❣🌹❣ یه بخشی از صحبتای ما تعریف کردن زندگی همسر علامه بود ولی یه بخش زیادی رو باید بذاریم برای تحلیل این زندگی.
❣🌹❣خیلی از نکات هست که باید دقیقا و عمیقا بهش بپردازیم تا بدونیم در حال حاضر ماها باید چطور رفتار کنیم.
❣🌹❣اصلا اینطور نیست که ما بخوایم بگیم که همه خانم ها دقیقا باید همین رفتارهای خانم علامه رو انجام بدن.
❣🌹❣خیر. هر کسی باید به زندگی خودش نگاه کنه و با توجه به شرایطی که داره درست عمل کنه.
❣🌹❣اما همین خانم اگه صبح تا شب سوهان روح شوهرش باشه و اون مرد تا خانمش رو میبینه یاد غر زدنا و اذیتاش بیفته حتما موفقیتی کسب نخواهد کرد.
❣🌹❣ احتمالا اون مرد دچار روابط حرام خواهد شد. چون فکر میکنه آرامشی که توی خونه نتونسته به دست بیاره رو میتونه بیرون از خونه به دست بیاره.
❣🌹❣فکر میکنه اقتداری که توی خونه از بین رفته رو میتونه با روابط بیرون از خونه به دست بیاره!
❣🌹❣خییییلی ایمان و تقوا میخواد که یه مردی همسر بدی داشته باشه ولی بازم سراغ بیرون از خونه نره!
❣🌹❣یه نکته رو در مورد زندگی علامه عرض کنم.
❣🌹❣ ببینید ممکنه گفته بشه که چون علامه آدم خیلی بزرگی بوده پس همسرش هم خوب رفتار میکرده.
❣🌹❣اما اگه یادتون باشه همسر علامه یه حرف قشنگی زد؛ "اینکه مرد باید آرامش داشته باشه تا درست زندگی کنه".
❣🌹❣ مثلا فرض کنید قمرسادات هر روز به خاطر نداشتن غذا و امکانات سر شوهرش داد و بیداد میکرد و ازش میخواست که حتما همه چیز براش فراهم کنه. هر روز آرامش و اعصاب علامه رو بهم میریخت. آیا واقعا باز هم علامه طباطبایی به اینجایی که رسیده بود میرسید؟
❣🌹❣ بنده که بعید میدونم. تقریبا میتونم بگم حتما علامه مثل بقیه آدم های معمولی زندگی میکرد و به جایی نمیرسید.
❣🌹❣ امتحان همسرعلامه این بوده که در اون شرایط و با اون وضع زندگی کنه.
❣🌹❣و امتحانشون رو هم به خوبی پس دادند.
❣🌹❣ اما ما چه امتحانی داریم؟ داریم با چی امتحان میشیم؟
❣🌹❣اما در هر صورت باید وظیفه خودمون رو به خوبی بشناسیم و به خوبی عمل کنیم.
@amn_org
❣🌹❣#روابط_همسران
❣🌹❣#استاد_شجاعي
❣🌹❣خانم وآقای خونه؛
❣🌹❣دوران نامزدی وعقد،برای ابراز عشق،جذاب ترند
❣🌹❣اما اشتباه نکنید:
هرچه ازآغاز زندگی تان،بیشتر میگذرد؛
عشق میان شما
مراقبت بیشتری میخواهد
@amn_org
❣🌹❣#بررسی_آثار_فردی_و_اجتماعی_اعتقاد_به_معاد (۲۹)
❣🌹❣ادامه...... ادله اثبات معاد:
❣🌹❣(۶)برهان بقای روح:
❣🌹❣انسان از دو حقیقت نفس و بدن تشکیل شده است حقیقت واقعی انسان همان نفس فنا ناپذیر و بسیط اوست که با مرگ و تجزیه بدن به حیات خود ادامه می دهد بنابرین حقیقت واقعی انسان پس از مرگ حیات دارد.
❣🌹❣قرآن مجید اشارات ظریف و زیبایی به مسئله بقای روح دارد؛ به قرآن مراجعه می کنیم و به آیات زیر گوش جان می سپاریم:
❣🌹❣(۱) ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
(وکسانی را که در راه خدا کشته شدند مرده مپندار بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.)
❣🌹❣(۲) ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتاً بل احیاء ولکن لا تشعرون
(و به کشته گان راه خدا مرده نگویید بلکه زنده اند ولی شما درک نمی کنید.)
❣🌹❣این تعبیرات زنده وروشن به خوبی حکایت از بقای روح و زندگی شهیدان در عالمی بسیار برتر و بالاتر از این جهان می کند.
❣🌹❣اگر زندگی انسان با مرگ به کلی پایان می گرفت این تعبیرات حتی در باره شهیدان نامفهوم بود و جز مشتی مجازگویی چیز دیگری نبود.
@amn_org
❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣
❣🌹❣#آسیب_های_رابطه_با_نامحرم (۳۰)
❣🌹❣پیامد دیگر دوستی های خیابانی:
مشکل دیگر زمانی پیش می آید که یکی از همسایگان یا آشنایان دختر از ارتباط او با یک جوان غریبه خبردار می شوند.
❣🌹❣ این خبر فوراً میان دیگران پخش می شود. در نتیجه، وقتی که خواستگاری برای تحقیق اقدام می کند، یا از سر خیر خواهی یا حسادت، به هر حال آنچه دیده یا شنیده اند را با اندکی شرح و بسط، تحویل خانواده خواستگار می دهند.
❣🌹❣اگر آن خواستگار انسان متعهدی باشد، هیچ گاه حاضر به ازدواج با چنین دختری نمی شود.
❣🌹❣خلاصه اگر قرار بود برای آن خانم مثلاً ده خواستگار بیاید، تعداد آنها به دو یا سه نفر کاهش می یابد که آنها نیز معلوم نیست
❣🌹❣ همانی باشند که او می خواست. و متأسفانه کم نیستند دخترانی که فقط به خاطر یک بار اشتباه کردن برای همیشه از فهرست دختران انتخابی حذف می شوند.
❣🌹❣امیدتون روز افزون عصرتون بخیر
❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣
@amn_org
❣🌹❣#خاطره ای درباره #نماز اول وقت
❣🌹❣صداي اذان از راديو ماشين به گوش رسيد، جواني كه در كنارم نشسته بود بلند شد و به طرف راننده رفت و به او گفت: آقاي راننده! مي خواهم نماز بخوانم.
❣🌹❣راننده با بي تفاوتي و بي خيالي گفت: برو بابا حالا كي نماز مي خواند! بعدش هم توجهي به اين مطلب نكرد، ولي جوان با جديت گفت:
به تو مي گويم نگهدار!
راننده فهميد كه او بسيار جدي است، گفت: اينجا كه جاي نماز خواندن نيست، وسط بيابان، بگذار به يك قهوه خانه يا شهري برسيم، بعد نگه مي دارم.
❣🌹❣خلاصه بحث بالا گرفت راننده چاره اي جز نگه داشتن نداشت. بالاخره ماشين را در كنار جاده نگه داشت، جوان پياده شد و نمازش را با آرامش و طمأنينه خواند، من هم به تأسي از وي نماز خواندم. پس از نماز وقتي در كنار هم نشستيم و ماشين حركت كرد از او پرسيدم: چه چيز باعث شده كه نمازتان را اول وقت خوانديد؟
❣🌹❣گفت: من به امام زمانم، حضرت ولي عصر(عج) تعهد داده ام كه نماز را اول وقت بخوانم.
تعجب من بيشتر شد، گفتم: چگونه و به خاطر چه چيز تعهد داديد؟
❣🌹❣گفت: من قضيه و داستاني دارم كه برايتان بازگو مي كنم، من در يكي از كشورهاي اروپايي براي ادامه تحصيلاتم درس ميخواندم، چند سالي بود كه آنجا بودم، محل سكونتم در يك بخش كوچك بود و تا شهر كه دانشگاه در آن قرار داشت فاصله زيادي بود كه اكثر اوقات با ماشين اين مسير را طي مي كردم. ضمناً در اين بخش، يك اتوبوس بيشتر نبود كه مسافران را به شهر مي برد و برمي گشت.
❣🌹❣ براي فارغ التحصيل شدنم بايد آخرين امتحانم را مي دادم، پس از سال ها رنج و سختي و تحمل غربت، خلاصه روز موعود فرا رسيد، درس هايم را خوب خوانده بودم،
❣🌹❣ آماده بودم براي آخرين امتحان سوار ماشين اتوبوس شدم و پس از چند دقيقه، اتوبوس در حالي كه پر از مسافر بود راه افتاد، من هم كتاب جلويم باز بود و مي خواندم، نيمي از راهآمده بوديم كه يكباره اتوبوس خاموش شد، راننده پايين رفت و كاپوت ماشين را بالا زد، مقداري موتور ماشين را نگاه كرد و دستكاري نمود، آمد استارت زد، ماشين روشن نشد، دوباره و چندين بار همين كار را كرد، اما فايده اي نداشت، (اين وضعيت)
❣🌹❣ طولاني شد و مسافران آمده بودند كنار جاده نشسته و بچه هاي شان بازي مي كردند و من هم دلم براي امتحان شور مي زد و ناراحت بودم، چيزي ديگر به موقع امتحان نمانده بود، وسيله نقليه ديگري هم از جاده عبور نمي كرد كه با او بروم، نمي دانستم چه كنم،
❣🌹❣در اضطراب و نگراني و نااميدي به سر مي بردم، تا شهر هم راه زيادي بود كه نمي شد پياده بروم، پيوسته قدم مي زدم و به ماشين و جاده نگاه مي كردم كه همه تلاش هاي چندسالهام از بين مي رود و خيلي نگران بودم.
❣🌹❣يكباره جرقه اي در مغزم زد كه ما وقتي در ايران بوديم در سختي ها متوسل به امام زمان(عج) مي شديم و وقتي كارها به بن بست مي رسيد از او كمك و ياري مي خواستيم، اين بود كه دلم شكست و اشكم جاري شد، با خود گفتم: يا بقية اللَّه! اگر امروز كمكم كني تا به مقصدم برسم، قول مي دهم و متعهد مي شوم كه تا آخر عمر نمازم را هميشه سر وقت بخوانم.
❣🌹❣پس از چند دقيقه آقايي از آن دورها آمد و رو كرد به راننده و گفت: چه شده؟ (با زبان خود آنها حرف مي زد). راننده گفت:نمي دانم هر كار مي كنم روشن نمي شود. مقداري ماشين را دست كاري كرد و كاپوت را بست و گفت: برو استارت بزن!
❣🌹❣چند استارت كه زد ماشين روشن شد، همه خوشحال شدند و سوار ماشين گشتند و من اميدي در دلم زد و اميدوار شدم، همين كه اتوبوس مي خواست راه بيفتد، ديدم همان آقا بالا آمد و مرا به اسم صدا زد و گفت:
«تعهدي كه به ما دادي يادت نرود، نماز اول وقت!»
❣🌹❣ و بعد پياده شد و رفت و من او را نديدم. فهميدم كه حضرت بقية اللَّه امام عصر(عج) بوده، همين طور اشك ميريختم كه چقدر من در غفلت بودم. اين بود سرگذشت نماز اول وقت من.
منبع:📚
- نماز و عبادت امام زمان(عج)، عباس عزيزي، ص 85
❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣
❣🌹❣#آسیب_های_رابطه_با_نامحرم (۳۱)
❣🌹❣پیامدهای وخیم تر دوستی های خیابانی:
دسته دیگری از پیامدهای این دوستی ها، زمانی بروز می کند که دختری مورد سوء استفاده قرار می گیرد.
❣🌹❣ در این صورت فشار وجدان، ترس از رسوایی، باج خواهی مکرر و تنفر همیشگی از جنس مخالف به خاطر خیانتی که مرتکب شده است، به مرور زمان همچون کابوسی، نشاط و تحرک دختران را مورد تهدید قرار می دهد.
❣🌹❣چه بسا این تهدیدها بعد از ازدواج آن خانم نیز دیده شود. یکی از موارد تلخی که بنده از آن مطلع شدم در مورد دختر نگون بختی بود که از روی سادگی نامه ها و عکس هایی را به دوست پسر خود داده بود.
❣🌹❣آن پسر حاضر به ازدواج با این دختر خانم نبود و اجازه ی ازدواج با کس دیگری را نیز به او نمی داد.
❣🌹❣در نهایت دختر به خواستگار دیگری جواب مثبت داد. ولی آن به ظاهر دوست خیانت پیشه، نامه ها و عکس های آن خانم را سر سفره عقد تحویل داماد داد و شد آنچه نباید می شد.
❣🌹❣خدایا شب ما را به یادت بخیر کن
❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣
@amn_org
🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫
💫🌼💫
🌼💫🌼
💫
🌼
💫
🌼
💫
🌼💫🌼امام حسن مجتبی(ع)فرمودند:
🌼💫🌼خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود میدان مسابقه قرار داد. پس عدّه اى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى از یكدیگر سبقت خواهند گرفت.
🌼💫🌼 و گروهى از روى بى توجّهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمایند.»
📚 تحف العقول: ص ۲۳۴،
💫
🌼
💫
🌼
💫
🌼💫🌼
💫🌼💫
🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫
@amn_org
🌼💫🌼#زندگی_به_همین_سادگی ۱۰
🌼💫🌼ارتباط موفق
🌼💫🌼 برای باز شدن دروازه قلب کسی
چندقدم کافیست:
🌼💫🌼احترام و محبت را در کلامتون جا بدین.
🌼💫🌼به گفته هاش توجه کنین.
🌼💫🌼تعادل درابراز علاقه رو رعایت کنین.
@amn_org
🌼💫🌼 من چه طور می توانم این چیزها را فراموش کنم؟
🌼💫🌼 حاج آقا همیشه از خوبی های مادرم می گفتند، این که این زن چقدر در زندگی او سختی کشید و چیزی نگفت؛ این که او حتی از قبا و لباس خودش هم خبر نداشت و وقتی خانم یک نو اش را می دوخت می داد دستش، او می فهمید قبلی کهنه شده.
🌼💫🌼علامه سرش را تکان می داد و دو باره شروع می کرد:
🌼💫🌼 «در تمام این سال ها، نشد کاری بکند که من حتی توی دلم بگویم کاش این کار را نمی کرد. من چه طور می توانم این چیزها را فراموش کنم؟»
🌼💫🌼مخارج سفر
🌼💫🌼 قمر سادات می دید که شوهرش مثل روز های اول نیست.
🌼💫🌼خوشحال نیست. حتی چند ماه بعد وقتی پسرشان دنیا آمد، باز هم محمد حسین خوشحال نبود. یعنی این طور نشان می داد که خوش و خوب است، اما قمر سادات می فهمید محمد حسین متأثر است.
🌼💫🌼دلش می خواست برود نجف اما خرج راه نداشتند.
🌼💫🌼 قمر سادات گفت: «شما چرا این قدر خودتان را ناراحت می کنید پول نمی دهند، خب ندهند. بالاخره مقداری اثاثیه داریم. می فروشیم، خرج سفر مان در می آید».
🌼💫🌼 اثاثیه همان جهاز قمر سادات بود؛ چینی های خوشگل لب طلایی، طلاهای ریز و درشت بیست و چهار عیار و …
🌼💫🌼....حالا چند صد تومان پول داشتند که می توانستند بدهند خرج کاروان و خورد و خوراک تا برسند به نجف....
🌼💫🌼هر روز سر خاک
🌼💫🌼 نجمه دختر علامه طباطبایی می دانست آقا جان هر روز می رود سر خاک.
می دانست هنوز کار نمی کند. غذا نمی خورد یا کم می خورد.
🌼💫🌼 این را پیرمردی که آورده بودند برای رسیدگی به کارهای خانه و آشپزی، گفت.
🌼💫🌼به نجمه گفت: «شما که مادرتان را از دست دادید، پدرتان را نگذارید از دست برود».
🌼💫🌼 یک بار حاج آقا دراز کشیده بودند به من اشاره کردند که بلندم کنید، بلندشان کردم رو به قبله نشستند گوش کردم که چه میگویند ایشان شروع به سلام دادن کردند از پیغمبر تا دیگر ائمه بعد از ایشان پرسیدم که چی دیدید و کی؟
🌼💫🌼ایشان حرفشان را عوض کردند هرچه کردم جواب ندادند اما فهمیدم که ائمه (ع) را دیدند، خیلی تودار بودند ...
@amn_org
🌼💫🌼 افشای گناه خودش گناه کبیره است
🌼💫🌼"گفتـن اَسـرار #مـجردی بعـد از ازدواج؟!!!"
🌼💫🌼هرگز نباید از #اشتباهات و لغزشهایی که در دوران مجردی انجام دادهاید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز #توبه کردهاید و یقیناً بعد از #ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید...!
🌼💫🌼 زیرا گناهان و #خطاها، امری مابین ما و خدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد.
🌼💫🌼 علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید كه به #مسائل گذشته خود اشاره کند.
🌼💫🌼ولی اگر مسئلهای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب #جرم وخطایی شدهاید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد #مقابل بیان کنید.
🌼💫🌼در ضمن اینو بدونید
بازگو کردن رفتارهای قبل ازدواج برای همسرتان باعث شک ودو دلی در دل همسرتان میشود وهمیشه به شما شک دارد در صورتی که شما توبه کردید
🌼💫🌼با توجه به اینکه خانمها روحیه حساسی دارند وتا مدتها حرفهای شما از ذهنشان خارج نمیشود
🌼💫🌼فضای زندگی خود را مسموم نکنید
@amn_org
🌼💫🌼 #روابط_همسران
🌼💫🌼 #استاد_شجاعي
🌼💫🌼خانم وآقای خونه؛
🌼💫🌼شوخی های شما، باهم؛
توی نگاه خدا،خیلی می ارزه
🌼💫🌼اما؛
باید زیرکانه،شوخی های موردپسند همسرتون روکشف کنین
🌼💫🌼وگرنه،نتیجه عکس،می گیرين!
@amn_org
🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫
🌼💫🌼#آسیب_های_رابطه_با_نامحرم (۳۲)
🌼💫🌼مورد دیگر ماجرایی بود که دبیر پرورشی یکی از دبیرستان های دخترانه کرج به من گفت. او که با شاگردان خود ارتباط بسیار صمیمانه ای داشت،
🌼💫🌼از من در مورد یکی ازشاگردان قبلی اش مشورت خواست و گفت:
دوست پسر سابق یکی از شاگردانم از او درخواست کرده است که هر وقت شوهرت منزل نیست باید به من خبر بدی که به خانه شما بیایم و.........
🌼💫🌼و الا همه چیز را تلفنی به شوهرت خواهم گفت!
🌼💫🌼 راستی اگر شما به جای من بودید چه پاسخی می دادید؟
🌼💫🌼عصرتون شاد وپر انرژی
🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫🌼
@amn_org
🌼💫🌼#دروغ؛
🌼💫🌼بلائی که هر روزه گرفتار آنیم...... (۱)
🌼💫🌼به قلم «سیمین» از کتاب معتبر «معراج السعاده»
🌼💫🌼موضوع مورد بحث ما از آیه و احادیث شریفی که
در ذیل آورده ایم کاملا مشخص است:
🌼💫🌼*انما یفتری الکذب الذین لایؤمنون*
این است و جز این نیست که به *دروغ*، افترا میبندند کسانیکه ایمان به خدا ندارند.
🌼💫🌼هر گاه مؤمنی بدون عذر شرعی، *دروغ* بگوید،
🌼💫🌼هفتاد هزار فرشته بر او لعنت کنند،
و از دل او تعفن و گندی بلند میشود
و میرود تا به عرش میرسد....
🌼💫🌼مؤمن میتواند بخیل باشد
میتواند ترسو باشد
اما
🌼💫🌼*دروغگو* هرگز
@amn_org
🌼💫🌼#احسن_القصص
🌼🌼#حکمت_صدقه
🌼💫مردی به پیامبر خدا ،حضرت سلیمان ، مراجعه کرد و گفت
ای پیامبر میخواهم ، به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی .
سلیمان گفت : توان تحمل آن را نداری .
🌼💫🌼اما مرد اصرار کرد
🌼💫🌼سلیمان پرسید ، کدام زبان؟
جواب داد زبان گربه ها، چرا که در محله ما فراوان یافت می شوند.
سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت
🌼💫🌼روزی دید دو گربه باهم سخن میگفتند. یکی گفت غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم .
🌼💫🌼دومی گفت ،نه ، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
🌼💫🌼مرد شنید و گفت ؛ به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا خواهم فروخت، و
فردا صبح زود آنرا فروخت
گربه امد و از دیگری پرسید
آیا خروس مرد؟
🌼💫🌼 گفت نه،
صاحبش فروختش، اما،
گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
🌼💫🌼صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید
ایا گوسفند مرد ؟
🌼💫🌼گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحب خانه خواهد مرد، و
غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
🌼💫🌼مرد شنید و به شدت برآشفت
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
🌼💫🌼پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما
آنرا فروختی،سپس گوسفند را
فدای تو کرد آن را هم فروختی ،
پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!
🌼💫🌼حکمت این داستان :
خداوند الطاف مخفی دارد،
ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند ،
و ما با اشتباه خود آن را باز پس میخوانیم !
@amn_org
🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫🌼
🌼💫🌼#آسیب_های_رابطه_با_نامحرم (۳۳)
🌼💫🌼فراموش نمی کنم که روزی تعدادی از این تجربیات تلخ را در یکی از دبیرستان های دخترانه بیان می کردم. بعد از سخنرانی، یکی از دختران با قاطعیت گفت:
🌼💫🌼«ولی دوست پسر من این گونه که شما می گویید نیست.»
🌼💫🌼 گفتم:
«این بار که او را دیدی با یک قیافه مصمم بگو که دیگر نمی خواهی به دوستی با او ادامه بدهی!
🌼💫🌼البته او فکر خواهد کرد شوخی می کنی ولی چند روزی این رفتارت را ادامه بده.
🌼💫🌼 اگر بعد از چند روز او دست به تهدید و توهین به شما نزد و نگفت که همه چیز را به پدرت می گویم، آن وقت من حرف های خود را پس می گیرم»
🌼💫🌼ماجرا همان گونه شد که پیش بینی کرده بودم.
🌼💫🌼شبتون ارام
🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫🌼
@amn_org
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍂🍁🍂
🍁🍂🍁
🍂
🍁
🍂
🍁
🍂
🍁🍂🍁امام على عليه السلام:
🍁🍂🍁مَنِ اهتَمَّ برِزقِ غَدٍ لم يُفلِحْ أبَدا
🍁🍂🍁كسى كه غم روزى فردا را بخورد، هرگز رستگار نشود
📚غررالحكم حدیث9113
🍂
🍁
🍂
🍁
🍂
🍁🍂🍁
🍂🍁🍂
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
@amn_org
🍁🍂🍁#زندگی_به_همین_سادگی 11
🍁🍂🍁ارتباط موفق
🍁🍂🍁برای داشتن رابطه ی بهتر؛
🍁🍂🍁شنونده خوبی برای حرفهای دیگران باشید!
🍁🍂🍁نگاه تحسین برانگیز شما
به دیگران اعتماد به نفس می دهد.
🍁🍂🍁خریدار دیگران باشید.
@amn_org
🍁🍂🍁 دختر علامه طباطبایی نجمه سادات هستند که خاطرات جالبی از زندگی پدرشون نقل میکنند.
🍁🍂🍁ریحانه
🍁🍂🍁پدر معتقد بود که دختر ریحانه است، منزل خود ما هم همینطور بود فکر میکنم شاید به این علت بود که مبادا بعدها دخترها زیردست بشوند، شبی که من عروسی کردم گریه کردم و گفتم باید خانم جان (مادرم) با من بیاید.
🍁🍂🍁خلاصه اینها هم بندگان خدا با ما آمدند یک ساعت نشستند و رفتند مادرم میگفت که بعد از برگشتن تو پدر پای کمدت بسیار گریه کرده، ایشان به طرز عجیبی شخصیت عاطفی بودند....
🍁🍂🍁همسرش [همسر علامه طباطبایی] که بیمار شد، 27 روز تمام کار و زندگی اش را رها کرد و به طور شبانه روزی به او می رسید.
🍁🍂🍁بعد از مرگ او تا چهارسال، هر روز می رفت کنار مزارش. بعد از آن چهارسال هم که فرصت کمتری داشت، به طور مرتب دو روز در هفته (روزهای دوشنبه و پنج شنبه) سر مزار همسرش می رفت و امکان نداشت این برنامه را ترک کند.
🍁🍂🍁به شاگردش هم پولی داده بود تا به کسی بدهد و تا یک سال هر هفته در شبهای جمعه در حرم #حضرت_معصومه(سلام الله علیها) به نیابت از همسر مرحومهاش زیارت نامه بخواند.
🍁🍂🍁 میفرمود: " بندهی خدا باید حق شناس باشد. اگر آدم نتواند حق مردم را ادا کند، حق خدا را هم نمیتواند ادا کند."
🍁🍂🍁 شخصی به علامه طباطبایی گفت:
🍁🍂🍁 ریاضتی برای پیشرفت معنوی به من بفرمایید که انجام دهم .
🍁🍂🍁علامه فرمود:
بهترین ریاضت، خوش اخلاقی در خانواده است.
🍁🍂🍁 علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه چقدر مرد با صفا و عالِم نورانی و وارستهای بود
🍁🍂🍁ایشون میفرمودند:
من در یک روز ۱۰ بار از یک قسمتی از قرآن رو بخونم (تکراری میشه دیگه)، میفرمودن هر ۱۰ بار معانی تازهای به ذهنم میرسه..
@amn_org
🍁🍂🍁#سیاستهای_همسرداری
🍁🍂🍁با مچگیری همسرتون، اون رو راستگو نمیکنید بلکه باعث میشید اون یه دروغگوی حرفهای بشه!
🍁🍂🍁 با «کیف و جیب گشتن»؛ «گوشی چک کردن»؛ «هی کجایی، کجا میری، کی میای گفتن»؛ «مثل کارآگاهها رفتار کردن» و... امنیت برقرار نمیشه!!!
🍁🍂🍁بدتر باعث میشه اون به دروغ گفتن حریصتر بشه چون ممکنه با این رفتارهای شما همسرتون فکر کنه غرورش داره شکسته میشه...
🍁🍂🍁 عاقلانه رفتار کنیم. کارآگاه بازی رو بذاریم کنار! اگر هم مشکلی هست با منطق و محبت کردن حلش کنید...
@amn_org
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🍁🍂🍁#دروغ؛
بلائی که هر روزه گرفتار آنیم...... (۲)
🍁🍂🍁دروغ گناه کبیرهای است که انسان را در دیدهها
خوار و حقیر میکند
🍁🍂🍁بیاعتبار و بیاهمیت میکند
سرشکسته و منفعل میکند
باعث دل شکستگی و ملال دیگران میشود
🍁🍂🍁دروغ آبروی انسان را
پیش خدا و خلقش میریزد
در دنیا و آخرت روسیاهی میآورد
🍁🍂🍁و چقدر بسیارند آیات و روایاتی که
زشتی و پلیدی دروغ را به ما هشدار میدهند.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
@amn_org
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂🍁#آسیب_های_رابطه_با_نامحرم (۳۴)
🍁🍂🍁هر چند موارد فوق بیشتر در مورد خانم ها صادق بود ولی آقایان نیز از این نوع آسیب ها بی نصیب نمی مانند:
🍁🍂🍁 افت های تحصیلی،
بدبینی ها به جنس مخالف،
انتقام های غیر انسانی،
آلوده شدن به انحرافات جنسی،
🍁🍂🍁 اعتیاد و لکه دار شدن کرامت انسانی از پیامدهای روانی و اجتماعی شکست در این نوع دوستی ها است.
🍁🍂🍁عصرتون شاد وپر انرژی
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
@amn_org