eitaa logo
ظهور نزدیک است✨
116 دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
27 فایل
🌷﷽🌷 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: +مراقب نقشه ی جدید غرب برای سوریه باش!! گوشتان به دهان این مرد باشد....
استاد عابدینی.m4a
6M
وظایف مومنان در ابتلای سوریه حجت الاسلام و المسلمین عابدینی 0:00 بخش اول، سخنرانی 19:24 بخش دوم، پرسش و پاسخ یکشنبه ۱۸ آذرماه ۱۴۰۳ حجم تقریباً ۶ مگابایت
استاد عابدینی.m4a
6M
وظایف مومنان در ابتلای سوریه حجت الاسلام و المسلمین عابدینی 0:00 بخش اول، سخنرانی 19:24 بخش دوم، پرسش و پاسخ یکشنبه ۱۸ آذرماه ۱۴۰۳ حجم تقریباً ۶ مگابایت
18.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️پــــناه عـــالمیان زیــــنب ات پــــناه ندارد... 🥺🕯🕊🖤 ▪️خدایا... حیات و ممات ما را چون حیات و ممات اهل بیت علیهم السلام قرار ده.
16.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عذاب بی‌حجابی خانم دکتر جوان در تجربه‌ی نزدیک به مرگ هرکسی مادرش و خواهرهایش بخصوص خانمش را دوست دارد آنان را با خوشرویی آگاه کند که خدای نکرده طوری پوششان نباشد که هم باعث به گناه افتادن مردم وهم باعث آتش رفتن خودشان بشود. 🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔امام باقر علیه السلام: کسی که تصمیم به کار خیری گرفت، باید در انجام آن شتاب کند؛ زیرا به هنگام تاخیر، ممکن است شیطان وسوسه کند و آن را برای همیشه به عقب بیندازد.
بهشت و جهنم شخصی روزی با خدا مکالمه ای داشت:خداوندا!دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ خداوند آن مرد را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آن ها را باز کرد‍؛مرد نگاهی به داخل انداخت.درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود و آن قدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد. افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر و مریض حال بودند.به نظر قحطی زده می آمدند. آن ها در دست خود قاشق هایی با دسته ی بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آن ها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر کنند. اما از آنجایی که این دسته ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی توانستند دست شان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند. مرد با دیدن صحنه ی بدبختی و عذاب آن ها غمگین شد. خداوند گفت: تو جهنم را دیدی. آن ها به سمت اتاق بعدی رفتند و خداوند در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت. افراد دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه ی کافی تپل و قوی بودند، می گفتند و می خندیدند .آن شخص گفت: نمی فهمم خداوند جواب داد: ساده است!فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمعکار تنها به خودشان فکر می کنند.