🌹 آموزش اسپانیایی مذهبی 🌹
🕌 من خدا را عبادت می کنم
🕌 Yo adoro a dios
🕌 تلفظ : یو ادورو اَ دیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ مفردات :
🕋 خدا : Dios ( دیاس )
🕋 عبادت می کنم : yo adoro ( یو اَدُورُو )
@amoomolla
#اسپانیایی
👈 #ویژه_والدین #تربیت_فرزند
🌸 در نگاه دینی ،
🌸 برای داشتن فرزند سالم و صالح ،
🌸 علاوه بر انتخاب همسری اصیل و دین دار ،
🌸 رعایت مسائلی مانند زمان و چگونگی آمیزش ،
🌸 و نیز دقت در تغذیه حلال و مناسب ،
🌸 در دوران بارداری و شیردهی ، ضروری است .
🔮 @amoomolla
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا " 🌸
🌸 قسمت چهل و سوم 🌸
🇮🇷 ناگیتان تصمیم داشت
🇮🇷 تا ابتدا همه مردم خراسان را بکشد
🇮🇷 و سپس به سایر شهرها و استانها حمله کند
🇮🇷 اما نواب ، از نقشه آنان مطلع شد
🇮🇷 و آنها را تهدید کرد تا از ایران ، خارج شوند
🇮🇷 ناگیتان ، دوتا از جن ها را سراغ نواب فرستاد
🇮🇷 تا سلاح های مقدس را برایش بیاورند .
🇮🇷 یکی از جن ها ، داخل بدن نواب شد
🇮🇷 و او را جن زده و مجنون کرد
🇮🇷 و دیگری ، به دنبال سلاح های مقدس گشت
🇮🇷 هیدرا با دوستانش ، مشغول رایزنی بودند
🇮🇷 و در مورد چگونگی حمله به فضائیان ،
🇮🇷 نقشه می چیدند .
🇮🇷 که ناگهان ، نگین های انگشتر هیدرا ،
🇮🇷 به رنگ قرمز ، روشن شدند .
🇮🇷 سپس به رنگ سبز ، در آمدند
🇮🇷 و بعد از آن به رنگ سفید ، روشن شدند
🇮🇷 دوستان هیدرا ، از دیدن تغییر رنگ انگشتر ،
🇮🇷 خیلی تعجب کردند و گفتند :
🌹 این دیگه چیه ؟
🇮🇷 هیدرا گفت : چی شده ؟!
🇮🇷 دوستان هیدرا ، به انگشترش اشاره کردند .
🇮🇷 نواب نیز نگاهی به انگشترش کرد .
🇮🇷 نگین های انگشترش ، چشمک زنان ،
🇮🇷 به رنگ سبز و سفید و قرمز ، چشمک می زدند .
🇮🇷 هیدرا ، احساس خطر کرد .
🇮🇷 و آرام با خود گفت :
🌸 جان نواب در خطره ، من باید برم .
🇮🇷 هیدرا ، از دوستانش خداحافظی کرد
🇮🇷 و با سرعت به طرف نواب رفت .
🇮🇷 جان نواب را نجات داد .
🇮🇷 و آن دو جن را ، دستگیر کرد .
🇮🇷 سپس انگشترش را به نواب داد
🇮🇷 تا او را از شر اشرار ، در امان نگه دارد .
🇮🇷 و با نواب و همراهانش به قصر حمله کردند .
🇮🇷 اما هیچ کس و هیچ چیز در قصر نبود .
🇮🇷 نه آدمی ، نه ماشینی ، نه طلا و جواهراتی ...
🇮🇷 هیچ کس رفتن فضائیان و درباریان را ندید
🇮🇷 به خاطر همین ، هیدرا ،
🇮🇷 به این نوع غیب شدن مشکوک شد
🇮🇷 و یاد تخت بلقیس افتاد .
🇮🇷 که با یک چشم بر هم زدن ، غیب شد
🇮🇷 و در اورشلیم ،
🇮🇷 پایتخت حکومت حضرت سلیمان ،
🇮🇷 توسط آصف بن برخیا ، ظاهر شد .
🇮🇷 هیدرا با خود گفت :
🌹 دو نفر می توانند این کار را بکنند
🌹 یا آصف بن برخیا یا عفریت
🌹 آصف ، مومن و پیامبر خدا بود
🌹 پس کار او نمی تواند باشد
🌹 می ماند عفریت ... ؟!!!
🌹 نه خدای من ... این امکان نداره ؟!!!
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 چی شده برادر ؟ اتفاقی افتاده ؟
🇮🇷 هیدرا گفت :
🌹 عفریت برگشته ؟!
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
42.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال شش قهرمان و نصفی
🇮🇷 طنز ، ماجراجویی ، هیجانی
🇮🇷 قسمت سوم
@amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 انیمیشن طنز دیرین دیرین
🇮🇷 این قسمت : بضاعت
🇮🇷 نکته اخلاقی : هر اندازه که خوب باشیم ، باز هم به نصیحت نیاز داریم
@amoomolla
#دیرین_دیرین #طنز
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎨 آموزش نقاشی مسجد
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش حروف الفبا
🌹 حرف نون ( ن ، نـ )
🔮 @amoomolla
27.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی
🇮🇷 قسمت نهم : آقای سام هزینه بازسازی را می دهد .
🔮 @amoomolla
🎥 #کارتون #انیمیشن #شهرموشکی
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون بچه های ساختمان گلها
🇮🇷 این قسمت : آدم برفی
@amoomolla
#کارتون #انسیمیشن #بچه_های_ساختمان_گلها
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 تعامل منزل ، مسجد و مدرسه
🌸 با توضیحات عمو ملا
🌸 قسمت اول
🔮 @amoomolla
30.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 تعامل منزل ، مسجد و مدرسه
🌸 با توضیحات عمو ملا
🌸 قسمت دوم
🔮 @amoomolla
👈 #معمای_طنز #خنده_دار 😍
🌸 چه شباهتی بین دماسنج و ورقهی امتحانی وجود دارد ؟
👈 پاسخ : هر دو وقتی به صفر برسند ، تن آدم را میلرزاند .
🔮 @amoomolla
#شوخی #خنده