#دلایل_مخفی_بودن_ولادت_حضرت_مهدی (عج)
6⃣ قسمت ششم #اثبات ولادت حضرت مهدي(عج)
2⃣. خبر دادن امام عسكري(ع) از ولادت مهدي(عج)
✨امام حسن عسكري(ع) پدر بزرگوار حضرت مهدي(عج) در روايات فراواني، براي ياران ويژه، به ولادت فرزند خود تصريح کرده است.
🌺احمد بن اسحاق ميگويد: از امام عسكري
(ع) شنيدم كه ميفرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيا حَتَّي أَرَانِي الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي أَشْبَهَ النَّاسِ بِرسول الله (ص)خَلْقاً وَ خُلْقاً يحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي فِي غَيبَتِهِ ثُمَّ يظْهِرُهُ فَيمْلا الارْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً »؛
🌻[۱] «سپاس از آن خدايي است که مرا از دنيا نبرد تا آنکه جانشين مرا به من نشان داد. او از نظر آفرينش و اخلاق شبيهترين مردم به رسول خدا است. خداي تعالي او را در غيبتش حفظ فرمايد؛ سپس او را آشکار کند. او زمين را از عدل و داد آکنده سازد؛ همچنان که مملو از جور و ستم شده باشد».
🌼ابوهاشم جعفري ميگويد: به امام عسكري
(ع) عرض كردم: بزرگواري تان مانع از آن ميشود تا از شما پرسش کنم؛ اجازه بفرماييد از شما چيزي بپرسم. آن حضرت فرمود: هر آنچه ميخواهي بپرس. عرض كردم:اي آقاي من! آيا براي شما فرزندي هست؟ فرمود: آري. پس گفتم اگر براي شما حادثه اي پيش آيد، كجا به دنبال او باشيم؟ فرمود: «بِالْمَدِينَةِ» (در مدينه).
🌸ابراهيم بن ادريس ميگويد: امام عسكري(ع) گوسفندي به من داد و فرمود: «عُقَّهُ عَنِ ابْنِي فُلانٍ وَ كُلْ وَ أَطْعِمْ أَهْلَكَ»؛ «اين را براي فرزندم فلان عقيقه کن و خود و نزديکانت از آن بخوريد». سپس دو گوسفند داد و فرمود: «عُقَّ هَذَينِ الْكَبْشَينِ عَنْ مَوْلاكَ وَ كُلْ هَنَّأَكَ اللَّهُ وَ أَطْعِمْ إِخْوَانَكَ»؛ [۲] «اين دو گوسفند را از مولاي خود عقيقه کن ؛ و بخور ـ که خداوند بر تو گوارا نمايد - و به برادران ديني خود نيز از آن بده».
📚منابع
[۱] . كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۴۰۸، ح۴.
[۲] . بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۲؛ ر.ك: كتاب الغيبة، ص۲۴۵.
🔴ادامه دارد ....
📘برگرفته از درسنامه مهدویت استاد سلیمیان
#دلایل_مخفی_بودن_ولادت_حضرت_مهدی_عج
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
💥
🌺🌺🌺حدیث
تلخی دنیا شیرینی آخرت است
- قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنيِنَ عَلِىٌّ عليه السلام: مَرارَةُ الدُّنْيا حَلاوَةُ الْآخِرَةِ، وَ حَلاوَةُ الدُّنْيا مَرارَةُ الْآخِرَةِ.
تلخى دنيا (باعث) شيرينى آخرت است، و شيرينى دنيا تلخى آخرت است.
کتاب احادیث الطلاب ص ۴۲۶
داستانی آموزنده
روایت شده: موسی (علیهالسّلام) با جمعیتی از بنیاسرائیل به فرماندهی یوشع بن نون و کالب بن یوفنا از بیابان تیه بیرون آمده و به سوی شهر (بیت المقدس و شام) حرکت کردند، تا آن را فتح کنند و از زیر یوغ حاکمان ستمگر عمالقه خارج سازند.
وقتی که به نزدیک شهر رسیدند، حاکمان ظالم نزد بلعم باعورا ( عالم معروف بنیاسرائیل) رفته و گفتند از موقعیت خود استفاده کن و چون اسم اعظم الهی را میدانی، در مورد موسی و بنیاسرائیل نفرین کن.
بلعم باعورا گفت: «من چگونه در مورد مؤمنانی که پیامبر خدا و فرشتگان، همراهشان هستند، نفرین کنم؟ چنین کاری نخواهم کرد.»
۲ - فریب بلعم باعورا
آنها بار دیگر نزد بلعم باعورا آمدند و تقاضا کردند نفرین کند، او نپذیرفت، سرانجام همسر بلعم باعورا را واسطه قرار دادند، همسر او با نیرنگ و ترفند آنقدر شوهرش را وسوسه کرد، که سرانجام بلعم حاضر شد بالای کوهی که مشرف بر بنیاسرائیل است برود و آنها را نفرین کند.
بلعم سوار بر الاغ خود شد تا بالای کوه رود، الاغ پس از اندکی حرکت سینهاش را بر زمین مینهاد و برنمیخاست و حرکت نمیکرد، بلعم پیاده میشد و آنقدر به الاغ میزد تا اندکی حرکت مینمود. بار سوم همان الاغ به اذن الهی به سخن آمد و به بلعم گفت: «وای بر تو ای بلعم کجا میروی؟ آیا نمیدانی فرشتگان از حرکت من جلوگیری میکنند.»
بلعم در عین حال از تصمیم خود منصرف نشد، الاغ را رها کرد و پیاده به بالای کوه رفت، و در آنجا همین که خواست اسم اعظم را به زبان بیاورد و بنیاسرائیل را نفرین کند اسم اعظم را فراموش کرد
به قدرت خداوند زبانش وارونه شد به طوری که قوم خود را نفرین کرد و برای بنیاسرائیل دعا نمود.
به او گفتند: چرا چنین میکنی؟ گفت: «خداوند بر اراده من غالب شده است و زبانم را زیر و رو میکند.»
۳ - نقشه شوم بلعم
در این هنگام بلعم باعورا به حاکمان ظالم گفت: اکنون دنیا و آخرت من از من گرفته شد، و جز حیله و نیرنگ باقی نمانده است. آنگاه چنین دستور داد: «زنان را آراسته و آرایش کنید و کالاهای مختلف به دست آنها بدهید تا به میان بنیاسرائیل برای خرید و فروش ببرند، و به زنان سفارش کنید که اگر افراد لشکر موسی (علیهالسّلام) خواستند از آنها کامجویی کنند و عمل منافی عفت انجام دهند، قبول کنند و خود را در اختیار آنها بگذارند،
اگر یک نفر از لشکر موسی (علیهالسّلام) زنا کند، ما بر آنها پیروز خواهیم شد.»
آنها دستور بلعم باعورا را اجرا نمودند، زنان آرایش کرده به عنوان خرید و فروش وارد لشکر بنیاسرائیل شدند، کار به جایی رسید که «زمری بن شلوم» رئیس قبیله شمعون دست یکی از آن زنان را گرفت و نزد موسی (علیهالسّلام) آورد و گفت: «گمان میکنم که میگویی این زن بر من حرام است، سوگند به خدا از دستور تو اطاعت نمیکنم».
آنگاه آن زن را به خیمه خود برد و با او زنا کرد، و این چنین بود که بیماری واگیر طاعون به سراغ بنیاسرائیل آمد و همه آنها در خطر مرگ قرار گرفتند.
در این هنگام «فنحاص بن عیزار» نوه برادر موسی (علیهالسّلام) که رادمردی قوی پنجه از امرای لشکر موسی (علیهالسّلام) بود از سفر سر رسید، به میان قوم آمد و از ماجرای طاعون و علت آن باخبر شد، به سراغ زمری بن شلوم رفت. هنگامی که او را با زن ناپاک دید، به آنها حمله نموده هر دو را کشت، در این هنگام بیماری طاعون برطرف گردید.
در عین حال همین بیماری طاعون بیست هزار نفر از لشکر موسی (علیهالسّلام) را کشت. موسی (علیهالسّلام) بقیه لشکر را به فرماندهی یوشع بازسازی کرد و به جبهه فرستاد و سرانجام شهرها را یکی پس از دیگری فتح کردند.
خداوند ماجرای انحراف بلعم باعورا را به طور اشاره و سربسته در آیه ۱۷۵ و ۱۷۶ سوره اعراف ذکر کرده، در آیه ۱۷۶ میفرماید:
«و لو شئنا لرفعناه بها و لکنه اخلد الی الارض و اتبع هواه فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث ذلک مثل القوم الذین کذبوا ب آیاتنا فاقصص القصص لعلهم یتفکرون؛
و اگر میخواستیم مقام او (بلعم باعورا) را با این آیات و علوم و دانشها بالا میبردیم، اما اجبار برخلاف سنت ما است، او را به حال خود رها کردیم، و او به پستی گرایید و از هوای نفس پیروی کرد، مثل او همچون سگ (هار) است، اگر به او حمله کنی دهانش را باز و زبانش را بیرون میآورد، و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را میکند (گویی چنان تشنه دنیاپرستی است که هرگز سیراب نمیشود) این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند، این داستانها را (برای آنها) بازگو کن شاید بیندیشند و بیدار شوند.
آری این است نتیجه فرهنگ بیعفتی و انحراف جنسی، که وقتی نیرنگبازان از راههای دیگر شکست خوردن ، با رواج دادن فرهنگ غلط، دین و دنیای مردم را تباه میسازند، که به گفته بعضی طاعون موجب هلاکت ۹۰ هزار نفر از لشکر موسی (علیهالسّلام) گرديد
امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام می فرماید
✴️شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد و در سختیها و گرفتاریهايتان از آن كمك بخواهيد چرا كه در آن، درمان بزرگترين دردهاست📖👌🏻
❇️هر كس كه قرآن در روز قيامت برايش شفاعت كند، شفاعت میشود و هر كس كه قرآن در روز قيامت از او شكايت كند محكوم میگردد🤌🏻📖
📚نهج البلاغه خطبه
#شرح_حکمت ۲۷۹
❣امیرالمومنین علیهالسلام مى فرماید:
▫️اذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا
💠هنگامى كه مستحبات به واجبات زيان رساند آنها را ترك گوييد
✍بسيارند كسانى كه به پاره اى از مستحبات آنچنان اهميت مى دهند كه واجبات را فداى آن مى كنند و اين برخلاف دستور شرع اسلام است. نكته اصلى اين است كه توان و استعداد و وقت انسان هرچه باشد محدود است؛ اگر بخواهد آنها را براى انجام مستحبات به شكل گسترده به كار گيرد چه بسا از واجبات باز مى ماند. در اينگونه موارد بايد هشيار بود و كارى نكرد كه لطمه به واجبات بخورد. گاه در سفرهاى زيارتى يا عزادارى ها، بعضى چنان افراط مى كنند كه نمازهاى واجب آنها لطمه مى خورد. بعضى افراد را مى بينيم كه سخاوتمندند و در راه كمك به ايتام و مؤسسات خيريه پيشگام مى شوند؛ ولى در پرداختن وجوهات واجب شرعى خود تعلل مى ورزند و چه بسا آن بذل و بخشش مستحب، آنها را از انجام اين فريضه الهى باز دارد.
✔️انسان آگاه و بيدار كسى است كه اجازه ندهد واجباتش قربانى مستحباتش شود. اين درواقع همان چيزى است كه در علم اصول و فقه به عنوان تعارض اهمّ و مهم عنوان مى شود كه اگر دو عمل، يكى مستحب و ديگرى واجب و يا دو عمل واجب كه يكى از ديگرى مهمتر است با هم تعارض كنند، حكم عقل وشرع هر دو بر اين است كه اهم را مقدم دارند و مهم را رها كنند.
📘#حکمت_279