🌹 نوجوان که بودم
🌹 همه دنیام شده بود امام زمان
🌹 بلند می شدم ، میخوابیدم
🌹 قدم می زدم ، نفس میکشیدم
🌹 می گفتم یا امام زمان
🌹 نماز شب که می خوندم
🌹 برای ظهورش دعا می کردم
🌹 دعای عهد که می خوندم
🌹 با تک تک کلمات ، صدایش می زدم
🌹 گاهی جمعه ها به عشق دیدنش
🌹 پیاده تا علی بن مهزیار می رفتم
🌹 عشق دعای ندبه هاش شده بودم
🌹 از هوا ، بوی قدم هاش رو ،
🌹 استشمام می کردم
🌹 امام زمان شده بود
🌹 همه دنیای من
🌹 تمام رویاهای زیبای من
🌹 بدون او نمی تونستم نفس بکشم
🌹 فضای بدون او برام سم بود
🌹 برای دیدنش بی تابم
🌹 به عشق او برای نماز صبح
🌹 توی تاریکی می رفتم مسجد
🌹 آقا رو بابایی صدا می زدم
🌹 چون بهترین بابای دنیاست
🌹 و واقعا هر لحظه حسش می کردم
🌹 بد جور عاشقش شده بودم
🌹 انگار تو دنیا فقط یه مرد بود
🌹 اونم آقا امام زمان
🌹 الآنم فقط اونو می خوام
🌹 ولی عملم خیلی ازش دوره
🌹 خوش به حال اونایی که آقا رو دارن
✍🏻 ارسالی از مخاطبین
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#دلنوشته
#ارسالی_مخاطبین