🍂 قرار بر این بود که من از تو بنویسم ، از سالهای حیاتت در این کره خاکی ، از حکایتت با خاک دمشق و روزی که دیگر محمد طحان نبودی! شهیدِ مدافعِ حرم محمد طحان شدی...
🍂 مینویسم از زمستان سخت و سرد آن سال که تو متولد شدی. آن روز تن عریان درختان در آغوش باد های خشک و سرد سمنان میلرزید. در حوالی دی ماه سال شصت و یک.
🍂در ان زمان که تب جنگ بالا رفته بود و داغ بود. تو از دل همین سالهای سخت و نفسگیر سر برآوردی. آن روز ها کوچه و بازار ها پر بود از حجله #شهیدانی که یا پیر بودند یا جوان و یا حتی نوجوان!
🍂و تو آن لحظه که شاهد این تشییع پیکر ها و مراسماتشان بودی عهد بستی با خود و خدایت...
عهدی که تا لحظه آخر بر سر آن بودی وَ عجب رسم وفای به عهد را به جا آوردی.
🍂 سالها گذشت و تو شدی ناخدای کشتی که حامل تجربیات خوب و بدت از ماموریت ها و مجاهدت هایت بود.قرار بود این کشتی و ناخدایش که تو باشی جایی پهلو بگیرند که مقصد همه ملوانان آن حوالی بود.
🍂 دمشق! شهر #عقیله_بنی_هاشم...
مقصد نهایی تو آنجا بود ، بعد از سی و دو روز پهلو گرفتن در ساحل امن #حریم_آلالله و حفاظت از این حرم توفیقی نصیبت شد که آرزوی دیرینهات بود.
🍂توفیقی که آن را در نماز های غفیلهات از خدا طلب میکردی. و امروز شش سال از ان لحظه که این توفیق نصیبت شد میگذرد...
سالگرد شهادتت مبارک مرد خدا!
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_طحان
📅تاریخ تولد : ۲۹ دی ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای امامزاده یحیی سمنان
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی