eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 معما و چیستان مذهبی 🌷 🕌 پسر عموی امام حسین علیه السلام ، 🕌 که در کوفه شهید شد ؟! 💥 بچه علمای باهوش ، بسم الله 💥 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️ ☀️☀️☀️ قسمت اول ☀️☀️☀️ 🌸 زن و شوهری به نام زهرا و جعفر ، 🌸 در یکی از مناطق شهر اهواز ، 🌸 زندگی می کنند . 🌸 آنها هیچ وقت بچه دار نمی شوند . 🌸 اما از رحمت خدا هم نامید نیستند . 🌸 و برای اینکه به آرزویشان برسند ، 🌸 همیشه در حال ذکر و دعا بودند . 🌸 بعد از هر نمازی ، با گریه و زاری ، 🌸 اول خدا را به خاطر همه نعمت هایش ، 🌸 و به خاطر همه داده هایش ، شکر می کنند . 🌸 سپس از خدا ، بچه ای پاک می خواهند . 🌸 شب قدر بود . 🌸 زهرا و جعفر ، افطار کمی خوردند 🌸 بعداز افطار ، مشغول عبادت شدند 🌸 شب قدر را احیا گرفتند و بیدار ماندند . 🌸 نزدیک سحر بود . 🌸 قرآن کریم ، روی سر زهرا و جعفر بود . 🌸 و با تلویزیون ، دعا می خواندند . 🌸 چشمان آنان پر از اشک شده بود . 🌸 بغضی سنگین ، گلوی آنان را می فشرد . 🌸 تلویزیون می گفت : 🖥 بالحجه، بالحجه 🌸 زهرا و جعفر ، با گریه تکرار می کردند 🇮🇷 بالحجه ، بالحجه ... 🌸 ناگهان ، بغض زهرا ترکید . 🌸 و هق هق گریه کرد . 🌸 و از امام زمان ، بچه خواست . 🌸 ناگهان صدای گریه بچه ای را شنیدند . 🌸 زهرا و جعفر ، اعتنایی نکردند . 🌸 آنها فکر کردند 🌸 که صدای بچه همسایه یا رهگذر است 🌸 اما صدای گریه بچه قطع نشد . 🌸 جعفر ، به طرف بیرون رفت . 🌸 و بچه ای را در یک تشت طلایی ، 🌸 دم در خانه شان پیدا کرد . 🌸 سه پارچه سبز و سفید و قرمز ، 🌸 دور آن بچه ، پیچیده شده بود . 🌸 و در کنار او ، دوتا کتاب قرار داشت . 🌸 یکی از آن کتابها ، قرآن کریم بود 🌸 که جلد سبز براق ، داشت . 🌸 و کتاب دیگر ، کتاب حدیثی بود . 🌸 که به رنگ زرد براق بود . 🌸 جعفر ، از دیدن بچه تعجب کرد ، 🌸 به اطرافش نگاهی انداخت 🌸 اما کسی آنجا نبود . ☀️ ادامه دارد ... ☀️نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
38.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی محمد رسول الله 🇮🇷 قسمت دوم @amoomolla لطفا کانال مارو به دوستان معرفی کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🇮🇷 کارتون زیبای راز جنگل شفا 🇮🇷 قسمت ۴۱ 🔮 @amoomolla 👈 اگر این کانال را مفید می دانید ، لطفا به دیگران هم معرفی کنید .
32.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای جوانمردان 🇮🇷 قسمت ۵ : معدن فیروزه 🔮 @amoomolla 👈 لطفا کانال مارو به دیگران معرفی کنید
🌹 شعر کودکانه نور خدا محمد 🌹 🕌 پیغمبر خوب ما 🕌 نور خدا محمد (ص) 🕌 چراغ راه مردم 🕌 رهبر ما محمد (ص) 🕌 ما کودکان همیشه 🕌 گوییم یا محمد (ص) 🕌 ما پیرو تو هستیم 🕌 صلی علی محمد 🕌 ای پیرو محمد 🕌 ای کودک مسلمان 🕌 قلب تو پاک و روشن 🕌 از نور دین و ایمان 🕌 یارو نگهدار تو 🕌 باشد خدا و قران 🕌 بگو تو ، یا محمد 🕌 صلی علی محمد 🔮 @amoomolla 💻 منبع : سایت http://www.coca.ir
محتوای تربیت کودک
🌷 معما و چیستان مذهبی 🌷 🕌 پسر عموی امام حسین علیه السلام ، 🕌 که در کوفه شهید شد ؟! 💥 بچه علما
✍ پاسخ : مسلم بن عقیل 🕌 نام پسر عموی امام حسین علیه السلام ، 🕌 که در شهر کوفه شهید شدند ، 🕌 مسلم بن عقیل است .
🌷 معما و چیستان مذهبی 🌷 ☀️ ۱. آخرین پیامبر خدا ؟! ☀️ ۲. نام پدر حضرت محمد  ؟! ☀️ ۳. نام مادر  حضرت محمد ؟! ☀️ ۴. کوه معروف حضرت محمد ؟! 💥 بچه مهندسای آینده ، بسم الله 💥 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️ ☀️☀️☀️ قسمت دوم ☀️☀️☀️ 🌸 جعفر ، همسرش را صدا زد و گفت : 🌹 خانم بیا اینجا 🌸 زهرا گفت : 🇮🇷 چی شده آقا جعفر ؟! 🌸 جعفر گفت : لطفا یه لحظه بیا 🌸 زهرا به طرف در رفت 🌸 وقتی چشمش به بچه افتاد ، شوکه شد 🌸 و با تعجب گفت : 🇮🇷 این کیه آقا جعفر ؟ 🇮🇷 اینجا چکار می کنه ؟ 🌸 جعفر گفت : 🌹 نمی دونم عزیزم ، 🌹 حتما یکی اونو اینجا گذاشته و رفته 🌹 بی زحمت ، شما مواظب این بچه باش 🌹 اگه می تونی ساکتش کن 🌹 تا من برم ببینم 🌹 کسی این دور و ورا هست یا نه 🌸 جعفر ، چند کوچه اطراف محله خود را دوید 🌸 و به هر کسی که می رسید 🌸 از آنها ، در مورد بچه گم شده ، می پرسید ؛ 🌸 اما هیچ کس ، هیچ اطلاعی از بچه نداشت . 🌸 بچه ، همچنان گریه می کرد 🌸 زهرا ، هر کاری کرد که بچه ساکت شود 🌸 موفق نشد 🌸 با قاشق کوچک ، به او آب داد . 🌸 اما بچه ، سرش را می چرخاند . 🌸 و قاشق را نمی گرفت . 🌸 زهرا ، شیر پاستوریزه برایش گرم کرد 🌸 و سعی کرد تا با قاشق ، در دهانش بگذارد 🌸 اما باز بچه ، مقاومت می کرد 🌸 و چیزی نمی خورد . 🌸 جعفر ، با تعجب وارد خانه شد . 🌸 و به زهرا گفت : 🌹 همه جارو گشتم ، اما کسی نبود . 🌸 زهرا ، از شدت گریه های بچه ، 🌸 ناراحت و گریان شده بود . 🌸 جعفر گفت : 🌹 چی شده خانمی ؟ چرا گریه می کنی ؟ 🌹 چرا این بچه هنوز داره گریه می کنه ؟ 🌸 زهرا با چشمانی گریان به جعفر گفت : 🇮🇷 آقا جعفر ! 🇮🇷 هر کاری کردم ساکت نمیشه 🇮🇷 گریه هاش قلبمو به درد آورد 🇮🇷 تو رو خدا برو براش شیر خشک و شیشه بیار 🌸 جعفر گفت : 🌹 چشم عزیزم ! ولی از کجا ؟ 🌹 نصف شبه ، همه جا تعطیله . 🌸 زهرا با گریه گفت : 🇮🇷 تو رو خدا یه کاری بکن 🌸 جعفر گفت : 🌹 باشه عزیزم 🌹 همین الآن به سرعت میرم می گیرم 🌹 فقط خواهشا ، خودتو ناراحت نکن 🌸 جعفر ، بیرون رفت 🌸 یک طرف خیابان ایستاد ، 🌸 ماشین دربست گرفت 🌸 و به طرف داروخانه شبانه روزی رفت ☀️ ادامه دارد ... ☀️ ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای کیخان 🇮🇷 علمی ، تخیلی ، هیجانی ، کارآگاهی 🇮🇷 قسمت ۲۱ 🔮 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌷 معما و چیستان مذهبی 🌷 ☀️ ۱. آخرین پیامبر خدا ؟! ☀️ ۲. نام پدر حضرت محمد  ؟! ☀️ ۳. نام مادر 
پاسخ : ☀️ ۱. آخرین پیامبر خدا ؟! 👈 حضرت محمد صلی الله علیه و آله ☀️ ۲. نام پدر حضرت محمد  ؟! 👈 عبدالله ☀️ ۳. نام مادر  حضرت محمد ؟! 👈 آمنه ☀️ ۴. کوه معروف حضرت محمد ؟! 👈 کوه نور
🌷 معما و چیستان مذهبی 🌷 ☀️ ۱. معجزه جاودان پیامبر اکرم ؟! ☀️ ۲. روز و ماه تولد پیامبر اکرم ؟! ☀️ ۳. سال تولد پیامبر اکرم ؟! ☀️ ۴. محل تولد پیامبر اکرم ؟! 💥 بچه مهندسای آینده ، بسم الله 💥 🔮 @amoomolla
🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷 🇮🇷 Faithful 🌸 تلفظ 👈 فَیض فُل 🌸 ترجمه : مؤمن ، با ایمان ، با وفا 🇮🇷 i am Faithful 🇮🇷 تلفظ : آی اَم فَیض فُل 🇮🇷 ترجمه : من با ایمان هستم . @amoomolla
🌹 شعر کودکانه حضرت محمد 🌹 ⚜ پیامبرم محمد ⚜ در آسمانها احمد ⚜ عبد الله پدر او   ⚜ آمنه مادر او ⚜ خدیجه همسر او ⚜ فاطمه دختر او ⚜ دایه ی او حلیمه  ⚜ با اخلاق کریمه ⚜ صل علی محمد  ⚜ صلوات بر محمد 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️ ☀️☀️☀️ قسمت سوم ☀️☀️☀️ 🌸 بچه ، گریان و بی تاب ، 🌸 به سینه زهرا نگاه می کرد . 🌸 گریه های زهرا شدیدتر شد . 🌸 و با حسرت به بچه نگاه می کرد . 🌸 زهرا با گریه به بچه می گفت : 🇮🇷 آروم باش عزیزم 🇮🇷 تو رو خدا گریه نکن 🇮🇷 الآن عمو میاد برات شیشه میاره 🌸 اما بچه ، دستش را روی سینه زهرا می زند 🌸 و گریه و زاری می کند 🌸 زهرا از دیدن این صحنه دلش آتیش گرفت 🌸 و از خدا خواست تا کمکش کند 🌸 جعفر با عجله وارد خانه شد 🌸 به طرف آشپزخانه رفت 🌸 و مشغول آماده کردن شیشه شیر شد 🌸 صدای گریه های زهرا ، 🌸 که داشت با بچه حرف می زد ، 🌸 تا آشپزخانه می رسید . 🌸 چشمان جعفر نیز ، پر از اشک شدند . 🌸 به سرعت شیشه را آماده کرد و برای زهرا برد 🌸 اما باز بچه ، شیشه را قبول نکرد 🌸 جعفر ، بچه را گرفت . 🌸 و سعی کرد تا هم او را آرام کند ، 🌸 و هم شیشه را در دهان او بگذارد . 🌸 همه تلاش خود را کرد 🌸 اما عاقبت نه آرام شد و نه شیشه را گرفت . 🌸 بچه مدام ، به سینه زهرا نگاه می کند . 🌸 زهرا ، دوباره بچه را گرفت . 🌸 و با گریه گفت : 🇮🇷 آخه تو چی می خوای بچه ؟! 🇮🇷 چرا ساکت نمی شی ؟! 🇮🇷 چرا دلمو به درد میاری ؟! 🇮🇷 چرا اذیتم می کنی ؟! 🇮🇷 بس کن دیگه 🇮🇷 تو رو خدا بس کن دیگه 🌸 دست بچه ، همچنان روی سینه زهرا بود 🌸 ناگهان ، 🌸 زهرا احساس سنگینی در سینه اش کرد 🌸 حس کرد ، که از سینه او ، 🌸 شیر دارد خارج می شود . 🌸 بچه را روی سینه اش گذاشت 🌸 بچه ، با عجله ، پستان زهرا را در دهان گرفت 🌸 سپس آرام شد و شروع به مکیدن کرد . 🌸 گریه های زهرا بیشتر شد و بُغضش ترکید 🌸 همان بُغضی که سالها ، 🌸 به خاطر نداشتن بچه ، 🌸 در گلویش جمع شده بود . 🌸 و برای اولین بار ، احساس مادر شدن کرد 🌸 و با گریه و خوشحالی ، به جعفر گفت : 🇮🇷 آقا جعفر می بینی ؟! من مادر شدم 🇮🇷 من دارم به بچه ام شیر میدم . 🌸 جعفر با تعجب گفت : 🌹 چی داری میگی زن ، مگه شوخیت گرفته ؟! 🌹 تو واقعاً داری به بچه شیر میدی ؟! 🌸 زهرا با چشم گریان و لب خندان گفت : 🇮🇷 آره ، احساسش می کنم 🌸 جعفر گفت : 🌹 آخه چطور ممکنه ؟! 🌹 مگه تو شیر داری ؟! ☀️ ادامه دارد ... ☀️ ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا