☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️
☀️☀️☀️ قسمت نهم ☀️☀️☀️
🌸 شیعه فاطمه ، در شش ماهگی ،
🌸 زبانش باز شد .
🌸 و کلمات را به صورت صحیح ، ادا می کرد .
🌸 و در سن یک سالگی ،
🌸 قشنگ و بدون غلط ، حرف می زند .
🌸 زهرا ، هر شب قبل از خواب ،
🌸 یک داستان برای او می خواند
🌸 و گاهی که دیر خوابش می برد
🌸 شعر من بچه شیعه هستم را ،
🌸 برایش زمزمه می کرد :
🇮🇷 من بچه شیعه هستم ،
🇮🇷 خدا را می پرستم
🇮🇷 خدای پاک و دانا ،
🇮🇷 مهربان و توانا ....
🌸 شیعه فاطمه ، در حال بزرگ شدن بود
🌸 و همیشه می دانست که جعفر و زهرا ،
🌸 پدر و مادر واقعی او نیستند .
🌸 و همچنین می دانست :
🌸 که از کجا آمده ؟!
🌸 چه نوع موجودی هست ؟!
🌸 چه قدرت هایی دارد ؟!
🌸 اما همه آنها را مخفی می کرد
🌸 و به کسی ، چیزی نمی گفت .
🌸 چیزهایی می دید که دیگران نمی بینند
🌸 چیزهایی می شنید که دیگران نمی شنوند
🌸 چیزهایی می داند ، که دیگران نمی دانند
🌸 با کسانی حرف می زند ، که دیده نمی شوند
🌸 گاهی نیز با حیوانات حرف می زند .
🌸 هر روز یک ساعت به آسمان خیره می شد
🌸 و آرام با خداوند صحبت می کرد .
🌸 شیعه فاطمه ، از دو سالگی ،
🌸 خواندن و نوشتن را شروع کرد .
🌸 بدون اینکه کسی به او آموزش دهد .
🌸 او همچنین ،
🌸 استعداد بالایی در یادگیری داشت .
🌸 او کاملا با بچه های دیگر متفاوت بود
🌸 همیشه در حال فکر کردن و مطالعه بود .
🌸 طرز حرف زدنش ، ادبش ، تواضعش ،
🌸 اطلاعات عمومی اش ، غیب گویی هایش و...
🌸 او را از بچه های دیگر متمایز می کرد .
🌸 اما بعضی وقت ها ،
🌸 حرف هایش را رُک و بی پرده می گفت .
🌸 و طرف مقابلش اگر عاقل بود ، می پذیرد
🌸 اما اگر نادان و مغرور بود ، ناراحت می شود .
☀️ ادامه دارد ... ☀️
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
🌷 گاهی بعضی از والدین فراموش میکنند
🌷 که هدف از داشتن فرزند و تربیت او چیست
🌷 و آنجا که خداوند فرزندان را ،
🌷 وسیله آزمایش قرار میدهد ، کجاست .
🌷 اگر با مشقت و زحمت بسیار ،
🌷 تمام امکانات رفاهی و مادی را ،
🌷 در اختیار فرزندان خود قرار بدهیم
🌷 ولی اگر مبانی مذهبی را ،
🌷 در همان کودکی به او ارائه ندهیم ،
🌷 نه تنها برای تربیت فرزند خود ،
🌷 تلاشی نکردهایم
🌷 بلکه خود را وامدار وی قرار دادهایم .
🌷 امید است که والدین عزیز !
🌷 با استعانت از مکتب اهل بیت بتوانند ،
🌷 در تربیت فرزندان خود و دیگران ،
🌷 حق آنها را به خوبی به آنها اعطا نمایند .
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین جلسه تربیتی کودکان روستای اسلام آباد
با محتوای زیر :
۱. حفظ سوره ناس
۲. حفظ شعر کوتاه :
دستم تو دستِ امام زمونه
قلبم ، پیشِ خدای مهربونه
۳. آموزش معماهای قرآنی :
قلب قرآن : سوره یاسین
عروس قرآن : سوره رحمان
یک سوره که نام دخترانه دارد : کوثر ، مریم
۴. آموزش انگلیسی مذهبی :
خدا : گاد
مسجد : ماسک
فرشته : اَنجِل
۵. نکته تربیتی : بوسیدن دست پدر و مادر
🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷
🕋 We are twice armed
🕋 if we fight with faith
🕋 تلفظ :
👈 وی آر توایس آرمد ایف وی فایت وِیذ فَیض
🕋 ترجمه :
👈 ما دو برابر مسلح هستیم اگر با ایمان مبارزه کنیم
🔮 @amoomolla
#انگلیسی_مذهبی
محتوای تربیت کودک
🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷 🕋 We are twice armed 🕋 if we fight with faith 🕋 تلفظ : 👈 وی آر توایس
🌸 مفردات :
We ( وی ) = ما
are ( آر ) = هستیم
twice ( توایس ) = دو برابر
armed ( آرمد ) مسلح ، مجهز
if ( ایف ) = اگر
fight ( فایت ) = نبرد ، جنگ ، مبارزه کردن
we fight ( وی فایت ) = بجنگیم
with ( وِیذ ) = با
faith ( فَیض ) = ایمان
44.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فیلم سینمایی هشدار برای کبرا ۰۰۱۱
📀 #کمدی #طنز #خنده_دار #تخیلی
📼 بخش دوم
🎥 @kartoon_film
🇮🇷 @amoomolla
#فیلم #سینمایی
#هشدار_برای_کبرا_۰۰۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای گولوبولا
🇮🇷 قـسـمت ۳۱ : وضعیت اضطراری
🔮 @amoomolla
لطفا کانال مارو به دوستانتان ، معرفی کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی
🇮🇷 داستان قسمت ۱ : مامان بند کفشمو ببند
🇮🇷 داستان قسمت ۲ : کدوم یکی بهتره
🔮 @amoomolla
🇮🇷 #کارتون #انیمیشن #فیلم #سینمایی
🇮🇷 #پویانمایی #مهارتهای_زندگی
☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️
☀️☀️☀️ قسمت دهم ☀️☀️☀️
🌸 او بعضی وقت ها ،
🌸 حرف ها و نصیحت هایش را ،
🌸 رُک و بی پرده می گفت .
🌸 و طرف مقابلش اگر عاقل بود ،
🌸 می پذیرفت
🌸 اما اگر نادان و مغرور بود ،
🌸 ناراحت می شد .
🌸 شیعه فاطمه ۵ ساله شده بود .
🌸 عروسی برادر زاده جعفر بود .
🌸 جعفر و زهرا آماده شده بودند ،
🌸 تا به عروسی بروند .
🌸 اما شیعه فاطمه ،
🌸 همچنان در حال خواندن کتاب بود .
🌸 زهرا گفت :
🇮🇷 دختر گلم نمی خوای آماده بشی ؟!
🌸 شیعه فاطمه گفت :
🍎 نه مامان جون ، من نمیام
🌸 زهرا گفت :
🇮🇷 چرا دخترم ؟! چرا نمی خوای با ما بیای ؟!
🇮🇷 بهت خوش می گذره ها
🍎 شیعه فاطمه گفت : مامانی ؟!
🇮🇷 زهرا گفت : بله عزیزم
🌸 شیعه فاطمه گفت :
🍎 مامان جون ، عزیز دلم ، قربونت برم
🍎 اگه شما رو به یک منطقه پر از کثافت ،
🍎 و پر از لجن و زباله دعوت کنن ، می رین ؟!
🌸 زهرا گفت :
🇮🇷 واااا دخترم این چه سوالیه ؟؟!
🇮🇷 معلومه که نمیرم ، هیچ آدم عاقلی نمیره
🌸 شیعه فاطمه گفت :
🍎 خب مامان جون !
🍎 مراسم عروسی اونا برای من ،
🍎 از اون لجن و زباله و کثافت بدتره
🍎 توی عروسی ، می خوان گناه کنن ،
🍎 می خوان برقصن
🍎 محرم و نامحرم قاطی میشن
🍎 مایع مست کننده می خورن
🍎 این گناه ها ، هزاران بار ،
🍎 از اون آشغال و لجن و کثافت بدتره .
🍎 مامان جونم !
🍎 الهی دورت بگردم
🍎 من جایی که توش گناه باشه ، نمیرم
🌸 زهرا گفت :
🇮🇷 آفرین دختر گلم ،
🇮🇷 مثال خیلی خوبی زدی
🇮🇷 ولی همه عروسیا اینجورین
🇮🇷 یعنی هیچ کدومشون رو نریم ؟!
🌸 شیعه فاطمه گفت :
🍎 کسی که اهل نماز و قرآنه
🍎 کسی که ادعای مسلمونی بکنه
🍎 کسی که خودشو شیعه امام علی بدونه
🍎 کسی که به دنبال شاد کردن دل امام زمونه
🍎 چه در عروسی ، چه در فضای مجازی ،
🍎 و چه در خلوت های خودمانی ،
🍎 باید از گناه پرهیز کنه .
🌸 زهرا گفت :
🇮🇷 آخه شما که مردم رو نمی شناسی
🇮🇷 ما اگه نریم ،
🇮🇷 پشت سرمون حرف در میارن
🇮🇷 فامیلامون ، ما رو ملامت می کنن
🇮🇷 هر چی باشه از ما توقع دارن
🌸 شیعه فاطمه گفت :
🍎 مامانی ! رفتن یا نرفتن شما ، دست خودتونه
🍎 من نمی خوام منصرفتون کنم
🍎 ولی اینو بدونید که شما ،
🍎 فقط و فقط ، باید خدا رو راضی کنید
🍎 نه بندگان خدارو .
🍎 خدا رو باید محور قرار بدین نه مردم رو .
🍎 جایی که توش گناه باشه ، جای شیطانه ؛
🍎 نه جای خدا و فرشته ها ،
☀️ ادامه دارد ... ☀️
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
☀️ برای آنکه بتوانیم
☀️ استعدادهای نهفته دانش آموزان را ،
☀️ در جهت مطلوب ، شکوفا کنیم
☀️ و آنان را ، انسانهایی الهی و مفید ،
☀️ برای جامعه اسلامی پرورش دهیم ،
☀️ لازم است که اولیا و مربیان ،
☀️ از " روشهای تربیت اسلامی " بهره گیرند .
☀️ هیچ وقت نمی توان با روش های غربی ،
☀️ فرزندانمان را ، اسلامی تربیت کنیم .
@amoomolla
🌹 مشق و دیکته مذهبی 🌹
🌹 ویژه کلاس اولی ها به پایین 🌹
✍ ش ( شین ) مثل :
🇮🇷 شهید ، شیعه ، شکور ، شمس ، شرف ، شیخ
🇮🇷 شهادت ، شهامت ، شجاعت ، شوال
🔮 @amoomolla
✍ #مشق_مذهبی #دیکته_مذهبی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
👈 دوستان گلم ! اگر شما هم ، کلمات مذهبی با حرف " شین " یادتان آمد ، به ما هم بگین تا به اشتراک بذاریم .
دومین کلاس تربیتی پسران و دختران روستای اسلام آباد
محتوای کلاس :
۱. مرور مطالب جلسه قبل
۲. حفظ سوره فلق ( سه آیه اول )
۳. حفظ حدیث :
و ثیابک فطهّر : لباساتو تمیز کن
۴. حفظ شعر مرتبط با حدیث :
آی دونه دونه دونه
بچه خوب می دونه
خدا گفته لباساش
باید تمییز بمونه
۵. معمای مذهبی :
برادر قرآن : نهج البلاغه
خواهر قرآن : صحیفهی سجادیه
نهج البلاغه ، کتاب کدام امام است ؟
امام علی علیه السلام
صحیفهی سجادیه ، متعلق به کدام امام است ؟
امام سجاد علیه السلام
۶. آموزش انگلیسی مذهبی :
بهشت : هِیوِن
جهنم : هِل
شیطان : سِیتِن
۷. نکته تربیتی :
دختران و پسران ، نباید با همدیگر بازی کنند
دختران با دختران ، و پسران با پسران ، بازی می کنند .
#دزفول #شهیون
سومین جلسه مشترک تربیتی روستای اسلام آباد
با محتوای :
۱. مرور محفوظات و مطالب جلسات قبل
۲. حفظ کامل سوره فلق
۳. حفظ شعر :
آی کوچولوی با ادب
وقتی میری به مهمونی
یادت باشه که نکنی
سر و صدا و شیطونی
۴. معمای پیامبران :
کدام پیامبر ، بدون پدر و مادر به دنیا آمد ؟ آدم
کدام پیامبر چوبش اژدها میشد؟ حضرت موسی
کدام پیامبر ، بزرگترین کشتی دنیا را ساخت ؟ حضرت نوح
۵. آموزش انگلیسی مذهبی ؟!
این دِ نِیم آف گاد ، به نام خدا
۶. نکته تربیتی :
دختران ، نباید در کوچه و خیابان بازی کنند .
محل بازی آنها ، در خانه هاست .
#دزفول #شهیون
29.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شجاعان
🇮🇷 این قسمت : گروگان
🔮 @amoomolla
لطفا کانال ما را به دیگران معرفی کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای پند پارسی
🇮🇷 قسمت ۱۸ : دروغ سنج
🔮 @amoomolla
👈 لطفا فیلم و کارتون های مارو تبلیغ کنید
27.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 #درخواستی
🇮🇷 فیلم زیبای تا به تا ( زی زی گولو )
🇮🇷 قسمت ۱۳ : زندگی شیرین
🔮 @amoomolla
👈 لطفا فیلم و کارتون های ما را تبلیغ کنید
☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️
☀️☀️☀️ قسمت یازدهم ☀️☀️☀️
🌸 زهرا گفت :
🇮🇷 خب عزیزم عروسی همش یک شبه
🇮🇷 یک شب که هزار شب نمیشه
🌸 شیعه فاطمه گفت :
🍎 اولاً یک شب نیست ، هزاران شبه
🍎 حداقل ماهی یکبار ، عروسی دعوتید
🍎 غیر از عروسی ، هر ساله ،
🍎 حداقل بیستا جشن ، دعوتتون می کنن
🍎 یه روز عروسی فلانی
🍎 یه روز عقدکنون فلانی
🍎 یه روز تولد فلانیه
🍎 یه روز جشن فلانیه
🍎 پس نگید که یک شبه
🍎 دوماً همون یک شب هم ،
🍎 میتونه اعمال هفتاد ساله ما رو خراب می کنه
🌸 جعفر ، همه حرفهای شیعه فاطمه را شنید
🌸 لبخندی زد و گفت :
☀️ زهرا خانم ، شمارو نمی دونم
☀️ ولی خداییش ، من که قانع شدم
☀️ و به حرف دختر کوچولوی قشنگم ،
☀️ گوش میدم
☀️ و به عروسی نمیرم
🌸 زهرا با تعجب گفت :
🇮🇷 مطمئنی نمیری ؟! اونا فامیلاتن
🇮🇷 عروسی برادرزادته
🇮🇷 اگه نری ممکنه ناراحت بشن آ
🌸 جعفر گفت :
☀️ اشکالی نداره ،
☀️ اونا ناراحت بشن
☀️ بهتر از اینه که خدا ناراحت بشه
🌸 جعفر نگاهی به شیعه فاطمه کرد ،
🌸 برایش چشمک زد و گفت :
☀️ مگه نه دختر گلم ؟!
🌸 شیعه فاطمه نیز ، لبخندی زد و گفت :
🍎 قربون بابای قشنگم برم
🌸 زهرا گفت :
🇮🇷 خب باشه پس منم نمیرم
🇮🇷 ولی در عوضش قول بده ،
🇮🇷 که فردا کادوی خوبی براشون بگیریم
🇮🇷 و برای تبریک گفتن ، صبح زود بریم سمتشون
🌸 جعفر لبخندی زد و گفت :
☀️ به روی چشمم خانم خانما
🌸 فردای آن روز ،
🌸 اول صبح ، با کادو و شیرینی ،
🌸 به طرف خانه برادر جعفر رفتند .
🌸 و به عروس و داماد تبریک گفتند .
🌸 و بابت نیامدن به عروسی ،
🌸 عذرخواهی کردند .
🌸 برادر جعفر نیز ،
🌸 از نیامدن جعفر به عروسی پسرش ،
🌸 ناراحت شده بود .
🌸 اما جعفر و همسرش با شیرین زبانی ،
🌸 موفق شدند که از دلش در بیاورند .
🌸 همه خوشحال و خندان بودند ؛
🌸 اما شیعه فاطمه ، از لحظه ورود ،
🌸 احساس تنگی نفس و خفگی می کرد .
🌸 اما حیا کرد و به کسی چیزی نگفت .
🌸 دختر عموی او ، مرضیه ،
🌸 متوجه حال ناخوش شیعه فاطمه شد .
🌸 مرضیه ، به طرف شیعه فاطمه رفت .
🌸 او را بغل کرد و گفت :
⚜ چی شده شیعه جان ،
⚜ امروز حالت خوب نیست ؟!
🌸 زهرا از شنیدن این حرف ، برآشفته شد .
🌸 و از جای خود پرید و به طرف دخترش رفت
🌸 از دیدن صورت زرد و بی حال او ناراحت شد
🌸 او را از مرضیه گرفت و گفت :
🇮🇷 چی شده دخترم ؟!
🇮🇷 تو حالت خوش نیست ؟!
☀️ ادامه دارد ... ☀️
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla