eitaa logo
اصول مداحی
318 دنبال‌کننده
11 عکس
8 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
_ ایام شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام : حاج مهدی سلحشور لب تشنه بود ، تشنۀ یک جرعه آب بود مردی که دردهایِ دلش بی حساب بود پا می كشید گوشۀ حجره به رویِ خاك پروانه وار غرقِ تب و التهاب بود در ازدحام و هلهلۀ نانجیب ها فریاد استغاثۀ او بی جواب بود یک جرعه آب نذر امامش كسی نكرد هر چند آب دادنِ تشنه ثواب بود آخر شبیه جدِ غریبش شهید شد آری دعایِ خسته دلان مستجاب بود تا سایبانِ پیکرِ نورانیش شود بالِ کبوترانِ حرم را شتاب بود ‌*میگه دیدم یه جایی دیدم این پرنده ها بالاشون به هم دادن سایبون درست کردن .... رو بدن آقا جوادالائمه سایبون درست کردن ، آفتاب به بدنِ عزیز زهرا نتابه ...* اما فدایِ بی کفنِ دشت کربلا .... آلاله ای كه زخم تنش بی حساب بود هم تیغُ نیزه خونِ تنش را مکیده بود هم داغ دیدۀ شررِ آفتاب بود ... فایل صوتی 👇👇👇
ومناجات جانسوز سیدالشهداء ع دعای عرفه :حاج منصور ارضی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم لا حول ولاقوه الا بالله العلی العظیم دل که میگیرد دو چشم تر به دادم میرسد2 در زمان فقر این گوهر به دادم میرسد وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگین نیست دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد2 دست بر دارید مردم از سر من چون که من دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد از شب قدر تو جاماندم که امروز آمدم2 گفته اند اینجا حسین،آخر به دادم میرسد2 این کریمی را که من دارم گدایی می کنم مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسم *لازم نیست بیام تو خونش ..." سائل می گه دیدم فقط دستشو بیرون آورد،که کیسه های زر و داد گفت ازین به بعد اگر اذیت شدی دوباره بیا ..." وایسادم گریه کردن ..." گفت آقاجان اول اومدم خودتو ببینم ...." اما اینجا مرحوم چمنی یه گریز برا خودش میزد،گفت همچین که دست ابی عبدالله رو دید،گریه کرد گفت کم بود ببخشید،گفت نه ؛ ناراحتم این دستات ....." زیر خاک میره ..." بعد اشاره کرد آقاجان این انگشتای تو رو میبرن ...." این کریمی را که من دارم گدایی می کنم مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسم من سراغ هر کسی رفتم،دلم را زد شکست2 غالبا این لحظه ها مادر به دادم میرسد ... *باور کن شعر نمی خونم،با دلت دارم بازی می کنم* فاطمه میلش که باشد وضع بر میگردد و مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد پاک ها کرببلا رفتند و من جا مانده ام فطرسم امروز،بالو پر به دادم میرسد فایل صوتی 👇👇👇
روضه ویژۀ شب چهارم محرم :سید مجید بنی فاطمه ➖➖➖➖➖➖ رخصت بده دو طفل خودم را فدا کنم این فیض روسپید شدن رو زمن مگیر هم دختر شهیدم و هم خواهر شهید این مادر شهید شدن را ز من مگیر باید عزیز را به فدای عزیز کرد در خیمه غیر این دو عزیزی نداشتم غیر از دو طفل خود که به قربان تو کنم در خیمه ام برای تو چیزی نداشتم *** بیهوده میزنند همه لاف عاشقی کس نیست عاشق تو به مانند زینبت ای هست و نیستم به فدای تو یاحسین نا قابل است جان دو فرزند زینبت خوشبخت خواهری که تو باشی برادرش تا سایه ی تو هست دگر غم نمیخورم فرزند اگر چه که همه دنیای مادر است دنیایِ بی تو هیچ به دردم نمیخورد هیچکی نباشه اما سایه ی تو بالا سرم باشه، برا همین بود تا کوفه سر حسین بالا محمل زینب بود.. از هر چهارسو به تو شمشیر میزنند باید برای خود سپری دست و پا کنی از خیمه ام دوتا سپر آورده ام حسین باید که هر دوتا پسرم را فدا کنی سخت است دست و پا زدن بچه های من اما فدای طفل رباب و سکینه ات سخت آن بود که داخل گودال بنگرم خنجر به دست شمر نشسته به سینه ات *با یه امیدی با یه انگیزه ای فرمود: بچه ها بیایید، محمد و عون،گفتند: جانم مادر ،بفرمایید با ما چیکار دارید؟... اینا نوه های فاطمه اند، اینا زیر سایه ی زینب بزرگ شدند،سرا پایین بله مادر جان،قربونتون برم، مادر قربون این حیاتون برم، سرتون و بالا بیارید، میخوام یه کاری بکنید، میخوام من و جلو لشگر یزید و یزیدیا رو سفید کنید،تا نگن داییتون لشگر نداره، یاری رو نداره....عزیزام میخوام برید مادر پهلو شکستم و خوشحال کنید... گفتند: چه کنیم مادر جان؟گفت: اول صبر کنید، سرمه به چشمشون کشید،هی قد و بالای بچه ها رو نکاه کرد، دورتون بگردم، شما سربازای حسین هستید...کاش مرد بودم شمشیر میگرفتم میومدم وسط میدان،برید اذن و از دایی بگیرید،همچین که اومدن مقابل خیمه ابی عبدالله، خبر دادن دوتا عزیزای زینب اومدن فرمود زود وارد بشن... چیه عزیزای دایی؟حسین دست رو صورتشون کشید، این دو تا برادر رو بغل گرفت ،گفتند: دایی ما تنهایی نیومدیم....یعنی چی عزیزم؟ دایی جان ما فرستاده های مادرمون زینبیم،مادرمادرم گفنه دایی غریبه،اگه اجازه بدید ما هم بریم میدان؟ ابی عبدالله فرمود: نه شما یادگارای خواهرم هستید، قبول نکردن،زودی اومدن تو چادر مادرشون زدن زیر گریه؟چی شده عزیزای من؟ گفت: مادر رفتیم اما دایی قبول نکرد،یه وقت دیدن زینب با عجله دوید .... همچین که اومد مقابل حسین، گفت: داداش! نکنه زینب رو قابل نمیدونی؟هم بچه هام فدات، خودم هم قربونت حسین.... عاقبت ابی عبدالله فرمود: شاید باباشون جناب عبدالله راضی نباشه؟ بی بی زینب فرمود:من تربیت شده ی فاطمه ام شوهرداری خوب بلدم.... ،وقتی داشتم می اومدم خود عبدالله گفت: زینب! این دوتا بچه ها باهات میان، هرجا تو تنگنا قرار گرفتی، کار به جنگ کشید، یادت باشه من نیستم، دوتا بچه هارو اول بفرست، اینارو فدای بچه های حسین کن....تا اینو گفت: دیگه حسین گفت: چشم خواهرم! همه دورشون رو گرفتن، یکی براشون قرآن می خونه، آیت الکرسی میخونه،یکی میگه مواظب خودت باش محمد، یکی میگه: عون مواظب خودت باش... تنها کسی که هیج عکس العملی نشون نمیداد زینب بود،می گفت: مادر میخوام مثل جدتون مثل شیر وارد میدان بشید،چنان رفتن رجز خوندن این دوتا آقازاده جنگ نمایانی کردن... یه نامردی دیدن وسط جمعیت داره داد میزنه گفت: داغشون رو به دل مادرشون بذارید...دورَشون کردن،همچین که این آقازاده ها افتادن، بلند صدا زدن: دایی حسین!... این آقازاده هارو شهید کردن، ابی عبد الله وسط میدان، این دوتارو بغل گرفت،می اومد سمت خیمه پاهاشون رو زمین کشیده میشد... همه ی زن ها از خیمه ها بیرون اومدن، یکی میگه: محمد، یکی میگه: عون! به سر و صورت میزدن،یه وقت دیدن مادرِ شهید نیست... هرکی رو زمین اقتاد اول زینب بیرون اومد،رفتن سراغ زینب دیدن گوشه ی خیمه نشسته، خانوم عزیزات رو آوردن، اینجا نشستی،فرمود: بیرون نمیام،با خودم گفتم: شاید حسین منو ببینِ خجالت بکشه...* ________________ فایل صوتی 👇👇👇
السلام :جواد_مقدم 🏴🏴🏴🏴 تو این آتیش تاب و تب ای خدا چه خوبه باشم تشنه لب ای خدا دیده چشم من صحنه هایی که عالم و آدم ندیدن تو یه صبح تا شب عزیزانمو لب عطشان سر بریدن … غریبم غریب ، غریبم غریب ، غریبم غریب غریبم 🏴🏴🏴 دار و ندارم گریه بود ای خدا یه عمری کارم گریه بود ای خدا چی میشد اگه مادرم منو نمیزاد و من نبودم یاد دستای تو طنابم و یاد رخ های کبودم … غریبم غریب ، غریبم غریب ، غریبم غریب غریبم 🏴🏴 تو لحظه های آخرم ای خدا یاد بریده حنجرم ای خدا حالا که یه عمر سهم قلب من غصه و رنج و بلا بود کاش مثه بابام یا مثه عموم مرقدم تو کربلا بود غریبم غریب ، غریبم غریب ، غریبم غریب غریبم ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ فایل صوتی 👇👇👇
_ ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 97 :حاج میثم مطیعی 🏴🏴🏴🏴🏴 (راه درازی داشتیم از کربلا تا شام سوزی و سازی داشتیم از کربلا تا شام)۲ بر نیزه میرفتی و با زلف پریشانت ۲ راز و نیازی داشتیم از کربلا تا شام *حسین جان ... مگه کربلا نمیخوای؟ .. ناله بزن ... بابا ... بابا ...* شما چیزی نپرس از گوشواره ... من هم نمی گیرم ز انگشتر سراغی ... حسین ... بابا ... حسین .... بابای من ... مهربون من ...* بر نیزه میرفتی و با زلف پریشانت راز و نیازی داشتیم از کربلا تا شام چیزی نمیگفتیم هر چه زخم میبردیم با گریه رازی داشتیم از کربلا تا شام *ما چیزی نمیگفتیم ولی ما رو میزدن ... عمه ی ما به جای ما کتک خورد ... ای غیرةالله .... یا قمرالعشیره .... عمو کجایی؟! بیا ... بیا .... عمه رو میزدن .... ما رو میزدن ....* چیزی نمیگفتیم هر چه زخم می بُردیم با گریه رازی داشتیم از کربلا تا شام در هر زمین خوردن خدا را سجده میکردیم *بابا اینا یه جوری ما رو میزدن هی به سجده می افتادیم ... تو سجده میگفتیم "الهی رضاً برضائک...تسلیماً لِاَوامِرِک .... لامعبودَ سِواک ... یا غیاث المستغیثین ...."* در هر زمین خوردن خدا را سجده میکردیم دائم نمازی داشتیم از کربلا تا شام صوتی 👇👇👇
🏴زمینه سوزناک شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها :کربلایی جوادمقدم 🏴بند اول با دلی خسته،کنج ویرونه دختری داره با اشک و ناله میخونه دیگه از این زمونه سیرم سه سالمه ولی چه پیرم قول دادی تنهام نمیزاری اگه نیای بی تومیمیرم ابتا یاحسین نفس نمونده توی سینم بیا که روتو باز ببینم دنیارو بی تومن نمیخوام دق میکنم تو رو نبینم ابتا یاحسین من الذی ایتمنی 🏴بند دوم روی دامانم،شد قمر پیدا فرش راهش میکنم من این دل شیدا تمومه نقشه هام بر آبه محاسنت به خون خضابه لبام ترک خورده بابایی بوسیدنت برام عذابه ابتا یاحسین تورو به روی نیزه دیدم پشت سرت خیلی دویدم چشمای خونین تو واکن شبیه مادرت خمیدم ابتا یاحسین من الذی ایتمنی 🏴بند سوم بعد تو بابا،خیر ندیدم من با صدای حرمله از خواب پریدم من تو معبرا راهمو بستن دیدم که کعب نی به دستن هم لگد و سیلی باباجون زدن سر منو شکستن ابتا یاحسین خسته شدم توی بیابون تازیونه خوردم فراوون مدیون عمه ام باباجون عمه نبود داده بودم جون ابتا یاحسین من الذی ایتمنی 🏴🏴 🚩هیئت بین الحرمین طهران شاعر:کربلایی امیرحسین سلطانی فایل صوتی 👇👇👇
و روضه _ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها :حاج میثم مطیعی 🏴🏴🏴 دلم از خرابه دیگه خون امشب مزاحم شدم من برا عمه زینب می سوزم تو این تب ... صورت من کبوده و زرده حرف دلم گلایه و درده یه دختر شامی رو دیدم که روسریِ منو سرش کرده ... یه دنیا درد دل دارم بابا از اون شبِ سردِ تویِ صحرا موی سرم سپیده و قدم شبیه مادرت شدم بابا ( آه بابا .. آه بابا .. ) دعا کن بمیرم برم از خرابه برای همیشه سه سالت بخوابه که موندن عذابه ... دوری تو طاقتمو برده دیر برسی دختر تو مرده تموم راه شام و بازارو عمه به جای من کتک خورده تو این خرابه نفسم تنگه چرا رو لبهات اثر سنگه راستی تو بازار حراجی ها دیدم سرِ خاتَمِ تو جنگه ... ( آه بابا .. آه بابا .. ) یکی نیست بپرسه گناهم چی بوده؟ چی بوده که رنگم پریده کبوده تو آتیش و دوده ... نگفتی که سه ساله جون میده واسه تصدق یکی نون میده خسته شدم بسکه تو این بازار یکی همش ما رو نشون میده جایِ طناب مونده رو گردنها حتی حیا نکردن از زنها از رویِ ناقه افتادم گفتم الهی هیچ زنی نشه تنها ( آه بابا .. آه بابا .. ) : سید جواد پرئی فایل صوتی 👇👇👇
زنی سنگین _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام : حاج مهدی رسولی 🏴🏴🏴 تو بیکران آسمونی بالاتر از فهم زمینی (حالا دیگه همه میدونن آقا معز المومنینی)2 بمیرم من که محرم بجز غم نداری بمیرم من رو زخمات یه مرحم نداری بمیرم که توی خونه محرم نداری ... صحن چشام شده پر از ستاره باز میخونم با دل پاره پاره سینه زنا (حسن حرم ندار)3 آه و واویلا غریب زهرا ... قربون اون که تو رواقش خاکی میشه بار کبوتر همه میگن حسین غریبه حسن شده از حسین غریبتر غریب اون که قبرش یه زائر ندار غریب اون که حتی مجاور ندار غریب اون که غم از مزارش میبار ... از آسمون اشکِ عزا می باره زهرا میگه با دلِ پاره پاره سینه زنا (حسن حرم ندار)3 آه و واویلا غریب زهرا ... داره تو رو میکشه کم کم بغضی که داری توی سینه (نمیره از خاطرت آقا جسارتِ اهل مدینه)2 چی دیدی که یه شبه موهات سفید شد دلت دیگه از این دنیا نا امید شد همه میگن حسن تو کوچه شهید شد .. ای وای موندن اثر ندار برا مرغی که بال و پر ندار از درد تو ببین خبر ندار آه و واویلا غریب زهرا ... فایل صوتی 👇👇👇
🎤روضه_ ویژۀ شب جمعه و ایام اسارت خاندان آل الله :سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴🏴 می خوام فریاد بزنی امشب بلند بلند برا ارباب گریه کنی .. پیغمبر سفارش کردن به دخترشون که نگران نباش. (می خوای بی بی رو از نگرانی در بیاری؟ آی نوکرِ امام حسین می خوای بی بی رو از نگرانی در بیاری؟) پیغمبر فرموده باشن : دخترم از امتِ من یه عده ای میان اونا برا حسینت بلند بلند گریه می کنن ... رفته بودم سر بازار لباسی بخرم ... *یا الله یا الله .. ببینم حقشو ادا میکنی یا نه؟ ...* رفته بودم سر بازار لباسی بخرم یادم آمد تنِ عریانِ اباعبدالله ... *آخ بمیرم برات ... دو بیت دیگه منو کمک کن با نفس خستم ولی تو همه جوره داد بزن میخوام شعر بخونم امشب روضه بخونم* علتِ سوختنِ چوب در آتش این است چوب ها خورده به دندانِ اباعبدالله آه از شامِ غریبان ... *(آه که بلدی بکشی؟) فرمود آه میکشی ثواب تسبیح داره ... اونایی که اشک ندارن بگن آه حسین ....* آه از شام غریبان که به صحرا افتاد شعله بر دامنِ طفلانِ اباعبدالله ... شاعر: *دلت آماده شده می خوام روضه بخونم .. بسم الله الرحمن الرحیم .. بریم در خونه ارباب* ناله بزن با ناله از گودال لشکر را ببر زینب بیا این شمرِبا پا رفته منبر را ببر ... *جان .. جان .. بعضیا فهمیدن من چی میگما ...* چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن از زیر دست و پایِ این مردم برادر را ببر ... *من دیگه نمیخوام مقدمه بچینم حرف آخرمُ میزنم یا الله ...* این فرصتُ پیش آمده دیگر نمی آید به دست دامن کشان دامن بیاور با خودت سر را ببر ... ناله بزن ... *خوب شد تاریک کردینا اون لحظه هم کربلا هوا تاریک شد دیگه زینب ندید .. اون لحظه ای که اسبا میومدن .. آی حسین ...* ناله بزن فریاد کن اما همش بی فایده س این شمر از این از اینجا نخواهد رفت مادر را ببر ای لشکر بی آبرو اینگونه عریانش نکن پیراهنش را بر زمین بگذار معجر را ببر *امافیکم مسلم؟... یه نفر نیست بهش آب بده .. ای لشکر بی آبرو ... نهیب زد بی بی : اما فیکم مسلم؟... تا ابن سعد شنید روشو برگردوند. گفت آی نامرد ، مگه نمی بینی پسر پیغمبرِ ؟.. دارن اینطوری میکشن ....* ای لشکر بی آبرو اینگونه عریانش نکن پیراهنش را بر زمین بگذار معجر را ببر *همه شعر یه طرف این یه بیت یه طرف* انگشتری که ضربه خورده در نمی آید زدست جایش النگوی منو این چند دختر را ببر .... ای حسین ... یا اباعبدالله ... من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام *چرا میگه شلوغی ؟ .. چون داره می بینه یه عده از این طرف دارن میرن سمت خیمه ها .. یه عده دارن اسباشون نعل میزنن .. یه عده تو گودال ریختن .. یه عده سر بقیه پیکرا می خوان غنیمت جمع کنن ... زینب اون وسط مونده ... گفت داداش :* من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام از بین نامحرم بیا عباس خواهر را ببر ... پیش من نیزه ها کم آوردند به خدا سر نمی دهم به کسی غیرت اللهِ من خیالت جمع من که معجر نمی دهم به کسی دارم میرم داداش ... خیالت جمع من که معجر نمی دهم به کسی ...* تو اگر که اجازه ای بدهی خویش را پهلویت می اندازم اگر این چنتا عقب بروند چادرم را رویت می اندازم چقدر می روند و می آیند فرصت زخم بستن من نیست آمدم درد دل کنم با تو جا برایِ نشستن من نیست ... گفت داداش : جلویش را بگیر تا بلکه دستم از رو سرم بلند شود *آخه دست گذاشته بود رو سرش یا جدا یا رسول الله صلّى عليك ملائكة السماء هذا الحسين بالعرا مرمَّل بالدما مقطع الأعضا، وبناتك سبايا ... ای حسین ...* جلویش را بگیر تا بلکه دستم از رو سرم بلند شود تو که شمر را نمیکنی بیرون پس بگو مادرم بلند شود ... ناله بزن بگو حسین ...... شاعر: فایل صوتی 👇👇👇
🏴واحد سنگین بسیار زیبا اربعین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام :کربلایی جوادمقدم 🏴بند اول یه اربعینه که از تو دورم پاشو داداش که اومدم پیشت بمونم یه اربعینه دلم گرفته حدیث غربتت رو من دارم میخونم خواهرت اومده پاشو عزیز برادر اومده خسته از سفر چه زار و مضطر چهل روزه ندیدمت سخته به والله خودت پاشو دستی بکش رو قلب خواهر دارم میسوزم از این فراغ و درد هجران پاشو بهت بگم از کوفه و شام ویران حـسـیـن من یا مظلوم … حـسـیـن من یا مظلوم 🏴بند دوم یه اربعینه زخمیه قلبم از بس که داد زدم داداش صدام گرفته یه اربعینه اسیر دردم از بس که راه رفتم داداش پاهام گرفته به روی نیزه ها دیدی چیا کشیدم دنبال رأس تو همش من میدویدم پاشو برات بگم داداش از این جماعت زخم زبونایی رو که اونجا شنیدم هلهله بود و غوغا ، میرقصیدن جلو ما وقتی سرت می افتاد میخندیدن به ماها حـسـیـن من یا مظلوم … حـسـیـن من یا مظلوم 🏴بند سوم پاشو برادر اومده خواهر از بس که غصه خوردم از غمت شدم پیر پاشو برادر اومده خواهر عصای دست من بشو شدم زمین گیر گفته بودی صبوری کن صبوری کردم هر چی بهم سپردی رو برات آوردم اما یکی جا موند داداش توی خرابه شرمندتم رقیتو من نیاوردم جا موند توی خرابه غنچه ی نازنینت نشد بیارمش من کربلا اربعینت حـسـیـن من یا مظلوم … حـسـیـن من یا مظلوم 🎪هیئت بین الحرمین طهران ✍شاعر: کربلایی امیرحسین سلطانی
:سید_مجید_بنی_فاطمه 🏴🏴🏴 سلام آقا سلام، تو راه کربلام، به امید خدا منم دارم میام با کوله بار اشکم با کوله بار آهم @LINKFL یه اربعین دیگه ایشالله توی راهم تو راه کربلا منو میبینی، انی احامی ابدا عن دینی تو موکب ها کنار من میشنی، انی احامی ابدا عن دینی اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دينی روی دوشم علم قدم پشت قدم، ایشالله میرسم شب جمعه حرم قدم بذار رو چشمام که موقع نزوله بذار منم بفهمم زیارتم قبوله فدای اسم تو چقدر شیرینی، انی احامی ابدا عن دینی تو پادشاهی و منم مسکینی، انی احامی ابدا عن دینی انی احامی ابدا عن دینی، انی احامی ابدا عن دینی قرار عاشقان نجف تا کربلا، نفس پشت نفس به امید خدا اگر که حسن مطلع امیر المومنینه، حسن ختام تو صحن یل ام البنینه از ابتدا تا انتهای این راه، روحی لک الفدا یا ابا عبدالله با زائر تو میگه خورشید و ماه میگه روحی لک الفدا یا ابا عبدالله ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌ سبک نوحه 👇👇👇
🎤: سینه زنی زمینه رحلت حضرت معصومه سلام الله علیها : کربلایی جواد مقدم ➖➖➖➖➖ گدایانِ کَرم امشب کریمان سوگوارن خدایانِ کَرم امشب تمامی داغدارن غریبِ طوس خون میبارد از داغِ کریمه عزیزانِ خدا چون طاقت غربت ندارن شدِ در وادی قم ، دُر ناسفته ای گُم بزن بر سینه ریزد که خون است چشم مردم (همه قدسیان ، زمین و زمان ، زند بر سینه و سر که پَرپَر شده ز جور فلک گُل موسی بن جعفر)2 الهی ... یا الهی ... _________ فلک با عمۀ غم دیدۀ مهدی چه ها کرد غریبانه روانه در میانِ کوچه ها کرد دلی که پاره از دیدارِ هجرانِ رضا بود به سان نقطۀ خون پاره از زهر جفا کرد ز داغ شش برادر ، دلش شد باغ پَرپَر چه ها دیده که گشته ست ، کمان هم او کمان تر ز داغ و جفا ، غم و غصه ها ، اگه جان بر لب اوست به یاد حسن ، به یاد حسین ، به یاد زینب اوست الهی ... یا الهی ... _________ زنان شهر قم مردانه قصد جان نمودن 2 گلابِ دیده آوردن و گلباران نمودن زنان بر سینه کوبیدن و مردان نوحه خواندن تسلایِ دلش با آیۀ قرآن نمودن اَمان از مردم شام ، اَمان از آتش بام 2 بگو ای وای زینب ، نگو از تیغ و دُشنام 2 (به قلبِ کباب ، به بزمِ شراب ، اهانت ها شنیده غم عالمین ، فراقِ حسین ، به گوش جان کشیده)2 الهی ... یا الهی ... ____________ فایل صوتی 👇👇👇