو #خط_امام نام گرفت✊
🍃هم دانشجو بود و هم س.پ.ا.ه.ی. در جنگ از خود رشادتهایی به جا گذاشت که زبانزد خاص و عام است. فرماندهی که در عملیات #والفجر_مقدماتی، با دیدن نیروهای زمینگیر شده، یک تنه به جنگ تانکهای دشمن رفت. پس از پیروزی، تن مجروحش را نیروها به عقب منتقل کردند.
🍃با شنیدن خبر عملیات جدید، با اندک #بهبودی به پا می خواست و خود را به خط می رساند.
🍃در عملیات خیبر، #داماد نه روزه بود. اسفند ۶۲ در پل#طلاییه برای نیروهایش احساس خطر کرد. خود را به دل دشمن زد. آنقدر پیش رفت که رزمندگان در میان آتش و خون، جز انهدام ادوات دشمن، اثری از او ندیدند🕊
✍نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
♡به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_عمران_پستی♡
📅تاریخ تولد : ۱۹ آذر ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت : اسفند ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : مفقود الاثر
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شنیده ام جواب #سلام واجب است، شنیده ام اگر یادت میکنیم این تو بودی که صدایمان زدی و مارا یاد کردی پس میخواهم سلامت دهم. سلام علتِ روشناییِ #آفتاب، سلام آبیِ زیبای آسمان و سلام نسیمِ خنک #سحرگاهی ...
🍃سلام بر تو آقایی که این چنین بی صدا مرا میشنوی، #حرف دلم را میخوانی و بی واسطه #اجابت میکنی. سلام بر تو ای مهربان ترین پدر، ای دلسوزِ #گناهان ما و ای کسی که #توبه هایت آرامشِ جانِ بیقرار ماست.
🍃#مولای_من؛ تورا صدا میزنم. تویی که #غزلِ زیبایِ زندگی منی و #مثنویِ طولانیِ زندگی ام با تو رنگ و بوی #شعر میگیرد. میدانم نگاه خیره و مهربانت را همچنان بر ما دوختی و #منتظرِ آماده شدن ما هستی! تو نشانه ی نعماتِ بیکرانِ خدا هستی و #قبله ی عاشقانِ مشتاقی که دلشان روانه ی امامشان است.
🍃این #دلتنگی را از ما بپذیر و دلمانِ را برای خودت هوایی تر کن. #اباصالح؛ عاشقانه ترین دلیل برای زندگی، #دوستت_دارم.الهی به حقِ حسین(ع) "#اللهم_عجل_لولیک_الفرج"
✍️نویسنده: #اسماء_همت
✨#جمعه_های_انتظار
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#غیبت #ظهور #امام_زمان
🍃زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به #مرگ است. بدان معنا که گاه باید از خود پرسید به کجا میرود این گوهر جان؟ به چه سان می کند آیینه دل؟ که ما خود را رهروان همان #امام خطاب میکنیم که فرمود :"کشته شدن عادت ما و شهادت #کرامت ماست"😌
🍃و چه بزرگی زین سان بهتر که در چشم او در آیی تا در این تاکستان های دنیا برای مردن، گذران عمر کنی چرا که او نگارنده ماست و جز او کس ندارد شیوه نقش و قلم را در این دایره مینایی❣
🍃او همان که خداوند دلهای #آواره است که تا نرسانیدن آنها به خود، برایشان در این دو روز دنیا آسایشی قرار نداده، چنان که #شهید_کیهانی وابستگی های این دنیا دست و دلشان را بند نکرد و برای رسیدن به حیات #ابدی بیقرار بودند و جز #شهادت برایشان قراری در دنیا وجود نداشت که با پرواز به سوی معبود برای همیشه به حیات #عند_ربهم_یرزقون رسیدند🌹
🍃اکنون ما مانده ایم و راه آنان که این روزها بیشتر از همیشه #شرمنده نگاه هایشان شده ایم. ای شهید، دلهایمان را چون رودی که به اقیانوس میریزد به شما متصل میکنیم که دلتان وسیع و بی انتهاست. برای دلهایمان دعا کنید که شرمنده نگاهتان نشویم😓
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🕊به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمد_کیهانی
📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۵۷
📅تاریخ شهادت : ۹ آبان ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : اندیمشک
🕊محل شهادت : حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #سوریه #صلوات
🍃خلاصه زندگی اش را قلم میزنم از همسایگی #کریمه_اهل_بیت تا دو سال استراحت در آغوش #تدمر. از آن لحظه نابی که اذن دفاع را از بانوی #قم گرفت تا زمانی که بال درآورد و به سوی آسمان شتافت.
🍃شاید همه آن چیزی که من میدانم همین باشد، در ذهن کوچک و خسته ام نمیگنجد که او را ترسیم و توصیف کند از این پایین تا آن بالا راه بسیار است او به وصال #مادر_پهلو_شکسته به آسمان عروج کرد و من به قعر چاه #سقوط.
🍃از زمین، #آسمان جور دیگریست، ابرهایش سفرنامه ها میخوانند اگر خوب گوش کنی. از #انتظار میگویند اینکه مادری کنج خانه نشسته و از پنجره حیاط را تماشا میکند بلکه در باز شود و قامت رعنای پسرش را باز به #آغوش کشد♡
🍃از همسفری میگوید که به #ابوزینب دل بست و #عاشق شد و چه خوب میدانست "هجران، کیفر #عشق است"* که چون #یعقوب به انتظار نشست و این کیفر را به جان خرید.
🍃به آخر سفرنامه که میرسند بغض میکنند. به آن لحظه که ابوزینب رفت و برنگشت، چشمه اشک #مادر خشک شد نیامد، دل همسر هزار تکه شد اما نیامد. به گمانم مادر دلش نیامد، پسر از لطف حضور #فاطمه(س) بی نصیب بماند که دست به دعا نبُرد بلکه به #انتظار نشست.
🍃و انتظار، عجیب سخت و #نفس_گیر است. اینبار قلم را به دست میگیرم تا در چاه برای خودم گمنامیاش را رسم کنم، سری که بر دامن زهراست و #تدمر که دو سال میزبان مهمان ایرانی اش بود.
☆#شهادتت_مبارک☆
*امیرالمومنین علی (ع)
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_احمد_جلالی_نسب
📅تاریخ تولد : ۱۳۵۲
📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای قم
🕊محل شهادت : تدمر سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡به نام دلارام بیتاب ها♡
🍃باید #یقین پیدا کنیم، یقین آدمی را میرویاند و رها میسازد. یقین به اصالت #عشق، یقین به "او" و هرآنچه که از جانب "او"ست. یقین به هدف، به چرایی وجود. یقین به کُنه حقیقت.
🍃یقین که یافتی، باید حرکت کنی. رکود و #سکون، در مسلک ما نیست. باید جهد و #تلاشت را به کار بگیری و برسی به #راز_خلقتت. باید از ضمیر جان، نغمهی #عبودیت سر دهی.
🍃او نیز به حقیقت بارز عصر خویش، یقین پایدار داشت، یقینی ناگسستنی، یقین به #ولایت. و مگر نه اینکه #اسلام، بر پنج رکن بنیان نهاده شده و اَهمّ آنها، ولایت است؟* او چنین بود و برای این یقین، از جان گذشت.
🍃و آنجا صدق این یقین، آشکار میگردد و سعادت او، رشک برانگیز میشود که #نائب_امام_عصر این چنین از او سخن میگوید: "حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج #سید_عبدالحسین_دستغیب، معلم اخلاق و #مهذّب نفوس و متعهد به اسلام و #جمهورى_اسلامى بود."*
🍃آری! یقین آدمی را میرویاند و رها میسازد. یقینی که با حرکت تنیده شود. حال، درون خود را بنگر. آیا یقینی داری که تو را به حرکت وادارد و فرجام تو را به وصال هدف، گره بزند؟
پ.ن:
* امام باقر(ع): اسلام بر پنج پایه استوار شده است: بر نماز، زکات، روزه، حج و ولایت، و به چیز دیگری دعوت نشده آنگونه که به ولایت دعوت شده است❣
(بحارالانوار، مجلسی، ج68، باب27، روایت1)
*بخشی از سخن امام خمینی(ره)
(صحیفه امام، ج15، ص: 417-419)
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_سید_عبدالحسین_دستغیب
📅تاریخ تولد : ۱۲۹۲
📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : مرقد میر سید محمد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه #عاشقانه در گوش مردم این شهر #نجوا میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش #دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد.
🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکیست که خبر از #ابوخلیل آورده از اولین های هشت سال پیش. آن موقع که هیاهوی #سوریه گوش زمانه را کر کرده بود، کفتارها به گرد #حرم زوزه میکشیدند زمان غرش شیران #حیدری بود.
🍃اولین هایی که رفتند و صدای #لبیک_یازینب شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد، در #پاییز، آن زمان که صدای پای #آذر به گوش میرسید.
🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های #آسمانی دیگر میآورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی #یاس پیچیده در این حوالی، بوی #بهشت.
🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا #شهید نباشی شهید نمیشوی. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند:
منزل وصل پس از رد شدن از #خویشتن است
وصل اگر میطلبی روی خودت پا بگذار.
🍃همه معادلاتم را همین یک بیت بهم میریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: #رسول رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمینگیر شدیم کاری بکن، #تخریبچی میشنوی چه میگوییم؟
♡ #تولدت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_رسول_خلیلی
📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃به دنبالت نقشه را زیر و رو میکنم. میخواهم مبدا #حیاتت را بیابم و از آنجا تحقیقاتم را آغاز کنم. پیدایش میکنم، #مازندران، فریدونکنار!
🍃عجیب است ولی هنوز روح سال چهل و شش در همان کوچه ای که خانهتان بود #سرگردان بود. او هم مثل من تو را جستجو میکرد، ولی در بند خانه ای شده بود که تو اولین بار پا بدان جا گذاشتی. او تو را از میان خانه های نوسازی که خیلی محو رنگ و بوی تو و سالهای زندگیات را دارند جستجو میکرد.
🍃من مانند او نیستم! میگذرم، از جایی که اولین بار #متولد شدی، در آن قد کشیدی، درس خواندی، کار کردی و... میخواهم زود به تحقیق و #تفحص خاتمه بدهم و به آخرش برسم. منتها یکی دو جاده مانده به خانه آخر میایستم. تو در این جاده مجروح شده بودی! یادت میآید جناب آقای #محمد_شالیکار؟
🍃من یادم نمیآید در کدام #عملیات ولی میدانم با آن سن کم بد مجروح شدی، آن هم از ناحیه سر. برخلاف پیشبینی هایشان این پایان نبود. هنوز پیمانه سر ریز نشده بود.
🍃جاده ها را باز پشت سر میگذارم. اینبار یک جاده مانده به خانه آخر توقف میکنم. اینجا تو دیگر چهل و نه سالت شده. برای #عتبات رفته بودی که شنیدی درگیری ها بالا گرفته و #سوریه شلوغ شده.
🍃از ذهنت گذشت که برخیزی و از #زیارت دل بکنی، وقت برای زیارت بود ولی برای انجام تکلیف نه! آنچه از ذهنت گذشت را عملی کردی، هر روز یک قدم به خانه آخر نزدیکتر میشدی. و آخرین قدم را با ضمانت #ضامن_آهو در شب شهادتش برداشتی.
🍃خودم خواندم که پای پروندهات امضای #علیابنموسیالرضا بود، زیارت ناقص کربلایت را، جاماندگیات را و #شهادتت را با یک امضا تکمیل کرده بود. و به وقت بیست و یک آذر نود و چهار پرونده زندگیات به زیباترین شکل خودش #خاتمه یافت.
♡سالگرد #شهادتت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_شالیکار
📅تاریخ تولد : ۱۳۴۹
📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : مزار شهدای امام سجاد(ع) فریدون کنار
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس #فاطمه با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول #آقامهدی، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم #دلتنگی های پدر برای مادرش بود.
🍃صدای ترک های #دلم را می شنوم و این بار عکس #زهرا و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه #دخترها_باباییاند را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر میشوند و چشمان تارشده از #اشکم، به عکس #محمدجواد و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند.
🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس #همسر_شهید، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم #حضرت_زینب کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای #شهادتش، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند.
🍃بدرقه کرد #همسرش و به یک چشم بر هم زدنی خود را در #معراج دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه #سهساله_ارباب شده بود و سر بابا را نوازش می کرد. و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد #مزار مرهم می یابد. همسر شهید درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ #پدر را می گرفت....
✨ #شهادتت_مبارک آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مهدی_قره_محمدی
📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨
📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃سلام بر آنانی که رفتند تا برای همیشه در دلهایمان بمانند. رفتند تا همانند مولایشان #حسین سفیر عشق باشند، که چون اربابشان دلبستگی های این دنیا دست و پاگیرشان نبود. چرا که عقلشان عاشق شده بود و وقتی عقل #عاشق شود عشق #عاقل میشود و اینجاست که رسیدن به بلندی های #آسمان معنا می یابد(پیدا میکند.)
🍃امروز میخواهم از عقلی بگویم که عاشق شد و عیار ناچیز #دنیا دست و پایش را نبست، شاید هم از دلی که عاقل شد...!
🍃شهیدی که کوچه پس کوچه های #بوکمال تا دنیا دنیا هست نامش را به فراموشی نخواهد سپرد #شهید_عبدالکریم_پرهیزکار، که تنهایی با چهل تن از نظامیان دشمن جنگیدند و سنگر های شهر بوکمال را حفظ کردند، که اگر نبودند معلوم نبود چه بر سر شهر می آمد.
🍃در طول زندگی خود #شهیدانه زیستند. عاشق #شهادت بودند و برای رسیدن به شهادت این دو روز دنیا را سر می کردند، بار آخری که عازم سفر بودند انگار میدانستند که پایان خوشی در #انتظارشان است.
🍃به فرزندشان یاد داده بودند بخواند"کاروان داره میره، حسینیا جا نمونن" حسینی بود و همسفر قافله عشق شد و جانماند. ما #ماندیم و دنیایی که رنگ بوی مردانی چون او را کم دارد.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_عبدالکریم_پرهیزکار
📅تاریخ تولد : ۲۲ مرداد ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : روستای کراده بخش خفر
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃دلم بی تاب است. #وضو می گیرم. دفتر دل نوشته هایم راباز می کنم. قلم در دست می گیرم اما نمی دانم چرا ساعت شنی دلهره ام امروز پایانی ندارد. حافظه ام #شرمنده ی دلم شده و جملات امروز توانِ بودن ندارند.
🍃خواهر شاه خراسان، #خادم خود را به #عمه_سادات هدیه کرده است و من برای درک این اتفاق خیلی کوچکم. شاید هم دخیل های #پنجره_فولاد جواب داده است، نمی دانم.
🍃خوش به حالت ۱۴ سال با افتخار خادم بانوی #قم بودی، راست می گویند؛ #رفیق_شهید، شهیدت می کند. با آمدن خبرِ شهادتِ #شهید_قریب، کبوتر دلت به سوی آسمانِ شهادت پرواز کرد. در گریه های شبانه ات در حرم، جواز #مدافع شدن را گرفتی. چشم سر را برتمام وابستگی های دنیا بستی و با چشم دل راهی سرزمینی شدی که #عشق را به بهای شهادت می آموزند.
🍃بیست و یکمین روز آذر را با #شهادتت آذین بستی و دنیا و آدم هایش را داغدار نبودنت کردی. اما چرخ گردون #روزگار چرخید و این بار شهیدِ خادم شدی و حرم را زیارت کردی.
🍃این روزها فرزندت با افتخار برای #حضرت_معصومه، خادمی می کند و راهت را ادامه می دهد. میدانم این ها از دعای خیر تو است. دعا کن برای #اسیران_نفس که زنجیرهای #گناه بر وجودشان سنگینی می کند. توان راه رفتن در این برزخ را ندارند. دعا کن راه را گم کرده ایم. برای منتظرهای محتاجِ دعایت، دعا کن.
✍️نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مهدی_ایمانی
📅تاریخ تولد : ۸ خرداد ۱۳۶۲
📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قم، حرم حضرت معصومه
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدا #مدافع_حرم #شهید_خادم
🍃نمیدانم از کجا شروع کنم، کدام مقدمه میتواند تو را توصیف کند؟ فقط میدانم که میخواهم آهسته در قصهی زندگیات قدم بزنم و حال خوب آن دوره را تنفس کنم. #عشق جاری در مسیر حیاتت را بنوشم و طعم شیرینش را از بر شوم.
🍃اصلاً من خواهان این هستم که راز آن دریای مواج #چشمانت را که در نور ماه غوطهور است کشف کنم. چشمهایی که #پاییز شصت و سه در قاب این دنیا رسم شدند. و صاحبش را #محمدجلال صدا زدند! تویی که هیچگاه مجوز گشودن طومار افتخاراتت را ندادی؛ چراکه مرد #سکوت بودی! گویی عهد بسته بودی که همه از تو فقط یک نام به یاد داشته باشند و طبع شوخ و لب خندان، همین...
🍃حتی رفیقانت هم از تو چند خاطره در میدان بیشتر ندارند، تنها موصل، حلب، #دمشق و... پیچ و خم وجودت را شناختند و مردانه همراهیات کردند. زمینه را فراهم کردی برای مادرت که دل از تو بکَند و خمسش را بدهد! به قول خودت #مادرت چون پنج فرزند داشت باید خمسش را میداد.
🍃و قرعه به نام تو افتاد و بعد از چهل روز همنشینی با تخت بیمارستان در دوازدهمین روز تابستان آسمانی شدی.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمدجلال_ملک_محمدی
📅تاریخ تولد : ٢٣ آذر ۱٣۶٣
📅تاریخ شهادت : ۱٢ تیر ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : موصل_عراق
🥀مزار شهید : تهران_بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃پاییز با حسرت دستِ مهر، بر سر #آذر میکشد و برگهای درختان را فدای بیست و چهارمین روز میکند؛ چون تو چشم به این دنیا گشودی.
🍃خوش به حالِ سالهایی که بزرگ شدن، #مجاهد، مدافع و #شهید شدنت را دیدند. اصلاً تو برای ماندن، خلق نشده بودی. فقط، مدتی قلم سرنوشت ماندن را بر دفتر زندگیات ثبت کرد؛ تا راه و رسم عاشقی را یاد بدهی. ماندی تا راوی تاریخ آغشته به خون #شهدا باشی.
🍃این محاسن سفید شده در آسیابِ #جهاد، هر کدام قصه شهیدی را میگویند که دست رد به سینهی دنیا و زیباییهایش زد تا امروز آهِ حسرت بر دلهایمان بنشیند.
🍃فرمانده، سرلشکر و هزاران اسم دیگر در مقابل #ابووهب بودنت قد خم کردهاند. تا خواستیم، قدر بودنت را بدانیم جمله گاهی چه زود دیر میشود باورمان شد و افسوسها نامه عبرت دلمان...
🍃حبیب حرم شدی و پس از سالها دعا، آرزوی شهادت، جامهی حقیقت بر تن کردی و به کاروان #عشاق رسیدی.
🍃فرمانده قلبها، در سیم خاردار نفس، اسیر شدهایم و توان رهایی نداریم. به دعایت محتاجیم تا به سنگر توبه برسیم و مجاهدِ تقوا و #مدافعِ ایمانمان باشیم.
☆#تولدت_مبارک حبیب قلبها☆
🌹به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_حسین_همدانی
✍️نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
📆تاریخ تولد : ۲۴ آذر ۱۳۲۹
📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای همدان
🕊محل شهادت : حومه، حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃دوسال است که دل هایمان #عزادار شده و زخم هایش به لطف عده ای نامرد، درمان نمی شود.
🍃دوسال است که محروم شده ایم از نعمت وجودش و دنیا #یتیم شده بعد از شهادتش.
🍃دوسال است که #شب_های_جمعه، خواب بر چشمانمان حرام شده و به وقت ۱:۲۰ روضه برپاست. به یاد #پیکر_سوخته اش اشک می ریزیم و برای تنهایی بعد از او ناله سر می دهیم.
🍃عده ای که حاجی را می شناختند با شهادتش سوختند و عده ای که بعد از پروازش او را شناختند #ققنوس هایی شدند در آغوش خاکستر که به وقت #انتقام سر بر آوردند.
🍃فرمانده ی خستگی ناپذیر و #دلسوز، همیشه گوش بوده ای برای دردهای مردم. حال که تو آسمانی شده ای و ما زمینگیر میخواهم اندکی درد و دل کنم.
🍃این جا #وضعیت_قرمز است، خانه دلمان موشکباران گناه شده و شهر که هیچ، ایمانمان هم دارد سقوط می کند. راه را گم کرده ایم و از هر طرفی محاصره شده ایم.
🍃هشتگ انتقام سخت لا به لای روزهایمان خاک میخورد. کسی حواسش نیست و از یادها فراموش شده. شاید هم مصلحت ها، دست و پایشان را بسته است. اما نگران نباش، #منتظر می مانیم تا #ظهور امام غریبمان. #أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا می خوانیم تا هرگاه برای انتقام جد غریبش آمد انتقام #شهادت غریبانه ات را بگیرد💔
🍃سالروز #شهادت نزدیک می شود و داغ نبودنت بیشتر دلم را میسوزاند، دعایم کن...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱٣٣۵
📅تاریخ شهادت : ۱٣ دی ۱٣٩٨
📅تاریخ انتشار : ۸ دی ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : کرمان
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا #انتقام_سخت #سردار_دلها
🍃دو سال است که دلهایمان #عزادار شده و زخمهایش به لطف عدهای نامرد، درمان نمیشود.
🍃دوسال است که محروم شدهایم از نعمت وجودش و دنیا #یتیم شده بعد از شهادتش.
🍃دوسال است که #شب_های_جمعه، خواب بر چشمانمان حرام شده و به وقت ۱:۲۰ روضه برپاست. به یاد #پیکر_سوختهاش اشک میریزیم و برای تنهایی بعد از او ناله سر میدهیم.
🍃عدهای که حاجی را میشناختند با شهادتش سوختند و عدهای که بعد از پروازش او را شناختند #ققنوسهایی شدند در آغوش خاکستر که به وقت #انتقام سر بر آوردند.
🍃فرماندهی خستگیناپذیر و #دلسوز، همیشه گوش بودهای برای دردهای مردم. حال که تو آسمانی شدهای و ما زمینگیر، میخواهم اندکی درد و دل کنم.
🍃این جا #وضعیت_قرمز است، خانه دلمان موشکباران گناه شده و شهر که هیچ، ایمانمان هم دارد سقوط میکند. راه را گم کردهایم و از هر طرفی محاصره شدهایم.
🍃هشتگ انتقام سخت لابهلای روزهایمان خاک میخورد. کسی حواسش نیست و از یادها فراموش شده. شاید هم مصلحتها، دست و پایشان را بسته است. اما نگران نباش، #منتظر میمانیم تا #ظهور امام غریبمان. #أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا میخوانیم تا هرگاه برای انتقام جد غریبش آمد انتقام #شهادت غریبانهات را بگیرد💔
🍃سالروز #شهادتت نزدیک میشود و داغ نبودنت بیشتر دلم را میسوزاند، دعایم کن...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱٣٣۵
📅تاریخ شهادت: ۱٣ دی ۱٣٩٨
📅تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۴۰۰
🥀مزار شهید: کرمان
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا #انتقام_سخت #سردار_دلها
🍃دو سالی هست ثانیههای #زندگی جایشان را به گذشتِ ساعتها دادهاند و زمان مثل حرکت دورترین سیاره به دور خورشید سنگین سپری میشود.
🍃فضا و زمان سراسر پر از فشار است #دلها_سنگین، نفسها پر از سرب و سرفهها تبدیل شدهاند به سیاه سرفه. گناههایم جا و اسمشان را عوض کردهاند و شدهاند عادت، توبههایم شدهاند #غفلت، و گریههایم نه از سر #گناه بلکه از سر تفهای سربالاست که بر خودم نثار کردم زمان عجیب میگذرد و این سؤال ذهنم را میخورد چرا در این غفلتگاه ایستادهام؟؟
🍃ذهنم میگوید همه از داغ #دل است که بر سینه داری. راست میگوید با داغ دلم کنار نیامدهام، با حرارت آتش ملک دلم که دیگر #سلیمانی ندارد که حاکماش باشد، دلم برای شانهایش تنگ شده آن موقع که در #روضهها دست روی صورتش میگرفت و مثل جنین سر را در سینهاش فرو میکرد و تکان میخورد و سیر گریه میکرد و میشست دل ما را برای خودش.
🍃دلم تنگ است؛ تنگ چشمانی که وقتی #خشم میگرفت تنگ و خیره نگاه میکرد تا مو بر تن دشمنان سیخ کند و وضویشان را #باطل. #دلم_تنگ انسانی است که مکتبش مثل تیم فوتبال مدرسه ما بود که از هر کلاس کسی بود که پا به توپ بزند و ما پز همکلاسیهایمان را بدهیم.
🍃دلم تنگ #مرام کسی است که دست #میرافضلیها را گرفت و از کنار خیابان رفسنجان کشاند پای خاکریزهای #طلائیه تا با #ابراهیم_همت بپرد نه اینکه بماند و بگندد.
🍃دلم تنگ دست مهربانی است که هر #یتیمی رو طرفش میگرفت آغوش میگشود تا رها کند او را از داغ یتیمی و خدا قسم دهد که من جا ماندهام از پدرش. او رفت و هنوز من #حبس_الابد قفس تنام.
🍃دلم تنگ سلیمان است، آنگاه که میتاخت بر #دشمن و جز نعش چیزی باقی نمیگذاشت. دلم تنگ سلیمانی است، تو که #قاسم بودی قسمات میدهم به نام پاکات قسمت کن برای دل ما #حب_حسین را تا پا در رکاب شویم و بمانیم. حال اما گیج ماندهایم در دوراهی شکم و #شهوت، بشکن سبوی ما که دیگر طاقت مستی هم نیست...
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#سپهد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱٣٣۵
📅تاریخ شهادت: ۱٣ دی ۱٣٩٨
📅تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۰
🥀مزار شهید: کرمان
🕊محل شهادت: بغداد، عراق
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃هنوز هم روحمان از خواب راحت #شب_جمعه آزرده است. صبح با شنیدن خبر، خواب را نفرین کردیم و خودمان را #ملامت که تمام عمرش برای راحتی ما، خواب با چشمانش غریبه بود و وقتی از خستگی برای همیشه خوابید، نتوانستیم به قدر یک #تشکر چشم هایمان را باز نگه داریم و یک دل سیر او را ببینیم.
🍃حال #دوسال از نبودنش می گذرد و بغض های انبار شده در گلویمان سرریز کرده و #حسرت فریاد دارند. مثل بغض پیچک شده در گلوی #رهبر_مظلوممان که بعد از دوسال، شکست و همه فهمیدند داغ شهادت #علمدار بر دل #حسین زمان سنگینی می کند.
🍃 #حاج_قاسم غم نبودنت آوار شد بر سرمان و حال در دنیای بدون تو آواره و #تنهاییم. در باتلاق دنیا گرفتار شده ایم و هرچه دست و پا می زنیم بیشتر فرو می رویم.
🍃به حرمت اشک های فراق که بدرقه راهت شد. به حرمت #اللهم_انا_لانعلم_منه_الا_خیرا بغض آلود #امام_مظلوم، به حرمت دلهای شکسته فرزندان شهدا که با شهادتت دوباره #یتیم شدند، دعا کن برای فرج، دعاکن خدا به حرمت خون پاک تو و به حرمت بدن ارباً اربایت، مابقی #غیبت را بر ما ببخشد. نفس کم آورده ایم در غبار #گناه....
♡ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج♡
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#سپهد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱٣٣۵
📅تاریخ شهادت : ۱٣ دی ۱٣٩٨
📅تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : کرمان
🕊محل شهادت : بغداد، عراق
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃خانه، بوی #خداحافظی میدهد، مدتی است بوی دود و هیزمِ سوخته مهمانِ خانه شده و صاحبِ خانه برای سفری که در پیش دارد آماده میشود.
🍃سینه کوچک #حسن هنوز داغدار بغض کوچه و سیلی است. #زینب آشفته است از وصیت مادر و پیراهن کهنه و ظرف آبی که هر شب باید کنار #حسین لب تشنه بگذارد...
🍃حسین برای شفای مادر دعا میکند. زهرا با صورت نیلی از #علی رو میگیرد و بعد از مدتی، با دیدن تابوت لبخند میزند. چند وقتی است در قنوت نمازهایش: «#اَلّلهُمَّ_عَجِّلْ_وَفاتِی_سَریِعاً_قَدْنَقَضْتُ_الْحیوةَ» را زمزمه میکند.
🍃طعنههای مردم #مدینه دلش را آزرده. این جماعت تا دیروز از گریه زهرا در فراق پدر، پیش علی شکایت میکردند و امروز میخواستند، علی را برای #بیعت ببرند.
🍃اما زهرا پای علی ایستاد. پای #حق و امام زمانش. به قیمت سوختن بین در و دیوار، فداشدن محسنش، به قیمت سوختن بازویش از غلاف شمشیر و نیلی شدن #صورتش.
🍃دلش از نامردی مردم مدینه گرفته است. چه کسی میداند بر #زهرا چه گذشته است که تمنا میکند: «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيلِ و كِفِْني فِي الليلِ و دَفِّني فِي الليلِ ولا تَُعْلِن اَحَداً».
🍃در این میان امان از دل علی که به مصلحت صبری که برایش مقدر شده بود #سکوت پیشه میکند. با دیدن درِ سوخته، غیرتش بغض میکند و با دیدن مسمار دلش میشکند. با دستهایی که #خیبر را فتح کرد، برای همسرقدکمانش تابوت میسازد و زهرایش را شبانه غسل میدهد و کفن میکند و به #خاک میسپارد😭
🍃امان از دل #علی که جز چاه کسی امانتدار رازها و دردهایش نبود. درد بازوی ورم کرده زهرا، درد یتیمی فرزندانش وقتی آستین به دهان برای مادر میگریستند، درد تنهایی و درد #سلامهایی که بیجواب ماند😓
#انا_لله_و_انا_الیه_راجعون
پرستوی زخمی علی پر زده تا آسمون🖤
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🥀به مناسبت #شهادت #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
📅تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
✨ #کوثر جاری شد در رگهای خشک #جهالت بشر تا امید را نوید دهد و از میان بردارد همه ی آنچه تاکنون #عقیده داشتند💐
✨ کوثر جاری شد تا نمایان سازد که #دنیا به دست #زنان اداره میشود نه مردان، دنیا فقط به دست یک نفر اداره میشود و او #فاطمه است که #امام_زمان هم بدون #اذن او قدمی بر نخواهد داشت🌸
✨ کوثر از افلاک به خاک آمد تا خدا عطا و #بخشش را در حق #بشریت تمام کند و رحمت واسعهاش را نشان دهد.
✨ کوثر مادر ما شد تا از کبیر و صغیر به مادریاش بنازیم و عقده #دل فقط بر او وا کنیم.
✨ تولدتان مبارک #مادر❤️
✍️نویسنده : #محمد_صادق_زارع
🌸به مناسبت سالروز #ولادت
#حضرت_فاطمه_زهرا(سلام الله علیها)
📅تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱۴۰۰
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا