اَنار نیوز🎙
#مصاحبه🎙 #قسمت1✅ ♨️مصاحبه با جناب آقای محمد مهدی چراغعلی خانی(کاربر یاد)یکی از نویسندگان داستان #آر
#مصاحبه🎙
#قسمت2✅
🔵به طور کلی این داستان چند قسمته و اینکه تا الان چقدرش پخش شده و بازخوردهای مخاطبین چطور بوده؟! و اینکه آیا نگارشش تموم شده یا نه؟!
🔴به نظرم دیگه دارید خیلی فضولی می کن... چیز. منظورم اینه که این داستان قسمت های زیادی داره و حدود چهل قسمتش نوشته شده. بازخورد مخاطبین عالی بوده و واقعا ممنونم از همه شون. این نشون میده افراد با سنین مختلف به چنین محتوا هایی دید مثبت دارن. و اینکه نه متاسفانه. نگارشش هنوز به اتمام نرسیده. و به این دلیله که خانم t.h نگارش رو خودشون انجام میدن و تو این مورد دست تنها هستن. من که ازشون ممنونم بابت تقبل همچین مسئولیت وقت گیری.
🔵از پوستر و تیزر این داستان برامون بگید. از ایدهاش بگید که مال چه کسی بود و همچنین چند نفر توی ساخت این دو عنصر کمک حال شما بودن؟! خودتون سفارش اختصاصی دادید یا چگونگی تیزر و پوستر، بر عهدهی خود سازنده بود؟!
🔴ایده تیزر با خانم t.h بود. ولی ساخت هر دو رو خودم انجام دادم. بله! ما خودکفا هستیم! و بگم این اولین بار بود که پوستر می زدم و انصافا اصلا خوب نشد...تیزر هم همینطور. ولی خب نمی خواستم به کسی زحمت بدیم و ترجیح می دادم خود کفا باشیم.
🔵به عنوان سوال آخر، اگر مایلید کمی از خودتون بگید. محصلید یا شاغل؟! رشتهی تحصیلیتون چیه و از کِی وارد باغ انار و عرصهی نویسندگی شدید؟! همچنین کِی فهمیدید که قلمتون به درد نویسندگی میخوره؟!
🔴باشه میگم. ولی به کسی نگیا... هاهاها. خب. والا ما محاغلیم. یعنی هم محصلیم هم شاغل. البته شغلش هنوز پول ازش در نیومده ولی خب. رشته م صنایع چوب و مبلمانه. کلا هرچی چوبیه به من مربوطه. غیر از MDF. با اون قهرم. والا یه بار مامانم نذاشت کتاب ترسناک بخونم (شبا خواب بد می دیدم) لج کردم گفتم خودم بنویسم. و شخصیت یاد، اونجا خلق شد. یاد اصلی. نه یاد انگشتر دار. بعد اومدم تو ایتا کانال زدم. استاد موسوی کانالمو پیدا کرده بودن و واسم لینک باغ انارو فرستادن. منم اومدم تو کلاساش شرکت کردم و به اذن خدا الان اینم که می بینید. البته چیز خاصی نیست. یادیست که به بادی بند است و اگر بوزد، می رود به جایی دور از دسترس...
🔵خیلی ممنون از وقتی که برای مصاحبه گذاشتید. براتون آرزوی موفقیت و سلامتی میکنم.
🔴منم همینطور.
💢مصاحبهگر: اَحَف🎤
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
اَنار نیوز🎙
#طرح_تحول خب سلام و برگ مجدد. امیدوارم حالِ دلتون خوب باشه. باز دوباره مزاحمتون شدم😅🍃 خیلی نمیخوا
#طرح_تحول
وضعیت گروههای #طرح_تحول تا به این لحظه👇
1⃣ژانر فانتزی، ماجراجویی، تاریخی.
(2 عضو دارد✅)
2⃣ژانر مذهبی، خانوادگی، اجتماعی.
(5 عضو دارد✅)
3⃣ژانر جنایی، معمایی، امنیتی.
(7 عضو دارد✅)
4⃣ژانر طنز.
(3 عضو دارد✅)
ژانر شمارههای 2 و 3 کارشان رو شروع کردند؛ ولی ژانر شمارههای 1 و 4 به دلیل کمبود اعضا و همچنین مشخص نبودن سرگروه، لِنگ در هوا ماندهاند🙄🍃
برای عضویت توی هریک از گروهها، به آیدی زیر پیام بدید✅👇🍃
🆔 @Amirhosseinss1381
بچهها منتظرتونن. ناامیدشون نکنید🥲🍃
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
#طرح_تحول
وضعیت گروههای #طرح_تحول تا به این لحظه👇
1⃣ژانر فانتزی، ماجراجویی، تاریخی.
(2 عضو دارد✅)
2⃣ژانر مذهبی، خانوادگی، اجتماعی.
(7 عضو دارد✅)
3⃣ژانر جنایی، معمایی، امنیتی.
(8 عضو دارد✅)
4⃣ژانر طنز.
(4 عضو دارد✅)
برای عضویت توی هریک از گروهها، به آیدی زیر پیام بدید✅👇🍃
🆔 @Amirhosseinss1381
مصاحبه با سرگروهها، به زودی از کانال اَنار نیوز🌹
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
به نام خدای قلم🖊️
#پارت_اول
#علائم_نگارشی
این پارت آموزشی را با یک سوال شروع میکنیم: رعایت علائم نگارشی در متن چه تاثیری دارد؟ برای پاسخ به این سوال باید بگویم: رعایت نکردن علائم نگارشی باعث تغییر لحن خوانش متن نویسنده میشود. این مهم است که خواننده چگونه متن را بخواند و خوانش آن چطور باشد؛ اگر لحن خوانش بد باشد، مخاطب متوجهی مفهوم و حس آمیزی متن نخواهد شد و این بد شدن لحن خوانش از رعایت نکردن و استفادهی به جای علائم نگارشی میباشد.
ما چند نوع علامت نگارشی در نویسندگی داریم که در ادامه با آنها آشنا خواهیدشد:
۱_نقطه (.)
۲_نقطه ویرگول(؛)
۳_ویرگول(،)
۴_علامت سوال(؟)
۵_علامت تعجب(!)
۶_سه نقطه(...)
۱_نقطه(.): همیشه در پایان جمله میآید و جمله را خاتمه میدهد؛ دقت داشته باشید که نقطه بعد از فعل که در آخر جمله قرار دارد، گذاشته میشود. حالا برای مثال:
- دانیال! ادکلن من رو ندیدی؟
- نه، فکر کنم مامان برش داشت؛ توی کشوی آخر یه نگاهی بنداز.
به دیالوگ دوم، جملهی آخر توجه کنید. جمله پایان یافته است و نقطه بعد از فعل آمده است.
۲_نقطه ویرگول(؛): علامت نگارشی نقطه ویرگول در زمانی استفاده میشود که نویسنده جملهای در متن نوشته است و به فعل میرسد و میخواهد که دوباره در جملات بعدی درمورد همین متن بنویسد. او نمیداند که در این بین بعد از فعل جملهی اول خود چه علامتی قرار داده شود که میگوییم گذاشتن نقطه ویرگول صحیحترین کار میباشد. نقطه ویرگول علامت نگارشیای است که به آن مکث سه تا پنج ثانیهای هم میگویند. اما در اکثر مواقع از آن در قالب مکث سه ثانیهای استفاده میشود. در بعضی از متنهای خاص و استثنایی به پنج ثانیه تبدیل میشود. حالا برای مثال:
- نه، فکر کنم مامان برش داشته؛ توی کشوی آخر رو نگاهی بنداز.
به جملهی بالا توجه کنید: اینجا بحث در رابطه با دیدن و پیدا شدن ادکلن میباشد. شخص نویسنده بعد از فعل(نوشته) نقطه ویرگول را قرار داده است؛ چرا که هم مکث سه ثانیهای صورت گرفته است و هم جملهی بعدی در رابطه با همان موضوع است.
۳_ویرگول(،): به آن مکث یک ثانیهای میگویند. در متن برای بعضی کلماتی که یک نفس به مدت یک ثانیه بعد از آن صورت میگیرد استفاده میشود. و در جملاتی که چندین اسم یا آثار پشت هم میآیند در مابین اینها قرار داده میشود. حالا برای مثال:
- نه، فکر کنم مامان برش داشته؛
در جملهی بالا دیده میشود که بعد از کلمهی(نه) یک مکث یک ثانیهای یا همان ویرگول گذاشته شده است که شما هم در قالب یک خواننده با خواندن این متن این مکثها را حس میکنید.
۴_علامت سوال(؟): در جملات پرسشی استفاده میشود. بعد از فعل در همچین جملاتی قرار داده میشود. حالا برای مثال:
- ادکلن من رو ندیدی؟
جملهای پرسشی به همراه علامت سوال در بعد از فعل.
۵_علامت تعجب(!): درست است که اسمش علامت تعجب است؛ اما به غیر از جملات متحیر و مهیج و تعجبآور، در جملات عاطفی و منادایی هم استفاده میشود. جملات عاطفی با (کاش)(چقدر)(چه) و... در حالتی که از روی آه، افسوس، حسرت، تشویق و لذت میآیند، استفاده میشود. مثال: کاش میتوانستم به کودکیام برگردم!(از روی آه و افسوس و همینطور حسرت) چقدر زیبا میشود گر که تو آیی!(از روی لذت و هیجان) یعنی چی؟!(متعجب) دانیال!(منادایی).
۶_ سه نقطه(...): فقط در دو حالت به کار می رود: دیالوگ های رمان یا فیلمنامه برای نشان دادن ترس و لرز و هق هق گریه. یا اینکه دیالوگ فردی باشد که در رمان یا فیلمنامه ی شما لکنت زبان دارد استفاده می شود. این علامت سه نقطه نام دارد یعنی نه کمتر نه بیشتر
مثال: فردی که لکنت زبان دارد: من... نمی...دونس...س...تم که...
فردی که گریه همراه با هق هقه دارد: آخه... چرا... باید... اینجوری...یی... بشه؟
فردی که ترس و لرز وجودش رو فرا گرفته: م...من...غل...ط...بکنم...ف...ف...کر... فرار... داشت...ه...باشم
در حالت دوم فقط برای ادامه داشتن جمله و باز گذاشتن آن است برای مثال: و او در نامه نوشته بود: این عشق ادامه دارد...
گردآورنده: #زهرا_کاف🍃
برداشته شده از گروه ژانر جنایی، معمایی، امنیتی✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
به نام خدای قلم
#پارت_دوم
#فاصلهگذاری(حریمکلمات):
فاصله گذاری در علایم نگارشی
فاصله گذاری در علائم: بازی بسیار جالبی در این قانون هست که می گوید: فاصله پیش از آن❌فاصله بعد از آن✅ یا به زبان محاوره ای خودمان می گوییم: فاصله قبلش نده، فاصله بعدش بده
یعنی چه؟
مثال: دیروز را سخت گذراندم ؛ حالم خوش نبود.⭕️
دیروز را سخت گذراندم ؛حالم خوش نبود.⭕️
با توجه به جمله ای که اول توضیح گفتیم هر دوی این جمله غلط محسوب میشود. چرا؟ باید به ظاهر متن توجه شود این ظاهر نامرتب است و ما میگوییم فاصله پیش از آن نباید بدهیم در واقع فاصله بعد از آن. پس: دیروز را سخت گذراندم؛ حالم خوش نبود.✅ جمله ی صحیح این است. فاصله گذاری در کلمات و حالا فاصله گذاری در رابطه با فعل هایی که با می و نمی شروع می شوند. در این نوع فعل ها باید می و نمی با یک نیم فاصله از کلمه ی فعل جدا شود. برای مثال در کلمه ی نمی کرد بین نمی و کرد یک نیم فاصله باید قرار بگیرد و همینطور بقیه ی فعل هایی که این شکل هستند. گاهی در متن ها می بینیم که کلامی با (ها، ات، اش، ان و...) جمع یا اضافه می شوند که در واقع باید ما بین اینها هم یک نیم فاصله قرار بگیرد. مثال هایی که می توانید مشاهده کنید همانند کتا ها که باید بین کتاب و ها یک نیم فاصله قرار بگیرد و همینطور کلمه ی خانه ات یا خانه اش باید نیم فاصله در مابین انجام شود.
گردآورنده: #زهرا_کاف🍃
برداشته شده از گروه ژانر جنایی، معمایی، امنیتی✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
اَنار نیوز🎙
#طرح_تحول وضعیت گروههای #طرح_تحول تا به این لحظه👇 1⃣ژانر فانتزی، ماجراجویی، تاریخی. (2 عضو دارد✅)
#مصاحبه🎙
♨️مصاحبه با سرکار خانوم 𝓱𝓪𝓭𝓲𝓼♡ سرگروه ژانر جنایی، معمایی، امنیتی، یکی از گروههای #طرح_تحول را در ادامه میخوانید👇🍃
🔵سلام و برگ. امیدوارم حالتون خوب باشه. اول از همه بگید که نظرتون راجع به #طرح_تحول چیه و به نظرتون اون رونق و مشارکت رو نسبت به قبل به باغ انار برمیگردونه یا نه؟!
🔴سلام. بنظرم طرح خیلی خیلی خوبیه! و واقعا فکر بکری بود. اینکه بخوام بگم ایا باغانار مثل قبل میشه یا نه رو اللهاعلم ولی قطعا کمی از اون انحراف مسیر خارج میشه و بیشتر تو فضای نوشتن قرار میگیره و رسالت خودش رو ادا میکنه.
🔵چی شد که سرگروه شدید و تا الان چقدر از کار جلو رفته و آیا از این روند راضی هستید؟!
🔴اولش کمی حس استیصال داشتم که بخوام این مسئولیت و قبول کنم. نیمی از وجودم میگفت قبول نکنم و نیمی دیگر میگفت میتونم توش موفق باشم و اون درسها و مطالبی که تو این مدتی که در باغ بودم رو یادگرفتم؛ با بقیه در اشتراک بزارم.
پس دلم و زدم به دریا و سرگروه شدم. ماشاءالله هم تعداد اعضا حد نصابه هم اعضای فعال و دغدغه مندی هستن. روند گروه اینطوریه که هر دو روز یکبار حالا یک جلسه آموزش داریم و بعد تمدین مرتبط در گروه ارسال میشه و اعضا تا زمان معینی تمرینات و در گروه بارگذاری میکنن. خدارو شکر اعضا تمرینات رو سر فرصت ارسال میکنن و خیلی منظبت هستن. هم اینکه سعی کردیم بیشتر آموزشات رو درحین نقد روی متون اعضا پیدا کنیم اینطوری بیشتر براشون جا میافته که منظور چیه. انشاءالله که بتونیم یک داستان خوبی رو تحویل بدیم. یک نکته دیگه؛ فعلا داریم مقدمات چالش کتابخوانی رو توی گروه فراهم میکنیم که اصل دیگه نویسندگی که مطالعه کتابه هم انجام بشه.
🔵از سوابق کار گروهیتون بگید و اینکه مزایا و معایب کار گروهی چیه؟! هم به عنوان سرگروه، هم به عنوان عضو عادی گروه.
🔴حقیقتا یادم نمیاد. حداقلش اینه که توی نویسندگی گروهی، هرکدوم از اعضا یک انگیزهای دارن برای به پایان رسوندن طرح. حالا اون صمیمیتی که تشکیل میشه به کنار.
و یک مزیت دیگهای که این طرح داره اینه که شاید توی گروه به اون بزرگی فرد نتونه به خوبی دیدی بشه اما تو گروههای چند نفره بیشتر میتونه اون استعداد نهفته خودش رو بیدار کنه و دیده بشه. البته اون صمیمیتی که بوجود میاد به کنار.
🔵اگه به کسانی که هنوز تردید دارن که توی این طرح شرکت کنن یا نه، چی میگید و چهجوری قانعشون میکنید؟!
🔴ترس رو کنار بزارن. گروهی نوشتن جه بسا آسونتر از نوشتن فردیه. وقتی گاهی وسط نوشتن گیر میکنید؛ همین که کسی یا کسانی باشن که اون گره رو باز کنن خودش خیلی حرفه. اینکه میتونید در کنار همدیگه ایراد نوشتنتون رو راحت پیدا کنید؛ خیلی باعث رشد و پیشرفت میشه. فوق اینکه قلم خوبی نداشته باشن؛ اینه که تو ایده پردازی میتونن کمک کنن و درکل این فرصت و از خودشون دریغ نکنن؛ شاید دیگه پیش نیاد.
🔵و در آخر اگر مایلید، کمی از خودتون بگید. محصلید یا شاغل. رشتهی تحصیلیتون چیه و از کِی وارد باغ انار و عرصهی نویسندگی شدید؟!
🔴من دقیقا ۲۳ شهریور ۹۹ بود که یک پیام دعوت از یه اساتید باغ برام ارسال شد. برام جالب اومد و عضو گروه شدم، مثل الان اعضا اینقدر زیاد نبودن. کلا دو روز گذشته بود از تشکیل گروه. تازه عضوگیری شروع شده بود. چون تعداد کم بود و گروه هم پر از استاد و اعضا کم بودن. متنت و که میفرستادی خیلی دیده میشد. استاد ارمین، لطافت، ابراهیمی، حیدر جهان کهن و ...و کلی استاد دیگه که پشت سر هم عضو میشدن. اولین متنم و فرستادم و بازخورد خوبی گرفتم و اساتید حسی که تو متنم بود و تحسین کردن. منم تشویق شدم که وارد این عرصه بشم. دومین تمرینی که انجام دادم مربوط بود به یک مرد خشمگین را توصیف کنید. از اونجایی که اون موقع رمان زرد زیاد میخوندم. ریاکشن اعضا شد یا خدای باغ انار! دو سه هفته گذشت حوصلم سر رفت لف دادم(ایموجی خنده با شرم) یک ماه گذشت. دو ماه گذشت از لف دادنم. تو یکی از کانالای ایتا (نون و القلم) رمان تاریکخانه خانم شقایق آزره رو میخوندم. ایشون گفتن میخوان یه کلاس بزارن و هنرجو تربیت کنن منم خوشحال شدم و درخواست عضویت دادم. که یکهو دیدم بلههه. گروهشون زیر نظر باغ اناره. حس کردم خدا یه جوری به لطایف و الحیلی من و میخواست بکشونه تو این گروه. عضو شدم یکم موندیم استاد آزره گفتن فرصت نمیکنن ادامه بدن و ما بار و بندیلمون و بستیم و عضو گروه استاد ایرجی شدیم. یکم موندیم استاد ایرجیام کم به گروه سر میزدن منم از اونجایی که تعریف استاد موسوی و شنیده بودم و شاگرداشون اکثرا به یه جایی رسیدن به لفظی سمپاد گروه ها بودن، منم درخواست عضویت تو اون گروه و دادم و رسیدم به اینجایی که هستم.
🔵خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتید. براتون آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم.
🔴ممنون و همچنین.
💢مصاحبهگر: اَحَف🎤
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙